eitaa logo
خانه مداحان اصفهان
860 دنبال‌کننده
226 عکس
97 ویدیو
9 فایل
کلاس آموزش مداحی دانش آموزی(بچه های حسین علیه السلام) چهارشنبه ها از ساعت ۱۶ الی ۱۹ اصفهان، چهارراه عسکریه، مقابل امامزاده، کوچه ۳۶، خانه مداحان اصفهان
مشاهده در ایتا
دانلود
قال رسول الله (ص): ذکر علی عباده این محفل ختم رُسل، یا بزم شکر داور است این حلقه ی ذکر علی، یا بعثت پیغمبر است مبعث شب وصف علی، نه جای ذکر دیگر است هرگز نپنداری جدا، جانِ نبی از حیدر است اینگونه از شبهای سال، این لیله المحیا سر است عید رسول الله شد، افضل ز اعیاد خدا ختم رسل شد مصطفی، بهر ولای مرتضا دانی چرا مبعوث شد بهر رسالت مصطفا تا که خدا فرمان دهد او را پیِ امرِ ولا تنها نه در خمّ غدیر، از قبل فرمودش خدا: حیدر ولی اللهی اَش، باشد همه اسرارِ ما دین آسمانی بی ستون باشد به یمنِ مرتضا هر جا که احمد پر کشد، آنجا نظر گاه علیست مافوقِ طاقِ عرشِ حق، خطّ گذرگاه علیست اصلاً برای مصطفی، سرمایه ی پیغمبری در عرش و فرش و برّ و بحر، یکجاست صوت حیدری معراج نه، غارِ حرا نه، نزد قرب داوری صوتِ علی زد حرف اول را، نه صوت دیگری یعنی خدا غير از نبي ، بر هر که دارد سروری صوتِ علی، آهنگ زیبای دلِ پیغمبر است با این صدا او آشنا، از ابتدا تا آخر است بعثت حقیقت دارد اما، این حقیقت با علیست قرآن شریعت دارد اما، این شریعت با علیست احمد طریقت دارد اما، این طریقت با علیست دینش هدایت دارد اما، این هدایت با علیست عترت ولایت دارد اما، این ولایت با علیست دانی که سرّ مصطفی در چیست ، هم وِردِ لبش یک روح در دو کالبد، این است اصلِ مطلبش این عید را ذکر علی، بالاتر از هر مطلبی است ما مدحِ مولا را اگر داریم بر لب، از نبی است هر کس که با این ره مخالف باشد از ما اجنبی است ذکر علی، ذکر جوانمردان به هر روز و شبی است این ذکر ، زینت بخشِ مَه رویان به هر لعلِ لبی است ذکرِ سماوات و زمین، حیدر امیر المومنین بعثت همین است و همین، حیدر امیر المومنین احمد به جرم عشقِ او، در جنگ ابرویش شکست زهرا برای یاری اش، در کوچه بازویش شکست اصلا حسن، با ذکر نام او، گُلِ رویش شکست آری حسینش در تهِ گودال، ابرویش شکست با سنگ کوفی حرمتِ زینب، ز هر سویش شکست ذاتِ پیامِ جاودانِ بعثتِ احمد، علیست قرآن بخوان، جانِ کلامِ خالقِ سرمد، علیست ✍ .
. بحمدالله دلدارم رسیده اباالفضلِ علمدارم رسیده سپاهِ عشق، یک سالار کم داشت خدا را شکر سالارم رسیده ندیده لشکری، یاری چو عباس ز جنت بهترین یارم رسیده اگر عالم نماید پشت بر من چه غم دارم طرفدارم رسیده تویی پشت و پناه من برادر سپاهِ حیِ دادارم رسیده تویی آئینه ی کرارِ حیدر حسن را نیز کرارم رسیده تو را کم داشت این قوم و عشیره قمر تابید و سردارم رسیده نگهبانِ حرم، روحِ خیامم حرم را چشمِ بیدارم رسیده دعای مستجابِ اهلِ بیتم همه اصحاب و انصارم رسیده شکوهِ کاروانِ کربلایم به کوهِ عشق، دیدارم رسیده شفیعِ مطمئنی از برای... محبانِ گنه کارم رسیده امید عشق، میلادت مبارک برادر، تا ابد یادت مبارک چقدر ای ماه زیبایی علمدار به آقاها تو آقایی علمدار نه تنها ساقیِ آب فراتی که کوثر را تو سقایی علمدار صفا و مروه دارند انتظارت به زمزم چشمه ی "مائی" علمدار عزیزِ زینبی، عشقِ حسینی امید قلب مولایی علمدار برادر مثلِ تو عالم ندیده نداری هیچ همتایی علمدار مقامت در جنان گردد مشخص نشاندارِ دو دنیایی علمدار به قولِ میثمِ شیرین زبانت به یکتایی تو یکتایی علمدار "اگرچه زاده ی اُمُ البنینی ولی فرزند زهرایی علمدار" امامِ خویش را عبدِ مطیعی تو معنای تولایی علمدار برائت از ستمگر، خُلق و خویت که الگوی تبرایی علمدار تویی بر دوستان باب الحوائج و خارِ چشمِ اعدایی علمدار امید عشق، میلادت مبارک برادر، تا ابد یادت مبارک چه دستانِ بلندی داری عباس چه گیسوی کمندی داری عباس چه دستی، پنج معصومش ببوسند ز بوسه دستبندی داری عباس بنی هاشم به رخسار تو خیره چه روی دلپسندی داری عباس عسل می‌ریزد از لعل لبانت عجب لبهای قندی داری عباس قد و بالات از بسکه رشید است به سرها سربلندی داری عباس پر از جود و پر از فضلی اباالفضل چه نام ارجمندی داری عباس به درگاهِ خدا وقت تضرع چه حال مستمندی داری عباس برای مادرم زهرای اطهر چه قلب دردمندی داری عباس میانِ ابروی پیوسته ی خویش ز هیبت نقش بندی داری عباس به دین و مکتب و قرآن و عترت چه روح پایبندی داری عباس هماره موضعِ حق را بگویی به دشمن مرزبندی داری عباس امید عشق، میلادت مبارک برادر، تا ابد یادت مبارک حریفِ حمله اَت دشمن نگردد ز خشمت لشکری ایمن نگردد اگرچه مشک و دست و پرچم اُفتد امیدت ناامید اصلاً نگردد سرت گرچه رود بالای نیزه ولی ایکاش دور از من نگردد اگر بی دست از مرکب بیاُفتی دلت محکومِ افتادن نگردد عمودِ آهنین با تو چه کرده نسیبِ کس چنین آهن نگردد سرت را بشنود هر کس که بشکافت شنیدن مثلِ این دیدن نگردد چه بد بر گریه ام میخندد این قوم جوابِ گریه خندیدن نگردد کنارِ اکبرم جان دادم اما مرا اینگونه جان دادن نگردد رسیده پیشِ بالینِ تو زهرا که فرقی بینِ تو با من نگردد تو را با تیر پوشاندند این قوم مگو دیگر کفن بر تن نگردد مرو از پیشِ من که تا قیامت دلم آرام از این رفتن نگردد امید عشق، میلادت مبارک برادر، تا ابد یادت مبارک حاج .
افتخارم همه این است گدای حسنم شکرُلِلَّه که من زیر لوای حسنم آن چه دارم همه از یاریِ زهرا و علی است آبرویی است که دارای ولای حسنم بانیِ نهضت والای حسین است حسن من هم از لطف حسین است که پای حسنم سَرور و سید و سالار شهیدان بهشت گفت: من پیرو بی چون و چرای حسنم نام زیبای حسن ذکر رسول الله است حرف جانم حسن افتاد فدای حسنم گفت پیغمبر اکرم به خداوند قسم همه ی عالم عقباست برای حسنم بی سپاه است ولی لشکر او هست حسین پدرش گفت که عباس فدای حسنم می توان از دو لب حیدر کرار شنید انبیایند مسلمان عطای حسنم
. بر هیبت عترت پیمبر صلوات بر جان نبی حضرت حیدر صلوات بر فاطمه و دو نور چشمش، حسنین بر عید مباهله مکرر صلوات بر نور مبین حی سرمد صلوات بر جمع کسای آل احمد صلوات بر دشمن پنج تن دمادم لعنت بر پنج تن آل محمد صلوات .
. . . . خداحافظ ای بهار دلم، ای دعای سحر، ای ابو حمزه خداحافظ ای رفیق دلم، می روی ز برم، با چنین غمزه خداحافظ افتتاح سحر، ای مجیر سحر، گریۀ شب ها خداحافظ جوشن تقوی، مونس دل ها هدیۀ زهرا همه هستم رفته از دستم امید دل را به تو بستم ای خدا العفو(2) . اگر رفتی ای مه رمضان، همره شهدا، محضر داور مبر ای ماه آبروی مرا، جان آل عبا، پیش پیغمبر مکن شکوه از معاصی من، روح عاصی من در بر حیدر مکن شرم و روسیاهی من آشکارا بر دیدۀ کوثر نما ای مه آبرو داری که داری با من سرِ یاری ای خدا العفو(2) ➖➖➖➖➖➖ سحر خیزان کو مه رمضان سایۀ سرمان همنشین ما چه شد ای هم سفرۀ سحرم سوز آه و دل آتشین ما ندانستم قدر قدر تو را ای عطای خدا ای مه خوبان مبر با خود سوز و آه و دعا، شور و حال مرا در شب هجران به تاب و تب عادتم دادی به اشک شب عادتم دادی ای خدا العفو(2) ➖➖➖➖➖➖ کنون که تو می روی ز برم ای تو تاج سرم ای حبیب من نما عهدی بر دل و جگرم، چشم و روی تَرَم، ای طبیب من شب عید و دست خالی من، خسته بالی من شوق هر عهدی مرا فرما با امام هدی همچنان شهدا یاور مهدی منو هجر صاحب این ماه تو و یاری در تمام راه ای خدا العفو(2) . مرا کردی همنشین خدا، ای مَه شهدا، ای مَه رحمت نشان دادی در میان دعا، جلوۀ سعدا با همه عزت مرا بردی گه به کرب وبلا، گه مدینه و یا کوچۀ نیلی گهی خواندی روضۀ پهلو از غم بازو یا غم سیلی بیا و کار خدایی کن مرا دیگر کربلایی کن نینوایی کن (2) . ✍ .