38.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 سریال شش قهرمان و نصفی
🇮🇷 طنز ، ماجراجویی
🇮🇷 قسمت دوم
@amoomolla
🌸 #داستان_تخیلی " هـیـدرا " 🌸
🌸 قسمت چهل و یکم 🌸
🇮🇷 مبارزات نواب به ثمر نشست .
🇮🇷 نزدیک بود
🇮🇷 که حکومت شاهنشاه سرنگون شود .
🇮🇷 که جاوید شاه ، پسر شاهنشاه ،
🇮🇷 با کمک آمریکایی ها ،
🇮🇷 بعد از کشتن شاهنشاه ،
🇮🇷 بر منصب حکومت نشست .
🇮🇷 و با چرب زبانی با مردم همدردی کرد .
🇮🇷 و به آنها قول داد ،
🇮🇷 تا وضعیت معیشتی آنان ، بهبود یابد .
🇮🇷 جاویدشاه با این کارش ،
🇮🇷 مردم را از ادامه مبارزه و انقلاب ،
🇮🇷 منصرف کرد .
🇮🇷 دروازه زمین به فضا نیز آماده شد .
🇮🇷 و فضائیان ، یکی یکی وارد زمین شدند .
🇮🇷 و هر کدام سلاح و قطعاتی به همراه داشتند .
🇮🇷 و با آن قطعات ،
🇮🇷 چند سفینه و تعداد زیادی سلاح ،
🇮🇷 از نوع فوق پیشرفته آماده نمودند .
🇮🇷 و به طرف ایران حرکت کردند .
🇮🇷 آمریکایی ها ، از آمدن فضایی ها ،
🇮🇷 خیلی ذوق زده و خوشحال بودند .
🇮🇷 و امیدوار بودند که با کمک آنها ،
🇮🇷 بتوانند همه کشورها را استعمار کنند .
🇮🇷 اما ناگیتان ، اولین کاری که کرد
🇮🇷 به فضائیان دستور داد ؛
🇮🇷 تا آمریکایی ها را بکشند .
🇮🇷 چینپو ، حلقات لیزری پرتاب کرد .
🇮🇷 و با آنها ، آمریکائی ها و انگلیسی ها را ،
🇮🇷 شقه شقه و نابود کرد .
🇮🇷 سپس جاویدشاه را زنده نگه داشت
🇮🇷 تا ایرانیان بر علیه فضائیان ، شورش نکنند .
🇮🇷 هیدرا نیز ، شهر به شهر می رفت
🇮🇷 تا با دوستان جنی خود ، دیدار کرده
🇮🇷 و آنها را برای مبارزه با فضائیان دعوت کند .
🇮🇷 در بین جن ها ،
🇮🇷 جنی بسیار قوی و خطرناک وجود داشت .
🇮🇷 که به او کابالا می گفتند
🇮🇷 اما نام واقعی او ، عفریت بود .
🇮🇷 هیچ کس ، از شخصیت واقعی او خبر نداشت
🇮🇷 عفریت ، قوی ترین اجنه است .
🇮🇷 که هیچ جن دیگری ، قدرت او را ندارد .
🇮🇷 و کارهایی که او می داند ، سایرین نمی دانند
🇮🇷 عفریت ، گردنکش و خبیث بوده .
🇮🇷 و بسیار پر قدرت و حیله گر است .
🇮🇷 او زبردست و هوشمند و زیرک است .
🇮🇷 و همه وجودش ،
🇮🇷 پر از خباثت و خیانت و شرارت بود .
🇮🇷 عفریت ، همیشه آرزو داشت تا برای خودش ،
🇮🇷 حکومت و پادشاهی بزرگی درست کند .
🇮🇷 او با دیدن هیدرا تصمیم گرفت
🇮🇷 تا خودش نیز ، دوستان خود را جمع کند
🇮🇷 و حکومت بزرگی ، تشکیل دهد .
📚 ادامه دارد 📚
✍ نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 ماجراهای آقا و خانم کتابدار
🇮🇷 این قسمت : وقتی آقای کتابدار پا به توپ می شود
@amoomolla
🕋 اثبات وجود خدا با داستان 🕋
🕋 برای کودک و نوجوان 🕋
🌹 در زمان های قدیم ،
🌹 پادشاهی بود که به خدا ایمان نداشت
🌹 اما وزیری داشت که خدا پرست بود .
🌹 هر چه وزیر برای اثبات خدا دلیل می آورد ،
🌹 شاه قبول نمی کرد
🌹 تا این که وزیر دستور داد
🌹 در یک بیابان دور افتاده ،
🌹 که هیچ ساختمان و درختی آنجا نبود ،
🌹 یک ساختمان خیلی خوبی ساختند
🌹 و اطراف آن را درخت کاری کرده
🌹 و جوی های آب در زیر درختان عبور دادند
🌹 یک روز وزیر ، پادشاه را به شکار دعوت کرد .
🌹 پادشاه نگاهش به آن ساختمان افتاد
🌹 و از وزیرش پرسید :
🍂 قبلاً که برای شکار به این جا می اومدیم ،
🍂 چنین ساختمانی نبود .
🍂 چه کسی اینا رو ساخته ؟
🌹 وزیر پاسخ داد :
🌸 اینا خود به خود به وجود اومدن .
🌹 پادشاه گفت :
🍂 داری منو مسخره می کنی ؟
🍂 این چه حرفیه که می زنی ؟
🍂 مگه میشه این ساختمون زیبا ،
🍂 خودش خود به خود ساخته شده باشه ؟
🌹 وزیر گفت :
🌸 وقتی بنای این ساختمون محقر و کوچیک ،
🌸 بدون بنّا غیر ممکنه ،
🌸 پس چطور اعتقاد داری
🌸 که بنای آسمان ها و زمین ،
🌸 و همه موجودات بسیاری که روی زمین اند
🌸 بدون آفریدگاره ؟!
🌹 پادشاه متوجه اشتباه خود شد
🌹 و به وجود خدا اعتراف کرد .
🔮 @amoomolla
#اثبات_خدا #اثبات_وجودخدا #خداشناسی
🎁 مسابقه سین زنی عموملا
🎁 با جایزه های واقعی
👈 نفر اول : ۳۰ تومان
👈 نفر دوم : ۲۵ تومان
👈 نفر سوم : ۲۰ تومان
👈 نفر چهارم : ۱۵ تومان
👈 و نفر پنجم : ۱۰ تومان
🎁 برای شرکت در این مسابقه و دریافت بنر ،
🎁 لطفا نام خود را برای مسئول مسابقات ، بفرستید .
🆔 @moshaawer
🎁 تا ۷ اسفند ، ساعت ۷ عصر وقت دارید .
🎁 که سین بزنید و سین خود را افزایش دهید .
🌹 شعر کودکانه روز پدر 🌹
🕋 میاد دوباره روزِ
🕋 جشنِ گل و ستاره
🕋 چه روزِ خوب و شادی
🕋 وای چه صفایی داره
🕋 روز پدر میرسه
🕋 شاد می شه بابای من
🕋 برای او می خَرَم
🕋 یه شاخه گل ، یه پیرهن !
🕋 می گم مبارک باشه
🕋 روز پدر بابا جون
🕋 الهی زنده باشی
🕋 ای پدر مهربون
🔮 @amoomolla
#رجب #روزپدر
🌸 #داستان_تخیلی " هـیـدرا " 🌸
🌸 قسمت چهل و دوم 🌸
🇮🇷 عفریت ، یکی از مشاوران حضرت سلیمان بود
🇮🇷 زمانی که نامه حضرت سلیمان ،
🇮🇷 به بلقیس ، پادشاه سبا رسید ،
🇮🇷 بلقیس نیز ، تصمیم گرفت
🇮🇷 تا از شهر و حکومت حضرت سلیمان ،
🇮🇷 دیدن کند .
🇮🇷 به خاطر همین ، بار سفر خود را بست ،
🇮🇷 و با همراهان و خدمتکاران و هدایای زیاد ،
🇮🇷 به طرف شهر اورشلیم حرکت کرد .
🇮🇷 حضرت سلیمان ، مشاوران خود را جمع کرد
🇮🇷 و خبر آمدن بلقیس را ، به آنها داد و گفت :
🌹 «ای بزرگان ! کدام یک از شما می تواند
🌹 تخت بلقیس را برای من بیاورد
🇮🇷 عفریت گفت :
🔥 من می توانم .
🔥 پیش از آنکه از مجلسِ خود برخیزی ،
🔥 می توانم آن را نزد تو بیاورم .
🔥 و من نسبت به این امر ، توانا و امانتدارم .
🇮🇷 ناگهان آصف بن برخیا ،
🇮🇷 کسی که دانشی از کتاب آسمانی داشت
🇮🇷 جلو آمد و گفت :
🌸 پیش از آنکه چشم بر هم بزنی ،
🌸 آن را نزد تو خواهم آورد .
🇮🇷 حضرت سلیمان ، از کار آصف خوشش آمد
🇮🇷 و عفریت نیز از همان لحظه ،
🇮🇷 به آصف ، حسودی کرد .
🇮🇷 و همیشه منتظر فرصتی بود
🇮🇷 تا حساب آصف را ، یکسره کند .
🇮🇷 به خاطر همین ، پس از مرگ حضرت سلیمان ،
🇮🇷 جنگهای زیادی را بر علیه آصف ترتیب داد .
🇮🇷 و در آخرین مبارزه ،
🇮🇷 آصف ، عفریت را به زنجیر بست
🇮🇷 و او را به زندان جن ها ، منتقل کرد .
🇮🇷 پس از سالهای زیاد ،
🇮🇷 عفریت از زندان آزاد شد .
🇮🇷 اما طرفداران او ، هر روز بیشتر می شدند .
🇮🇷 چه در زندان و چه در بیرون از زندان ،
🇮🇷 یکسری از اجنه هستند
🇮🇷 که در مقابل عفریت ، مطیع بوده ،
🇮🇷 و دستورات او را انجام می دهند .
🇮🇷 هر چه سن عفریت ، بیشتر می شد ،
🇮🇷 سلطه او بر جن های دیگر ، بیشتر می شد
🇮🇷 و خادمان و نوکران بیشتری ،
🇮🇷 به خدمت او در می آمدند .
🇮🇷 فرزندانش نیز ، هر روز زیادتر می شدند
🇮🇷 برخی از آنها ، عفریت های مؤمن اند
🇮🇷 و بعضی از آنها هم مثل پدرشان ،
🇮🇷 عفریت های کافر و بی دین شدند ؛
🇮🇷 عفریت های مومن ، زیردستان خود را ،
🇮🇷 به کارهای خیر و نیک و صالح وادار میکردند
🇮🇷 اما عفریت های کافر و بی دین ،
🇮🇷 زیردستان خود را به شر و بدی و کار زشت ،
🇮🇷 وادار میکنند .
📚 ادامه دارد 📚
✍ نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
🌹 آموزش انگلیسی مذهبی 🌹
🕌 من خدا را عبادت می کنم
🕌 i worship God
🕌 تلفظ : آی وُرشِپ گاد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍ مفردات :
🕋 عبادت : worship ( وُرشِپ )
🕋 خدا : God ( گاد )
🔮 @amoomolla
#انگلیسی
🌹 آموزش هندی مذهبی 🌹
🕌 من خدا را عبادت می کنم
🕌 main bhagavaan kee pooja
🕌 karata hoon
🕌 تلفظ : مِین بِگوان کی پوجا کِرتا هوون
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍ مفردات :
🕋 عبادت کردن : pooja ( پوجا )
🔮 @amoomolla
#هندی
🌹 آموزش اسپانیایی مذهبی 🌹
🕌 من خدا را عبادت می کنم
🕌 Yo adoro a dios
🕌 تلفظ : یو ادورو اَ دیاس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍ مفردات :
🕋 خدا : Dios ( دیاس )
🕋 عبادت می کنم : yo adoro ( یو اَدُورُو )
@amoomolla
#اسپانیایی
👈 #ویژه_والدین #تربیت_فرزند
🌸 در نگاه دینی ،
🌸 برای داشتن فرزند سالم و صالح ،
🌸 علاوه بر انتخاب همسری اصیل و دین دار ،
🌸 رعایت مسائلی مانند زمان و چگونگی آمیزش ،
🌸 و نیز دقت در تغذیه حلال و مناسب ،
🌸 در دوران بارداری و شیردهی ، ضروری است .
🔮 @amoomolla
🌸 #داستان_تخیلی " هـیـدرا " 🌸
🌸 قسمت چهل و سوم 🌸
🇮🇷 ناگیتان تصمیم داشت
🇮🇷 تا ابتدا همه مردم خراسان را بکشد
🇮🇷 و سپس به سایر شهرها و استانها حمله کند
🇮🇷 اما نواب ، از نقشه آنان مطلع شد
🇮🇷 و آنها را تهدید کرد تا از ایران ، خارج شوند
🇮🇷 ناگیتان ، دوتا از جن ها را سراغ نواب فرستاد
🇮🇷 تا سلاح های مقدس را برایش بیاورند .
🇮🇷 یکی از جن ها ، داخل بدن نواب شد
🇮🇷 و او را جن زده و مجنون کرد
🇮🇷 و دیگری ، به دنبال سلاح های مقدس گشت
🇮🇷 هیدرا با دوستانش ، مشغول رایزنی بودند
🇮🇷 و در مورد چگونگی حمله به فضائیان ،
🇮🇷 نقشه می چیدند .
🇮🇷 که ناگهان ، نگین های انگشتر هیدرا ،
🇮🇷 به رنگ قرمز ، روشن شدند .
🇮🇷 سپس به رنگ سبز ، در آمدند
🇮🇷 و بعد از آن به رنگ سفید ، روشن شدند
🇮🇷 دوستان هیدرا ، از دیدن تغییر رنگ انگشتر ،
🇮🇷 خیلی تعجب کردند و گفتند :
🌹 این دیگه چیه ؟
🇮🇷 هیدرا گفت : چی شده ؟!
🇮🇷 دوستان هیدرا ، به انگشترش اشاره کردند .
🇮🇷 نواب نیز نگاهی به انگشترش کرد .
🇮🇷 نگین های انگشترش ، چشمک زنان ،
🇮🇷 به رنگ سبز و سفید و قرمز ، چشمک می زدند .
🇮🇷 هیدرا ، احساس خطر کرد .
🇮🇷 و آرام با خود گفت :
🌸 جان نواب در خطره ، من باید برم .
🇮🇷 هیدرا ، از دوستانش خداحافظی کرد
🇮🇷 و با سرعت به طرف نواب رفت .
🇮🇷 جان نواب را نجات داد .
🇮🇷 و آن دو جن را ، دستگیر کرد .
🇮🇷 سپس انگشترش را به نواب داد
🇮🇷 تا او را از شر اشرار ، در امان نگه دارد .
🇮🇷 و با نواب و همراهانش به قصر حمله کردند .
🇮🇷 اما هیچ کس و هیچ چیز در قصر نبود .
🇮🇷 نه آدمی ، نه ماشینی ، نه طلا و جواهراتی ...
🇮🇷 هیچ کس رفتن فضائیان و درباریان را ندید
🇮🇷 به خاطر همین ، هیدرا ،
🇮🇷 به این نوع غیب شدن مشکوک شد
🇮🇷 و یاد تخت بلقیس افتاد .
🇮🇷 که با یک چشم بر هم زدن ، غیب شد
🇮🇷 و در اورشلیم ،
🇮🇷 پایتخت حکومت حضرت سلیمان ،
🇮🇷 توسط آصف بن برخیا ، ظاهر شد .
🇮🇷 هیدرا با خود گفت :
🌹 دو نفر می توانند این کار را بکنند
🌹 یا آصف بن برخیا یا عفریت
🌹 آصف ، مومن و پیامبر خدا بود
🌹 پس کار او نمی تواند باشد
🌹 می ماند عفریت ... ؟!!!
🌹 نه خدای من ... این امکان نداره ؟!!!
🇮🇷 نواب گفت :
🌸 چی شده برادر ؟ اتفاقی افتاده ؟
🇮🇷 هیدرا گفت :
🌹 عفریت برگشته ؟!
📚 ادامه دارد 📚
✍ نویسنده : حامد طرفی
🔮 @amoomolla
42.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 سریال شش قهرمان و نصفی
🇮🇷 طنز ، ماجراجویی ، هیجانی
🇮🇷 قسمت سوم
@amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 انیمیشن طنز دیرین دیرین
🇮🇷 این قسمت : بضاعت
🇮🇷 نکته اخلاقی : هر اندازه که خوب باشیم ، باز هم به نصیحت نیاز داریم
@amoomolla
#دیرین_دیرین #طنز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎨 آموزش نقاشی مسجد
🔮 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 آموزش حروف الفبا
🌹 حرف نون ( ن ، نـ )
🔮 @amoomolla
27.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای شهر موشکی
🇮🇷 قسمت نهم : آقای سام هزینه بازسازی را می دهد .
🔮 @amoomolla
🎥 #کارتون #انیمیشن #شهرموشکی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون بچه های ساختمان گلها
🇮🇷 این قسمت : آدم برفی
@amoomolla
#کارتون #انسیمیشن #بچه_های_ساختمان_گلها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 تعامل منزل ، مسجد و مدرسه
🌸 با توضیحات عمو ملا
🌸 قسمت اول
🔮 @amoomolla
30.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 تعامل منزل ، مسجد و مدرسه
🌸 با توضیحات عمو ملا
🌸 قسمت دوم
🔮 @amoomolla
👈 #معمای_طنز #خنده_دار 😍
🌸 چه شباهتی بین دماسنج و ورقهی امتحانی وجود دارد ؟
👈 پاسخ : هر دو وقتی به صفر برسند ، تن آدم را میلرزاند .
🔮 @amoomolla
#شوخی #خنده
👈 #معمای_طنز #خنده_دار 😍
🌸 اگر سر پرگار گیج برود ، چه میکشد ؟
👈 پاسخ : بیضی ! ☺️😄
🔮 @amoomolla
#شوخی #خنده