eitaa logo
کانال ܫࡎـــܝ‌ ࡈ߭ߊߺـــܣࡐ‌ܝ‌
966 دنبال‌کننده
32.7هزار عکس
15.8هزار ویدیو
290 فایل
💫 #مهدی_جانم https://eitaa.com/amtewi 🔹هرروز را از تو سرودن عشق است 🔸در هر غزلی تو را ستودن عشق است 🔹زنده ایم به عشق شهادت در رکابت 🔸در صبح ظهور باتو بودن عشق است ادمین کانال @Nava_70
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام آقا جان 🌹 🍂می کنم باخودم این زمزمه برمی‌گردد 🍃بین دنیای پر از واهمه برمیگردد 🍂شک به دل راہ ندہ در وسط بهت همه 🍃حتم دارم برمی‌گردد ➰✨➰✨➰✨➰ @amtewi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌺🍃 💎 🌹امام کاظم علیه السلام فرمودند : 《امانتداری و راستگویی هر دو موجب توسعه رزق و روزی میشود ❌خيانت در امانت و دروغ گوئي موجب فلاكت و بيچارگي و سبب تيرگي دل مي باشد.》 📗تحف العقول /ص 403 ❣الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج❣ ➰✨➰✨➰✨➰ @amtewi
❣سلام امام زمانم 💚مهدیا منتظرانت همه درتاب و تبند 💛همه‌ی اهل جهان، جمله گرفتار شبند 💜چو بیایی غم و ظلمت برود از عالم 🧡شاد گردد دل آنان که گرفتارِ غمند ❣اللهم عجل لولیک الفرج❣ ➰✨➰✨➰✨➰ @amtewi
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 🌼تشرّف نمایندهٔ تهرانی‌ها در کربلا و ضیافتی بی‌نظیر🌼 🌷 نقل نمود طبیب معتمد امین الحاج محمّد جواد مذکور که: در حدود سال هزار و سیصد و شصت و چیزی قمری مشرف شدیم به زیارت و عتبه بوسی ائمه عراق علیهم السّلام و در هنگام مراجعت به شوشتر در قطار بغداد و بصره ملاقات نمودم سید جلیل مقدس متدین یعنی آن کسی که نماینده و معتمد تهرانی‌ها بود در اقامه مجلس عزاداری و روضه خوانی ایشان در کربلا در دههٔ عاشورا، که به اصطلاح خودشان تشکیل تکیه باشد. 🌷 حاجی طبیب می‌گوید: از او پرسیدم که: الان چند سفر است که به کربلا آمده‌ای؟ قریب بیست سفر را گفت. مؤلف گوید: تردید از من است. به هر حال حاج طبیب گفت: از او پرسیدم که: در این سفرهای کثیرهٔ خود آیا معجزه‌ای مشاهده نموده‌ای؟ فرمود: بلی در یکی از سفرهای خود ساعت دو تقریباً از شب گذشته از حرم بیرون می‌آمدم. مؤلف گوید: درست خاطر ندارم که طبیب از زبان سید گفت در کربلا چون از حرم بیرون آمدم نزدیک کفش کن در میان صحن مطهر سیدی را دیدم با عمامه سبز و لباس مُقَطع[:لباس شیک و مرتب] به شکل عرب قدم می‌زد. 🌷از شکل و هیئتش خوشم آمد به او سلام کردم و با او انس گرفتم. از جمله کلمات نوازش اثری که فرمود این بود که فرمود: ای سید، به زیارت جدّت آمدی، خوب کردی، بسیار کار خوبی نمودی، خوش به حال تو! ...‌ 🌷 و از این گونه کلمات مکرر فرمود و پس از صحبت عرض کردم: اگر ممکن است به منزل ما تشریف بیاورید و صرف شام فرمایید. اجابت کرد. او را به منزل خود برده غذایی ساده که برای خود تهیه می‌نمودم حاضر کردم. چون سید مشغول خوردن شد در خجلت فرو رفتم که این غذا مناسب حال سید نبوده و عذر خواهی نمودم. پس از صرف غذا فرمود: الحال من از تو وعده شام فردا شب را می‌گیرم؛ باید فردا شب به مهمانی من بیایی و وعده‌گاه من و تو در همین ساعت مثل امشب در همان جا از صحن مطهر. قبول کردم. 🌷چون فردا شب در همان وقت از حرم بیرون آمدم سید را همان جا یافتم که قدم می‌زد. مرا با خود از یکی از باب‌های شریفه بیرون برد و پس از چند قدم داخل بازارچه دری پیدا شد آن را کوبید. جوانی آمد در را باز کرد. پله‌ای بود از پله بالا رفتیم اطاق مفصّل و مجلسی با فرش‌ها و پرده‌های ملوکانه پیدا شد. در میان آن نشستیم. من از وضع آن مجلس و پذیرایی شب گذشته بر خجلتم افزوده شد. مؤلف گوید که: خاطرم نیست قبل از غذا آیا صرف میوه و یا چیز دیگر مثل آن نقل شده یا خیر؟ 🌷به هر حال سید فرمود: آفتابه لگن بیاورید‌. آوردند آفتابه لگنی که به خوبی آن ندیده بودم. ...‌ پس فرمود: غذا بیاورید. آوردند غذایی که مثل آن نخورده بودم، و همه را از پشت پرده‌ها حاضر می‌کردند. پس از صرف غذا من تصمیم گرفتم که وقت دیگر از سید دعوت کنم و غذایی که مناسب مقام او باشد به او بدهم، 🌷پس برخاسته از خدمتش مرخص شدم. چون صبح شد برای وعده خواهی در همان محل از خیابان رفته خانه‌هایی دیدم که اصلاً و ابداً شبیه به آن خانه نبود. هر چه بالا و پایین را ملاحظه کردم آن را نیافتم آخرالأمر مجبور شدم که در یکی از آن خانه‌ها را کوبیدم. آوازی ناشناس به گوشم رسید که: کیست؟ گفتم: منم سیّدی که اینجا تشریف داشته می‌خواهم ملاقات کنم. گفت این خانه فلان فَلاح [کشاورز] یا فلان حمال است مثلاً و این مطلبی که می‌گویی بسیار دور است از وضع ما. گفتم: در این نزدیکی خانه چنین سید یا فردی که احتمال آن باشد که چنین سیدی بر ایشان وارد باشد نیست؟ گفتند: خیر. و اصلاً و ابداً در آن حوالی خبری از آن خانه و آن سید به دست نیامد. 🌷مؤلف گوید که: بناء من در این کتاب به نوشتن حکایات اشخاص مجهول الحال نیست و لکن نوشتن این حکایت برای این بود که آن حاجی طبیب آن سید را به همان نشانه‌ای که ذکر نمودم معرفی کرد و او را مورد اعتماد و وثوق خود می‌دانست و لکن کمال اعتبار به تحقیق از حال آن سید از تهران حاصل می‌شود.‌ 💠اَللّهُمَّ عَجِّل لِّوَلِیِّک الْفَرَج💠 📚 ملاقات با امام زمان علیه‌السّلام در کربلا، ص 88 الی 90؛ با محرمان راز: 50 و همان، ج 2، ص 307 👈 ادامه دارد.... @amtewi 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
19.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬کلیپ استاد رائفی پور 📝« با کشتی نوح (ع) تا کشتی حسین (ع) -2 » الزمان ➰✨➰✨➰✨➰ @amtewi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🦋 از دختــــر جوانی پرسیدند: از چه نوع آرایشی استفاده می کنی⁉️ گفت اینها رو به کار می برم: 👇🏻 🌟ﺑرای لبانم.........رﺍﺳﺘــــــگویی 🌟برای صدایم..........ذکــــــر الله 🌟برای چشمانم.........ﭼـــــــشم پوشـــــی از حرامـــات 🌟ﺑرای ﺩﺳﺘانم.......کـــــمک و یاری به مستمندان 🌟برای پاهایم........ایــــــــستادن برای 🌟برای قامتم.........ســــجده بردن برای الله 🌟برای قلبم............حــــب الله ❄️ به فکر نمازت باش مثل شارژ موبایلت! با صدای اذان بلند شو مثل صدای موبایلت! از انگشات واسه اذکار استفاده کن مثل صفحه کلید موبایلت! قرآن رو همیشه بخون مثل پیامهای موبایلت! 📿 🤲 ‌ ➰✨➰✨➰✨➰ @amtewi
🔹 «فرصت» را اگر بگذاری که بگذرد، «ﺍﯾﻦ ﺯﻣﺎﻥ» می شوﺩ «ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ». می شوﺩ بسانِ لحظه‌ی بعد از تحویل دادنِ برگه‌ی امتحان. آن لحظه، دیگر هیچ چیزی نمی‌تواند آن برگه را دوباره به دستت برساند. 🔸 آن وقت تو می‌مانی و یک آهِ پُرحسرت... «ﻓﺮﺻﺖ» یاری امام زمان ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ ﺑﮕﺬﺭﺩ؛ می شوﺩ ﻣﺜﻞ ﺁﺏِ تُنگِ ﻣﺎهی ﮐﻪ ﺑﻪ ﻭﻗﺘﺶ ﻋﻮﺽ نشده. ﺁن وﻗﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﺁﻥ ﻣﺎﻫﯽ ﻫﻢ، زنده نمی‌ماند… ﻗﺪﺭِ «لحظات» ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻧﻴﻢ، یاری کردنش را، حتی ثانیه ای عقب نیندازیم. زندگی، ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻫﻴﭻﻛﺲ نمی ماند... 📎‌ @amtewi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا