«حاجی جان، غذایت را گذاشتهام سرکتری. تا بخوری، من هم برگشتهام.»
اکبر دوان دوان میرود. حاج همت که کمی خنک شده، به طرف ساختمان میرود. در راه وقتی ظرفها را میبیند، به یاد حرفهای اکبر افتاده، سری تکان میدهد و وارد ساختمان میشود.
گرما از یک طرف و پشه و مگسها از طرفی دیگر بیداد میکنند. حاج همت وقتی غذا به دهان میگذارد، کلافه میشود. احساس میکند حفرههای بینیاش به تنهایی قادر نیست این هوای داغ را به ریههایش برسانند. به همین خاطر، دست از غذا میکشد تا از دهانش هم برای نفس کشیدن کمک بگیرد.
از اتاق خارج میشود. پشهها یک لحظه راحتش نمیگذارند. هر نیشی که به صورت داغ او فرو میرود، انگار جانش را یکباره آتش میزند. بازهم ظرفها را میبیند؛ همچنین پشهها و مگسهایی که در اطراف آن به پرواز درآمدهاند! بدون اعتنا به طرف شیر آب میرود. همین که میخواهد شیر را باز کند، صدای اکبر متوجهاش میکند. اکبر در حالی که پنکهای در دست دارد، دوان دوان میآید.
_حاجی، ببین چی واسهات آوردهام.. پنکه!
حاج همت با خوشحالی، میگوید: «به به... عجب چیزی آوردهای. بعد از چند شب بیخوابی، امشب با پنکه خواب راحتی میکنیم.»
بعد فکری کرده، میپرسد: «از کجا آوردهای؟»
اکبر در حالی که مراقب اطراف است، میگوید: «هیس! یواش حرف بزن. راستش، تدارکات همین یک پنکه را داشت. حاجی تدارکاتی گفت: این را گذاشتهام کنار برای حاج همت. برو، نصفه شب بیا، ببرش تا کسی بو نبرد.»
اخمهای حاج همت درهم میشود. شیر آب را باز میکند و از ناراحتی سرش را زیر شیر میگیرد. اکبر که متوجه ناراحتی او شده، منتظر میماند تا علت ناراحتیاش را بپرسد. حاج همت، در حالی که سرش را رو به آسمان میگیرد، میگوید: «الان بسیجیهای سیزده ساله، تو خط مقدم، زیر آتش توپ و تانک دارند شرشر عرق میریزند...
پیرمردهای شصت هفتاد ساله، با هزار جور ضعف و بیماری، گرما را تحمل میکنند و لب از لب باز نمیکنند. که چی؟ که فرمانده لشکرشان هم مثل خودشان است.»
اکبر با دلسوزی میگوید: «شما فرمانده یک لشکری. اگر خدای نکرده مریض بشوی، کار یک لشگر زمین میماند. اگر خوب استراحت نکنی کارهای یک لشگر عقب میافتد.»
اکبر پنکه را بر میدارد که به تدارکات بازگرداند. به یاد ظرفها میافتد. میگوید: «آن ظرفها را دیدی؟»
_آره، دیدم.
_بازهم تنبلی کردند.
_بازهم به آن ها تذکر بده. اگر قبول نکردند، اشکالی ندارد. بگذار صبح بشویند. لابد خسته میشوند... بگذار هرکی هرطوری راحت است، کار کند. جنگ به اندازه کافی سختی دارد. نمیشود توقع زیادی از بچهها داشت.
وقتی اکبر به اتاق باز میگردد. حاج همت به خواب رفته، پشهها مدام به سر و گردنش مینشینند و نیشش میزنند و او مدام تکانی میخورد و در خواب بیقراری میکند. اکبر دلسوزانه نگاهش میکند. چفیه سیاهش را از دور گردن باز کرده، از اتاق خارج میشود. آن را زیر شیر آب خیس میکند، آبش را میچلاند و به اتاق باز میگردد. اکبر، چفیه مرطوب و خنک را روی صورت حاج همت میکشد. حاج هم آرام میشود.
اکبر هم خسته و بیحال کنار او دراز میکشد.
#داستان
#شهید_همراه_۱۰۷
#زندگی_با_سوره_نصر
eitaa.com/amozesh_fahmequran
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
ادامه ...
تصمیم می گیرد از امشب خودش به تنهایی ظرفشوی نیمه شب را تعقیب کند. پتوی خود را بر میدارد و از اتاق خارج میشود. جای خود را بیرون از اتاق، کنار ظرفها میاندازد. به این امید که نیمه شب از سر و صدای ظرفها بیدار شود و او را شناسایی کند.
نیش یک پشه، جان اکبر را آتش میزند. از خواب میپرد. خبری از ظرفها نیست!
مثل برق گرفتهها از جا میپرد. کفشهایش را به پا میکند و میدود. آهسته خودش را پشت در مخفی میکند و سرک میکشد. لحظهای بعد، یک جوان را میبیند. اکبر دقت میکند تا او را بشناسد؛ اما چفیهای که او به سر و صورتش بسته، مانع از شناسایی است. چفیه مشکی است؛ درست مثل چفیه اکبر!
اکبر که تازه جوان را شناخته، از شرم به شیر آب پناه میبرد و سرش را زیر شیر میگیرد!
شادی روحشان صلوات
#داستان
#شهید_همراه_۱۰۷
#زندگی_با_سوره_نصر
eitaa.com/amozesh_fahmequran
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
https://ble.ir/s_o_t_30
صوتهای قرآن کریم مناسب دانش آموزان #جزء_سی
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
پایه اول
☘ درک افتخار آمیز بودن کمک کردن به دیگران در کارهای خوب ☘
🎯 هدف شناختی : مفهوم و افتخار را بشناسد و کمک کردن به دیگران را افتخارآمیز بداند.
🎯 هدف گرایشی : تمایل داشته باشد به عنوان کسی که به دیگران کمک میکند معرفی شود.
🎯 هدف رفتاری : برای مشارکت در کار هایی که عنوان کمک کردن دارند ابراز تمایل کند.
#اهداف_پایه_اول
#زندگی_با_سوره_نصر
eitaa.com/amozesh_fahmequran
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
پایه دوم
☘ شناخت مصادیق متعدد از رفتارهای دیندارانه و کمک به دیگران در انجام آنها ☘
🎯 هدف شناختی : مصادیق متعددی از رفتارهای دیندارانه را بشناسد.
🎯 هدف گرایشی : به کمک کردن در انجام کارهای دینی تمایل داشته باشد.
🎯 هدف رفتاری : برای مشارکت در انجام کار هایی که عنوان دینی دارند اعلام آمادگی کند.
#اهداف_پایه_دوم
#زندگی_با_سوره_نصر
eitaa.com/amozesh_fahmequran
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
پایه سوم
☘ انتخاب مشخص یک کار دیندارانه با توجه به محدودیت های طبیعی و انجام آن و افتخار کردن به آن ☘
🎯 هدف شناختی : اولویت کارهای دینی را با توجه به توان و محدودیت های خود بشناسد.
🎯 هدف گرایشی : علاقه مند باشد که در حد توان خود بهترین کار دینی را انجام دهد.
🎯 هدف رفتاری : کارهای دیگری انتخاب کرده مشارکت کند.
#اهداف_پایه_سوم
#زندگی_با_سوره_نصر
eitaa.com/amozesh_fahmequran
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
پایه چهارم
☘ داشتن فهرستی از کارهای افتخارآمیز دیندارانه و برنامهریزی برای یاری در انجام آنها ☘
🎯 هدف شناختی : فهرستی از کارهای دینی که می تواند به انجام آنها کمک کند داشته باشد.
🎯 هدف گرایشی : برای مشارکت در کارهای دینی برنامه داشته باشد.
🎯 هدف رفتاری : به طور منظم در کارهای دینی مشارکت موثر داشته باشد.
#اهداف_پایه_چهارم
#زندگی_با_سوره_نصر
eitaa.com/amozesh_fahmequran
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
پایه پنجم
☘ ارائه پیشنهاد برای انجام کارهای دیندارانه و جلب مشارکت دیگران ☘
🎯 هدف شناختی : توان های خود و دیگران را برای انجام کارهای دینی بشناسد.
🎯 هدف گرایشی : برای انجام کارهای دینی خارج از توان خود تمایل به جلب مشارکت دیگران داشته باشد.
🎯 هدف رفتاری : برای انجام کارهای دینی پیشنهاد بدهد و مشارکت دیگران را جلب کند.
#اهداف_پایه_پنجم
#زندگی_با_سوره_نصر
eitaa.com/amozesh_fahmequran
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
*پایه ششم*
☘ تشکیل گروه و یاری گروهی دین خدا با برگزاری یک مراسم حل یک مشکل یا یک کار دینی دیگر ☘
🎯 هدف شناختی : توان های جمع را برای یاری دین خدا بشناسد.
🎯 هدف گرایشی : به افتخارآفرینی جمعی در انجام کارهای دینی پیش از کسب افتخار فردی تمایل داشته باشد.
🎯 هدف رفتاری : گروه تشکیل دهد و به صورت گروهی کارهای افتخارآمیز دین دارانه انجام بدهد.
#اهداف_پایه_ششم
#زندگی_با_سوره_نصر
eitaa.com/amozesh_fahmequran
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
"سوره کافرون"
❌ از این سوره یاد گرفتیم که بعضی چیز ها هستند که خیلی محکم باید در مقابل آن ها نه بگوییم و به هیچ وجه نپذیریم.
❌ در حالی که خدا از ما میخواهد که مهربان باشیم، ملایم باشیم، اهل کوتاه آمدن باشیم، اهل رفاقت دوستی باشیم و انعطافمان زیاد باشد ولی بعضی چیز ها هستند که تعارف بردار نیستند و باید در مقابل آنها یک نه محکم بگوییم و جلوی آنها بایستیم.
❌ از این سوره مهارت نه گفتن محکم و قاطع را می آموزیم.
#زندگی_با_سوره_کافرون
#فهم_سوره_های_جزء۳۰
eitaa.com/amozesh_fahmequran
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
زندگی با سوره مبارکه کافرون
سورهای برای ارتقاء مهارت "نه" گفتن
در شش مرحله
گام اول
آشنایی با "نه" گفتن جدی در موقعیتهای انجام کار زشت یا خطرناک
به واسطه سوره کافرون یاد میگیریم که برخی موقعیتها را به هیچ وجه نباید پذیرفت و فقط باید به این موقعیتها نه گفت.
از کوچکترها توقع نداریم دقیقا همه این نوع موقعیتها را بشناسند حتی توقع نداریم در این موقعیتها حتما نه بگویند؛ بلکه فقط بدانند موقعیتهایی اینچنین وجود دارد. در فضای بازی و قصه و ... این نکته به آنها گفته میشود.
گام دوم
شناخت انواع موقعیتهای "نه" گفتن و درک تمایز آنها با موقعیتهایی که نباید در آنها "نه" گفت.
باید با موقعیتهای مختلف نه گفتن و تنوعی از این موقعیتها آشنا شویم و بدانیم موقعیت هایی هم وجود دارد که باید نه بگوییم.
در این مرحله چند موقعیت نه گفتن و چند موقعیت بله گفتن و عدم مخالفت را باید بشناسند.
گام سوم
"نه" گفتن قاطع در موقعیتهایی مشخص و کم شدن "نه"ها در سایر موقعیتها
کم کم باید وارد فاز عملی شویم. در یک موقعیت مصداقی و عینی باید بتوانیم نه بگوییم.
لازم است به برکت این سوره بتوانیم نه بگوییم؛
مثلا نه به دروغگویی
گام چهارم
تهیه فهرست موقعیتهای "نه" گفتن و خودداری از "نه" گفتن در سایر موارد
نه گفتن را وارد فضای دین میکنیم. فهرستی داریم و موقعیتهای مختلفی از نه گفتن
میدانیم در آنها باید موضع بگیریم و بدانیم در سایر موقعیتها لازم نیست نه بگوییم و در موقعیتهای دیگر اصلا نه نگوییم. در این فهرست بیشتر موارد، موارد دینی است.
۲۳ خرداد ۱۴۰۲