eitaa logo
آنچه باید بدانید .......
5.5هزار دنبال‌کننده
22.6هزار عکس
11هزار ویدیو
13 فایل
انچه باید بدانيد ❤️👌 انتشاربدون لینک،ممنوع میباشد🚫🚫 و حرام🚫🚫 ادمین تبلیغات : @narges1000 تبادل نداریم فقط تبلیغات پذیرفته می شود ‌ ‌تعرفه تبلیغات @narges1000 @Wealth_Beauty
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨اللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیضٍ ✨خدایا همه مریضها مخصوصا ✨مریض های  صب العلاج ✨را شفای عاجل بفرما ✨آمیـــن یا رب العامین
🌹همگروهای گلم 💖الهی زندگیت پر از شادی باشه 🍁و خم به ابروت نیاد 🌹الهی دنیا به کامت باشه 💖و به قول قدیمیا شیرین کام باشی 🍁الهی هیچ عزیزی از زندگیت نره بیرون 🌹الهی هر روزت بهتر از دیروزت باشه 💖الهی آخر و عاقبتت خیر باشه 🍁و سرشار از نیکی 🌹الهی همیشه دستت پر باشه 💖و دلت پر از نـور ایمـان یلداتون مبارک باشه 🌷🌷🌷 @anche_bayad_bedanid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا سپاس برای تمام و غروب‌هایی که دیدم برای شکیبایی و صبری که اجازه داد‌ لحظه‌های بزرگ اندوه را تحمل کنم زیرا زندگی با وجود همه‌ی غم‌ها باز هم زیباست! ⭐️🌙✨🌱🌷 @anche_bayad_bedanid
✴️ شنبه 👈1 دی / جدی 1403 👈19 جمادی الثانی 1446👈21 دسامبر 2024 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️ امروز برای همه امور خوب و شایسته است خصوصا برای امور زیر: ✅عقد و خواستگاری و ازدواج. ✅تعلیم و تعلم و امور آموزشی. ✅خرید وسیله سواری. ✅جابجایی و نقل و انتقال. ✅صید و شکار و دام گذاری. ✅استحمام. ✅دیدار بزرگان. ✅و نوشتن کتاب و مقاله خوب است. 🚘مسافرت: مسافرت حاجت روایی در پی دارد. 👶زایمان خوب و نوزاد مبارک و از او خیر انتظار می رود. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌓 امروز قمر در برج سنبله و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️خرید منزل و باغ و زمین کشاورزی. ✳️انواع معاملات کلان و خرد. ✳️قباله و قولنامه نوشتن. ✳️ارسال کالا به مشتری. ✳️آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✳️و امور تعلیمی و کشاورزی نیک است. 🟣امور کتابت ادعیه و حرز و نماز و بستن آن خوب است. 💇💇‍♂  اصلاح سر و صورت. طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث توانگری می شود. 💉💉 حجامت: فصد زالو انداختن خون_دادن یا در این روز از ماه قمری،باعث رفع درد بدن است. 💑حکم مباشرت امشب : منع یا توصیه ای نشده است. 😴😴 تعبیر خواب: خواب و رویایی که امشب (شبِ یکشنبه) دیده شود تعبیرش در ایه ی 20 سوره مبارکه "طه " صلی الله علیه و آله است. فالقاها فاذا هی حیه تسعی... و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که دلیلی قوی در اختیار خواب بیننده قرار گیرد و کار خود را با آن پیش ببرد. ان شاءالله. و از این قبیل امور قیاس شود. 💅 ناخن گرفتن. شنبه برای ، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد. 👚👕دوخت و دوز. شنبه برای بریدن و دوختن، روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی شود) 🙏🏻 استخاره: وقت در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر. 📿 ذکر روز شنبه ،یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد. 💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است بهخ (ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آنچه باید بدانید .......
✫⇠ #خاطرات_شهید_منوچهر_مدق به روایت همسر(فرشته ملکی) 7⃣ #قسمت_هفتم ✨ﺑﯿﺸﺘﺮ روزﻫﺎ وﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﺧﻮاﺳﺘﻢ ﺑﺎ ﻣ
﴾﷽﴿ ✫⇠ به روایت همسر(فرشته ملکی) 8⃣ ✨حتی غذا درست کردن بلد نبودم. اولین غذایی که بعد از عروسیمان درست کردم، استانبولی بود. از مادرم ﭘﺮﺳﯿﺪم. ﺷﺪ ﺳﻮپ. آﺑﺶ زﯾﺎد ﺷﺪه ﺑﻮد. ﮐﺎﺳﻪ ﮐﺎﺳﻪ ﮐﺮدم ﮔﺬاﺷﺘﻢ ﺳﺮ ﺳﻔﺮه. ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﻣﯽ ﺧﻮرد وﺑﻪ ﺑﻪ و ﭼﻪ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﺮد. ﺧﻮدم رﻏﺒﺖ ﻧﮑﺮدم ﺑﺨﻮرم. روز ﺑﻌﺪ ﮔﻮﺷﺖ ﻗﻠﻘﻠﯽ درﺳﺖ ﮐﺮدم. ﺷﺪه ﺑﻮد ﻋﯿﻦ ﻗﻠﻮه ﺳﻨﮓ. ﺗﺎ ﻣﻦ ﺳﻔﺮه را آﻣﺎده ﮐﻨﻢ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﭼﯿﺪه ﺑﻮدﺷﺎن رو ﻣﯿﺰ و ﺑﺎ آﻧﻬﺎ ﺗﯿﻠﻪ ﺑﺎزي ﻣﯽ ﮐﺮد. ﻗﺎه ﻗﺎه ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪ و ﻣﯽ ﮔﻔﺖ"ﭼﺸﻤﻢ ﮐﻮر،دﻧﺪم ﻧﺮم. ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻢ آﺷﭙﺰي ﯾﺎد ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ ﻫﺮﭼﻪ درﺳﺖ ﮐﻨﻨﺪ ﻣﯽ ﺧﻮرﯾﻢ. ﺣﺘﯽ ﻗﻠﻮه ﺳﻨﮓ."و واﻗﻌﺎ ﻣﯽ ﺧﻮرد. ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ "داﻧﻪ داﻧﻪ ﺑﭙﺰ.ﯾﮏ ﮐﻢ دﻗﺖ ﮐﻦ ﯾﺎد ﻣﯿﮕﯿﺮي" روزي ﮐﻪ آمدند ﺧﻮاﺳﺘﮕﺎري،ﭘﺪرم ﮔﻔﺖ:"ﻧﻤﯽ داﻧﯽ ﭼﻪ ﺧﺒﺮ اﺳﺖ ﻣﺎدر وﭘﺪر ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ آﻣﺪﻧﺪ ﺧﻮاﺳﺘﮕﺎري ﺗﻮ." ✨خودش ﻧﯿﺎﻣﺪ. ﭘﺪرم از ﭘﻨﺠﺮه ﻧﮕﺎه ﮐﺮده ﺑﻮد. ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﮔﻮﺷﻪي اﺗﺎق ﻧﻤﺎز ﻣﯽ ﺧﻮاﻧﺪ. ﻣﺎدرم ﯾﮏ ﻫﻔﺘﻪ ﻓﺮﺻﺖ ﺧﻮاﺳﺖ ﺗﺎ ﺟﻮاب ﺑﺪﻫﺪ. ﻣﻦ ﯾﮏ ﺧﻮاﺳﺘﮕﺎر ﭘﻮﻟﺪار تحصیل کرده داﺷﺘﻢ. وﻟﯽ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﺗﺤﺼﯿﻼت ﻧﺪاﺷﺖ. ﺗﺎ دوم دﺑﯿﺮﺳﺘﺎن ﺧﻮاﻧﺪه ﺑﻮد و رﻓﺘﻪ ﺑﻮد ﺳﺮ ﮐﺎر. ﺗﻮي ﻣﻐﺎزه ﻣﮑﺎﻧﯿﮑﯽ ﮐﺎر ﻣﯿﮑﺮد. ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﺘﻮﺳﻄﯽ داﺷﺖ، ﺣﺘﯽ اﺟﺎره ﻧﺸﯿﻦ ﻫﻢ ﺑﻮدﻧﺪ. ﻫﺮ ﮐﺲ ﻣﯿﺸﻨﯿﺪ ﻣﯿ‌ﮕﻔﺖ:"ﺗﻮ دﯾﻮاﻧﻪاي. ﺣﺘﻤﺎ ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﯽ ﺑﺮوي ﺗﻮي ﯾﮏ اﺗﺎق ﻫﻢ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﯽ. ﮐﯽ اﯾﻦ ﮐﺎر را ﻣﯿﮑﻨﺪ؟" ﺧﺐ ﻣﻦ آن ﻗﺪر ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ را دوﺳﺖ داﺷﺘﻢ ﮐﻪ اﯾﻦ ﮐﺎر را ﻣﯽ ﮐﺮدم. ﯾﮏ ﻫﻔﺘﻪ ﺷﺪ ﯾﮏ ﻣﺎه. ﻣﺎ ﻫﻢ را ﻣﯽ دﯾﺪﯾﻢ. ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﻧﮕﺮان ﺑﻮد. ﺑﺮاي ﻫﺮ دوﯾﻤﺎن ﺳﺨﺖ ﺷﺪه ﺑﻮد اﯾﻦ ﺑﻼ ﺗﮑﻠﯿﻔﯽ. ﺑﻌﺪ از ﯾﮏ ﻣﺎه ﺻﺒﺮش ﺗﻤﺎم ﺷﺪ. ﮔﻔﺖ :"ﻣﻦ ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﻢ ﺑﺮوم ﮐﺮدﺳﺘﺎن، ﺑﺮوم ﭘﺎوه. ﻻاﻗﻞ ﺗﮑﻠﯿﻔﻢ را ﺑﺪاﻧﻢ. ﻣﻦ ﭼﯽ ﮐﺎر ﮐﻨﻢ ﻓﺮﺷﺘﻪ؟" ...✒️
✫⇠ به روایت همسر(فرشته ملکی) 9⃣ ✨ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﺻﺒﻮر ﺑﻮد. ﺑﯽ ﻗﺮار ﮐﻪ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﯽ ﻃﺎﻗﺖ ﻣﯽ ﺷﺪم.ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮاده ام ﺣﺮف زدم. داﯾﯽﻫﺎم زﯾﺎد ﻣﻮاﻓﻖ ﻧﺒﻮدﻧﺪ. ﮔﻔﺘﻢ:"اﮔﺮ ﻣﺨﺎﻟﻔﯿﺪ ﺑﺎ ﭘﺪر ﻣﯽ روﯾﻢ ﻣﺤﻀﺮ ﻋﻘﺪ ﻣﯽ ﮐﻨ ﯿﻢ." ﺧﯿﺎﻟﻢ از ﺑﺎﺑﺖ او راﺣﺖ ﺑﻮد. آﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﮐﺎري ﻧﻤﯽ ﺗﻮانستند ﺑﮑﻨﻨﺪ. ﺑﻪ ﭘﺪرم ﮔﻔﺘﻢ"ﻧﻤﯽ ﺧﻮاﻫﻢ ﻣﻬﺮﯾﻪ ام ﺑﯿﺸﺘﺮ از ﯾﮏ ﺟﻠﺪ ﻗﺮآن و ﯾﮏ ﺷﺎﺧﻪ ﻧﺒﺎت ﺑﺎﺷﺪ." اﻣﺎ ﺑﻪ اﺻﺮار ﭘﺪر ﺑﺮا ي اﯾﻨﮑﻪ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺣﺮﻓﯽ ﻧﺰﻧﻨﺪ ﺑﻪ ﺻﺪ و ده ﻫﺰار ﺗﻮﻣﺎن راﺿﯽ ﺷﺪم.ﭘﺪر ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﻣﻬﺮﯾﻪ ام را ﮐﺮد ﺻﺪ و ﭘﻨﺠﺎه ﻫﺰار ﺗﻮﻣﺎن.ﻋﯿﺪ ﻗﺮﺑﺎن ﻋﻘﺪ ﮐﺮدﯾﻢ.ﻋﻘﺪ وارد ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪام ﻧﺸﺪ ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻢ درس ﺑﺨﻮاﻧﻢ. ✨{ - ﺣﺎﻻ ﻣﻦ ﻗﺮﺑﺎﻧﯽ ﺷﺪم ﯾﺎ ﺗﻮ؟ ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ زل زد ﺑﻪ ﭼﺸﻢﻫﺎي ﻓﺮﺷﺘﻪ. از ﭘﺲ زﺑﺎﻧﺶ ﮐﻪ ﺑﺮ ﻧﻤﯽ آﻣﺪ. ﻓﺮﺷﺘﻪ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﺶ را دزدﯾﺪ و ﮔﻔﺖ: "اﯾﻦ ﮐﻪ دﯾﮕﻪ اﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻓﮑﺮ ﻧﺪارد.معلوم است، من". منوچهر از ته دل خندید. فرشته گردنبندش را که منوچهر سر عقد گردنش کرده بود، بین انگشتانش گرفت و به تاریخ «12 بهمن 57» که منوچهر داده بود پشت آن کنده بودند، نگاه کرد. ﺣﺎﻻ اﺣﺴﺎس ﻣﯽ ﮐﺮد اﮔﺮ آن روز ﺣﺮف ﻫﺎ ي ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﺑﺮاﯾﺶ ﻗﺸﻨﮓ ﺑﻮد، اﻣﺮوز ذره ذره ی وﺟﻮد او ﺑﺮاﯾﺶ ارزش دارد و زﯾﺒﺎﺳﺖ. او ﻣﺮد رؤﯾﺎﻫﺎﯾﺶ ﺑﻮد، ﻗﺎﺑﻞ اﻋﺘﻤﺎد، دوﺳﺖ داﺷﺘﻨﯽ و ﻧﺘﺮس. } ﻫﺮ ﭼﻪ ﻣﻦ از ﺑﻠﻨﺪي ﻣﯽ ﺗﺮﺳﯿﺪم، او ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻠﻨﺪي و ﭘﺮواز ﺑﻮد.ﺑﺎورش ﻧﻤﯽ ﺷﺪ ﻣﻦ ﺑﺘﺮﺳﻢ. ﻣﯿﮕﻔﺖ: "دﺧﺘﺮ ي ﮐﻪ ﺑﺎ ﺳﻪ ﭼﻬﺎر ﺗﺎ ژ_ﺳﻪ و ﯾﮏ ﻗﻄﺎر ﻓﺸﻨﮓ دوﺷﮑﺎ ده دوازده ﺗﺎ ﭘﺸﺖ ﺑﺎم را ﻣﯽ ﭘﺮد، ﭼﻪ ﻃﻮر از ﺑﻠﻨﺪ ي ﻣﯽ ﺗﺮﺳﺪ؟" ✨ﮐﻮه ﮐﻪ ﻣﯽ رﻓﺘﯿﻢ، ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻠﻪ اﺳﮑﯽ ﺳﻮار ﻣﯿﺸﺪﯾﻢ. روي ﻫﻤﯿ ﻦ ﺗﻠﻪ اﺳﮑﯽ ﻫﺎ داﺷﺘﻢ ﺣﺎﻓﻆ ﻗﺮآن ﻣﯽ ﺷﺪم! ﻣﻦ را ﻣﯽ ﺑﺮد ﭘﯿﺴﺖ ﻣﻮﺗﻮرﺳﻮاري. ﻣﯽ رﻓﺘ ﯿﻢ ﮐﺎﯾﺖ ﺳﻮاري. اﮔﺮ ﻗﺮار ﺑﻪ دﯾﺪن ﻓﯿﻠﻢ ﺑﻮد، ﻣﻦ را ﻣﯽ ﺑﺮد ﻓﯿﻠﻢ ﻫﺎي ﻧﺒﺮد ﮐﻮﺑﺎ و اﻧﻘﻼب اﻟﺠﺰاﯾﺮ. ﺑﺮاﯾﻢ ﮐﺘﺎب زﯾﺎد می آورد ﺑﻪ ﺧﺼﻮص رﻣﺎن ﻫﺎي ﺗﺎرﯾﺨﯽ. ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺧﻮاﻧﺪﯾﻤﺸﺎن. ✨منوﭼﻬﺮ ﺗﺸﻮﯾﻘﻢ ﻣﯽ ﮐﺮد ﺑﻪ درس ﺧﻮاﻧﺪن. ﺧﻮدش ﺗﺎ دوم دﺑﯿﺮﺳﺘﺎن ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻧﺨﻮاﻧﺪه ﺑﻮد. ﺑﺮاﯾﻢ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯽ ﮐﺮد وﻗﺘﯽ ﺑﭽﻪ ﺑﻮد و ﻣﯽ رﻓﺖ ﻣﺪرﺳﻪ، ﺑﺎ دوﺳﺘﺶ، ﻋﻠﯽ ، ﺑﺮادر ﺧﻮاﻧﺪه ﺷﺪه ﺑﻮد، ﻓﻘﻂ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ اﯾﻨﮑﻪ ﻋﻠﯽ رو ي ﭘﺸﺖ ﺑﺎم ﺧﺎﻧﻪ ﺷﺎن ﯾﮏ ﻗﻔﺲ ﭘﺮ از ﮐﺒﻮﺗﺮ داﺷﺖ. ﭘﺪرش ﺑﺮاي اﺗﻤﺎم ﺣﺠﺖ ﺳﻪ ﺑﺎر از ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﺪ:"ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﯽ درس ﺑﺨﻮاﻧﯽ ﯾﺎ ﻧﻪ؟ "ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ"ﻧﻪ"ﺑﺮاي اﯾﻨﮑﻪ ﺳﺮ ﻋﻘﻞ ﺑﯿﺎﯾﺪ، ﻣﯽ ﮔﺬاردش ﺳﺮ ﮐﺎر ﺗﻮ ي ﻣﮑﺎﻧ ﯿﮑﯽ.ﻣﻨﻮﭼﻬﺮ دل ﺑﻪ ﮐﺎر ﻣﯽ دﻫﺪ ودرس و ﻣﺪرﺳﻪ را ﻣﯽ ﮔﺬارد ﮐﻨﺎر. ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ"ﺗﻮ ﺑﺎﯾﺪ درس ﺑﺨﻮاﻧﯽ. ادامه دارد...✒️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمستون پیش رو، براتون آرزو دارم که برف و بارونش فقط برای شستن غمهاتون باشه عمرتون بلند آرزوهاتون دست یافتنی لبتون خندون، دلتون شاد زمستان مبارک🌨⛄💕