#طنز
#الاغی_که_اسیر_شد 😅
در یک منطقه کوهستانی مستقر بودیم و برای جابجایی مهمات و غذا به هر یگان الاغی اختصاص داده بودند.
از قضا الاغ یگان ما خیلی زحمت می کشید و اصلا اهل تنبلی نبود.
یک روز که دشمن منطقه را زیر آتش توپخانه قرار داده بود، الاغ بیچاره از ترس یا موج انفجار چنان هراسان شد که به یکباره به سمت دشمن رفت و اسیر شد!
چند روزی گذشت و هر زمان که با دوربین نگاه می کردیم متوجه الاغ اسیر می شدیم که برای دشمن مهمات و سلاح جابجا می کرد و کلی افسوس می خوردیم.
اما این قضیه زیاد طول نکشید و یک روز صبح در میان حیرت بچه ها، الاغ با وفا، در حالیکه کلی آذوقه دشمن بارش بود نعره زنان وارد یگان شد.
الاغ زرنگ با کلی سوغاتی از دست دشمن فرار کرده بود.
بازم دم الاغه گرم تا فهمید اشتباه رفته برگشت اما بعضی ها هم هستند که اشتباهی یا عمدی رفتن داخل جبهه دشمن و هنوز هم به دشمن سواری میدهند! و قصد برگشتن هم ندارند!
خاطرهای از رزمنده عباس رحیمی
#ققنوس
#گردان_سایبری
#گردان_علی_ابن_موسی_الرضا
✅@ghoghnoosisfahan
حاج حسین رجب پور:
#اندکی_تفکر
سردار ما از عشق پدریش
و سهم فرزندانش گذشت
که بچهای این لحظه رو
تجربه نکنه😭😭
گر ز سر بریده میترسیدیم⬛️
در محفل عاشقان نمی رقصیدیم ⬛️
#به_یاد_حاج_قاسم
#ققنوس
#گردان_سایبری
#گردان_علی_ابن_موسی_الرضا
✅@ghoghnoosisfahan