eitaa logo
محراب (اقامه نماز مدارس)
522 دنبال‌کننده
888 عکس
1.6هزار ویدیو
42 فایل
💫نام سابق:آموزش عملی نماز 🕋 ✍زیر نظر اداره کل قرآن،عترت و نماز وزارت آموزش و پرورش 👌مناسب دانش آموزان، مدیران، مربیان و اولیای عزیز 💞با ما همراه باشید 💞
مشاهده در ایتا
دانلود
🧡 بعد از ملی‌شدن صعنت نفت، فضای دانشگاه از لحاظ فکری در دست چپ‌ها بود. در آن سال‌ها هر کس می خواست بگوید روشنفکرم، ادعای کمونیستی و مارکسیستی بودن می کرد. 💙 کمونیست‌ها هم بعد از کودتای 28 مرداد تشکیلات زیرزمینی خود را داشتند و در دانشگاه‌ ها فعال بودند. در آن شرایط بعضی از دانشگاه ها نمازخانه ‌ای دایر کردند. 🧡 دانشکده فنی هم جز نخستین دانشگاه ‌ها بود که نمازخانه تشکیل داد؛ اما تعداد اندکی برای نماز آنجا می رفتند. به طور مداوم آنجا می خواند؛ چون می خواست نمازخوان‌های دیگر هم جرأت کنند و به مسجد بیایند. 💙 خود شهید هم در دست ‌نوشته هایش به این موضوع اشاره می کند و می ‌گوید: از اینکه راز و نیاز خود با خدای خویش را فاش کنم، احساس گناه می کنم؛ چون رنگی از غرور و خودخواهی بر من زده، و صدق و اخلاصم کاسته شده است. 🧡 این را تحمل می کنم شاید دل دردمند دیگری با این راز و نیاز هماهنگ شود و در این دنیا غریب نمانم. این نشان‌دهنده نیروسازی و کادرسازی شهید چمران است؛ وگرنه نمی خواست خودنمایی کند. 📚 قصه عاشقان؛ دعوت به نماز در سیره شهیدان؛ ص 18 ؛ به ‌نقل از مهندس مهدی چمران. amozeshnamazmedu
🌳 یه توبه و نمـاز واقعی 🌳 (تاثیر اخلاق زیبا در دعوت دیگران به نماز) 🔹 هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود. یک روز داشـت می رفـت سمـت کوهسنگی برای دعوا و غذا خوردن که دید یه ماشین با آرم ستاد جنگهای نامنظم داره تعقیبش می کنه. 🔸 از ماشیـن پیاده شد و دست اونو گرفت و گفـت: ”فکر کردی خیلی مردی. رضا گفت : بروبچه ها که اینجور میگن. چمران بهش گفت : اگه مردی بیا بریم جبهه. به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه. 🔹 مدتی بعد…. شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد. چند لحظه بعد با دستبند، رضارو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه. رضا شروع کرد به فحش دادن. (فحشای رکیک!) اما چمران مشغول نوشتن بود. 🔸 وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد: آهای کچل با تو ام. یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: بله عزیزم چی شده عزیزم چیه؟ آقا رضا چه اتفاقی افتاده. 🔹 رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد. چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟!! برید براش بخرید و بیارید. چمران و آقا رضا تنها تو سنگر. 🔸 رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟ کِشیده ای؟ چیزی. شهید چمران: چرا. رضـا: مـن یه عمر به هرکی بدی کردم بهم بدی کرده. تا حالا نـشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه. 🔹 شهید چمـران: اشتباه فکر می کنی یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه بلکه با خوبی بهم جواب میده هِی آبـرو بهم میده. تو هم یکـیو داشتی که هِی بهش بدی می کردی ولی اون بهت خوبی می کرده. 🔸 منم با خـودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم رضا جا خورد! رفت و تو سنگر نشست. آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمی رفت، زار زار گریه می کرد. 🔹 تو گریه هاش می گفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده اذان شد. 🔸 رضا اولین عمرش بود. رفت گرفت سر نماز، موقـع صدای گـریش بلند شد. 🔹 وسط نماز، صدای سوت خمـپاره اومد. پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد. رضارو خدا واسـه خودش جدا کرد (فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش) 📚 کتاب مکتب سلیمانی ، صفحه ۲۰۱ ، به نقل از حجت الاسلام و المسلمین داستان‌پور. amozeshnamazmedu
"خط شکن نماز یک اتاق را موکت کردند. اسمش شد نمازخانه. ماه اول فقط خود مصطفی جرأت داشت آنجا نماز بخواند. همه از می ترسیدند. [جرأت و شهامت استثنائی بود] یادگاران، جلد یک، شهید چمران، ص 9. ➖➖➖➖➖➖➖➖ کانال محراب (اقامه نماز جماعت) 🆔https://shad.ir/mehrabenamazmedu