eitaa logo
مرکز تخصصی آموزش حفظ قرآن کریم
8.7هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
526 ویدیو
295 فایل
این کانال باهدف دانش افزایی درزمینه فنون و روشهای حفظ قرآن کریم باحضور اساتید برجسته کشور طراحی شده است. مجری طرح آموزشی ده ساله حفظ غیرحضوری در ایران و۱۳ کشورخارجی بابیش از۳۰۰۰شرکت کننده و تربیت ۱۵۰حافظ کل ⛔تبادل وتبلیغات⛔ مشاور:👇 @moshaver_hefz_quran
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🍃〰 تکرار همزمان ده آموزه کاربردی دینی حدیث پاکیزگی: النظافة من الایمان ‌ آیه نیکی به پدر ومادر: بالوالدین احسانا آیه همکاری: تعاونوا علی البرّ و التقوی آیه وضو گرفتن: فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم آیه یاد خدا:الا بذکرالله تطمئن القلوب آیه شروع کارها با نام خدا: بسم الله الرحمن الرحیم حدیث کمک به نیازمندان: ارحم المساکین آیه مسابقه در کارهای خوب: فاستبقوا الخیرات حدیث سلام کردن: للسلام سبعون حسنة حدیث پذیرایی از مهمان: اقرءوا الضیف 🙈قصه تکرار لذت بخش 🌤در یکی از روزهای عید، هدی و خانواده‌اش برای دیدن خانواده‌ی عمو به آبادان می‌رفتند. صبح زود پدر داشت ماشین را تمیز می‌کرد[حدیث پاکیزگی: النظافة من الایمان] و مادر در آشپزخانه وسایل لازم را جمع‌آوری می‌کرد. هدی وبرادرش امیرعلی در جمع‌آوری وسایل به مادرشان کمک کردند[ آیه نیکی به پدر ومادر: بالوالدین احسانا ]. بعد با کمک همدیگر سبد وسایل را که سنگین بود تا کنار ماشین آوردند[ آیه همکاری: تعاونوا علی البرّ و التقوی] قبل از اینکه سوار ماشین بشوند مادر وضو گرفت[آیه وضو گرفتن: فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم] هدی پرسید: مادر الان که وقت نماز نیست. چرا شما وضو گرفتید؟ مادر گفت: دخترم، وضو داشتن همیشه خوب است. من هم می‌خواهم در ماشین بیکار نباشم وقرآن بخوانم. چون قرآن کتاب خداست و وقتی ما به یاد خدا هستیم از هیچ چیز نمی‌ترسیم(یا دل‌های ما آرامش دارد) [آیه یاد خدا:الا بذکرالله تطمئن القلوب]. بعد همه سوار ماشین شدند و پدر با نام خدا شروع به رانندگی کرد[آیه شروع کارها با نام خدا: بسم الله الرحمن الرحیم]. چند دقیقه بعد در کنار جاده یک صندوق صدقات دیدند. پدر گفت: من یادم رفته بود که قبل از سفر صدقه بدهم. خوب است که ما در شروع سفر با صدقه دادن به نیازمندان کمک کنیم [حدیث کمک به نیازمندان: ارحم المساکین]. هدی گفت :پدر،پول را بده من توی صندوق بیندازم! امیرعلی گفت: نه پدر،بده من این کار را بکنم. [آیه مسابقه در کارهای خوب: فاستبقوا الخیرات]. پدر به هردوی آنها آفرین گفت و به هردو مقداری پول داد تا در صندوق صدقه بیندازند. بعد هدی وامیرعلی تا کنار ماشین مسابقه‌ی دو دادند. وقتی که به آبادان رسیدند به خانه‌ی عمو رفتند. وقتی عمو در را باز کرد به او سلام کردند [حدیث سلام کردن: للسلام سبعون حسنة]. عمو و زن‌عمو به استقبال آنها آمدند و با شیرینی و شربت از آنها پذیرایی کردند[حدیث پذیرایی از مهمان: اقرءوا الضیف]. 🌺🍃〰 🌹مركزتخصصى آموزش حفظ قران كريم @amozesh_hefzequranekarim ╚═══ ೋღ❤️════