#داستان
خداوند دو مَلَک را مأمور کرد تا شهری را سرنگون کنند. چون به آن جا رسیدند، مردی را دیدند که خدا را می خواند و تضرّع می کرد.
یکی از آن دو فرشته به دیگری گفت: این دعاکننده را نمی بینی؟
گفت: چرا، اما امر خداست؛ باید اجرا شود.
اولی گفت: نه، باید از خدا سؤال کنم.
به خدا عرض کرد: در این شهر بنده ای ترا می خواند و تضرع می کند؛ آیا عذاب را نازل کنیم؟
حق تعالی فرمود: امری که دادم انجام دهید، آن مرد هیچ گاه برای امر من، رنگش تغییر نکرده و از کارهای ناشایست مردم، خشمگین نشده است.
📚 جامع السعادات، ج 2، ص 231 🌼🌹🌹🌹🌹🌹👇
╔═💎💫═══╗
🆔 @sm34953
╚═══💫💎═╝
📡به کانال دانش پژوهان واحیا گران آمربه معروف ونهی ازمنکر🔗بپیوندید۰
#داستان
🔰 #استدلالی که باعث شد شاه سعودی به حجاج اجازه تبرک اماکن مقدس را بدهد:
سیّد شرفالدین، در زمان عبدالعزیز آل سعود به زیارت خانه خدا مشرف شد و از جمله علمایی بود که به دعوت شاه، به کاخ وی رفت تا عید قربان را به وی تبریک گوید.
وقتی نوبت به وی رسید، شاه را گرفت و قرآنی را که در جلدی پوستی بود به وی هدیه داد.
ملک هدیه را گرفت و بوسید و به عنوان احترام و تعظیم بر پیشانی خود گذاشت.
سیّد اشرف الدین گفت: این جلد پوست بُز است چطور شما آن را میبوسید؟!
گفت: غرضِ من از قرآن است نه این جلد.
سید گفت: احسنت، ما هم وقتی پنجره یا در اتاق پیغمبر را میبوسیم میدانیم که آهن هیچ کاری نمیتواند بکند، غرض ما تعظیم رسول خداست. همانطور که شما با بوسه زدن بر پوست بز میخواستی قرآن را تعظیم کنی که در جوف آن پوست قرار دارد.
اقدامِ سیّد، که بهترین روش برای کشف حقیقت و #روشنگری بود، شگفتی حاضران را به همراه داشت، مردم یکپارچه الله اکبر گفتند و ملک عبدالعزیز که با برهانی به این آشکاری روبرو بود به حجاج اجازه داد با آثار رسول خدا تبرک جویند.
اما حاکمی که بعد از وی روی کارآمد دوباره به قانون گذشتگان برگشت۰🌼🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹👇
╔═💎💫═══╗
🆔 @sm34953
╚═══💫💎═╝
📡به کانال دانش پژوهان و احیاگران آمربه معروف ونهی ازمنکر🔗بپیوندید۰
4_5963190408321173145.mp3
3.4M
#داستان
آیت الله بهاء الدینی علاوه بر اینکه در رفتار با مردم رعایت احترام آنها را داشتند و با عطوفت برخورد می کردند به طلبه ها نیز این را سفارش می کردند.
یکی از شاگردان ایشان نقل می کند یک شب که به قصد نماز جماعت ایشان می رفتم ماشینی از کنارم عبور کرد و مقداری آب گل آلود به عبای من ریخت. ناراحت شدم و با عصبانیت گفتم: مگر چشم نداری؟ شعورت کجاست؟!
بعد از نماز که آقا چند کلمه ای صحبت کردند، ناگهان فرمودند: برای طلبهای که نان امام زمان (ع) می خورد زشت است که فحش بدهد گیرم تاکسی، اشتباهی کرد و لباس شما هم کثیف شد، باید او را جسارت کنیم؟ باید با مردم مدارا کرد.»
📚حاج آقا رضا بهاءالدینی (ره)آیت بصیرت، ص۶٠🌼🌹🌹🌹🌹🌹👇
╔═💎💫═══╗
🆔 @sm34953
╚═══💫💎═╝
📡به کانال دانش پژوهان و احیاگران آمربه معروف ونهی ازمنکر🔗بپیوندید۰
#داستان مصور
#تذکر_لسانی
#حجاب
✴️ موقع #تذکــــر دادن با هر عکسالعملی که مواجہ شدید، مایوس نشوید، بدانید کہ شما همیشه یک حلقه از این زنجیره هستید.
✨امــــر به معــــروف، همیشــه #تاثیــر دارد!
#بی_تفاوت_نباشیم
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹