eitaa logo
اَنار نیوز🎙
54 دنبال‌کننده
102 عکس
12 ویدیو
6 فایل
🍃🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🍃 برای ارتباط با خبرنگار، به آیدی زیر پیام دهید👇🍃 🆔️ @Amirhosseinss1381 در ضمن، هریک از شما می‌توانید خبرنگار باشید😉🍃 لینک ناشناس👇🍃 🆔️ https://harfeto.timefriend.net/17260745137291
مشاهده در ایتا
دانلود
اَنار نیوز🎙
#مصاحبه🎙 #قسمت1✅ ♨️مصاحبه با جناب آقای محمد مهدی چراغعلی خانی(کاربر یاد)یکی از نویسندگان داستان #آر
🎙 ✅ 🔵به طور کلی این داستان چند قسمته و اینکه تا الان چقدرش پخش شده و بازخوردهای مخاطبین چطور بوده؟! و اینکه آیا نگارشش تموم شده یا نه؟! 🔴به نظرم دیگه دارید خیلی فضولی می کن... چیز. منظورم اینه که این داستان قسمت های زیادی داره و حدود چهل قسمتش نوشته شده. بازخورد مخاطبین عالی بوده و واقعا ممنونم از همه شون. این نشون میده افراد با سنین مختلف به چنین محتوا هایی دید مثبت دارن. و اینکه نه متاسفانه. نگارشش هنوز به اتمام نرسیده. و به این دلیله که خانم t.h نگارش رو خودشون انجام میدن و تو این مورد دست تنها هستن. من که ازشون ممنونم بابت تقبل همچین مسئولیت وقت گیری. 🔵از پوستر و تیزر این داستان برامون بگید. از ایده‌اش بگید که مال چه کسی بود و همچنین چند نفر توی ساخت این دو عنصر کمک حال شما بودن؟! خودتون سفارش اختصاصی دادید یا چگونگی تیزر و پوستر، بر عهده‌ی خود سازنده بود؟! 🔴ایده تیزر با خانم t.h بود. ولی ساخت هر دو رو خودم انجام دادم. بله! ما خودکفا هستیم! و بگم این اولین بار بود که پوستر می زدم و انصافا اصلا خوب نشد...تیزر هم همینطور. ولی خب نمی خواستم به کسی زحمت بدیم و ترجیح می دادم خود کفا باشیم. 🔵به عنوان سوال آخر، اگر مایلید کمی از خودتون بگید. محصلید یا شاغل؟! رشته‌ی تحصیلیتون چیه و از کِی وارد باغ انار و عرصه‌ی نویسندگی شدید؟! همچنین کِی فهمیدید که قلمتون به درد نویسندگی می‌خوره؟! 🔴باشه میگم. ولی به کسی نگیا... هاهاها. خب. والا ما محاغلیم. یعنی هم محصلیم هم شاغل. البته شغلش هنوز پول ازش در نیومده ولی خب. رشته م صنایع چوب و مبلمانه. کلا هرچی چوبیه به من مربوطه. غیر از MDF. با اون قهرم. والا یه بار مامانم نذاشت کتاب ترسناک بخونم (شبا خواب بد می دیدم) لج کردم گفتم خودم بنویسم. و شخصیت یاد، اونجا خلق شد. یاد اصلی. نه یاد انگشتر دار. بعد اومدم تو ایتا کانال زدم. استاد موسوی کانالمو پیدا کرده بودن و واسم لینک باغ انارو فرستادن. منم اومدم تو کلاساش شرکت کردم و به اذن خدا الان اینم که می بینید. البته چیز خاصی نیست. یادیست که به بادی بند است و اگر بوزد، می رود به جایی دور از دسترس... 🔵خیلی ممنون از وقتی که برای مصاحبه گذاشتید. براتون آرزوی موفقیت و سلامتی می‌کنم. 🔴منم همینطور. 💢مصاحبه‌گر: اَحَف🎤 🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
اَنار نیوز🎙
#آموزشی📋 #قسمت1✅ هیچ دوره‌ی زمانی برای نوشتن رمان در ژانر تخیلی(فانتزی)مناسب تر از زمان کنونی نبوده
📋 ✅ 6⃣جزئیاتی خاص که حواس را درگیر می‌کنند، همانند دمیدن روح به کالبد جهان خیالی شما در داستان است. بنابراین به نویسندگان توصیه می‌شود که در نوشته‌ی خود تا جایی که می‌خواهند ابتکار به خرج دهند و یا از عناصر جادویی استفاده کنند. به شرط اینکه جزئیات و توصیفات برای اعتبار بخشیدن به این جهان کافی باشد. به عنوان مثال یکی از کتاب های محبوب ژانر تخیلی در فرهنگ پاپ حاضر "بازی تاج و تخت" را در نظر بگیرید. هوای سرد و خشک، ضربات سم اسب‌ها بر روی زمین، بوی عطر، خز نرم و...کتاب سرشار از این جزئیات خاص است. بنابراین، هنگامی که نویسنده جهان را گسترش می‌دهد تا عناصری خیالی را شامل شود، ما آن‌ها را می‌پذیریم! اژدها، آدمکش‌هایی که چهره عوض می‌کنند، مردگان متحرک همه به دلیل سبک حسی نویسنده که این جهان را برای ما باورپذیر ساخته، امکان پذیر شده است. از حواس استفاده کنید تا خواننده احساس کند در داستان است. هنگامی که یک خواننده بتواند در دنیای شما ساکن شود، عناصر تخیلی که در داستان خود وارد می کنید را زیر سوال نمی‌برد و دنیای شما را می‌پذیرد. 7⃣برای دنیای خود قوانینی طرح کنید. برای اینکه دنیای خیالی شما واقعیت پذیرتر و کاربردی‌تر باشد، باید اطمینان حاصل کنید که دارای قوانین یا منطق درونی است. این قوانین هرچیزی از نحوه کارکرد جامعه گرفته تا سیستم جادویی داستان شما را دربر می‌گیرد. بنظر ساده می‌آید اما چطور می‌توان در عمل آن را پیاده کرد؟! در مورد رشته‌های پایه‌ای مطالعه کنید. با پایه‌ی اقتصاد، سیاست، فلسفه و... آشنا شوید تا بتوانید جهانی باورپذیر بسازید. 8⃣قوانین خود را نشکنید. البته منظور قوانینی است که با هدف شکستن آن‌ها ایجاد نشده‌اند. بسیاری از نویسندگان تازه کار، قوانینی که خود وضع کرده‌اند را می‌شکنند و این خواننده را از روند داستان خارج می‌کند. به عنوان مثال فرض کنید که در داستان شما استفاده از جادو با مصرف انرژی همراه است. پس قهرمان داستان شما نمی‌تواند مدت طولانی بدون خستگی از جادو استفاده کند. در نهایت این یکپارچگی درونی بیشتر از واقع گرایی اهمیت دارد. برای اینکه بتوانید این مورد را رعایت کنید، تمام قوانینی که برای داستان خود وضع می کنید را بنویسید. قوانین دنیای خود را بدانید. 9⃣در هنگام ساخت دنیا از خود سوال بپرسید. قدرتمندترین ابزار در هنگام ساخت دنیای خیالی برای یک داستان پرسش است. این باعث می‌شود که همه چیز بصورت منطقی چیده شود. داستان تخیلی زمانی می‌تواند کار کند که مانند یک داستان واقعی و باورپذیر خوانده شود. شما می‌خواهید که خوانندگان شما بدانند داستان‌ها و ماجراجویی‌ها و همچنین دنیایی فراتر داستانی که هم اکنون می‌خوانند، وجود دارد. 0⃣1⃣ذهن یک فیلمبردار را داشته باشید. بعضی مواقع نویسنده‌ها آنچنان در دنیای خود غرق می‌شوند که پشت سر هم به توصیف می‌پردازند. این یک اشتباه است. به خوانندگان خود نگویید دنیای شما چگونه به‌نظر می‌رسد. در عوض صحنه‌هایی را خلق کنید که در ارتباط با داستان است و شخصیت‌ها در آن با محیط پیرامون خود تعامل می‌کنند. همانطور که فیلمبرداران با دقت هر صحنه را طرح‌ریزی می‌کنند تا نمایی از جایی که بازیگران هستند را به بینندگان ارائه دهند، شما هم باید به همین صورت دنیای خود را به نمایش بگذارید. 1⃣1⃣شخصیت‌های داستان خود را مورد مصاحبه قرار دهید تا با آن ها آشنا شوید. ایجاد و رشد شخصیت‌های داستان در ژانر تخیلی متفاوت از هر نوع ژانر دیگری نیست. به شخصیت‌های مورد علاقه خود فکر کنید. والتر وایت، جان اسنو، هرموینی گرنجر و... نقطه اشتراک این شخصیت‌ها در چیست؟! بهترین شخصیت‌ها، شخصیت‌های پیچیده و خاص هستند. آن‌ها انگیزه‌ها و ضعف‌های واقعی دارند و در طول زمان به دلیل اتفاقات داستان و سایر شخصیت‌ها تغییر می‌کنند. از هرکدام از شخصیت‌های داستان مصاحبه کنید. از چه چیزی بیشتر از هرچیزی می‌ترسند؟ هدف نهایی آن‌ها چیست و برای رسیدن به آن اهداف حاضرند چه کنند؟! این را برای همه شخصیت‌های داستانتان تکرار کنید. یک پرسشنامه تهیه کنید و جواب‌های هر کدام را بنویسید. 2⃣1⃣تمام شخصیت‌ها را یک جا معرفی نکنید. در بعضی داستان‌های تخیلی تعداد شخصیت‌ها آنقدر زیاد است که تمایز قائل شدن بین این شخصیت‌ها، اغلب برای خواننده دشوار می‌شود. بنابراین با معرفی تمام شخصیت‌ها به طور همزمان بپرهیزید. بعضی نویسنده‌ها سعی می‌کنند تمام شخصیت‌ها را در یک صفحه معرفی کنند و یا برای معرفی سیستم جادوگری، تمام اطلاعات را یک‌جا به خواننده ارائه می‌دهند. این مانند این است که از خواننده انتظار داشته باشید که قبل از شروع داستان، شخصیت‌ها و قوانین داستان شما را از بر کنند. این روش باعث می‌شود خوانندگان خود را از دست دهید. فاطمه منفرد✍ 🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
اَنار نیوز🎙
#آموزشی📋 #قسمت1✅ ایده‌یابی برای نوشتن، یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های تمام افرادی است که به نوعی با نوشت
📋 ✅ کاری که انجام این تمرین با مغز شما می‌کند، این است که به تدریج یک‌سری اتصالات عصبی تازه در آن می‌سازد که زیاد شدن تعداد آن‌ها در بلندمدت، باعث ایجاد جرقه‌هایی می‌شود که ایده‌های ناب از آن تولید خواهد شد. با انجام این کار، علاوه بر ایده‌یابی برای نوشتن، در سایر زمینه‌ها هم ایده‌های خوبی به ذهنتان خواهد رسید. راهکاری برای تحریک خلاقیت در کوتاه مدت. حتی ماهرترین ماهیگیران دنیا هم گاهی وقت‌ها هوس ماهی می‌کنند و هرچه قلاب به رودخانه می‌اندازند، صیدی دستشان را نمی‌گیرد. به نظر شما این‌طور وقت‌ها چه می‌کنند؟ با علم به این‌که بعضی روزها ممکن است روز آن‌ها نباشد، سراغ بقیه ماهیگیران می‌روند و از آن‌ها می‌خواهند برای رفع هوس امروز، ماهی دستشان بدهند. بنابراین اگر یک نویسنده‌ی تازه‌کار هستید که تمرین‌های مربوط به خلاقیت و ایده‌یابی برای نوشتن را به تازگی شروع کرده‌اید و در بعضی روزها علی‌رغم هوس شدید ماهی، هرچه تور به رودخانه می‌اندازید چیزی صید نمی‌کنید، بد نیست برای کوتاه‌مدت و به‌طور موقت از صید دیگران استفاده کنید. نکته: این به معنای سرقت ادبی نیست. چراکه در این لحظه شما یک نوآموز هستید و تنها با دیدن یا شنیدن یک ایده، بدون تلاش برای کپی‌برداری از محتوا و شیوه‌ی ارائه‌ی آن، دست به تولید ادبی خودتان می‌زنید. برای مثال با نگاه کردن به عناوین یک نوشته، حرف‌های خودتان حول آن موضوع را می‌نویسید و از عنوان تنها برای تحریک ذهن استفاده می‌کنید. بیایید با این مقدمه به سراغ دوتا از روش‌های تحریک ذهن برای نوشتن در زمانی که خلاقیتمان ته کشیده است برویم. مطمئنم اگر بیشتر جستجو کنید، به ایده‌های خیلی بهتری هم خواهید رسید. برای افزایش خلاقیت در نوشتن، از دیگران الهام بگیرید. پایانی غیرعادی برای وقایع عادی بنویسید. به زندگی روزمره‌تان نگاه کنید. به اتفاقاتی که تقریباً هر روز، بدون هیچ تغییر خاصی رخ می‌دهند و باعث می‌شوند به این فکر کنیم که «آه! چقدر این زندگی کسالت‌بار و قابل‌پیش‌بینی شده است.» یکی از روش‌هایی که می‌توانیم به کمک آن، با یک تیر چند نشان بزنیم، پیدا کردن این وقایع تکرارشونده و بازنویسی سناریوی مربوط به آن‌هاست. ایده‌یابی برای نوشتن از طریق خلق پایانی جدید برای وقایع تکراری. اما این یعنی چه؟ اجازه بدهید یک مثال بزنم: فرض کنید شما معلمی هستید که قرار است برای یک سال تحصیلی، هر روز ساعت هشت به مدرسه بروید و پس از صرف چای اول صبح و معاشرت کوتاه با همکارانتان سر کلاس حاضر شوید. اگر صرف چای اول صبح برای شما به یک روتین تبدیل شده است، می‌توان آن را به عنوان ماده‌ی اولیه‌ی تمرین «تغییر سناریو» استفاده کرد. یک صفحه‌ی سفید بردارید و داستان را با تعریف کردن ماجرای یک روز کاری خود شروع کنید. بنویسید از صبح که بیدار شدید تا لحظه‌ی رسیدن به صرف چای با همکاران در دفتر مدرسه، چه اتفاقاتی برایتان افتاده است. تا اینجای داستان همه چیز عادی است. از اینجا به بعد باید به خلق یک پایان غیرعادی برای چنین داستان عادی‌ای فکر کنید. فکر کنید عجیب‌ترین اتفاقی که موقع صرف چای صبح، در دفتر یک مدرسه ممکن است بیفتد چیست. به ذهنتان اجازه دهید آزادانه سفر کند و جالب‌ترین سیر وقایع ممکن را برای لحظه‌ی پس از صرف چای صبح تصور کند. سپس هرچه در ذهنتان گذشت را بنویسید. ممکن است بنویسید موقع نوشیدن اولین جرعه از چای، متوجه شده‌اید دیگر قادر به صحبت کردن با زبان مادری‌تان نبوده‌اید و به جایش با زبانی ناشناخته صحبت کرده‌اید که کسی قادر به فهمیدنش نبوده است. سپس ماجرا را با وقایع جالبی که در اثر این تغییر تنظیمات رخ داده است، پی بگیرید. تقویم و مناسبت‌های آن را دریابید. چه از تقویم رسمی کشور استفاده کنید و چه ترجیح بدهید از تقویم شخصی‌تان، که در آن هر روز مناسبتی به غیر از مناسبت‌های رسمی دارد استفاده کنید، در هر دو صورت ماده اولیه‌ای در اختیار دارید که می‌تواند به نوشته‌هایی جالب و خواندنی تبدیل شود. ایده‌یابی برای نوشتن از هرجایی ممکن است اتفاق بیفتد. حتی از همین تقویم‌های شخصی کوچک که سال به سال دور انداخته می‌شوند. فرایند ایده‌یابی برای نوشتن از روی مناسبت‌های تقویم به این صورت است: تقویم را باز کنید و نگاهی سریع به نوشته‌ها بیندازید. یک مناسبت انتخاب کنید و عنوان آن را به عنوان تیتر موقت بالای صفحه بنویسید. یکی از افرادی که دورادور می‌شناسید را به جای خودتان در آن تاریخ تصور کنید. ماجرای او در آن روز را بنویسید. این‌گونه به ازای تمام مناسبت‌های رسمی و شخصی تقویم، موضوعی برای نوشتن خواهید داشت. زینب رمضانی✍ 🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
اَنار نیوز🎙
#آموزشی📋 #قسمت1✅ فکر می‌کنم هم عقیده باشیم که ما داستان‌ می‌خونیم تا به زندگی‌هایی سفر کنیم که شاید
📋 ✅ 3⃣زبان کاراکتر رو از واقعیت دور نکنید. یادم میاد چند وقت پش تلویزیون یه سریال پخش می‌کرد که کاراکترها وقتی صحبت می‌کردن، انگار شعر می‌گفتن. حالا بگذریم که این اتفاق در فیلم خیلی دور از ذهن و نادره و معمولا پیش نمیاد؛ ولی حالا به لطف نویسنده خوش ذوق پیش اومده بود. با این حال این قلمبه سلمبه حرف زدن‌ها بیشتر در آثار نویسنده‌های تازه کار دیده میشه.  مثلا در داستان، یه بچه ۱۵ ساله مثل یه نویسنده ۴۰ ساله در صحبتش از تشبیه استفاده می‌کنه. یا بعضی وقت‌ها این اشتباه در روایت راوی (زاویه دید در داستان) هم پیش میاد که راوی بچس، ولی داره مثل یه نویسنده صحبت می‌کنه.  باید تلاش کنید بین زبان کاراکتر و خصوصیات شخصیتیش، هارمونی وجود داشته باشه. مثلا کسی انتظار نداره یه فردی که علاقه به موسیقی رپ داره و شلوار بگ می‌پوشه و سیگار دستش گرفته، بخواد از کلمه «فردیت» استفاده کنه.  راستی تا یادم نرفته این رو هم بگم که به عنوان یه قانون اصلی، باید بدونید که برای دیالوگ نوشتن باید از زبان محاوره استفاده کنید و زبان معیار رو فراموش کنید. 4⃣از نقش راوی در دیالوگ‌ها غافل نشید. بیشتر اوقات وقتی به دیالوگ فکر می‌کنیم، به اونا در یه فضای ایزوله نگاه می‌کنیم. منطقی هم هستش، چون داریم صحنه می‌بینیم/می‌خونیم. ولی در این بین نباید به توصیف‌هایی که راوی در مورد کیفیت مکالمه داره بی توجه باشیم.  مثلا وقتی از کاراکترمون می‌شنویم: من از این کار خوشم نمیاد. فقط پیام اصلی دیالوگ رو متوجه می‌شیم. اینکه کاراکتر این صحبت رو با چه لحنی داشته، تن صداش چقدر بوده و در چه حالت احساسی بوده رو نمی‌دونیم. حالا به این یکی مثال توجه کنید: با صدای بلند و از روی عصبانیت گفت:«من از این کار خوشم نمیاد.» طوری که کلمه نمیاد از همه کلمات بلندتر شنیده شد.  الان اگه نقش راوی رو از توصیف دیالوگ بالا حذف می‌کنیم، دیگه جزئيات و روح مکالمه از بین میره و تصویر دقیقی در ذهن خواننده نمی‌کشیم.  البته قرار نیست برای همه دیالوگ‌ها چنین توصیفی داشته باشیم. گاهی اوقات یه فضای کلی و حالت کاراکتر هارو در ابتدای مکالمه به تصویر می‌کشیم و بعد فقط به صورت پینگ پنگی دیالوگ‌ها رو میاریم. چند جمله که گذشت، دوباره راوی ورود می‌کنه و تصویر جدیدی می‌کشه و مکالمه از سر گرفته می‌شه.  گاهی اوقات هم که کاراکترها در وسط یه بحث مشاجره‌ای هستن و خواننده غرق بحث شده، دخالت راوی و توصیفش باعث پاره شدن رشته کلام و صحنه میشه و خواننده از فضای داستان میاد بیرون. پس دقت کنید که استفاده از صدای راوی اونقدری نشه که خواننده از فضای داستان فاصله بگیره.  از کلمه فلانی گفت هم فقط مواقعی استفاده کنید که احساس می‌کنید خواننده نمی‌دونه الان چه کسی داره صحبت می‌کنه. وقتی دو نفر داخل بحث هستن می‌تونین بدون استفاده از اسامی از فرمت پینگ پنگی استفاده کنید. خواننده خودش متوجه میشه که الان کی داره صحبت می‌کنه. ولی اگه نفر سومی اضافه بشه یا به قسمت روایت راوی اضافه بشه و طولانی بشه و خواننده یادش بره که کی داشت صحبت می‌کرد، بهتره دوباره به سخنگو اشاره کنید. 5⃣دیالوگ‌هارو ویرایش کنید. مهم نیست کی دیالوگ‌ها رو ویرایش می‌کنید، بعد از تموم شدن دیالوگ یا حین نوشتنش. چیزی که مهمه اینه که دیالوگ‌ها حتما باید با صدای بلند اجرا بشن و ویرایش بشن.  وقتی دیالوگ‌ها رو با صدای بلند می‌خونید، سعی کنید نقش اون کاراکتر رو بازی کنید و ببینید چقدر دیالوگ‌ها به واقعیت نزدیک شدن. قسمت‌هایی که فکر می‌کنید مردم در واقعیت اینطوری صحبت نمی‌کنن رو حتما اصلاح کنید و به صحبت‌های عادی روزمره نزدیک‌ترش کنید.  در مرحله بعد، قسمت‌هایی هم که با دیالوگ دارید خواننده رو بمباران اطلاعاتی می‌کنید هم باید حذف کنید. وقتی میگیم دیالوگ ها باید در راستای کاراکتر پردازی و پروفایل کاراکتر باشن، به این معنا نیست که دیالوگ‌هارو پر کنیم از اطلاعات شخصیتی کاراکتر. بخشی از دیالوگ باید داستان رو جلو ببره و به کشمکش هم بپردازه.  قسمت‌هایی هم که احساس می‌کنید به صورت غیر ارادی دیالوگی نوشتید که با خصوصیات کاراکتر همسو نیست هم حذف یا ویرایش کنید. به عنوان یه قانون کلی اگه دیالوگی در داستانتون وجود داره که نه به شخصیت پردازی کمک می‌کنه، نه به کشمکش و بحران دامن می‌زنه و نه به پیشبرد داستان، مستحق حذف یا تغییره.  خیلی وقتا ما در زندگی محاوره، ۱۰ تا جمله میگیم تا منظور یه جمله رو به شنونده برسونیم. اگه می‌گیم دیالوگ‌ها به زندگی واقعی نزدیک باشه، منظورمون این نیست که دقیقا این سبک رو کپی کنید و دیالوگ‌ها رو از سلام و احوال پرسی‌ و حشو پر کنید. حسام معینی✍ 🆔 @ANAR_NEWSS 🎙
🎙 🎬 🟠بازخوردهای سفرنامه چطور بود و آیا مطابق انتظار بود یا نه؟! یعنی اینکه مخاطبین ارتباط خوبی با این سفرنامه که تقریباً تمِ نظامی داشت، برقرار کردن؟! 🟣خب... بازخورد‌ها خوب بود الحمد لله. البته انتقادات بسیار سازنده‌ای هم داشت که واقعا دم منتقدین گرم! مهم‌ترین انتقاد، همون نکته‌ی استاد واقفی بود. که چرا کنش داستانی نداره. به عبارتی و به عبارت ساده‌تر تبدیل وضعیت به موقعیت انجام نشده که علتش همونطور که گفتم، مطابقتش با واقعیت بود. این انتقاد رو یکی از دوستان بنده هم به داستان وارد کردن که دستشونو می‌بوسم! چون باعث شد کلی ایده برای تبدیل سفرنامه به یک رمان توی ذهنم جرقه بزنه. اما یک نکته. این اثر مخاطب عام داشت و مخاطب خاص. مخاطب عامش اعضای کانال بنده و مخاطبین باغ انار بودن که بازخوردشون مثبت بود و انتقاد منفی خاصی نداشتن‌ و به شدت ارتباط گرفتن با اثر. مخاطب خاص اثر هم، استاد واقفی و یکی از دوستان بنده بودن که نقد مذکور رو وارد کردن‌ و به نحو دیگه‌ای کمک کردن... 🟠چیشد که سفرنامه‌تون رو در قالب به اشتراک گذاشتید و از اینکه صاحب اولین پروژه‌ی تنهانویسِ هستید، چه حسی دارید؟! 🟣خب... من تا حالا اثر داستانی‌ای که کامل و تا پایان نوشته شده باشه رو منتشر نکرده بودم... از طرفی این سفرنامه تقریبا تکمیل شده بود و مقارن شد با طرح تحول که دیدیم یک مدتی داستانی منتشر نکرده و احتمالا اگه همون رویه پیش می‌رفت، اعضا یک مقداری دلسرد می‌شدن و هدف طرح محقق نمی‌شد.(حداقل تصور بنده اینه که شاید درست باشه شاید هم نه.) برای همین این توفیق نصیبم شد که رو به عنوان پنجمین اثر طرح تحول و اولین اثر فردی‌ش منتشر کنم‌ که مزایا و معایب خودش رو داره. مثلا از این حیث که یک نفر نویسنده‌ست کار به شدت سریع پیش می‌ره اما از اونجایی که فقط یک نفر داره می‌نویسه و از همفکری و قلم و مشورت بقیه محرومه، احتمال سیر نزولی بازدهی اثر بیشتر می‌شه. به هر حال تجربه بسیار خوب و لذت بخشی بود. طرح تحول حد اقل برای بنده، یک تحول اساسی محسوب می‌شه. شاید در آینده متوجه بشیم چرا... 🟠در آخر اگر مایلید، کمی از خودتون بگید. محصلید یا شاغل. رشته‌ی تحصیلیتون چیه و از کِی وارد باغ انار و عرصه‌ی نویسندگی شدید؟! و اگه بخوایید توی یه جمله، رو به بقیه معرفی کنید، چی می‌گید؟! 🟣خب من مهدی پورمحمدی هستم که توی باغ انار و فضای مجازی بیشتر با تخلص مهدینار می‌شناسنم. در حال حاضر محصلم. رشته‌ی تحصیلیم همونطور که مطلعید، علوم و معارف اسلامی هست و توی دبیرستان صدرا درس می‌خونم و سال آخرمه. البته علت انتخاب این رشته، یقینا مطالعات و دروس پیش‌حوزوی این رشته و تلمذ خدمت اساتید عزیزش و آمادگی هر چه بیشتر و کسب پیش‌زمینه‌های علمی و معنوی برای ورود به حوزه علمیه بوده و خواهد بود. البته علاقه‌م به علوم انسانی هم بی‌تاثیر نبوده...(از شیر که گرفتنم متوجه شدن آینده‌م تو علوم انسانیه.) شروع فعالیتم توی باغ انار بر می‌گرده به سال ۱۴۰۰ که به طور کاملا اتفاقی و معجزه‌‌آسا وارد باغ انار و بعد، عرصه‌ی نوشتن شدم و به عبارتی مسیر زندگیم تغییر کرد. قبل‌تر از اون به هیچ عنوان فکر نمی‌کردم یه روز دست به قلم بشم. البته اینکه تا اون موقع طفل سیزده ساله‌ای بیش نبودم هم بی‌تاثیر نیست! می‌شه گفت به محض ترک دوره‌ی کودکی، شروع به نوشتن کردم. هذا من فضل ربی. امیدوارم یک روز بتونم در جهت رفع دغدغه‌های امام خامنه‌ای در عرصه هنر و ادبیات و رسانه، شکر این توفیق الهی رو به جا بیارم.(یقینا رضایت آقا امام زمان روحی لتراب مقدمه الفدا در گروی رفع دغدغه‌های حضرت آقاست). می‌رسیم به طرح تحول... فضای مجازی پر از رمان‌ها و آثار زرد و بی‌ارزش و بعضا اروتیکه. آثاری که هیچ محتوای خاصی ندارن و حتی از لحاط قالب و ساختار هم، توهین به رمان‌نویسی و این همه نویسنده خوب و متعهد محسوب می‌شن! باغ انار اما از همون ابتدای کارش، خلاف این رویه رو پیش گرفت. باغ انار پره از داستان‌های مختلف که توسط نویسنده‌های نسبتا حرفه‌ای و متعهد نوشته می‌شن. طرح تحول هم همینطوره. توصیه می‌کنم اگه کسی می‌خواد واقعا اثر ارزشمند بخونه که هم از داستان لذت ببره هم‌ محتوای زرد به خوردش داده نشه، آثار طرح تحول رو از دست نده. 💢مصاحبه‌گر: احف🎤 🆔 @ANAR_NEWSS 🎙