eitaa logo
''هر آنچہ نگفتم'🇵🇸
1.1هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
235 ویدیو
17 فایل
همه ی ما حرفایی نزده داریم که کتابی به نام ''هـر آنچہ نگفتـم" تو قلبمون تشکیل میده ! • .کپی؟ -صلوات برای ظهور؛ • - - برای‌حرف‌هایت؛ https://daigo.ir/secret/2344059728 • ناشناس؛ @por_azhich
مشاهده در ایتا
دانلود
فقط اولین دوست داشتن درد دارد !  همانی که وقتی میرود نمیدانی چطور به دلت بفهمانی که محاسباتت غلط از آب درآمد .. چطور بگویی نشد که نشکند نریزد .. بعد ها دوست داشتن هایت نه به قوت قدیـم است نه دردناک  جوری علاقمند میشوی که رفتن را به طورِ پیش فرض روی تنظیماتِ دوست داشتنت خواهی داشت ... دوست میداری اما اگر چنـد بار آنی بشود که نباید حرفی بزند که بهم بریزدت دوست داشتنت بر حسبِ تنظیمات به نداشتن میل میکند بهتر بگویم دوستش خواهی داشت اما اهمیتی ندارد داشته باشی اش یا نه ! اینجاست که میفهمی دوست داشتنت پوست کلفت کرده ! دیگر آنی نیست که با این رفتـن ها بلرزد میفهمی چه میگویم ؟ پوسـت کلفت میکند ...
تنها، پریدن راه حل اش نیست این عشق آب و دانه می‌خواهد پیراهن گلدار هم یک روز پیراهن مردانه می‌خواهد تنها، پریدن راه حل اش نیست آغوشمان آذوقه می‌خواهد  این بوسه ها و بی قراری ها قسمت شود معشوقه می‌خواهد * دلواپسم قسمت چه می‌خواهد باید که راهت را بلد باشی این آسمان رخصت دهد باید احوال ماهت را بلد باشی... من از جهان چیزی نمی‌خواهم تنها تو را با دلبری هایت جانی که می‌بخشی و می‌گیری با عطر خوب روسری‌ هایت من با همین ها عاشقت هستم با دلبری ها دلنوازی ها هی زیرِ باران خیس، هی آغوش اصلا همین دیوانه بازی ها * پیراهنِ گلدارِ اشعارم باید که عطر خانه ام باشی آرامش و تسکین آغوشِ پیراهن مردانه ام باشی
دنیای تاریکی به تَن دارم ! پس مانده های درد یعنی من رفتی و پای رفتنت ماندم با هرچه دارم مرد یعنی من...
خوب تویی ، عشق دل انگیز هم.. باده تویی ، دلخوشی ام نیز هم.. کس نتواند که بگیرد تو را دولتِ جور و غم و چنگیز هم...
فقط اولین دوست داشتن درد دارد ! همانی که وقتی میرود نمیدانی چطور به دلت بفهمانی که محاسباتت غلط از آب درآمد .. چطور بگویی نشد که نشکند نریزد .. بعد ها دوست داشتن هایت نه به قوت قدیـم است نه دردناک جوری علاقمند میشوی که رفتن را به طورِ پیش فرض روی تنظیماتِ دوست داشتنت خواهی داشت ... دوست میداری اما اگر چنـد بار آنی بشود که نباید حرفی بزند که بهم بریزدت دوست داشتنت بر حسبِ تنظیمات به نداشتن میل میکند بهتر بگویم دوستش خواهی داشت اما اهمیتی ندارد داشته باشی اش یا نه ! اینجاست که میفهمی دوست داشتنت پوست کلفت کرده ! دیگر آنی نیست که با این رفتـن ها بلرزد میفهمی چه میگویم ؟ پوسـت کلفت میکند ...
خوب تویی ، عشق دل انگیز هم.. باده تویی ، دلخوشی ام نیز هم.. کس نتواند که بگیرد تو را دولتِ جور و غم و چنگیز هم...
بعد از رفتنت نسبت به هر چیزی دلهره دارم! به باز شدن در زنگ تلفن پیامک گوشی صدای آشنا نم باران راه همیشگی دلهره هایی که هیچ کدامشان تو نیستی..
فقط اولین دوست داشتن درد دارد ! همانی که وقتی میرود نمیدانی چطور به دلت بفهمانی که محاسباتت غلط از آب درآمد .. چطور بگویی نشد که نشکند نریزد .. بعد ها دوست داشتن هایت نه به قوت قدیـم است نه دردناک! جوری علاقمند میشوی که رفتن را به طورِ پیش فرض روی تنظیماتِ دوست داشتنت خواهی داشت .. دوست میداری اما اگر چنـد بار آنی بشود که نباید حرفی بزند که بهم بریزدت دوست داشتنت بر حسبِ تنظیمات به نداشتن میل میکند. بهتر بگویم دوستش خواهی داشت اما اهمیتی ندارد داشته باشی اش یا نه اینجاست که میفهمی دوست داشتنت پوست کلفت کرده ! دیگر آنی نیست که با این رفتـن ها بلرزد میفهمی چه میگویم ؟ پوسـت کلفت میکند ...
جنابِ شعرهایِ من، حواست هست دلتنگم..؟!
‌ دوست بدارید، و بگذارید که دوست داشته شوید..‌. آدم بدونِ این بساط ها، زندگی از گلویَش پایین نمی‌رود..! ||
کسی را نگه دار که بداند ده ثانیه مانده به انفجار؛ کدام سیم را قطع کند که قصه نمیرد و از دست نرود... کسی را انتخاب کن که اسلحه‌اش قبل از شلیک قفل می‌کند و خنجرش از شدت بی تجربگی بریدن بلد نباشد! از همان‌هایی که ذوقِ چای عصرِ کنارِ پنجره را داشته باشد. حتی حوصله‌ی بی‌حوصلگی‌هایت و دلشوره‌های وقت و بی‌وقتت را. آدم باید تا وقتی که جانی مانده برای عزیزم گفتن و جانم شنیدن، کسی را پیدا کند که بلد باشد کجا و چه وقت دوستت دارم گفتن‌اش بغل هم داشته باشد... که زندگی با دوستت دارم های بغل دار بیشتر می‌چسبد... ||
نمی‌دانم آن یک نفر که همه‌ی‌ ما نداریمش؛ خودش چه کسی را ندارد؟! | |
می‌آیم به تو مثل رنگ به چهره ات مثل لباس به تنت مثل عینک به صورتت می‌آیم به تو به داشتنت از همان آمدن ها که رفتن ندارد.. ||
دفتـر شعرم را که می گشایم مُشتی از تـو بیرون می ریزد هوا به تو آغشته می شود! و می ترسم که نکند یک شهـر عاشقت بشود آهای.. دردانـه ی برگ برگِ نوشته ها از تـو گفتن چه عالـمی دارد ... ||
آدم باید جوری، دوستت دارم بگوید... که گره‌یِ ماندنش با دندانِ هیچ رفتنی باز نشود... ||
کسی را نگه دار که بداند ده ثانیه مانده به انفجار ؛ کدام سیم را قطع کند که قصه نمیرد و از دست نرود ... کسی را انتخاب کن که اسلحه اش قبل از شلیک قفل می‌کند و خنجرش از شدت بی تجربگی بریدن بلد نباشد ! از همان هایی که ذوقِ چای عصرِ کنارِ پنجره را داشته باشد. حتی حوصله ی بی‌حوصلگی هایت و دلشوره های وقت و بی وقتت را. آدم باید تا وقتی که جانی مانده برای عزیزم گفتن و جانم شنیدن، کسی را پیدا کند که بلد باشد کجا و چه وقت دوستت دارم گفتن‌اش بغل هم داشته باشد ... که زندگی با دوستت دارم های بغل دار بیشتر می‌چسبد. | | .
' پاییز بہ شهر نرسیده اما بہ خیالم چرا ! در ایوان، کنار شومینہ نشسته‌ام باران هست. . موسیقی هم همینطور! پتو را روی پا انداخته‌ام؛ فنجانِ گرم چای را در دستم می‌فشارم و بہ دستانِ تو فکر می‌کنم ' ☕️ ' . .🦋
' نه که رفته باشی یا نداشته باشمت از اول هم نیامده بودی .. از اول نبودی نمیخواستی که باشی ! دلم داشتنت را توهم زده بود دید میچسبد ؛ ادامه داد . . |. . '💌' -|anche_nagooftam ..
دوست بدارید! و بگذارید که دوست داشته شوید آدم بدونِ این بساط ها زندگی از گلویَش پایین نمی‌رود..! 🔐 | . . " -|anche_nagooftam ..
همیشه کنجِ خیالی، نه بودنی نه وصالی چگونه از تو بگویم؟ که آرزوی محالی! تو را صدا زدم اما، نه جانمی، نه صدایی بگو به رغمِ نبودت، چگونه دلبرِ مایی؟ | ؛' 👀
یک روز من هم به جای دوست داشتن، دوست داشته می‌شوم. کاش آن وقت هم، پای تو در میان باشد. .🌝 | ..؛