eitaa logo
یاوران ولایت🌱 . نوجوان، مسجد، اقتصاد
308 دنبال‌کننده
495 عکس
89 ویدیو
19 فایل
🧨یک دورهمی نوجوانانه با رویکرد هوش اقتصادی🔦 ویژه پسران ششمی تا هشتمی🍀 نشونی: انتهای شهید مطهری شمالی۲۱ سمت راست جنب فروشگاه سلامتی سلسبیل 🍎 مسجد ابوالفضلی‌ها🕌 @alo_salsabil 09159929814
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال حمید کثیری
چرا این مطلب را نوشتم؟! یکی از عمده‌ترین مشکلات نظام آموزشی ما پُر کردن وحشتناک وقت دانش‌آموز است. بچه‌ها حتی در مدارس تحوّلی هم فرصت بسیار کمی برای دارند. عمده کار شده فیزیک و ریاضی و شیمی و علوم فنون!! این فشردگی که گویی از سوی همه - از جمله برنامه‌ریزان، متولیان آموزشی، والدین و حتی عموم افراد جامعه - پذیرفته شده، یک جایی مثل فنر فشرده شده دَر می‌رود! اتفاقی که برای عموم بچه‌ها بعد از دوران مدرسه می‌افتد ... 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
هدایت شده از کانال حمید کثیری
🔴 کلاس‌های تیزهوشان ... خواهشاً متن زیر را بخوانید 👇👇 (متن ارسالی از طرف شماست) ----------------------------- در شهرری آموزشگاهی است بنام م... که کلاس‌هایی برای آزمون تیزهوشان برگزار می‌کنه. مدیر این مجموعه، آقایی بنام ف... است که با سیاست خیلی سخت‌گیرانه، به بچه‌ها آسیب می‌رسونه. نیتش بد نیست و فکر می‌کنه که با داد زدن و تحقیر کردنِ بچه‌ها، آن‌ها را مجبور به درس خواندن می‌کنه. جمعه ۱۷ آذر، پسرهای ششم آزمون داشتند. وسط‌های آزمون پسری با صدای گریه بلند از آموزشگاه بیرون آمد و منتظر پدرش بود که بیاید دنبالش. هیچ چیز و هیچ کس نمی‌تونست این بچه را ساکت کنه. من باهاش حرف زدم. ظاهراً از استرس شدید، سر جلسه آزمون، دچار حالت تهوع شده بود و به آقای ف... گفته بود که حالم خوب نیست. ایشون خیلی برخورد بدی باهاش کرده بود و سرش داد زده بود که دروغ میگی، درس نخوندی و بهانه الکی میاری. با تحقیر و سرزنش پسر را از سر آزمون برداشته بود. از آنطرف این پسر، ظاهراً از طرف خانواده هم تحت فشار بود و هیچ پناهگاهی نداشت که بتونه آروم بشه. خیلی صحنه دردناکی بود. این غم عمیق و درماندگی یک پسر بچه ۱۲ساله، برای و یا شاید تحمیل شده. هر وقت ما بچه‌ها را برای گرفتن جواب آزمون پیش آقای ف... می‌بریم، اگر جواب آزمون از نظرش خوب نباشه، آنقدر بچه‌ها را تحقیر می‌کنه و سرشون داد میزنه که بچه‌ها گریه می‌کنند که کلاً یا از درس زده می‌شوند یا فقط از ترس، درس می‌خوانند که هر دو آسیب هست ----------------------------- سوال اینجاست؛ به فرض قبولی در تیزهوشان! آیا می‌ارزد که بچه‌ها را اینگونه تحت فشار قرار دهیم؟! تکلیف‌مان را با خودمان مشخص کنیم. فرزندمان برای‌مان مهم‌تر است یا قبولی در مدرسه‌ای که اگر شرایط حضور در آن را نداشته باشد، تازه ابتدای دردسر و بیشتر است؟! 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
هدایت شده از کانال حمید کثیری
پنج‌شنبه صبح بود. با بچه‌ها رفته بودیم سرزمین بازیِ فلان! جایی که حرکت کردن رکن اصلی بازی‌ها بود ... با دو پسر هشت ساله و چهار ساله‌ام رفتیم. حسابی شلوغ بود و سر و صدا از هر گوشه می‌آمد. باباها کنار بچه‌ها بازی می‌کردند، شاید هم بچه‌ها کنار باباها!! من چند دقیقه‌ای در حال نوشتن پست و استوری برای دعوت به هیئت روز جمعه بودم و بچه‌ها مشغول بازی بودند. کارم که تمام شد، رفتم سراغ پسرها. خودم را به بچه‌ها سپردم و آن‌ها تعیین می‌کردند که سمت کدام بازی برویم. من هم مطیع بودم. کمتر حرف می‌زدم و سعی می‌کردم صرفاً همراه باشم. وسط یک بازیِ خیلی ساده بودیم که پسر بچه‌ای حدودا ۶، ۷ ساله به سمت ما آمد. میخواست وارد بازی ما شود. خیلی ساده پذیرفتیم. مادرش جلو آمد، گفت سینا جان (اسمش سینا نبود و برای رد گم‌کنی نوشتم سینا 😊) بگذار بازی آن‌ها تمام شود بعد وارد شو. گفتم ایرادی ندارد بگذارید بیاید ... بچه وارد بازی شد، اما مادر مدام راهنمایی‌اش می‌کرد! مدام می‌گفت: مامان از این طرف برو! دست به توپ آبی نزن! آرام‌تر بزن! روی زمین قِل بده! مراقب باش گل نخوری! و ... آن بازی را رها کردیم و رفتیم سراغ یک بخش دیگر! چند دقیقه بعد سینا! با مادرش آنجا بود. مادر مدام راهنمایی می‌کرد. فکر می‌کرد در حال لطف کردن به فرزندش است. تقریبا پسرک را دیوانه کرده بود. می‌خواستم از مادر خواهش کنم پسر را چند دقیقه‌ای به حال خودش رها کند، بگذارد خودش وسایل را امتحان کند! نمی‌خواهد مدام خطاهایش را بگیری! نمی‌خواهد اینقدر همه چیز را آموزش بدهی! فرصتی هم برای کشف به کودک بده!! اما من که بودم؟! محلی از اعراب نداشتم این حرف‌ها را بزنم ... محیط آنجا فوق‌العاده امن بود و امکان آسیب از سمت وسایل وجود نداشت اما پسرک هر جا می‌رفت، مادر هم دنبالش بود! و شاید هر دقیقه بیش از ۵، ۶ بار اسمش را صدا می‌زد! اِرشاد یا اِنذاری می‌کرد و بعد ادامه ماجرا ... برای پسر بچه واقعا ناراحت بودم. اینقدر که دلم میخواست با عتاب به مادر بگویم به خاطر بچه‌ات و خودت! دقایقی او را به حال خودش بگذار. اما مادر کنترل‌گر ثانیه‌ای او را رها نمی‌کرد. شاید سینا هم به همین کنترل‌گری عادت کرده بود. اگر لحظه‌ای مادر دور می‌شد، او هم با چشم دنبالش می‌گشت!! آن روز گذشت و هنوز ذهنم درگیر است. درگیر مادرهایی که دلسوزانه و سختگیرانه در حال آسیب به بچه‌ها هستند! به مادرها می‌گویم یک کاغذ روی درب یخچال بچسبانید و هر بار که نام کودک را صدا کردید یک خط روی آن کاغذ بکشید. ببینید در طول روز چقدر با او کار دارید! چقدر در حال دستکاری هستید! چقدر فرصت کشف و آزمون و خطا را از فرزندتان می‌گیرید! ... 👈 لطفاً از سر راه رشد بچه‌ها کنار بروید و بگذارید مسیر خودشان را طی کنند. لطفاً بچه‌ها را دستکاری نکنید! 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
هدایت شده از کانال حمید کثیری
12.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نقد نظام آموزشی از زاویه چشم بچه‌ها ظاهراً ۱۳، ۱۴ ساله است اما چقدر دقیق نظام آموزشی را نقد می‌کند ... لطفاً این دو دقیقه را کامل ببینید. شما را به نگاه بچه‌ها در مورد درس و مدرسه، بسیار نزدیک می‌کند. 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4