eitaa logo
آموزش تخصصی تعلیم و تربیت🌹تفسیر گرانسنگ سوره ی حمد🌹
235 دنبال‌کننده
46 عکس
12 ویدیو
6 فایل
❤تعلیم و تربیت❤ زمینه ای برای شکوفایی استعدادهای انسانی و انسانیت کامل ،در راستای فطرت است....
مشاهده در ایتا
دانلود
چکیده جلسه ۲۹ تفسیر المیزان سوره حمد ... موضوع جلسه: صف بندی جبهه ی ایمان و کفر در عبادت... • جلسه۲۹ • بستری که عبادت عاشقانه را رقم‌ می زند معرفت است و هر قدر معرفت بیشتر باشد عبادت عاشقانه هم افزایش می یابد و البته هر قدر عبادت عاشقانه افزون تر شود معرفت هم افزایش می یابد. • "ایاک نعبد و ایاک نستعین" یک بستر شاهدانه ی صادقانه فراهم کرده است؛ شاهدانه از آن جهت که عبارت ایاک نعبد است نه ایاه نعبد، گفته تو را می پرستیم نه او را، چرا که خداوند متعال ذره ذره ی عالم را پر کرده و همه جا حاضر است. صادقانه است چرا که ایاک را مقدم آورده است و با گفتن نعبد به جای اعبد و نستعین به جای استعین، خود را حذف کرده است. بنابراین این عبادت یک عبادت حقیقی است،عبادت عاشقانه است، عبادت کریمان است، عبادت احرار است نه عبادت تجار و عبید و البته پیش از آن معرفت نیاز است. • "ایاک نعبد و ایاک نستعین" قاعده ای است برای زندگی کردن؛ خواه انسان در دنیایی زندگی کند که با کمبود امکانات مواجه است و خواه در دنیای فوق مدرن زندگی کند، باز هم ادبیات مومن باید همین باشد. • "ایاک نعبد و ایاک نستعین" توحید در عبادت و توحید در استعانت است. • وقتی شخص می گوید ایاک نعبد یعنی جایی برای هوا و هوس در زندگی نیست، جایی برای دلم می خواهد در زندگی نیست.شخص باید به جایی برسد که به خدا بگوید در محبت فقط تو، در استعانت فقط تو، در عشق فقط تو، در برنامه فقط تو، در تبعیت فقط تو، در اطاعت فقط تو. • مضمون "ایاک نعبد و ایاک نستعین " در سوره ی کافرون آورده شده است. " من نمی پرستم آنچه شما می پرستید، و شما هم نمی پرستید آن چه را من می پرستم، نه این که فقط الان نمی پرستم بلکه قبلا هم نمی پرستیدم، شما هم معبود مرا نمی پرستید" ،باید صف بندی بین جبهه ی کفر و ایمان صورت بگیرد تا مرز آن دو مشخص شود. جبهه ی متدین باید مظاهر شرکش را کنار بگذارد و مظاهر شرک در حوزه ی ایمان وجود نداشته باشد. • نزاع دو جبهه ی کفر و ایمان بر سر دو چیز است: دین و عبادت، " لکم دینکم ولی الدین" لذاست که در آخر سوره ی حمد گفته می شود ما را به صراط آن هایی هدایت کن که انعمت علیهم هستند نه صراط ضالین. • ایاک نعبد براساس عشق و محبت است نه براساس اجبار؛ آیه ی قرآن می فرماید"لا اکراه فی الدین قدتبین الرشد من الغی" .خداوند در آیات ابتدایی سوره حمد به معرفی پرداخته و انسان با عقل خود انتخاب می کند که ربش که باشد و چه کسی را بندگی کند. • ایاک نعبد یک نوع صف بندی ایجاد می کند، یک زندگی خودخواهانه نیست بلکه یک زندگی خداخواهانه است، چرا که ربوبیت خداوند یک ربوبیت رحمانی و رحیمی است، برنامه و نوع رجعتی که برای انسان رقم می زند هم براساس رحمت رحمانی و رحیمی است. • انسان ذیل عبادت امام معصوم عبادت می کند، در روایت آمده است"بنا عبد الله و بنا عرف الله".به همین دلیل است که گفته می شود یاک نعبد و نه ایاک اعبد، ایاک نعبد سایر بندگان ذیل ایاک اعبد پیامبراکرم (ص) است، آن امام جماعت عبادت بندگان رسول خداست، حضرت بقیه الله است. لذا بلافاصله پس از" ایاک نعبد و ایاک نستعین" گفته "اهدنا الصراط المستقیم"،و در روایت آمده است "نحن والله الصراط المستقیم"، اگر انسان بخواهد ایاک نعبد را محقق کند باید در مسیر صراط مستقیم باشد، صراط مستقیم ذیل ولایت امام معصوم نفس کشیدن است. • انسان ذیل استقامت امام معصوم استقامت می کند، استقامت همه ی اهل ایمان ذیل استقامت رسول خداست،لذا در سوره ی کافرون گفته شده لا اعبد ما تعبدون، گفته نشده لا نعبد، من به عنوان پیامبر استقامت می کنم تادیگر مومنان ذیل استقامت من استقامت بورزند چون همه تاب و توان این صف بندی را ندارند، اگر من به عنوان پیامبر صف بندی کردم دیگران می توانند ذیل صف بندی من صف بندی کنند‌. • ایاک نعبد نشان می دهد که این عبادت یک عبادت همگانی و اجتماعی است ذیل عبادت امام معصوم، " بکم فتح الله و بکم یختم " • ایاک نعبد یعنی صف بندی در تمامی حوزه ها؛ در دکوراسیون منزل، در پوشش، در سخن گفتن، در مهمانی دادن، در خندیدن، در گریه کردن و ... . • تقویت رابطه ی با خدا به این معنا نیست که شخص عزلت برگزیند و به خلق خدا بی اعتنا باشد، بلکه هر قدر رابطه ی انسان با خدای عالمیان قوی تر شود لطف و دلسوزی او برای خلق خدا بیشتر می شود. • نعبد وسیله ی تقرب است، راه قرب الی الله عبادت است. هر قدر تقرب به رحمان و رحیم بیشتر شود تجلی رحمت انسان بیشتر می شود. پیامبر اکرم(ص) رحمه للعالمین است چون اوج تقرب به خدای رحمان و رحیم است. • خداوند علاوه بر این که رحمن و رحیم است، جبار و منتقم هم هست، البته غلبه با رحمت رحمانی است. بنابراین اگر کسی به خدا نزدیک شود جبار و منتقم هم هست اما با غلبه ی رحمانیت و رحیمیت لذاست که در آیات داریم "اشداء علی الکفار رحماء بینهم" .
چکیده جلسه(۳۰)تفسیر المیزان سوره حمد.... موضوع جلسه: عهده دار نفع و ضرر را باید عبادت کرد... • انسان برای جلب نفع و دفع ضرر عبادت می کند. • آیه ۷۶ سوره مائده: "قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَاللَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ" ﺑﮕﻮ ﺁﻳﺎ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﺧﺪﺍ ﭼﻴﺰﻱ ﺭﺍ ﻣﻰ ﭘﺮﺳﺘﻴﺪ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﻗﺪﺭﺕ ﺩﻓﻊ ﻫﻴﭻ ﺯﻳﺎﻥ ﻭ ﺟﻠﺐ ﻫﻴﭻ ﺳﻮﺩﻱ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ ؟ ! ﻭ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺷﻨﻮﺍ [ ﻱِ ﻫﻤﻪ ﮔﻔﺘﺎﺭﻫﺎ ] ﻭ ﺩﺍﻧﺎ [ ﻱِ ﻫﻤﻪ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﻭ ﺭﺍﺯﻫﺎ ] ﺳﺖ. • از جاهلیت سنتی گرفته تا زمانه ی امروز که دوران جاهلیت مدرن است بت وجود دارد، که این بت ها نه به انسان نفعی می رسانند و نه از او ضرری را دفع می کنند بنابراین نباید پرستش شوند چرا که با غرض عبادت که جلب نفع و دفع ضرر است منافات دارد. • باید به کسی تکیه کرد که رب العالمین باشد، رحمانیت و رحیمیت داشته باشد و مالک باشد. لذاست که در سوره ی حمد پس از ذکر این صفات برای حضرت حق، آمده" ایاک نعبد و ایاک نستعین". • انسان مومن حسابگر است و همه چیز را با دید ایمانی خودش جلو می برد و به نفع ایمان خودش تمام می کند. در آیات۵۶تا۶۶ سوره ی انبیا که داستان بت شکنی حضرت ابراهیم است در واقع حضرت به مردم گفت: اف بر شما چرا خودتان را خرج کوچکتر از خود می کنید، شما بزرگید و بزرگ باید خرج بزرگ شود در غیر این صورت کوچک می شود. • انسان به معبودی نیاز دارد که وقتی می گوید: "اهدنا الصراط المستقیم" صدای او را بشنود و لبیک بگوید و اجابت کند، اما اگر معبوی نتواند "اهدنا" انسان را بشنود قابل تکیه کردن نیست. • رب انسان باید خالق او باشد، تنها کسی که خالق و رب است می تواند هدایت کند. لذاست که کلمه ی اهدنا فقط در برابر رب العالمین گفته می شود. • آیات ۷۸تا۸۲سوره ی شعراء موید مطلب فوق است: "الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ ، وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقین، وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِين، وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ، وَالَّذِي أَطْمَعُ أَن يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ" • "افرایت من اتخذه الهه هواه " کسی که اله خود را هوای نفس خویش قرار داده است، به جای عبدالله عبدالهوا شده است‌‌، او هم در تشخیص مصداق اشتباه کرده است و هوای نفسانی را که توانایی دفع ضرر و جلب منفعت را ندارد به عنوان معبود خود برگزیده است. • در سوره های مختلف به معرفی رب واقعی و ذم رب های دروغین پرداخته است؛ از جمله آیات ۵۶-۶۶ انبیا،۷۰ شعرا، ۸۳-۹۵صافات،۱۶-۱۷عنکبوت،۱۸ یونس، ۱۰۴-۱۰۶یونس، ۷۱ انعام، ۳فرقان،۴۲مریم. • طبق آیات ۴۹یونس ، ۱۸۸ اعراف، ۲۱جن،۱۱۰ مائده تنها خداوند متعال نافع و ضار است و حتی پیامبر خدا هم مالک نفع و ضرر نیست و براساس مشیت حضرت حق رفتار می کند.
هدایت شده از کانون تفکر
🌹 🔴اسلام درسخوان زیاد دارد، سگ ندارد که پای دشمنان را بگیرد!! ♦️قرار شد با شهید نواب برای ناهار و دیدن علامه امینی به منزل ایشان برویم. ♦️در آن دیدار علامه به نواب گفتند : من حیفم میاید شما در ایران بمانید ، شما را می کشند ، بیایید بروید نجف درس بخوانید با استعدادی که شما دارید مرجع خواهید شد ♦️ شهید نواب به علامه گفت:اسلام درسخوان زیاد دارد، سگ ندارد که پای دشمنان را بگیرد. ♦️علامه امينی چشمهايش پر از اشك شد، سرش را انداخت پايين و از اتاق بيرون رفت و ديگر صحبتي نشد. 📚 خاطرات محمدمهدی عبدخدایی
چکیده جلسه ۳۱ تفسیر المیزان سوره حمد.... با موضوع :رابطه استعانت و عبادت ... • "واستعینوا بالصبر و الصلاه" انسان از خداوند با صبر و صلاه کمک می جوید؛ معین و مستعان تنها خداست و در اعانه و کمک شریکی ندارد بلکه صبر و صلاه ظرفیت انسان را بالا می برد تا بتواند از خداوند کمک بگیرد. • " و استعینوا بالله و اصبروا" طلب عون تنها و تنها از خداوند است و استعانت از صبر نیست لذا در آیه اصبروا را جدا کرده است. • "و اصبر و ما صبرک الا بالله " صبر بکن، حتی این صبر هم بالله است. • صبر و صلاه حد نصاب قابلی را بالا می برد نه آن که معین باشد، تنها خدای متعال معین است. • ایاک نستعین راه تحقق ایاک نعبد است یعنی اگر انسان بخواهد ایاک نعبد محقق شود نیازمند عون از جانب خداوند متعال است. • این استعانت یک استعانت وجودی نیست بلکه یک استعانت خاص در راستای عبودیت است. • بعد از ایاک نستعین بلافاصله " اهدنا الصراط المستقیم" آمده است؛ انسان اگر در صراط مستقیم قدم بردارد مشمول استعانت می شود. • ایاک نستعین یک معیت خاص است، اگر انسان مشمول عون الهی شود معیت تشریفی و تکریمی پیدا می کند، خداوند به او کرامت می دهد، دستش را گرفته و راه را به او نشان می دهد. • "و استعینوا بالصبر و الصلاه و ان الله مع الصابرین " مع در این آیه معیت تاییدی است، معیت تعاونی است، اگر انسان مشمول عون الهی شود مع الصابرین محقق می شود. لذا پروردگاری که نور السموات و الارض است با او همراه می شود و انسان از او بهره ی نوری می برد، ظلمت ها از بین می رود و جانش متحول می شود لذا زندگی عبودی محقق می شود. • تقوا، ضابطه مندی در زندگی، نماز اول وقت، عزاداری برای حضرت سید الشهدا علیه السلام نور الهی در زندگی هستند. • شرط آن که انسان مشمول عون خاص الهی شود صبر و صلاه است. • کسی که اهل صبر و صلاه شود، مشمول عون الهی شده و با خداوند معیت پیدا می کند. بنابراین از خداوند بهره ی نوری می برد و " و من یتق الله یجعل له مخرجا"، قدرت تمییز پیدا می کند، میزان خطایش پایین می آید و کم کم می تواند به درجات پایین عصمت برسد. • "و استعینوا بالصبر و الصلاه و انها لکبیره الا علی الخاشعین" در بعضی از روایات از صبر به پیامبراکرم (ص)، از صلاه به حضرت علی(ع) و از کبیر به ولایت حضرت امیرالمومنین(ع) تعبیر شده است.
چکیده جلسه ۳۲ تفسیر المیزان سوره حمد.... موضوع جلسه: استعانت الهی شرط تحقق زندگی عبودی.... • ایاک نعبد فقط مخصوص اوقات نماز نیست بلکه در تمام تعاملات و اعمال زندگی انسان باید وارد شود، باید زندگی صحنه ی تحقق عبودیت و بندگی شود لذاست که در مسیر عبادت قطعا نیازمند کمک است. • تمام اعمال انسان باید عنوان طاعه الله بگیرد در این صورت میزان تخلف و معصیت او کم می شود. • استعانت انسان از خداوند متعال یک استعانت مطلق است نه مقید؛ به این معنا که انسان تنها در یک حوزه از خداوند کمک نمی خواهد بلکه در هر عملی که عنوان عبادت گرفته باشد فقط و فقط از او طلب کمک می کند. • همه ی عالم به وجود و به تکوین از خداوند طلب عون می کنند، مومن و کافر، خداوند هم به اندازه ی ظرفیتی که دارند به آن ها کمک می کند البته استعانت کافر زبانی نیست و طلب باطنی است ولی مومن استعانت ظاهری هم دارد ، لذاست که مومن به دنبال راه های استعانت از حق می گردد. • یک انسان کافر هم از عون الهی بهره می برد، "لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم" ولی شخص مومن علاوه بر این، کمک دیگری هم دارد و آن این که هر عملی را در جهت طاعت الهی قرار دهد. • توحید، خداباوری و خداانگاری قدرت جهت دهی زندگی بشر را دارد، ایاک نستعین نه تنها استعانت وجودی است بلکه نوعی استعانت سلوکی است؛ انسان مومن در سلوک و بندگی اش استعانت می جوید، استعانتی که در مسیر بندگی است و به زندگی جهت می دهد. • دو نوع عون وجود دارد: عون وجودی که عبارت است از کمک وجودی که به همه ی موجودات می شود و عون عبودی که عبارت از جهت دهی به مومن است. • انسان مومن هیچ وقت در زندگی اش بن بست، پوچی، به انتها رسیدن، قضاوت اشتباه ندارد چون از خدایی طلب استعانت می کند که "ان القوه لله جمیعا"، " ان العزه لله جمیعا"، " ولله جنود السموات و الارض"، " ولله خزائن السموات و الارض" . • ایاک نستعین در خدمت نعبد است و نستعین که گفته می شود یک استعانت عبودی است نه وجودی؛ بنده به خاطر اعتقادی که دارد به زبان آورده و اظهار می کند و این استعانت ظاهری باعث می شود که خداوند استعانت افزونی به خاطر این نوع مطالبه گری به او بدهد در حالی که این را به کافر نمی دهد چون مومن در اعتقاد و زبان طلب عون کرده است.
بسم الله الرحمن الرحیم ✍جلسه ۸۸ تفسیر المیزان با رویکرد تربیتی (سوره حمد) بستر سازی قرآن برای تفکر (خلوت و فراغت)... ۹۸/۱۱/۴ حجت الاسلام استاد منصوری 👇👇👇
چکیده جلسه ۳۳ تفسیر المیزان سوره حمد ... موضوع جلسه:راه های کسب عون و نصرت و امداد الهی ... 👇👇👇👇
آموزش تخصصی تعلیم و تربیت🌹تفسیر گرانسنگ سوره ی حمد🌹
چکیده جلسه ۳۳ تفسیر المیزان سوره حمد ... موضوع جلسه:راه های کسب عون و نصرت و امداد الهی ... 👇👇👇👇
جلسه ۳۳ • اگر انسان بخواهد در زندگی اش توحید عبادی محقق شود نیازمند عون و نصرت الهی است چرا که انسان فقیر است"یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله" و ضعیف خلق شده است"خلق الانسان ضعیفا" انسان باید به مبدا قدرت "ان القوه لله جمیعا" متصل شود تا زندگی عبودی و توحید عبودی محقق شود. • راه مشمول عون الهی شدن اطاعت الهی و محبوب حق شدن است، "ان کنتم تحبون الله و اتبعونی یحببکم الله" . دو اطاعت هست که راه استعانت است: صبر و صلاه. • صبر در سه موضع مطرح است :صبر در اطاعت، صبر در معصیت و صبر در مصیبت. • صبردر اطاعت: وقتی خداوند امر بر انجام عملی کرده است صبر کن و آن عمل را انجام بده. صبر یعنی نگاه داشتن نفس از آن چه که کراهت دارد بعضی از مواقع اطاعت الهی سخت می شود، برای مثال امر دائر می شود بین پز دادن و اطاعت امر مولا گر چه پز دادن در مرحله ی اول لذیذ است ولی انسان باید صبر کرده و امر مولا را انجام دهد. • صبر در معصیت: انسان جایی که می خواهد گناه کند، خود را حفظ کند و اجازه ندهد معصیت محقق شود. • صبر در مصیبت: زمانی که به انسان مصیبتی می رسد و نمی تواند آن را تغییر دهد صبر کند، بی تابی و جزع و فزع نکند تا خداوند آن را تغییر دهد "ان مع العسر یسرا، فان مع العسر یسرا" . • اگر انسان صبر پیشه کند خدای معین و خدای ناصر به صحنه می آید و نصرتش را شامل حال او می کند. امدادهای غیبی شامل حالش می شود، دستش را گرفته و بزرگش می کند. • راه دوم کسب عون الهی آن است که انسان از طریق صلاه که ارتباط با حق است خود را به او نزدیک کند. "ان الصلاه قربان کل تقی" راه تقرب هر انسان با تقوایی به خداوند صلاه است، صلاه هویت ذکری دارد. در دعای کمیل آمده است که "خدایا با ذکر تو به تو نزدیک می شوم". نماز که هویت ذکری دارد شفا دهنده و درمان بسیاری از مشکلات است. • اختصاص پنج زمان در شبانه روز به نماز برای آن است که انسان یاد بگیرد اهل ذکر شود و کل زندگی او مشمول ذکر شود. باید اهل ذکر شد تا مدد الهی به زندگی راه یابد. • انسان طبیعی انسانی است که اجازه ندهد حرف اول را در مملکت وجودش قوای طبیعی و خواسته های طبیعی اش بزند. • ۳۹فصلت:"وَمِنْ آيَاتِهِ أَنَّكَ تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبت..."زمین ها متفاوتند یک زمین وقتی بر آن آب نازل می شود نشاط و سرسبزی پیدا می کند، این یک زمین خاشع است ولی آن زمینی که با نزول آب سرسبز نمی شود سخت است، قسی است، نرم و خاشع نیست. برای اهل صبر و صلاه شدن شرایطی لازم است؛ دل خاشع، دل بی تاب، دل نرم، دل هراسناک می خواهد، دلی می خواهد که اهل طرب و مستی نباشد، قلبی می خواهد که قسی نباشد. • انسان به دنبال زندگی عبودی است و زندگی عبودی نیازمند عون الهی است لذا می گوید ایاک نستعین و برای این که مشمول عون الهی شود باید مطیع حق شود و راه اطاعت اهل صبر و صلاه شدن است و شرط آن دل خاشع،دل منکسر، دل بی تعصب، دل بی ادعا،دل منکسر داشتن است. • کسانی دل خاشع پیدا می کنند که:به وجود آخرت یقین دارند، می دانند که به سوی حق برمی گردند، به ملاقات با خداوند معتقدند، می دانند که لا یمکن الفرار من حکومتک، می دانند که در آغوش حق نفس می کشند. • "و اعتصموا بحبل الله جمیعا"به ریسمان الهی چنگ بزنید و خود را از غرق شدن نجات دهید و راه آن صبر است، در مشکلات زندگی جزع و فزع نکردن و اعتقاد به وجود خداوند است. • عاقبت بخیری انسان تا لحظه ی مرگ مشخص نیست و او از مکر خداوند در امان نیست لذا باید دائماً عبادت کند و دائماً مشمول عون الهی شود. • این که انسان خداوند را با چهره ای رحمانی ملاقات کند یا چهره ای غضبناک بستگی به خود او دارد. • اگر انسان بخواهد مشمول عون الهی شود باید مطیع و محبوب شود و راه محبوبیت اهل صبر و صلاه شدن است. • با صبر می توان استعانت را تبدیل به استقامت کرد "إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنتُمْ تُوعَدُونَ"(۳۰فصلت)، اگر انسان اهل استقامت شد ملائکه بر او نازل می شوند و مهبط و منزل وحی و ملائکه می شود و خوف و حزن به دلش راه نمی یابد. • قلبی که متعلق به دنیا باشد، قلبی که اهل معصیت باشد قسی القلب می شود. • اگر قلب انسان نرم شود ارزش را از ضد ارزش تشخیص می دهد. • یکی از راه های جلب عون الهی صلاه است زیرا "ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر" ، نماز بستر نهی از منکر و فحشاء را فراهم می کند. • اگر انسان اهل صبر شود خبث باطنی اش از بین می رود. اگر اهل ارتباط با خدا شد خدای طاهر در کنار او قرار می گیرد و طهارت طاهر و طهارت مطهِر او را پاک می کند و اجازه نمی دهد به خبث باطن گرفتار شود. قلبش نرم می شود و اگر قلب نرم شد محبت مقدم می شود و دیگر بدخواه نمی شود و کینه به دلش راه ندارد.
چکیده جلسه ۳۴ تفسیر المیزان سوره حمد ... موضوع جلسه:کسب عون الهی از راه صبر ... 👇👇👇👇
• اگر انسان بخواهد مشمول عون الهی شود باید محبوب حق شود و راه محبوب حق شدن مطیع حق شدن است و برای مطیع حق شدن صبر و صلاه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. • راه رسیدن به صبر و صلاه خشوع است و خشوع زمانی حاصل می شود که انسان یقین داشته باشد به سمت خداوند رهسپار است و او را ملاقات می کند. • زمانی که صبر به زندگی انسان وارد می شود او را بزرگ می کند، وسعت می دهد، به او شرح صدر می دهد، قوه ی هاضمه اش را بالا می برد در نتیجه انسان بزرگتر از رنج می شود نه این که رنج بزرگتر از انسان باشد، بزرگتر از مال می شود نه این که مال بزرگتر از انسان باشد، انسان بزرگتر از نعمت می شود نه آن که نعمت بزرگ تر از انسان باشد، لذاست که در خوشی و ناخوشی صبر می کند و از ابتلا سربلند بیرون می آید و خوب نتیجه می بیند. • "فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ"(۱۵فجر). "وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ"(۱۶فجر) زمانی که انسان را مبتلا می کنیم و به او نعمت می دهیم و او را اکرام می کنیم می گوید خداوند مرا بزرگ کرد و زمانی که کمی رزقش را تنگ می گیریم می گوید خداوند به من اهانت کرد در حالی که چنین نیست و خداوند می گوید می خواستم تو را امتحان کنم. • صبر اکسیری نیست که به راحتی حاصل شود بلکه لقمان به فرزندش فرمود:" واصبر علی ما اصابک ان ذلک من عزم الامور"؛ صبر از عزم امور است و از انسان های عادی بر نمی آید. • صبر از عزم امور است و صرفا با یک اراده محقق نمی شود، نیازمند تامل است، نیازمند تفکر است، نیازمند یک اراده ی محکم است، معونه می خواهد، سختی به همراه دارد. • حضرت رسول(ص): "نعم السلاح المومن الصبر و الدعا" بهترین سلاح مومن صبر و دعاست و با این دو می تواند جلو برود.تعابیری نظیر این روایت یا سلاحه البکاء که در آن سلاح مطرح شده یعنی باید بجنگد. • اراده ی هر شخص به معنای تصمیم گیری او نیست، تصمیم گیری امری خطیر است و از صمم به معنای تو پر گرفته شده است؛ زمانی که اراده ای تو پر باشد به آن تصمیم گفته می شود. • "وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ أَنفِقُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ يَشَاءُ اللَّهُ أَطْعَمَهُ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ"(۴۷یس) به آن ها گفته می شود از آن چه که خدا روزی شما کرده است انفاق کنید، می گویند آیا ما به کسی انفاق کنیم که اگر خداوند می خواست به او می داد، خطای آن ها این است که صابر و شاکر نیستند اگر صابر و شاکر بودند آن مقدار که سهم خودشان است را برمی داشتند و سهم دیگران را می دادند، این شخص که سهم دیگری را نمی دهد خرج مال شده است آن قدر خود را کوچک کرده است که اقتضائات مال را می بیند. • انسان باید به قدر الهی مطمئن شود "فاجعل نفسی مطمئنه بقدرک" و در هر موقعیتی هست دیگران را به قدر مطمئن کند حتی در حد یک هندوانه باز کردن. • اگر انسان صبر کند و بزرگ شود مشمول عون الهی می شود. • "وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ. الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ" (۱۵۵ و ۱۵۶ بقره) بدان که زندگی انسان خالی از رنج نیست چرا که خاصیت عالم ماده این است. ابتلاء دو گونه است ابتلاء به خوشی و ابتلاء به ناخوشی، کل زندگی انسان صحنه ی ابتلاست. • چون عالم ماده، عالم تزاحم و محدودیت است قطعا انسان دچار بلا می شود؛ بیماری، خسارت ها و کمبودهای مالی، فقر اقتصادی،تصادف، مشکلات جسمی،شهادت و... . کسانی که با این مسائل مواجه می شوند یا صابر هستند یا اهل جزع و فزع. و بشر الصابرین‌ رنج ها آمده تا انسان را بزرگ کند و او را وسعت دهد. صابر اگر بخواهد خودش را در امواج دریا بیندازد گرفتار می شود پس خودش را بالاتر از اماج دریا می آورد " الذین اذا اصابتهم مصیبه قالو انا لله و انا الیه راجعون" صابر مثل شخصی است که در حال راه رفتن است ولی نگاهش به بالاست لذا اگر جایی پایش با مانعی مواجه شد پا را جا به جا کرده و از آن رد می شود این و بشر الصابرین است، به میزان صبر انسان بزرگ می شود. • یک انسانی که ولی الله است صبر می کند یک انسان عادی هم صبر می کند، صبر انسان عادی او را سر سفره ی صبر ولی الله می نشاند و از سفره ی ولی الله بهره مند می شود و لازمه ی این بهره مندی صبر است. • صبر هم می تواند بزرگ باشد هم کوچک؛ صبر کوچک ها باید انسان را به صبر بزرگ ها وصل کند جریان عاشورا همین است همه بر سر سفره ی بلا و صبر سیدالشهداء علیه السلام نشسته اند. لازمه ی ورود بر این سفره صبر است. انسان با صبر خود پل می زند و با این دریا ارتباط برقرار می کند.
و یکی از صبرهای انسان گریه است گریه او را بر سر سفره می نشاند. • تا زمانی که انسان خضری نشود نمی تواند در عالم نفس بکشد، با نگاه موسوی نفس کشیدن در عالم سخت است، با نگاه خضری گام برداشتن مهم است. خضر جهت باطنی را می بیند و اهل صبر است. انسان اگر در زندگی صبر کند و جزع و فزع نکند نتیجه اش را هم می بیند. • زمانی که انسان صبر می کند خدایی که نورالسموات و الارض است با او همراه شده " ان الله مع الصابرین" و به او بهره ی نوری می دهد. خداوند نور المستوحشین فی الظلم است، برای کسانی که در تاریکی وحشت کرده اند نور است، خوف و حزن آن ها کم می شود و جزع و فزع نمی کنند، حقایقی را درک می کنند که دیگران درک نمی کنند و مشمول عون الهی شده و خداوند به آن ها مدد می رساند و بالا می روند. • صبر یعنی جزع و فزع نکن، ارزش ها را نادیده نگیر . صبر به معنای سکون و اقدام نکردن نیست بلکه مدیریت خاص خود را می طلبد و وجود خداوند را نباید نادیده گرفت. • زمانی که انسان صبر می کند همه چیز برایش آسان می شود و اگر با مشکلی مواجه شود مدیریتش را هم به او می دهند. • در دل صبر دعا هم باید کرد. • صبر کردن بر روی کمیت و کیفیت کار اثر می گذارد.
هدایت شده از کانال
16.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ایمان به غیب غیب که دستگاه تدبیری عالم را به عهده دارد می تواند طوری تنظیم امور نماید که در ظاهر تعجب انگیز باشد، در حالی تعجبی ندارد و بلکه طبیعی عالم غیب چنین مدیریتی است ولی مشروط به اینکه ایمان به غیب باشد ببینید با ایمان به غیب چگونه می توان خواسته های الهی را در زندگی جریان داد حاج قاسم، نمونه و مظهری از ایمان به غیب
استاد فاطمي نيا: عزيزان اگر لطيف نباشيد هيچ چيز نصيبتان نميشود؛ خود را معطل نكنيد! هر روز چند مرتبه در خانه يا محل كار عصباني ميشود و پرخاش ميكند و دل ديگران را ميشكند ، از آنطرف هم ميخواهد به مقامات معنوي برسد! علامه طباطبايي تماما لطافت بود به حدي كه در طول عمر خود با كسي دعوا نكرد؛ روزي جواني با دوچرخه به مرحوم علامه برخورد كرد و ايشان آسيب ديد ، اگر ما بوديم حتما با آن جوان دعوا ميكرديم ! اما علامه بلافاصله به سمت جوان رفت و از او دلجويي كرد و پرسيد آسيب ديده اي يا خير؟ اگر ميخواهيد به جايي برسيد لطيف شويد. لطيف بودن را تمرين كنيد ، از خانه و محل كار شروع كنيد و با خشم و غضب ، ديگران را آزار ندهيد.
چکیده جلسه ۳۵ تفسیر المیزان سوره حمد موضوع جلسه: صبر و صلاة شکل دهنده ی شخصیت ... • انسان یک نظام درونی دارد به نام عبودیت که با گفتن ایاک نعبد آن را اظهار می کند؛ برای این که این نظام از هم نپاشد نیازمند دژی به نام صبر است. • صبر جلوی هجمه هایی که به انسان وارد می شود را می گیرد و اجازه نمی دهد استعدادهای او پراکنده شود، در نتیجه مانع از تصمیم گیری نسنجیده می شود. • صبر به معنای ستم پذیر بودن، به معنای دست روی دست گذاشتن، به معنای تماشاچی بودن در برابر ظلم، به معنای رضایت دادن به شرایط نامطلوب، به معنای عضو ناکارآمد جامعه بودن نیست بلکه صبر اولین مرحله برای یک قیام جدی و مبارزه ی عمیق و دقیق با مشکلات است. در حدیث داریم که صبر فرمانده ی لشکر است یعنی یک سپاهی وجود دارد، صبر فرماندهی، ظرفیت، استعدادها و توانمندی ها و نظام درونی این سپاه را حفظ می کند. • تعریفی که امروز از صبر دیده می شود ناشی از تعریف صبر در جامعه است و جامعه صبر بشر را این گونه تبیین کرده است. در اصل انسان ها بیش از آن که با واقعیات سر و کار داشته باشند با تلقین ها مواجه هستند و روی عملکردشان موثر است. • در روایت داریم "خیر المرکب الصبر" بهترین مرکب صبر است. • اگر انسان صبور باشد در زندگی از نظر معنوی، از نظر علمی، از نظر مواجهه با مشکلات خیلی قوی می شود و می تواند محرومیت های خود ساخته را با صبر جبران کند. • اگر جامعه به سمت صبر می رفت مشکل جهیزیه ی آنچنانی حل می شد، صبر به معنای ستم پذیر بودن نیست بلکه صبر یعنی یک مدیریت جانانه، یک مدیریت واقع بینانه در زندگی است که من اصلا این وسیله را نیاز دارم یا ندارم؟! شرایطی که در حال حاضر بر زندگی حاکم است به این دلیل است که واقعیت زندگی از بین رفته است، در حالی که خود شخص هم می داند با یک سوم این جهیزیه هم می توان زندگی خوشی داشت. • بشر در حال ناکارآمد کردن خود و ظرفیت هایش است و به دستگاه های بیرونی روی می آورد تا ضعف خودش را دستگاه ها جبران کنند، در حالی که اصلا ضعف را ندارد و یک ضعف واقع بینانه نیست بلکه یک ضعف خودپنداشته است. بشر ظرفیت های نادیده را برای خود ایجاد می کند و سپس دنبال راه حل می گردد و چون از اساس چنین چیزی وجود ندارد واقعا نمی توان آن را حل کرد. • انسان اگر بخواهد از خسران نجات پیدا کند" یا ایها الذین امنوا و عملوالصالحات" باید به ملکوت چنگ بزند و خداوند را وسط صحنه ی زندگی بیاورد، یعنی ایمان بیاورد و متناسب با ایمان عمل کند، عمل صالح انجام دهد و دو عمل صالح که صبر و صلاه هستند اهمیت زیادی دارند. "وتواصوا بالحق و تواصوا بالصبر" زندگی توصیه ی به حق و توصیه ی به صبر نیاز دارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 حال خوش معنوی را از بچه‌ها یاد بگیریم! ➕ توصیۀ شنیدنی آیت الله بهجت برای رسیدن به حال خوب
هدایت شده از کانال
📌مرحوم علامه طباطبایی(ره) : گوشه نشینی ، مُلازم با معرفت و یا موجب آن نیست ؛ ولی کسی که می‌خواهد اهل معرفت شود ، باید معاشرتش را مخصوصا با اهل غفلت و اهل دنیا کم کند و فرش هر مجلسی نباشد و کار شبانه روزی او در مجالس بیهوده صرف نشود و از معاشرتهای بی فایده و بی مغز تا می‌تواند اجتناب نماید و طــوری نشود که با همه و در هر مجلسی حاضر شود . 📕در محضرعلامه طباطبایی ، ص ۳۶۵
بسم الله الرحمن الرحیم ✍جلسه ۸۹ تفسیر المیزان با رویکرد تربیتی (سوره حمد) نیاز رشد به تضادها و رقابتها و ... ۹۸/۱۱/۲۵ حجت الاسلام استاد منصوری 👇👇👇
چکیده جلسه ۳۶ تفسیر المیزان سوره حمد ... موضوع جلسه: صبر مانعی در وروط جنبه های طبیعی مذموم انسان،در حوزه تصمیم گیری ... 👇👇👇
• شکل گیری نظام عبودی به عون الهی نیاز دارد و تا زمانی که عون الهی شامل نشود آن نظام عبودی شکل نمی گیرد؛ ایاک نعبد و ایاک نستعین. طبق آیات ۴۴و ۴۵ سوره بقره راه این که انسان مشمول عون الهی شود، راهبرد صبر و صلاه است؛ و استعینوا بالصبر و الصلاه. اگر راهبرد صبر و صلاه در زندگی توامان شود، آن گاه است که خداوند متعال مع الصابرین می شود و راه های بعدی مثل استعانت و توکل و..‌. باز می شود‌. • صبر زمانی محقق می شود و با کیفیت عالی می شود که مصلین به صحنه بیایند. این صبر انسان را مشمول عون و مدد الهی می کند؛ این صبری که در اثر ارتباط با خدا حاصل می شود، این صبر امداد الهی را برای انسان رقم می زند. • صبر بر این اساس است که انسان ها راحت طلب هستند سراغ راحت طلبی می رود و به انسان می گوید این راحت طلبی تو را زمین می زند. انسان ها باطن بین نیستند، سراغ آن رفته و می گوید این باطن بین نبودن تو، تو را اذیت می کند. انسان از عجله خلق شده است و باید این روحیه را به گونه ای مدیریت کند. "خلق الانسان عجولا "،"خلق الانسان هلوعا"،"خلق الانسان من عجل" . • انسان ها دارای بعضی از ویژگی ها هستند که آن ها را صد در صد زمین می زند. این خاصیت انسان است که کوچک ترین مشکل را بزرگترین مصیبت می بیند و بزرگ ترین راهبرد برای حل آن صبر است. • انسان نمی تواند باطن ببیند، پس ممکن است پشت صحنه چیزی باشد که نمی تواند ببیند، اگر راهبردی مثل صبر داشته باشد کم کم بزرگ می شود و می تواند پشت صحنه را ببیند. • انسان تصور می کند که اگر مطابق میل خود پیش برود می تواند خوب زندگی کند، در حالی که اشتباه است چرا که انسان در دنیای پر از فراز و نشیب زندگی می کند. لذا برایش نسخه ی صبر می دهند. • با بررسی این که انسان از نظر طبیعت چگونه است (نه از نظر روح خداوندی) می توان پی برد که چرا برای او نسخه ی صبر تجویز می شود. • ادبیات صبر دقیق است؛ صبر فرار نیست، صبر در وادی خیال و توهم رفتن نیست. • صبر یعنی انسان بفهمد در کجا قرار دارد، بفهمد چیست، باید دنیا را شناخت. دنیا نهایت راحتی و بهشت نیست بلکه پایین ترین مرتبه ای است که انسان می تواند در آن زندگی کند. دنیا یعنی نمی شود همه چیز را بخواهی و بشود، دنیا یعنی چیزهایی را که نمی خواهی بشود و گریزی از آن نیست. • صبر مدیریت می خواهد و دست بر روی دست گذاشتن نیست. صبر یعنی پذیرش واقعیت، یعنی واقعیت را می بینم،می پذیرم و مدیریت می کنم و سعی می کنم از این واقعیات به نتیجه ی دلخواه خود برسم. صبر یعنی تبدیل تهدیدها به فرصت یعنی هر چیزی که چاه توست بشود سکوی پرتاب عزیز مصری تو و هر چه ته گودال قتلگاه است بشود اوج رشد تو. • جریان خضر و موسی را ببینید تا متوجه شوید چه باید کرد. در عالم زندگی شما خضری هست و موسایی و موسی فقط در یک حالت می تواند خود را به خضر بسپارد و آن زمانی است که صبر کند و اگر صبر نکند خضر زندگی موسی را پس می زند و موسی می گوید چرا؟ خضر می گوید صبر نداری. • اگر باطن زندگی دستت هست بیا وسط میدان و اگر نه، حرف نزن، نق نزن. اگر باطن زندگی دستت هست حرف بزن.بسیاری از انسان ها هیچ اطلاعی از باطن و آینده ی زندگی خود ندارند و پر از ادعا هستند، پر از فریاد هستند، پر از نق، اشکال و نقد هستند. • واقعیاتی هست؛ می توان نق زد و می توان تفسیر دیگری از واقعیت داشت و با نق زدن واقعیت تغییر نمی کند ولی اگر به گونه ای دیگر نگاه شود شاید حل شود. • صبر در کمیت و کیفیت کار موثر است. در روایت آمده است: اگر صبر کردی قدرهای الهی بر تو جاری می شود و تو ماجور هستی، به نتیجه ای که می خواهی می رسی و پاداش می گیری ولی اگر جزع و فزع کردی قدرها بر تو جاری می شود و تو ماجور نیستی و مازور هستی یعنی پر از مصیبت و مشکل هستی‌. • یوسف جان تو که ته چاه افتاد، حداقل باید کاری بکند، یک داد را باید بزند.انسان در هر کاری باید کارش را دنبال کند ولی با صبر مثلا اگر بیمار است دنبال درمان برود. • زمانی که روحیه ی عجله ای انسان می خواهد به صحنه بیاید صبر اجازه نمی دهد و می گوید برو تا عقل به صحنه بیاید. صبر مانع از این می شود که روحیه ی جزع و فزع انسان به صحنه بیاید چون می داند هر یک از این روحیه ها که به صحنه بیاید عقل را تحت تاثیر قرار می دهد. صبر اجازه ی به عقل است، اجازه ی به قلب است، اجازه ی به جان است تا بتواند خوب تصمیم بگیرد. • اگر روحیه ی عجله، روحیه ی جزع و فزع، روحیه ی حرص را به مملکت وجودت راه دادی حق نداری بگویی چرا حال من این چنین است. زندگی انسان با حرص، با بی تدبیری و واقع بین نبودن مدیریت نمی شود، واقعیات را بفهم، حرص تو مانع از فهم واقعیات است. • صبر یعنی اجازه ندادن به خیلی از چیزهایی که می خواهد انسان را زمین بزند و میدان دادن به آن چه که می خواهد انسان را بالا ببرد.
بسم الله الرحمن الرحیم ✍جلسه ۹۰ تفسیر المیزان با رویکرد تربیتی (سوره حمد) اهداف قرآن،جایگاه تفکر(تذکر و یادآوری) ... ۹۸/۱۲/۷ حجت الاسلام استاد منصوری 👇👇👇
[ Photo ] 🔴 آیت الله بهجت: چرا مثل گذشته، برای رفع بلا و بیماری ها به حضرات معصومین(ع) متوسل نمی‌شویم؟ 🔸وقتی بلایی مانند وبا در نجف پیدا میشد، حتی در بازارها هم گاهی مجالس روضه خوانی و توسل برقرار میشد؛ ولی ما مثل آدم‌های مایوس و ناامید، گویا نمی‌خواهیم از این درِ رحمت داخل شویم و برای رفع بلا و گرفتاری‌ها، به حضرات معصومین علیهم السلام متوسل شویم! 🔸آیا امروز برای رفع بلاها غیر از تضرعات و دعای صادقِ همراه با توبه و توسل، راه دیگری داریم؟! 👈🏻 در محضر بهجت، ج۲، ص۴
سلسله مباحث از استاد مهدی منصوری روزانه در كانال مجموعه تبيين حقایق بار گزاری می شود. 🔹مطلب شماره ۱: https://eitaa.com/mtabeen/1121 🔹مطلب شماره ۲ https://eitaa.com/mtabeen/1127 🔹مطلب شماره ۳ https://eitaa.com/mtabeen/466 🔹مطلب شماره 4 https://eitaa.com/mtabeen/1135 🔹مطلب شماره 5 https://eitaa.com/mtabeen/1139 🔹مطلب شماره 6 https://eitaa.com/mtabeen/1143 🔹مطلب شماره 7 https://eitaa.com/mtabeen/1152 🔹مطلب شماره 8 https://eitaa.com/mtabeen/1156 کانال مجموعه تبیین حقایق 🆔 @mtabeen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا