eitaa logo
انجمن نویسندگان انقلابی رمان
178 دنبال‌کننده
20 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی کلمه هایت را در ظرفی می ریزی و ثبت اش میکنی حواست باشد...بله با تو هستم. با تو که می خواهی این راه را شروع کنی...با خودِ خودِ خودت. من از یک راه رفته با تو سخن می گویم. تجلّی آنچه می نوشی در نوشته هایت بی داد خواهد کرد. پس جز نور چیز دیگری ننوش. برگ باش. و برگ عاشق نوشیدن نور است. و همواره چشمه خورشید به او می تابد. پس چشمه خورشید را پیدا کن. همان که چند صد سال است پشت ابر است. #برگ #واو #ارسالی @ANARSTORY
سوال دیگری هم بود درباره اصطلاحات این گروه البته برداشت خودم هستم اگر صحیح بود،تایید می‌کنند اساتید. برگ و باغ،باغبان،شاخه و ازاین قبیل 1.علاقه موسس گروه به میوه و باغ انار 2.این مدل صحبت کردن برای تلطیف فضاست و راحت تر نقد کردن و صحبت کردن وگرنه خشک و بی حال میشد 3.ایهام هایی در این کلمات هست که اگر ب خودتان مراجعه کنید، قطعا نیازهای روحتان را با آنها هماهنگ می‌بینید مثلا: برگها به نور نیاز دارند اگر خودتان را برگ ببینید،همانطور که برگ ب نور نیاز دارد برای تولید غذا،روح شما هم به نور نیاز دارد برای تولیدات فکری نور را از خورشید می‌گیرند و خورشید روح ما کدام است جز حسین بن علی؟
و مقام برگی یعنی ودیعه ای از جنس کرم در درونت باید پرورش دهی. حاضری؟ با تو هستم!
و دلم هوس پروانه شدن دارد و کرمی درونم مدام برگ می‌خورد. پیله می تند دور قلبم. ای کرم با تو هستم. رهایم کن. رهایم کن ای بی پیر. ای لامصب. ای....
سوال: سلام آقای برگ. قبلا درباره عصای حضرت موسی علیه السلام و نکات نغزی که دارد فرمودید، اما ذکراین نکات به بعدموکول شد. آیا وقتش نرسیده یادبگیریم یا گفته شده این نکات ؟ جواب برگی: عصای موسی دادنی نیست. باید ابتدا پیغمبر رسانه ای بشوید...عصا خود به خود از چوب خودتان تراشیده می شود....با تبر، ریشه خودتان را از وابستگی ها ببرید و سپس از مصر وابستگی ها جدا شوید...مدتی در مدینِ وجودتان چوپانی کنید و شب های دراز زمستانی تنها در کوه و دشت فقط به تماشای خدا بگذرانید. موقعی که آماده بازگشت به مصر وجودتان شدید عصای چوپانی تبدیل به اژدها خواهد شد. @ANARSTORY
و نور، تنها نیازِ بیرونی برگ است. بقیه اش از داخل تامین می شود. و صد بار دو جمله قبلی را تکرار کن. حالا بخوان... الله نور السموات و الارض... و تو ای انسان...تنها نیازت نور است. من #برگ ام... تو هم یک برگی. #برگ #مونولوگ @ANARSTORY
خب اول بگم که این جا گروه نیست! بلکه ی باغ بزرگ هست که از شکوفه ی انار و برگ انار و درخت انار تشکیل شده ما اینجا اول که وارد میشیم ی نهال هستیم که بعد هم با رسیدگی اساتید یعنی باغبان قراره تبدیل بشم به یک نویسنده ی ماهر که همون درخت انار پر از میوه است ... ما اینجا هم گروهی نیستیم بلکه خواهر، برادریم .. تمرین ها برای رشد و پرورش ما هست و نقش آب و نور و کود را دارد 🌱
💢سوالاتی که از ما دارید را در ادامه جواب داده ایم... ❓هدف باغ‌ها چیست؟ فتح قدس ❓وظیفه و فعالیت اعضا چیست؟ رعایت نظم، حفظ حرمت انسانی و نیز حریم شخصی بین باغبان ها و اعضا نوشتن تمرین نیم ساعت نوشتن و نیم ساعت خواندن روزانه ❓قوانین و ضوابط کدام اند؟ چت و تبلیغ ممنوع ❓تخلف ها چه نتیجه ای دارند؟ تذکر محترمانه، فلفل و ترکه مسدودیت. محرومیت از تمام باغات. ❓توضیح و اهمیت پرسشنامه: آشنایی ضروری با خصوصیات نویسندگان باغ انار ❓دوره های نویسندگی یک دوره سه ساله در 9 کلاس ❓اساتید و رزومه . . . ❓مدیران احد ❓طریقه همکاری چیست؟ اطلاع از توانایی ها و اضافه شدن به گروه مرتبط ❓توضیحات درباره گروه ها و کانال های وابسته از میوه درخت تا جان آدمیزاد گروه وابسته هست تا توانمندی شما چه باشد ❓چرا انار میوه موردعلاقه حضرت مادر است. سلام الله علیها. ❓چرا ایتا راه قدس از ایتا می‌گذرد. ❓چرا داستان بازگشت همه چیز به داستان است. ❓چرا اینجاییم: باهم و درکنار هم ساقه های ترد ما رشد کرده و محکم خواهند شد‌. ❓چرا با همیم: کار جمعی زودتر به ثمر می رسد. انسان موجودی اجتماعی است. یدالله مع الجماعه ❓چرا پول نمی گیریم پولکی نیستیم. للحق ❓چرا باحالیم: دل مومن آرام به عنایت الهی است. شادی واقعی از چشمه نور تراوش می کند. ❓چرا خوبیم: چون محب اهل بیت علیهم السلام هستیم. ❓چرا باید مقید و متین باشیم: نویسندگان مذهبی و انقلابی باید مومن و مودب و متین باشند. ❓چرا باید یاد بگیریم: انسان برای عبادت از روی علّم خلق شده است. انسان دارای روحی والاست که باید از قفس جسم به والاترین درجه ها برسد. ❓چرا این همه گروه مختلف داریم چرا همه اش را یکی نمی کنیم: هرکسی را کاری است و باری. شاخه های انار مرزها را درهم شکسته و میوه معرفت به جهانیان خواهند رسانید. هر هنری نیازمند حضور انارهاست. و و باید مرزهای شعر، رمان، و گرافیک را رعایت کنیم. ❓توضیح اصطلاحات برگ: نور خورشید را جذب کرده، وظیفه تامین غذای درخت را برعهده دارد. کنایه از اساتید. درخت: نیاز به نور و آب وهوا و رسیدگی باغبان ها، درختان پربار دارای استعداد رسیدن به تعالی کنایه از اعضا باغبان: طبیب درختان، تزریق آرامش به کنه ی درختان کنایه از مدیران شاخه جنباندن: حیات داشته باشید، حرکت کنید، رشد کنید. کنایه از فعالیت مونولوگ: گفتگو با نفس، خلسه درونی. حدیث نفس. ریختن روح در کوزه واژه ها. مونودعا: گفتگوی درونی با خالق یکتا، اتصال قلب با مرکز هستی مونومادر: گفتگوی درونی با قلب مادر، اتصال به نقطه محبت مادر. مونولوگی شیفته مادر‌. @ANARSTORY
✅دوستان جدید الورود، همانطور که در بنر سنجاق شده مشخص است، این گروه دست گرمیست. یعنی با انجام تمارین و خواندن آموزش‌ها، فکر و ذکرتان نوشتن شود و قالب مورد نظرتان به دست بیایید. مثل فوتبال که قبل شروع مسابقه، گرم می‌کنند تا حین بازی، دچار مصدومیت نشوند. شما هم تمارین باغ انار را انجام دهید تا دست و ذهنتان باز شود تا وقتی وارد کلاس های خصوصی نویسندگی شدید، دست و ذهنتان، رباط صلیبی پاره نکند. برای انجام تمارین و خواندن آموزش‌ها، هشتگ‌های زیر را جست‌وجو کنید👇 ♨️در ضمن هرشب، تمرین های بعدی نیز ارسال می‌شود. متن‌ و داستان و دل‌نوشته‌های خودتان را نیز می‌توانید ارسال کنید تا با قوت و ضعف‌هایش آشنا شوید. در ضمن اگر هم کسی نظر نداد، ناراحت نشوید و با قدرت به نوشتن ادامه دهید. در جلسات و بحث‌ها شرکت کنید و فقط نظاره‌گر نباشید. در متن‌هایتان هم حتماً هشتگ بزنید. برای آگاهی از چگونگی درست هشتگ زدن، را جست‌وجو کنید. 💯برای اطلاع از جزئیات کلاس های تخصصی و همچنین ثبت نام، به کاربر احد مراجعه کنید👇 @anarstory_admin ⚠️در ضمن در این هفته‌، جلسه‌ی نویسی در روزهای فرد برگزار می‌شود. یعنی فردا ساعت ۱۶، جلسه‌ی نویسی شروع خواهد شد. آن‌هایی که نمی‌دانند مونولوگ چیست، را در گروه و کانال باغ انار جست‌و‌جو کنید. از علامه گوگل هم می‌توانید کمک بگیرید. موفق باشید🍃🌹🍃🌹
جلوی ساختمان به شکل درخت انار پارک میکنم ویک آن سفر میکنم به گذشته عجب وسیله ای بود زهرا جون خدا حفظش کند انگار همین دیروز بود که با خواندن رمان هایش درایتا اول به گروه نقد بعد به باغ انار بعد هم در کلاس های نویسندگی شرکت کردم .. اون روزها استاد واقفی آرزوی همچین ساختمانی داشت .. والان اونقدر کارو بارش گرفته که من شدم شاخه و برگ برایش جمع میکنم تازه هیچ وقت فکرش رانمیکردم بتونم خانوم صادقی و استاد رااز نزدیک ببینم ولی حالا ... خدایاشکرت ازاون چه که من تصور کرده بودم هم بیشتربهم دادی.
یابن طه: سلام برگ ناشناس یادم هست سردر باغی نوشته شده بود باغ انار +نویسندگی کنجکاوشدم واردشدم سرک کشیدم برایم نوع حرف زدنهایشان عجیب غریب می آمد گفتم شاید اینجا چیزی یاد بگیرم دربه رویم برای باغ هایی دیگرهم گشوده شد انگار استعدادهایم را مدتها در وجودم محبوس کرده بودم آشکار شدند باغبانش راهمه میشناختند ولی برای من همه چیز گنگ و مبهم بود از اینکه حرفی میزدم که شاید به قبای شاخه ها بر میخورد ولی باغبانش صبورتر به نظر می رسید حیف که خیلی وقتها میخواستم یه حرفی بهشون بزنم ولی سکوت راترجیح دادم وحتی متوقفم کردند اینجاهها به صبر باغبانش شک میکردم چون خود را غریبه ای میدانستم که درجمعی خصوصی حق حرف زدن ندارد از اینکه درحد پادشاهی به کسی احترام گذارم رانمی توانستم چون هرکسی ایرادی داشت ولی حیف که آنها نقدپذیر نبودند وفقط برای نقد وعیب گیری دیگران شاخه میشکستند کمی دلگیر میشدم ورهایشان میکردم ولی باز فکرمیکردم ومیگفتم بگذار بمانی شاید اشتباه کرده ای روزها به این منوال میگذشت اکنون سال ۱۴۰۹شمسی هنوز بااینکه باغبان را نمیشناسم اما چیزهای زیادی یاد گرفته ام وباید سپاسگذار باغبانی باشم که با خلاقیت بسیار مرا به این وادی رساند هنوز برگ هستم واو برگ های بسیار را پرثمر کرده خداوندا عمرش رابابرکت قرار بده وباغش را سرسبزتر ووسیعتر.
سلام جناب واقفی( برگ) حال شما چطور است؟ ده سال پیش یادتان هست گروه داشتیم و ساعتها مینشینیم پای ایتا با گوشی اندروید تمرین مینوشتیم؟ من یادم هست. و این هم یادم هست که تهدید کردید هر کس رزومه خود را ننویسد باید برود. ان روزها فکر نمیکردم که الان شما رارییس محترم فرهنگستان ادب و هنر پارسی ببینم. غرض اینکه الان یک کتاب نوشتم درباره ی «نقش راهنمای دیندار در دین مداری نوجوانان» خواستم یاداوری کنم بخاطر اب و نان و شیرینی که در هیاتهای مجازی خوردیم. سفارش ما راهم کنید. ضمنا پسر کوچکم که ان روزها پای گوشی مینشست و زحمت حذف تمارین مرا میکشید، الان خودش سخنران هیات شده. دست بوس است.. اقازاده « نرگس خاتون» هم ماشاالله بزرگ شده اند. سلام خدمت مادر گرامیشان برسانید. ان شاالله بعد از موافقت چاپ کتاب با خانواده خدمت میرسیم. شیرینی دو طرفه... مهجور🍃