eitaa logo
محتوای تربیت کودک
10.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
92 فایل
معرفی کانالهای جذاب : فیلم و کارتون @kartoon_film فیلم سینمایی و سریال @film_sinamaee چیستان و معما @moaama_chistan داستان و رمان @dastan_o_roman شعر و سرود @sorood_sher مسئول تبادل و تبلیغ @dezfoool شرایط تبلیغ @tabligh_amoo گزارش فعالیت @amoomolla_news
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 داستان مهمان ایران 🌷 🌷 قسمت اول 🌷 🌹 آقا علی که متولد شد ، 🌹 دو دست خود را بر زمین گذاشت . 🌹 و سرش را به سوی آسمان بلند كرد . 🌹 و لبهای مباركش را تكان داد . 🌹 انگار داشت با خدای خودش ، 🌹 حرف می زد . 🌹 مامانش نجمه خاتون ، 🌹 از این کارش تعجب کرد . 🌹 پدرش ، امام كاظم علیه السّلام نیز ، 🌹 او را از زمین برداشت و در آغوش گرفت . 🌹 و به نجمه خاتون گفت : 🇮🇷 ای نجمه جان ! 🇮🇷 این كرامت الهی ، بر تو مبارک باشه . 🌹 سپس امام ، در گوش راست علی ، اذان ، 🌹 و در گوش چپش ، اقامه گفت . 🌹 کمی از آب فرات ، در دهانش گذاشت . 🌹 و او را به مادرش برگرداند . 🌹 آقا علی ، مثل سایر ائمه طاهرین ، 🌹 از همان دوران كودكی ، 🌹 رشد و كمال عقلی فوق العاده ای داشت . 🌹 و از نظر اخلاقی ، 🌹 خیلی خوش اخلاق بود . 🌹 هیچ وقت عصبانی نمی شد . 🌹 و سر هیچ کس داد نمی زد . 🌹 امام کاظم نیز ، 🌹 در همه جا ، نسبت به علی ، 🌹 علاقه و اشتیاق فراوانی ، نشان می داد . 🌹 هر جا می رفت ، علی را با خودش می برد 🌹 و او را به شیعیانش ، معرفی می کرد . 🌹 همه علوم و معارف و اسرار امامت را ، 🌹 به علی ، آموخت . 🌹 و در تربیت او ، كوشید . 🌹 امام كاظم ، 🌹 برای آنكه شیعیان ، پس از شهادتش ، 🌹 سرگردان و حیران نشوند ؛ 🌹 مقام امامت فرزندش علی را ، 🌹 به یاران و اصحاب نزدیکش ، 🌹 و به شیعیان مورد اعتمادش ، 🌹 گوشزد می فرمود . 🕌 ادامه دارد ... 🕌 @amoomolla
40.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی منطقه پرواز ممنوع 🇮🇷 سبک : جذاب ، ماجراجویی ، هیجانی 🇮🇷 قسمت سوم ( آخر ) 🔮 @amoomolla 👈 پیروزی آقای رئیسی در انتخابات ، مبارک
🌷 داستان مهمان ایران 🌷 🌷 قسمت دوم 🌷 🌹 یک روز امام کاظم ، در جلسه ای بود . 🌹 و آقا علی را ، روی پاهایش ، نشانده بود . 🌹 و مدام او را می خنداند و می بوسید . 🌹 مُفَضل که از یاران امام کاظم بود ، گفت : 🌟 آقا جان ! فداتون بشم 🌟 با دیدن صورت این كودک ، 🌟 علاقه و ارادتی در قلبم نسبت بهش پیدا کردم 🌟 كه نظیرش ، برای هیچ احدی جز شما ، 🌟 در دلم قرار نگرفته بود . 🌹 امام کاظم فرمود : 🇮🇷 نسبت علی به من ، 🇮🇷 مثل نسبت من به پدرم است . 🌹 مُفَضل گفت : 🌟 آیا پس از شما هم ، 🌟 او صاحب امامت و حجت خدا بر زمین ، 🌟 خواهد بود ؟! 🌹 امام فرمود : 🇮🇷 بله ؛ و هر كسی که از او پیروی كند 🇮🇷 رستگار می شود . 🇮🇷 اما کسی که ، از فرمانش سرپیچی نماید 🇮🇷 كافر می گردد . 🌹 آقا علی ، 🌹 با تعالیم سازنده و رشد دهنده پدرش ، 🌹 روز به روز ، بزرگتر می شد . 🌹 او از پدر مهربان و بزرگوارش ، 🌹 علوم و فضائل و مكارم زیادی ، آموخت . 🔥 پادشاه آن زمان ، مردی پست فطرت ، 🔥 قاتل ، بی رحم ، وحشی و خبیث بود . 🔥 که به او ، منصور دوانیقی می گفتند . 🔥 منصور ، در اوج قدرت و سلطه بود ، 🔥 و برای تثبیت پایه های حكومتش ، 🔥 عده زیادی را به قتل رساند . 🔥 پس از حكومت ظالمانه منصور ، 🔥 پسرش مهدی عباسی ، پادشاه شد . 🔥 او هم پس از مدتی ، 🔥 به ظلم و تجاوز پرداخت . 🔥 و با قتل و آزار و شكنجه مسلمانان ، 🔥 برنامه های ضد اسلامی ، انجام می داد . 🌹 آقا علی ، در این زمان ، 🌹 دوران نوجوانی خود را ، سپری می كرد . 🕌 ادامه دارد ... 🕌 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای پند پارسی 🇮🇷 قسمت ۱۴ : خوش رفتاری با حیوانات 🔮 @amoomolla 🎥
پیام شما ... سلام من عضو کانالتون هستم میشه فیلم سینمایی قهرمانان کوچک رو بگذارید قبلا فرستاده بودید ولی باز نمیشه اگه امکان داره بفرستید 👌🏻 عموملا : سلام علیکم ... چشم حتما
🌷 داستان مهمان ایران 🌷 🌷 قسمت سوم 🌷 🔥 مهدی عباسی ، به فرماندار خود در مدینه ، 🔥 دستور داد تا امام كاظم را ، 🔥 به بغداد ( یعنی مركز حكومت ) بیاورند . 🌹 رفتن امام کاظم علیه السلام ، به بغداد ، 🌹 موجب حزن و اندوه خانواده ، شیعیان ، 🌹 همسایه ها و دوستدارانش شد . 🌹 آقا علی نیز ، 🌹 از این اتفاق شوم ، ناراحت و گریان شد . 🌹 امّا امام كاظم علیه السلام ، 🌹 به فرزندش آقا علی اطمینان داد 🌹 كه در این سفر ، هیچ گونه خطری ، 🌹 ایشان را تهدید نمی كند . 🌹 و به زودی به مدینه باز می گردد . 🌹 بعد از چند ماه ، طبق وعده امام کاظم ، 🌹 ایشان به مدینه بازگشتند . 🔥 و بعد از مدت کوتاهی ، 🔥 مهدی عباسی ، آن پادشاه ظالم ، 🔥 به هلاكت رسید . 🔥 سپس هادی عباسی به حكومت رسید . 🌹 در همین زمان بود ، 🌹 كه حسین بن علی ( معروف به صاحب فخ ) 🌹 علیه حکومت ظالم عباسی ، قیام كرد‌ . 🌹 اما قیامش ، به شکست منجر شد . 🌹 و عده زیادی از علویان ، اسیر شده ، 🌹 و سپس به شهادت رسیدند . 🔥 هادی عباسی نیز ، بعد از مدتی ، 🔥 به درک واصل شد . 🔥 و برادرش هارون ، به حكومت رسید . 🔥 هارون ، خبیث تر از حاکمان قبلی بود . 🔥 و در صدد اذیت و آزار شیعیان برآمد . 🔥 ولی به شدت از محبوبیت امام کاظم ، 🔥 در بین مردم ، می ترسید . 🔥 به خاطر همین ، نقشه قتل امام را کشید . 🔥 سپس امام کاظم را ، 🔥 به مركز خلافت احضار نمود . 🔥 و چندین سال ، امام را زندانی کرد ‌. 🌹 امام با مردم ، خیلی مهربان بود . 🌹 و با همین مهربانی ها ، 🌹 محبوب همه آدمها و بچه ها شده بود . 🌹 به خاطر همین هارون می ترسید 🌹 که نکند امام کاظم با دوستان و شیعیانش ، 🌹 به او حمله کنند و پادشاهی را از او بگیرند . 🌹 به خاطر همین ، 🌹 امام کاظم را در زندان ، به شهادت رساند . 🕌 ادامه دارد ... 🕌 @amoomolla
32.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 🇮🇷 سینمایی قهرمانان کوچک 🇮🇷 سبک : ماجراجویی ، تخیلی و اکشن 🇮🇷 قسمت اول 🔮 @amoomolla 🇮🇷
همه می دانیم که رقص ، حرام است . اما یک سوال ... رقص کودک مميّز ، در مجالس زنان يا مردان ، اعم از اين‌ که پسر باشد يا دختر ، چه حکمى دارد ؟ جواب از امام خامنه ای : کودک غير بالغ ، چه پسر و چه دختر ، تکليفى ندارد . ولى سزاوار نيست . که افراد بالغ ، او را تشويق به رقص کنند . @amoomolla ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ منبع : سایت تابناک https://www.tabnak.ir/fa/news/847346/استفتائات-رهبری-در-مورد-رقص
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون طنز بهمن و بختک 🇮🇷 این قسمت : چماق به دست ها 🔮 @amoomolla
🌷 داستان مهمان ایران 🌷 🌷 قسمت چهارم 🌷 🌹 آقا علی ، ۳۵ ساله شده بود . 🌹 با شنیدن خبر شهادت پدرش ، 🌹 خیلی غمگین و ناراحت شد . 🌹 بعد از دفن و خواندن نماز میت برای پدرش ، 🌹 امامت خودش آغاز شد . 🌹 آقا علی ، نام‌ها و لقب های زیادی داشت . 🌹 اما لقب " رضا " ، مشهورتر شد . 🌹 و خیلی زود به " امام رضا " معروف شد . 🌹 دیگر کسی به او علی نمی گفت . 🌹 کلمه " رضا " ، 🌹 به معنای رضایت و خشنودی است . 🌹 امّا یک سوال ، همیشه در ذهن مردم بود 🌹 و آن این است که امام رضا علیه السلام ، 🌹 از چه چیزی خوشنود بودند ؛ 🌹 که به این نام ، معروف شدند ؟ 🌹 رضایت امام رضا علیه السلام چهار طرفه بود 🌹 هم خودشان راضی به رضای پروردگار بود 🌹 هم در آسمان ، مورد پسند خداوند بود ، 🌹 و هم در زمین نیز ، 🌹 مورد پسند رسول خدا و امامان بود . 🌹 و هم به خاطر اخلاق زببایی که داشت 🌹 بزرگ و کوچک ، دوست و دشمن ، 🌹 مخالف و موافق ، شیعه و سنی ، 🌹 او را پسندیده و دوست می داشتند . 🌹 به خاطر همین ، 🌹 به آقا علی ، لقب رضا دادند . 🌹 چون مورد رضا و پسند همه بود . 🌹 امام رضا علیه السلام ، 🌹 در مدینه ، در جوار حرم پیامبر ، 🌹 به هدايت مردم ، 🌹 و تبلیغ و تبيين معارف دينی ، 🌹 و احیای سيره نبوی می‌ پرداخت . 🌹 مردم مدينه نيز ، 🌹 ایشان را ، خیلی دوست داشتند . 🌹 و مثل پدری مهربان ، با مردم رفتار می کرد . 🌹 محبوبیت امام رضا ، فقط در مدینه نبود 🌹 در همه کشورهای اسلامی ، 🌹 دوستان و پيروان بسياری داشتند . 🌹 که گوش به فرمان اوامر ایشان بودند . 🕌 ادامه دارد ... 🕌 @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 کارتون زیبای شجاعان 🇮🇷 این قسمت : عملیات رسیکو 🔮 @amoomolla لطفا کانال ما را به دیگران معرفی کنید
29.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 🇮🇷 سینمایی قهرمانان کوچک 🇮🇷 سبک : ماجراجویی ، تخیلی و اکشن 🇮🇷 قسمت دوم 🔮 @amoomolla 🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 دکلمه و شعرخوانی زیبا 🎖 برای میلاد امام رضا علیه السلام 🎖 یاسمینا نجفی ، ۷ ساله 🎖 از لارستان ، فارس 🔮 @amoomolla
😃 به دانش آموزم گفتم : 👈 " رضا " رو با کدوم " ز " مینویسن ؟ 🤔 گفت : با " ز " یه نقطه !!!!! 😁 منم گفت : " ز " یه نقطه این ز 😦 این ض 😳 این ظ 😯 یا این ذ 😐 گفت : فکر کنم همون ز 😁 آیا شما هم از این دانش آموزا دارین ؟! 😂😂 🔮 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@amoomolla
🌷 داستان مهمان ایران 🌷 🌷 قسمت پنجم 🌷 🌹 عده ای از مردم ، 🌹 امامت امام رضا را قبول نکردند . 🌹ایشان را دوست داشتند ، 🌹 اما ایشان را امام نمی دانند . 🌹 و می گویند آخرین امام ، 🌹 همان امام کاظم است . 🌹 اسم این گروه ، واقفیه بود . 🌹 ا‌مام رضا عليه السّلام ، 🌹 درباره سرنوشت واقفیه فرمودند : 🕌 در حيرت ، زندگى مى‌ كنند . 🕌 و در نهايت ، در حال كفر ، مى‌ ميرند . 🌹 یک روز ، يكی از ياران امام كاظم ، 🌹 با یکی از گروه واقفیه بحث کرد . 🌹 واقفیه گفت : 🔥 اگر راست می گی که رضا ، امام هست 🔥 یک دلیل برام بیار ببینم ... 🌹 شیعه امام رضا گفت : ☀️ یادته یه روزی ، ما شصت نفر بوديم ☀️ كه موسی بن‌ جعفر علیه السلام ، ☀️ به جمع ما وارد شد ؟! ☀️ درحالی که دست فرزندش علی ، ☀️ در دست مبارکش بود . ☀️ سپس امام کاظم به همه ما فرمود : 🕌 آيا می دانيد من كيستم ؟ ☀️ یادته همه ما از این سوال آقا ، ☀️ متعجب و شگفت زده شدیم . ☀️ بعد من گفتم : که تو آقا و بزرگ ما هستی ☀️ یادته دوباره فرمود : نام و لقب من را بگوئيد ☀️ و ما گفتم : شما موسی بن جعفر هستيد ☀️ بعد فرمود : اين كه با من است ، كيست؟ ☀️ ما هم گفتم : علی بن موسی بن جعفر ☀️ یادته از سوالات امام کاظم تعجب کرده بودی ☀️ و حتی خودت بهم گفتی : 🔥 چرا امام کاظم اینارو میگه ، 🔥 مگه ما اونو نمی شناسیم ؟! ☀️ یادته یا نه ؟! .... ☀️ یادته که همون لحظه امام فرمود : 🕌 پس شهادت دهيد که او ، 🕌 در زندگانی من ، وكيل من است . 🕌 و بعد از مرگ من ، وصی من می باشد . 🔥 واقفیه گفت : آره یادم اومد 🔥 من خیلی اشتباه کردم ، خدا منو ببخشه 🕌 ادامه دارد ... 🕌 @amoomolla
حضور عموملا در کنار دکترها و پرستاران بیماران کرونایی @amoomolla
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواندن صلوات خاصه امام رضا علیه السلام برای بیماران کرونایی . توسط عموملا @amoomolla
32.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 🇮🇷 سینمایی قهرمانان کوچک 🇮🇷 سبک : ماجراجویی ، تخیلی و اکشن 🇮🇷 قسمت سوم ( آخر ) 🔮 @amoomolla 🇮🇷
🌷 داستان مهمان ایران 🌷 🌷 قسمت ششم 🌷 🌹 امام رضا علیه السلام ، 🌹 هر روز ، عزیزتر و محبوب تر می شد . 🌹 اما مأمون ملعون ، 🌹 به امام رضا حسادت می کرد . 🌹 چون هیچ کس او را دوست نداشت . 🌹 مأمون ، کارهای خیلی بدی انجام می داد 🌹 از مردم ، پول می گرفت . 🌹 به مردم ، حرف زور می گفت . 🌹 دوستان امام را می کشت و... 🌹 یک روز ، مأمون به مشاورش گفت : 🔥 به نظر تو چکار کنیم 🔥 تا مردم از امام رضا ، بدشون بیاد . 🌹 مشاور با خودش فکر کرد و گفت : 🔥 باید هر کاری بکنیم ، 🔥 بندازیم گردن امام رضا . 🔥 مثلا وقتی آدم می کشیم ، 🔥 به مردم بگیم که امام رضا گفته 🔥 یا دزدی ها و فسادهامون رو ، 🔥 به نام امام رضا بنویسیم . 🌹 مأمون گفت : 🔥 خب چطوری ؟! 🔥 مردم که باور نمی کنن 🔥 آخه ما اینجا توی خراسانیم ، 🔥 امام رضا هم ، که توی مدینه است . 🔥 تازه هیچ مسئولیتی هم تو حکومت نداره 🌹 مشاور گفت : 🔥 خب بهش بدیم . 🔥 یه مسئولیت تو حکومت بهش بدیم 🔥 یه مسئولیت خیلی مهم ، مثل ولیعهدی 🌹 مأمون عصبانی شد و گفت : 🔥 ای احمق ! 🔥 می خوای جای منو به امام رضا بدی 🌹 مشاور گفت : 🔥 نه قربان ! 🔥 فقط اسمش ولیعهدیه 🔥 وگرنه هیچ اختیاراتی بهش نمیدیم 🔥 بلکه اونو میاریم اینجا توی قصر 🔥 تا همیشه تحت کنترل ما باشه 🔥 تازه بهش اجازه نمیدیم تکون بخوره 🌹 مأمون ، فکر کرد و خندید و گفت : 🔥 باشه فکر خوبیه 🌹 مامون ، یک دعوتنامه به امام رضا فرستاد 🌹 تا به خراسان بیاید 🌹 اما امام رضا علیه السلام قبول نکرد . 🕌 ادامه دارد ... 🕌 @amoomolla
37.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 🇮🇷 فیلم زیبای تا به تا ( زی زی گولو ) 🇮🇷 قسمت اول @amoomolla
🇮🇷 مواد لازم برای تهیه خمیر بازی خانگی یک فنجان آرد ربع فنجان نمک دو قاشق غذاخوری کرم تارتار یک فنجان آب @amoomolla