eitaa logo
خانه مداحان اصفهان
652 دنبال‌کننده
175 عکس
67 ویدیو
1 فایل
آموزش مداحی دانش آموزی چهارشنبه ها از ساعت ۱۷ اصفهان، چهارراه عسکریه، مقابل امامزاده، کوچه ۳۶، خانه مداحان اصفهان
مشاهده در ایتا
دانلود
* 🔻از ماه رجب دو كار را بايد تمرين كرد؛ يكی روزه و يكی قرآن خواندن و حداقل حداقل حداقل آن، اين است كه در ماه رجب، روزی يک جزء قرآن و در ماه شعبان دو جزء و در ماه رمضان سه جزء بخواند؛ 🔹 ولی اگر كسی را خدا توفيق داد، در ماه رجب، دو جزء و در ماه شعبان سه جزء و در ماه رمضان پنج جزء الی هفت جزء بخواند. 🔸 بعضی‌ها در ماه رمضان تا ده جز هم می‌خوانند كه بستگی به توان و استعداد دارد. اگر در سال اول نشد، در سال دوم می‌شود ان‌شاءالله... ‌ ‌‌ ‌ ┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄ 🔺 کانال رسمی حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉🏻 @nasery_ir ‌ ‌ ‌ ‌
عجب سامرای غریبی به سبک، کنار قدم های جابر به چشمم ره گریه وا شد/ چه شور و بساطی به پا شد به یاد عزیزان زهرا/ دلم راهی سامرا شد عجب سامرای غریبی/ حریمش به رتبه رفیع است بسوزد دل گریه کن ها/ که قدری شبیه بقیع است ازین داغ عظمی/ زند ناله زهرا واویلا واویلا/ واویلا واویلا واویلا واغربتا... اگرچه عزیزان زهرا/ به درد دو عالم طبیبند چه گویم هنوزم به قرآن/ ائمه غریب غریبند علی رغم این دشمنی ها/ وَ بی شرمی اهل عصیان من ِ شیعه هم غافلم از/ مقامات اعلای آنان بیایید شویم یار/ به اولاد زهرا به کسب علوم و/ به کار و به تقوی لبیکَ یابن الحیدر... یکی از همانها که گفتم/ بُود هادی آل احمد گل گلشن آفرینش/ ز خوبان عالم سرآمد چو اجداد خود آن زمانه/ ز حقّ خودش گشته محروم به دست ستمکار طاغوت/ غریبانه گردیده مسموم سراسر شرر شد/ از آن زهرا کینه تو گویی دلش سوخت/ به یاد مدینه واویلا واغربتا... پسر کشته ی آتش زهرا/ وَ اشک دو عالم روانه ولی مادر و آتش در/ ولی مادر و تازیانه بُوَد تا ابد غرق ِ در اشک/ نگاهم سوی خاک کوچه که زهرا به پیش امامش/ فتاده روی خاک کوچه قلوب ملائک/ گرفتار زهراست دل هر دو عالم/ عزادار زهراست واویلا واغربتا...
. 🏴 صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ یا عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ الهادی ▪️در رثای حضرت امام هادی سلام‌الله‌علیه صد شکر هدایت‌شدۀ دست شماییم با نور شما راهی درگاه خداییم گویند همه: "اهل ولا اهل بلایند" صد شکر که از لطف خدا اهل بلاییم این خاک اگر زر شده از مهر شما بود در خانۀ معصومه و در ملک رضاییم آیین شما چون به‌جز احسان و کرم نیست عمری است سر سفرۀ احسان و عطاییم داریم دلی خسته و تنگ از غم دوری محتاج حرم رفتن و مشتاق لقاییم در راه زیارت نشناسیم سر از پا شاهیم که در کوی شما بی‌سروپاییم از سامره همواره گدایش شده مشهور "بر ما کرمی کن که در این شهر گداییم" از فیض شما بود اگر جامعه خواندیم از دولت عشق است اگر اهل ولاییم از داغ غم غربتتان معدن آهیم در سوگ جگرسوز شما غرق عزاییم زهر ستم آتش به سراپای شما زد از داغ شما یاد غم کرب‌وبلاییم ✍️
📣 آموزش مداحی نوجوانان 🔸استاد: 🔹 علی بالایی 📆 چهارشنبه 25 دی ماه ۱۴۰۲ 📍 چهارراه عسگریه،خانه مداحان اصفهان گروه رسانه خانه مداحان
هدایت شده از دکتر رسول میرباقری
‌‌🌟 برای زندگی امروز باید از امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) درس بگیریم ‌‌ ‌‌ ✍رهبر انقلاب: ما امروز بعد از گذشت قرنهای متمادی، با این عید، با این پدیده، چگونه باید برخورد کنیم؟ اسم علی را بردن، که کافی نیست؛ خود را منتسب به او دانستن، که کفایت نمیکند؛ ما که شخصیتهای بزرگ تاریخ و پیشوایان دینی و انبیاء و اولیاء را فقط به عنوان یادگارهای تاریخی نمیشناسیم؛ اینها درسند؛ اینها الگویند؛ اینها دستگیر و راهنماىِ قدم به قدمِ زندگی‌اند. ما چه درسی از اینها میگیریم؟ این، مهم است. ‌‌ ‌‌ امروز امت اسلامی از امیرالمؤمنین و از وجود مکرم نبی اعظم اسلام (صلّیاللَّه‌علیه‌وآله) و از دیگر بزرگانِ راه روشن الهی چه درسی را باید بگیرد؟ کدام سرمشق را در زندگی باید عمل کند؟ این، مهم است. با این نگاه، به امیرالمؤمنین باید نگاه کرد. ‌‌ آنچه مسلم است، این است که اینها مظهر تلاش در راه خدا و دین او بودند. «اشهد انّک جاهدت فی اللَّه حقّ جهاده و عملت بکتابه و اتّبعت سنن نبیه صلی اللَّه علیه و آله»؛ شهادت میدهیم که او جهادِ در راه خدا را به صورت شایسته انجام داد. این، چیزی است که ما در زیارت امیرالمؤمنین و بقیه‌ی ائمه (علیهم‌السّلام) میخوانیم. ‌‌ ‌‌ این جهاد همیشه بر دوش ما هست. جهاد علمی، جهاد عملی، جهاد در دوران جنگ، جهاد در دوران صلح، جهاد با نفس، جهاد با دشمن بیرونی، جهاد با مال، جهاد با جان، جهاد با زبان؛ اینها درس است. ۱۳۸۵/۰۵/۱۷ 🌸از کعبه حق بانگ جلی می آید 🌸آوای خوش لم یزلی می آید 🌸بشنو که سروش وحی حق می گوید 🌸آغوش گشایید علی می آید ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ غلام آستان امیرالمومنین علیه السلام، رسول میرباقری https://eitaa.com/rmirbagheri
🩸ای برادر جان! یک روز برایت جبران می‌کنم ... در نقلی آمده است: 🥀 پس از آنکه حضرت زینب سلام‌اللّه‌علیها با جناب عبدالله بن جعفر ازدواج کردند، روزی حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام دلتنگ خواهر شدند و به خانه عبدالله بن جعفر آمدند. 🥀 همینکه وارد خانه شدند، دیدند که زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها تنها داخل اتاق خوابیده‌اند؛ سیدالشهداء علیه‌السلام دلش نیامد که خواهر را بیدار کند و دیدند که از روزنه‌ی اتاق، آفتاب به چهره مبارک زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها می‌تابد. 🥀 در آن هنگام امام حسین علیه‌السلام در مقابل نور آفتاب ایستادند و با عبای خود از خوردن آفتاب به چهره مبارک خواهر، جلوگیری نمودند. 🥀 زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها از خواب بیدار شدند و زمانی که این صحنه را دیدند، برادر را در آغوش گرفتند و فرمودند: آیا زمانی می‌رسد که این محبت تو را جبران کنم؟!(۱) ✍ تمام همّ و غمّ زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها این بود که لااقل در بین «گودال» و به زیر «آفتاب سوزان کربلا»، این محبت برادر را جبران کند ... اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن ساعتی که مقاتل نوشته‌اند: ... قبل از آنی که شمر، سر از بدن مبارک سیدالشهداء علیه‌السلام جدا کند، زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها خود را به قتلگاه رسانده و بر روی بدن مبارک برادر انداخت و با او نجوا نمود؛ 📋 و إذًا بِالسَّوطِ يَلتَوي عَلَى كِتفِها، و قائلٍ يَقولُ لَها ▪️در همین هنگام کسی با تازیانه بر پشت او می‌زد و می‌گفت: 📋 تَنَحّي عَنهُ و إلّا ألحَقتُكِ بِه. ▪️از او فاصله بگیر که اگر کنار نروی تو را نیز ملحق به او خواهم کرد. 📋 فَالْتَفَتَتْ إلَيه فإذاً هُو شِمر فَاعتَنَقتْ أخاها و قالت: ▪️تا زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها سرش را برگرداند، دید که شمر است؛ پس به پیکر نیمه‌جان برادر پناه آورد و فرمود: 📋 وَ اللّه لا أتَنحّى عَنه، و إنْ ذَبِحتَه فَاذبِحني قَبلَه ▪️به خدا من از پیش برادرم نمی‌روم؛ اگر میخواهی سر او را جدا کنی، قبل از او سر من را جدا کن! 📋 فَجَذَبَها عَنهُ قَهرًا، و ضَرَبَها ضَربًا عَنيفاً ▪️اما شمر نانجیب پیش آمد و با زور و لگد، زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها را از گودال قتلگاه، دور کرد...(۲) 📝یابن‌الشبیب عمّه‌ی ما راه دور رفت می‌خواست قتلگاه بماند، به زور رفت آتش گرفت چادرش؛ اما کسی ندید پنجاه و پنج سال قدش را کسی ندید پنجاه و پنج سال بدون غمی نبود تا آن زمان مقابل نامحرمی نبود پنجاه و پنج سال پرش را گرفته‌اند مردانِ خانه دور و برش را گرفته‌اند یابن‌الشبیب عمه‌ی ما احترام داشت چندین امام زاده و چندین امام داشت پیش بزرگ قافله فریاد می‌زدند یابن‌الشبیب بر سرِ او داد می‌زدند داغی کمر شکن کمرش را شکسته بود یک نیزه‌ی بلند سرش را شکسته بود یابن‌الشبیب بسکه زمین خورد جان نداشت می‌خواست راه علقمه گیرد، توان نداشت یابن‌الشبیب! دختر دلگیر را زدند پنجاه و پنج ساله زنی پیر را زدند از پیش نیزه‌های شکسته عبور کرد او را به دست‌های خودش جمع و جور کرد او را به ریگ‌های پریشان سپرد و رفت او را به آفتاب بیابان سپرد و رفت او را به مردمان دهاتی سپرد و رفت..‌‌.. 📚(۱) طریق البُکاء،ص۲۲۳ 📚(۲) تظلّم الزّهراء علیهاالسلام، ص۲۱۸ ؛و معالی السبطین، ج۲ ص۳۹
🔴 راهنمایی در توسل یکی از علمای نجف اشرف که مدتی به قم آمده بود، برای من چنین نقل کرد که:من مشکلی داشتم به مسجد جمکران رفتم و درد دل خود را به محضر حضرت بقیة الله حجّة ابن الحسن العسکری امام زمان (عج) عرضه داشتم و از وی خواستم که نزد خدا شفاعت کند تا مشکلم حل شود. برای این منظور، مکرر به مسجد جمکران رفتم ولی نتیجه ای ندیدم .روزی هنگام نماز دلم شکست و عرض کردم: مولا جان !آیا جایز است که در محضر شما و منزل شما باشم و به دیگری متوسّل شوم؟شما امام زمان من می باشید آیا زشت نیست با وجود امام حتّی به علمدار کربلا قمر بنی هاشم (ع) متوسّل شوم و او را نزد خدا شفیع قرار دهم؟! از شدت تأثّر بین خواب و بیداری قرار گرفته بودم. ناگهان با چهره ی نورانی قطب عالم امکان حضرت حجة ابن الحسن العسکری (عج) مواجه شدم. بدون تأمل به حضرتش سلام عرض کردم، حضرت با محبّت و بزرگواری جوابم را دادند و فرمودند: نه تنها زشت نیست و نه تنها ناراحت نمی شوم که به علمدار کربلا متوسّل شوی، بلکه شما را راهنمایی هم می کنم که به حضرتش چه بگویی. چون خواستی از حضرت ابوالفضل (ع) حاجت بخواهی، این چنین بگو: یا ابالغوث ادرکنی در کتاب«مسجد جمکران میعادگاه دیدار» این مطلب به نقل از آیت الله العظمی مرعش نجفی (ره) نقل شده. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ خانه مداحان اصفهان https://eitaa.com/amozash_madahi
اگه تو شرایط تصویر بالا بودیم و می‌گفتن ما یه روز ماهواره می‌فرستیم فضا یا موشک نقطه‌زن می‌سازیم، چه واکنشی داشتیم جز خنده و تمسخر؟ اما رسیدیم و حالا داشتن ماهواره و موشک برامون عادی شده! مسائل اقتصادی هم حل میشه ان‌شاءالله ... فیلم لحظه پرتاب 🎥 📆 ۱۴۰۲ 🇮🇷 خبرهای خـــــ♥️ــوش‌ 👇👇 https://eitaa.com/rmirbagheri
🔻 ای کاش مرثیه خوان بودم! ✅ استاد حسن رمضانی: ✔️ علامه روزی در یکی از مجالس روضه شرکت کرده بودند، شخص حراف و لوده ای که علامه را نمیشناخت در حضور ایشان شروع کرد به لودگی کردن و حرفهای بی ربط زدن؛ و توجه نداشت این آقایی که حضور دارد حضرت علامه طباطبایی است؛ چون علامه، بسیار کم حرف بودند و ظاهر بسیار معمولی و متعارفی داشتند. بعد از آنکه به آن شخص میگویند آقا! حداقل امروز که حضرت علامه طباطبایی حضور دارند مراعات کنید و در محضر ایشان مودب باشید و درست صحبت کنید! 🔻او می پرسد: حضرت علامه طباطبایی ایشان هستند؟ میگویند بله بعد آن بنده خدا می گوید: مــن خیال کردم ایشان مرثیه خوان است. فکر نمی کردم، ایشان علامه طباطبایی باشند. ✔️ علامه با شنیدن این سخن میفرمایند: ای کاش من مرثیه خوان حضرت سید الشهدا بودم. من حاضرم همۀ این سالیانی که مشغول درس و تالیف و فعالیتهای علمی بوده ام بدهم و ثواب یک جلسه مرثیه خوانی ابا عبد الله الحسین را به من بدهند. 📓(عرفان علامه طباطبائی، ص۲۶۹) 🆔https://eitaa.com/reyhanatonabiesfahan محفل ذاکرین ریحانة النبی(س)
🔴 خدا رحمت کند آقای مشکینی را؛ یکبار قبل از انتخاباتی در خطبه هایش انتخابات را تشبیه می کرد به و می فرمود: 🔻صحنه انتخابات است. ▪️کسی که در انتخابات شرکت نمی کند گویا دارد یزید را می کند. ▫️کسی که در انتخابات شرکت می کند ولی رای سفید می دهد انگار در کربلا است ولی تیر به سوی هدف خاصی نمی اندازد. 🔸کسی که به غیر صالح رأی می دهد گویا دارد علیه امام حسین شمشیر می زند. 🔹کسی که می گردد و اصلح را انتخاب می کند گویا دارد از امام حسین دفاع می کند. 🔺رأی مسئولیت آور است. با دقت و بصیرت رأی دهیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥میشه شمارو یه کم بغل کنم؟ 🔹حلما دختر خردسال شهید پوریا احمدی خطاب به رهبر انقلاب: حالا که به سن تکلیف نرسیدم، میشه شمارو یه کم بغل کنم؟
🔷 استوری زیبا و قابل تامل مداح معروف و انقلابی کشور ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ دکتر رسول میرباقری https://eitaa.com/rmirbagheri
. |⇦•ترسی از فقر ندارند.... و توسل ویژۀ شهادت حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ سید مجید بنی فاطمه ●━━━━━━─────── ترسی از فقر ندارند گدایانِ کریم دست خالی نروند از درِ احسانِ کریم حاجتِ خواسته را چند برابر داده ست طَیِّبَ الله به این لطفِ دو چندانِ کریم کاظمینی نشدیم و دلمان هم پُر بود بار بستیم سوی شاهِ خراسانِ کریم بی نیاز از همه ام تا که رضا را دارم به قَسَم های خداوند به قرآنِ کریم طلب رزق نکردیم ز دربارِ کسی نانِ هر سفره حرام است مگر نانِ کریم هر کسی وقتِ مناجات، ضریح دارد دستِ ما هم که رسیده است به دامانِ کریم ناامیدم مکنید از کرمش فرض کنید باز بدکاره ای امشب شده مهمانِ کریم سپر درد و بلایش نشدیم و دیدیم سپر درد و بلای همه شد جان کریم ظاهرش فقر ولی ظاهر او عین غِنا ترسی از فقر ندارند گدایان کریم *چهارده سال از این زندان به اون زندان، بچه هاش چشم انتظار بودن، هی میگفتن انشاءالله بابامون از زندان آزاد میشه...* مثلِ یک تکّه عبا روی زمین است تنش انقَدَر حال ندارد که نیفتد بدنش جا به جا گر نشود سلسله بد می‌چسبد آنچنانی که محال است دگر وا شدنش نَفسش وقت مناجات چه اعجازی داشت زن بدکاره به یکباره عوض شد سخنش آه! مانند گلیمی چقَدَر پا خورده بی سبب نیست اگر پاره شده پیروهنش *آقا رو از این زندان به آن زندان میبردن، اما زندان آخری موسي بن جعفرو زمین‌گیر کرد.. زینب هم خیلی سفر با حسین رفت، اما سفر آخری زینبو آواره کرد.به علم امامت شب و روزو تشخیص میداد، حضرت رو تو سیاهچالی انداخته بودن ، زندانبان آخری سِندی بن شاهک ملعون،یهودی بود... حضرت روزا روزه می‌گرفت، دم دمای غروب موقع افطار برا حضرت یه مقدار نون و آب می‌برد، دیشب هم گفتم با یه دستش برا آقا نون می‌برد، با یه دستش تازیانه، انقد موسي بن جعفرو با تازیانه میزد، وقتی کسی تازیانه می‌خوره یه حرفی میزنه میگه نزن، اما موسي بن جعفر می‌گفت بزن، هر چی دوست داری بزن اما اسم مادرمو نیار...* از آتش دلِ من صحبتی نکن نامرد سکوتِ صبرِ مرا غیرتی نکن نامرد بزن تمامِ تنم را کبود کن امًا به نام فاطمه بی حرمتی نکن نامرد *به مردم خبردادن گفتن هر کی آقاشو می‌خواد ببینه فردا از زندان آزاد میشه.. همه ی شیعیان اومدن جلو زندانِ بغداد، بعضیا به هم مژده می‌دادن، می‌گفتن فردا بعد از چهارده سال آقا رو از زندان آزاد می‌کنن. یه عده ای گریه می‌کردن می‌گفتن اگه آقا رو ببینم دستشو می‌بوسم. یکی می‌گفت اگه آقا رو ببینم میگم آقا بچه بودم مادرم دعا می‌کرد می‌گفت: انشاءالله آقا آزاد بشه. بعضیا گریه می‌کردن می‌گفتن کاش کس و کارمون زنده بودن، دوست داشتن همچین روزی رو ببینن. همه ی مردم جلو زندان جمع بودن، چشما خیره شده به در زندان، الان آقا میاد، همه هزار آرزو داشتن، همچین که دیدن آروم آروم در وا شد مردم بلند شدن، گفتن الان آقا میاد میگه یه وقت دیدن چهار تا غلام زیر لنگه ی دری رو گرفتن، هی صدا میزنن.. "هذا امامُ الرَّفَضَه"، گفت سلام من بر اون بدنی که سرش از لنگه ی در آویزان شد، شیعیان به سر و صورت زدن، وا اماما..صدای ناله ی مردم بلند شد.. اما اونایی که رفتن زیر بدن آقا رو گرفتن بیشتر داد زدن، گفتن مگه نمیگفتن آقا بدنش ضعیف شده، چرا بدنش انقد سنگین شده؟ همچین که عبا رو کنار زدن، دیدن هنوز غل و زنجیر به دست و پای موسي بن جعفره، میدونی چه خبر شد؟ اگه بخوام خودمونی بگم، میخوام اینجور حرف بزنم، دعوا بود سر اینکه برا آقا کفن بیارن، همه جور کفن آوردن، بعضیا کفنای قیمتی برا آقا آوردن، نمیخوام بگم حسین بی کفنه نه! آخه کفن برای بدنیه که سالمه، من بمیرم برا اون بدنی که پاره پاره، زین العابدین فرمود: برا بابام حصیر بیارید، حسین....* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ سید مجید بنی فاطمه ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اگر کشتن چرا آبت ندادن چرا زان دُرِّ نایابت ندادن اگر کشتن چرا خاکت نکردن کفن بر جسم صد چاک نکردن *بعد از چهارده سال اگه زن و بچه اش میدیدن میشناختنش، آقا رو کلی شکنجه دادن اذیت کردن اما بدن بابا رو می‌دید امام رضا می‌شناخت، دختراش میدیدن میشناختن، اما حسین جان با تو چیکار کردن؟ دخترت تو رو دید نشناخت، گفت عمه بلند شو، عمه این بدن کیه داری براش اینجور گریه میکنی؟ صدا زد.. عزیزم! این بدن بابای مظلومت حسینه، حسین... «حسین آرام جانم حسین روح و روانم» صَلی الله عَلیکَ یا مظلوم... یا غریب ..یا اباعبدالله... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. 🌹 من امام دل‌ها هستم امام موسی بن جعفر علیهم‌السلام در دل‌های مردم جا داشت و بر قلب‌های آنان حکومت می‌کرد. این ویژگی حقیقتی انکارناپذیر و مورد پذیرش همه حتی هارون الرشید بود. ابن حجر هیثمی درباره این ویژگی حضرت می‌نویسد: روزی امام کاظم علیه السلام در کنار خانه [خدا] نشسته بود. وقتی چشم هارون به امام افتاد، گفت: تو همان کسی هستی که مردم پنهانی با تو بعیت می‌کنند؟ فرمود: من امام دل‌ها و تو امام بدن‌ها هستی.» 📚منبع الصواعق المحرقه، ابن هجر هیتمی شافعی، ص ۲۰۳ ............. . 🌸 مددجویی بزرگان اهل سنت از قبر امام کاظم(ع) امام شافعی درباره آثار توسل به امام کاظم علیه‌السلام، گفتاری بس بلند دارد: قبر موسی کاظم علیه‌السلام در اجابت دعا [و حل مشکلات]، داروی شفابخش است.»(۱) ابوعلی خلال، بزرگ حنبلی‌های عصر خویش، در گرفتاری‌ها به بارگاه امام هفتم پناه می‌برد و به مدد امام، گرفتاری‌هایش را حل می‌کرد. خود او در این باره می‌نویسد: هرگاه مهمی برایم رخ می‌داد، به بارگاه موسی بن جعفر علیهم‌السلام می‌رفتم و به او توسل می‌جستم و آنچه می‌خواستم، خدای تعالی برآورده می‌کرد.»(۲) 📚منبع (۱) البصائر لمنکر التوسل باهل المقابر، حمداللّه هندی حنفی، ص ۴۲ (۲) الغدیر، علامه امینی، ج ۵، ص ۱۹۴ .
. ✅ هدایت زن گناهکار توسط امام کاظم(ع) مرحوم مجلسی نقل کرده است که هارون، خلیفه مقتدر و بی‌حیای عبّاسی دستور داد کنیز زیبا صورتی را برای خدمت کردن به امام موسی بن جعفر (علیهم‌السلام) به زندان بردند (و منظورش بدنام کردن حضرت بود). امام پیغام داد: «بَل انتُم بِهَدیتکُم تَفرَحُون(نمل:۳۶).» «این شما هستید که با هدایای خود شادمان می‌شوید؛ من به کنیز و امثال آن نیازی ندارم.» هارون از این پیام سخت خشمگین شد و گفت: به او بگویید ما به رضای تو کنیز را به زندان، نزد تو نفرستادیم، و دستور داد که کنیز را نزد حضرت بگذارند و باز گردند. مدتی گذشت، هارون خادمش را به زندان فرستاد تا خبری بگیرد. خادم به زندان رفت. با کمال تعجب دید آن کنیز به سجده رفته است و مرتب می‌گوید: قُدّوس سُبحانکَ سُبحانکَ، جریان را به هارون گزارش داد. هارون گفت: به خدا سوگند! موسی بن جعفر او را سحر کرده است، کنیز را بیاورید. کنیز را به حضور هارون آوردند، نگاهش را به آسمان دوخت و ساکت ایستاد. هارون پرسید: تو را چه شده؟ گفت: خبر تازه‌ای دارم! وقتی مرا به زندان بردند دیدم این مرد مرتب نماز می‌خواند، بعد از نماز مشغول تسبیح و تقدیس خداوند می‌شود. به او عرض کردم: مولای من! شما کاری ندارید برایتان انجام دهم؟ فرمود: با تو چه کار دارم؟ عرض کردم: مرا برای خدمت به شما آورده‌اند. آن بزرگوار با دست اشاره کرد و فرمود: پس اینها چه کاره‌اند؟! نگاه کردم، باغی دیدم بسیار وسیع و زیبا که اول و آخر آن ناپیدا بود، فرش‌های نفیس در آن گسترده بود و حوریه‌های بسیار زیبا با لباس‌های آراسته در آن جا بودند که هرگز نظیر آنها را ندیده بودم. با مشاهده آنها در برابر خدای خود به سجده افتادم و در سجده بودم که خادم تو به سراغم آمد و مرا نزد تو آورد. هارون گفت: ای ناپاک! شاید وقتی به سجده رفتی اینها را در خواب دیدی؟ گفت: نه! به خدا سوگند! این واقعیات را پیش از سجده دیدم و بعد از مشاهده آنها به سجده افتادم. هارون (به فردی) گفت: این ناپاک را بگیر و مراقب باش کسی این مطلب را از او نشنود، اما کنیز بدون درنگ مشغول نماز شد. از او پرسیدند: چرا چنین می‌کنی؟ گفت: عبد صالح (موسی بن جعفر علیهم‌السلام) را چنین یافتم … . راوی این داستان می‌گوید: این کنیز زندگی خود را به همین منوال در بندگی خدا سپری کرد تا از دنیا رفت. این قضیه چند روز قبل از شهادت امام کاظم (علیه‌السلام) رخ داد. 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۴۸، ص ۲۳۸ .
. |⇦•ناگهان‌خلوتِ من... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۱به نفسِ حاج‌ محمدرضا ●━━━━━━─────── ناگهان خلوت من با زدنی ریخت به هم سفره ی ذکر مرا بد دهنی ریخت به هم *حضرت رو وقتی به زندان بردن می‌گفت خدایا ممنونم ازت، یه جای خلوتی پیدا شده باهات مناجات کنم، درد دل کنم، اما این زندان آخر این یهودی چه بر سر آقا آورد، هر زندانی که حضرت می‌رفت زندانبانو تحت تأثیر قرار میداد، گفتن یه حرامزاده رو بفرستن یه یهودی رو بفرستن، آقا رو اذیت کنه، من نمی‌دونم چه بلایی سر آقا آورد، که سر به سجده میذاشت می‌گفت: "یا مُخَلِّصَ الشَّجَر مِن بَینِ الرَّمل و ماء و تین" ای خدایی که گیاه رو از دل زمین خلاص میکنی."یا مُخَلِّصَ الوَلَد مِن بَین مَشیمَةِ و رَحِم"، ای خدایی که طفل رو از رحم مادر خلاص میکنی، "خَلِّصنی مِن یَدِ هارونُ الرَّشید" خدایا! منم از این زندان خلاصم کن....* ناگهان خلوت من با زدنی ریخت به هم سفره ی ذکر مرا بد دهنی ریخت به هم روی این ساق ترک خورده بلندم کردن استخوانم پسِ هر پا شدنی ریخت به هم *"المُعَذَّبِ فی قَعرِ السُّجون فی ظُلَمِ المَطامیر ذِی السّاقِ المَرضوض فی حَلَقِ القُیود"، یعنی این زنجیر کاری با زانوی حضرت کرد با ساق پای حضرت کرد له شد دیگه.... وای وای* کار من از همه مجذوبِ خدا ساختن است نظری کرده ام و قلبِ زنی ریخت به هم *زن بدکاره و رقاصه آوردن توزندان یک لحظه ذهن امام رو منحرف کنه، بعد یه مدت اومدن ببینن، دیدن این زن بدکاره هم سر به سجده گذاشته هی میگه الهی العفو.... یا موسی بن جعفر زن بدکاره رو نگاه کردی آدمش کردی، منِ گریه کنِ مادرت رو هم نگاه کن...* دید حساس شدم آمد و دشنامم داد پسر فاطمه را با سخنی ریخت به هم کار تشییع مرا لنگه دری عهده گرفت از غمِ من دلِ هر سینه زنی ریخت به هم *دم در همه مردم منتظر بودن آقامون میاد، آخه خبر دادن بناست زندانی از زندان بعد چهارده سال آزاد بشه، اما درِ زندان وا شد. یکی می‌گفت: من آقا رو منزل خودم میبرم، خودم نوکریشو میکنم خودم خدمتشو میکنم. یکی می‌گفت: آقا رو ببینم به پاش میفتم با گریه.اما دیدن در وا شد، چهار نفر یه تخته ی درو به دوش گرفتن، آی زیر این تخته رو گرفتن، خبر دارین جنازه رو، رو جِسرِ بغداد بردن، سه شبانه روز جنازه رو رو پُلِ بغداد گذاشتن، بعد سه شبانه روز دفن کردن... هفت تا کفن آوردن هفت تا کفنِ قیمتی به تنِ موسی بن جعفر کردن، جنازه رو با احترام دفن کردن، اما تا محلِ دفن حضرت، هر کی زیر تابوتو می‌گرفت با گریه برمی‌گشت، می‌گفتن چرا گریه میکنید؟ می‌گفتن تابوت آوردن، هفت تا کفن به تنِ حضرت کردن اما هنوز صدای زنجیر میاد.. آخه وصیت کرد منو با غل و زنجیر دفنم کنید.... دیدین یکی از دنیا میره میگن زودتر دفنش کنید، جنازه رو زمین نمونه خوبیت نداره... وای وای.. امامِ ما سه شبانه روز جنازه ش رو پل بغداد بود. جنازه ی امام جواد هم رو پشت بام خانه سه شبانه روز بود. ارباب من و شما حسین هم سه شبانه روز رو‌ خاک‌ِ داغ کربلا بود. اما من یه آقایی رو سراغ دارم برا دفنش عجله کردن.یه وقت دیدن از پشت خیمه صدا میاد، میگه حسین جان صبر کن، دارم مادر اصغر رو میارم، حسین...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
651017fc5d4d1a4265198dc2_6501509285458564537.mp3
4.89M
|⇦•ناگهان خلوت من... و توسل ویژهٔ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی ابن جعفر علیه السلام شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری
🇮🇷به مناسبت چهل و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی 🇮🇷 🗓یکشنبه ۲۲ بهمن ماه 🔰میدان تاریخی حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) ▫️گرد هم می آییم و به پاس خون شهدایی که درخت انقلاب را آبیاری کردند، جشن انقلاب را باشکوه تر از قبل برگزار می کنیم. 🔸سخنران:حجت‌الاسلام‌والمسلمین محسنی اژه ای 🔹رئیس قوه قضائیه 🔖شروع مراسم از مسیرهای هشت گانه ساعت ۰۹:۳۰ صبح 💢شروع مراسم در میدان حضرت امام خمینی ساعت ۱۰ صبح 🔻با اجرای برنامه های متنوع فرهنگی و هنری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 شعرخوانی میثم مطیعی در بارگاه رضوی برای دهه فجر 🔺 میثم مطیعی همزمان با ایام دهه فجر اقدام به شعرخوانی برای انقلاب اسلامی کرد. خانه مداحان اصفهان
🌺 به مناسبت میلاد امام زین العابدین، حضرت سجاد علیه السلام: 🌺بنا شد اگر سائلی نان بگیرد چه خوب است که از کریمان بگیرد 🌺بنا شد اگر شاه، همدم بگیرد چه بهتر که از نسل سلمان بگیرد 🌺علی خواست تا که برای حسینش زنی در بلندای ایمان بگیرد 🌺تمام زمین و زمان را که می گشت بنا شد عروسی از ایران بگیرد 🌺اسیری شه بانوی ما می ارزد که این خاک بوی حسین جان بگیرد 🌺تو آقا ترینی و سجاد مایی تو شاهی و فرزند داماد مایی 🌺خدا باز تصویر مولا کشیده برای حسینش، علی آفریده 🌺تو از بس که غرق حضور خدایی برای عبادت تو را برگزیده 🌺هر آن کس که دیده تو را صبح یا شب سر سفره های مناجات دیده 🌺ترحم کن ای آسمان محبت به این قطره های چکیده چکیده 🌺چه می خواهم از تو که داده نباشی به اندازه کافی از تو رسیده 🌺همین که گدای تو هستیم کافیست ابو حمزه های تو هستیم کافیست 🌺بخوان تا ابوحمزه ایمان بگیرد بخوان آدمی بوی انسان بگیرد 🌺بخوان: ابکی؛ ابکی؛ لنفسی؛ لقبری... دل مرده ی ما کمی جان بگیرد 🌺لباس مناجات را باید، هرکس شب پنجم ماه شعبان بگیرد 🌺تو هستی دلیل مسلمانی ما نجات پر و بال زندانی ما 🌺به جز عالم سائلی عالمی نیست به غیر از کریمی تو حاتمی نیست 🌺بر این خشک ها تا که باران ببارد به غیر از غلام تو صاحب دمی نیست 🌺خدا از سرم سایه ات را نگیرد جز این؛ هر چه را هم بگیرد غمی نیست 🌺علی اکبر لطیفیان
۲۷بهمن ماه سالروز شهادت سردار شهید 🕊🌹 خصوصیات شهید محمد حسین یوسف الهی همرزمان این شهید بزرگوار می‌گویند؛ حسین از عرفای جبهه بود و زیبا‌ترین نماز شب را می‌خواند، ولی کسی او را نمی‌دید، رفیق خدا بود و مشکلات را با الهام‌هایی که به او می‌شد، حل می‌کرد به مرحله یقین رسیده بود و پرده‌های حجاب را کنار زده بود. شهید محمد حسین یوسف الهی را عارفی می‌دانند که مراتب کمال الی الله را طی کرده است و کمتر رزمنده‌ای است که روزگاری چند با محمدحسین زیسته باشد، اما خاطره‌ای از سلوک معنوی و کرامات او نداشته باشد. وی مصداق سالکان و عارفانی است که به فرموده امام خمینی (ره)، یک شبه ره صد ساله را پیمودند و چشم تمام پیران و کهنسالان طریق عرفان را حسرت‌زده قطره‌ای از دریای بی‌انتهای خود کردند. کسی هست که حاج قاسم خواستند پیش ایشون دفن بشوند. پس اگه برای دوست خوبی بودند برای ما هم میتونند دوست خوبی باشند بیاید همگی برای شادی روحشون 100 صلوات بفرستیم
و بی مقدمه با رخصت از جناب قمر نوشتم اول خط، سیدی علی اکبر خدا به حضرت ارباب هدیه داد پسر خوشابه حال پسر یا خوشا به حال پدر خوشا به حال هرآنکس که نام خادم داشت علی رسید،جهان شاهزاده لازم داشت و جلوه کرد در عالم، علی دوباره علی که بُرد نام علی را به هر مناره علی علی‌ست وارث والایی و وقار علی به دست اوست برازنده... ذوالفقار علی حسین بر لبش الله اکبر آورده خدا برای جهان باز حیدر آورده به سینه مُهر "أنا فاطمی نسب" دارد زمانْ زمانِ تبراست، پس غضب دارد به انتقام، سر از دشمنان طلب دارد همیشه نعره‌ی یا فارس العرب دارد... علی کنار ابالفضل، مثل جان و تن‌اند بگو که جمع ابالقاسم و ابالحسن‌اند اگرچه عالم و آدم به شوکتش رو زد اگرچه هیبت عباس هم دم از او زد قدش به قامت افلاک اگرچه پهلو زد ولی مقابل زینب همیشه زانو زد حسین گفت که بی او دلم شفیق نداشت اگر نبود... علمدار من رفیق نداشت میان کرببلا خواست تا نشان بدهد_ _علی شده، که برای حسین جان بدهد چرا بهانه به دست حرامیان بدهد نخواست تا به امان‌نامه‌ها امان بدهد نظام لشکر خودکامه را به هم می‌زد همین که دور و بر خیمه‌ها قدم می‌زد ✍