#غدیر_عیدبزرگ_ولایت امام_علی(ع)
ماه هر شب تا سحر محو تماشای علیست
تازه در این خانه زهرا ماه شبهای علیست
چشم دنیا روشن از ماه جمال مرتضاست
چشم زهرا روشن از روی دلارای علیست
با شگفتیهای دنیای علی بیگانهایم
اینکه دنیا پیش او هیچ است دنیای علیست
بارها با اشک خود زخم علی را بسته است
گرمی این دستها تنها مداوای علیست
روز وانفساست محشر، شیعیان لاتحزنوا
این که محشر خاک پای اوست زهرای علیست
یاعلی امضا کند یا فاطمه فرقی که نیست
آخرش امضای زهرا عین امضای علیست
# شاعر:
عباس_شاه_زیدی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #امام_علی
🍃🍀🍃🍀🍃
...می رسد قصه به آنجا که جهان زیبا شد
با جهاز شتران کوه احد برپا شد
و از آن آینه با آینه بالا می رفت
دست در دست خودش یک تنه بالا می رفت
تا که از غار حرا بعثت دیگر آرد
پیش چشم همه از دامنه بالا می رفت
تا شهادت بدهد عشق ولی الله است
پله در پله از آن مأذنه بالا می رفت
پیش چشم همه دست پسر بنت اسد
بین دست پسر آمنه بالا می رفت
گفت اینبار ز پایان سفر می گویم
بارها گفته ام و بار دگر می گویم
راز خلقت همه پنهان شده در عین علیست
کهکشانها نخی از وصله ی نعلین علیست
گفت ساقی من این مرد و سبویم دستش
بگذارید که یک شمه بگویم دستش
هرچه در عالم بالاست تصرف کرده
شب معراج به من سیب تعارف کرده
گفتنی ها همگی گفته شد آنجا اما
واژه در واژه شنیدند صدا را اما
سوخت در آتش و بر آتش خود دامن زد
آنکه فهمید و خودش را به نفهمیدن زد
می رود قصه ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق می خورد آرام آرام
#شاعر:
سیدحمیدرضا_برقعی
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت #مدح_امام_علی علیه السلام
✅السلام علیک یاامیرالمومنین علی(ع)
صحرا به صحرا باد و توفان موج می زد
آنجا بيابان در بيابان موج می زد
با پشته های ماسه ی در شن نهفته
مغرور تر از قله ی در ابر خفته
کوهان به کوهان اشتران کوه جاری
سُم بر زمين می کوفت باد نو بهاری
روی ترک های زمين خشک ريشه
خورشيد می باريد مانند هميشه
آشوبی از دريا فراتر داشت صحرا
انگار شوری تازه در سر داشت صحرا
ناگاه شد آيينه ای از نور پيدا
گرد و غبار کاروان از دور پيدا
آنک ندا آمد رسول عشق برخيز
برخيز و شوری تازه در عالم برانگيز
امروز خُم ها سر به سر مست تو افتاد
تکميل دين عشق در دست تو افتاد
دين خدا را تا نماند پرس و جويی
بايد بگويی آنچه را بايد بگويی
هر چند بعد از اين تو را ديوانه خوانند
ننوشته مکتوب تو را هذيان بدانند
هر چند نامردان لباس قهر پوشند
فرزند صلح و آشتی را زهر نوشند
هر چند بعد از تو دل از دلبر ببرّند
خون خدا را تشنه تشنه سر ببرّند
هر چند دينت را سر نيزه بجويی
بايد بگويی آنچه را بايد بگويی
در نشوه خيزی که زمين مست آسمان مست
ساقی و سقا بر بلندا دست در دست
دستی که با آن در ازل گل می سرشتند
دستی که لوح عشق را با آن نوشتند
دستی که راز کنتُ کنزاً مَخفيا بود
روزی که الرّحمن علی العَرش استوی بود
دستی که ابراهيم را در آستين بود
دستی که بت ها را شکست آری همين بود
دستی که هر شب کفش پاره وصله می کرد
دستی که خيبر را به زانو در می آورد
دستی که گرچه با سکوت چاه پيوست
در روشنای شمع بيت المال ننشست
دستي که بوی غربت و نان و رطب داشت
دستی که دل در پرسه های نيمه شب داشت
دستی که همپای رعيت بيل می زد
اما قنوتش طعنه بر جبريل می زد
دستی که شهر علم را دروازه وا کرد
گويی"سحر بلبل حکايت با صبا کرد"
دستی که از اوج يد اللهی می آمد
دست خدا دست علی دست محمد
امشب "شب وصل است و طی شد نامه ی هجر"
آری "سلامٌ فيه حتّی مَطلع الفجر"
#شاعر:
مهدی_جهاندار
•اصول مداحی•:
#غدیر_عیدبزرگ_ولایت
🍃🌺🍃🌺🍃
پیام نور به لبهای پیک وحی خداست
بخوان سرود ولایت که عید اهل ولاست...
غدیر سید اعیاد و اشرف ایّام
غدیر خوبتر از عید روزه و اضحی است
غدیر سلسلهدار کمال دین تا حشر
غدیر آینهدار علی ولی الله است
غدیر عید همه عُمر با علی بودن
غدیر جشن نجات از عذاب روز جزاست
غدیر بر همه حق باوران تجلی حق
غدیر بر همه گمگشتگان چراغ هُداست
غدیر کعبۀ مقصود شیعه در عالم
غدیر جنت موعود خلق در دنیاست
غدیر حاصل تبلیغ انبیا همه عُمر
غدیر میوۀ توحید اولیا همه جا است
غدیر آینۀ لا اله الا هو
غدیر آیت سبحان ربی الاعلی است
غدیر هدیۀ نور از خدا به پیغمبر
غدیر نقش ولای علی به سینۀ ماست...
هنوز از دل تفتیدۀ غدیر بلند
صدای مدح علی با نوای روح فزاست
هنوز گوهر وصف علی بود در گوش
هنوز لعل لب مصطفی مدیحهسراست
هنوز لالۀ «اَکمَلتُ دینکُم» روید
هنوز طوطی «اَتمَمتُ نعمَتی» گویاست
هنوز خواجۀ لولاک را نداست بلند
که هر که را که پیمبر منم علی مولاست
چنانکه من همگان را به نفس اولایم
علی وصی من از نفس او به او اولاست
علی علیم و علی عالم و علی اعلم
علی ولی و علی والی و علی والاست...
علی مدرس جبریل در شناخت حق
علی معلم آدم به عَلَّمَ الاَسماست...
علی صراط و علی محشر و علی میزان
علی بهشت و علی کوثر و علی طوباست
علی چو شخص پیمبر هماره بیمانند
علی چو ذات الهی همیشه بیهمتاست...
علیست حق و، حقیقت به دور او گردد
علیست عدل و عدالت به خط او پویاست
علی، محمد و فرقان و نور و کوثر و قدر
علی، مُزمّل و یاسین و یوسف و طاهاست...
حدیث منزله را از نبی بگیر و به خلق
بگو مخالف هارون مخالف موساست
کسی که گفت «سلونی»، سزد امامت را
نه آنکسی که به «لولا»، به جهل خود گویاست
کسی که جای نبی خفت جانشین نبیست
نه آنکه راحتی جان خویش را میخواست...
کسی که بت شکند بر فراز دوش نبی
برای حفظ خلافت ز هر کسی اولاست...
صواب نیست صوابی که بیولای علیست
نماز نیست نمازی که بیعلی برپاست...
من و جدا شدن از مرتضی خدا نکند
که هر که گشت جدا از علی جدا ز خداست...
مگر نگفت نبی با هماند، «حق» و «علی»
اگر علی نبود در میانه، حق تنهاست
تمام قرآن در حمد و، حمد بسم الله
تمام بسمله در با، علی چو نقطۀ باست...
الا کسی که تو را از علی جدا کردند
پناهگاه تو در آفتاب حشر کجاست؟
مرا به روز قیامت به خُلد کاری نیست
بهشت من همه در صورت علی پیداست...
کجا امام توان یافتن چو شخص علی
که همکلام خداوند و همنشین گداست...
مرا بس است تولای چارده معصوم
که این ولایت، فوق تمام نعمتهاست
مگر نگفت پیمبر، کتاب و عترت من
امانتیست که پیوسته در میان شماست؟
مگر نگفت که این دو، ز هم جدا نشوند
اگر جدا ز یکی هر که شد ز هر دو جداست...
عبادت ثقلین است بسته بر ثقلین
که مهر طاعت هر بنده مهر آل عباست...
هنوز محفل ذکر علیست خاک غدیر
ولی چه سود به گوش کسی که ناشنواست
بگو که خصم شود منکر غدیر، چه باک
که آفتاب به هر سو نظر کنی پیداست...
#شاعر:
استاد حاج غلامرضاسازگار