چه کنم با غم خویش؟
گه گهی بغض دلم میترکد
دلِ تنگم ز عطش میسوزد
شانهای میخواهم
که گذارم سر خود بر رویش
و کنم گریه که شاید کمی آرام شوم
ولی افسوس که نیست
|#هوشنگ_ابتهاج|
دیرگاهیست که من در دل این شام سیاه
پشت این پنجره بیدار و خموش
مانده ام چشم به راه
| #هوشنگ_ابتهاج |
تو از کدام راه میرسی ؟
جوانی ام در این امید پیر شد نیامدی و دیر شد!
| #هوشنگ_ابتهاج |
چه خواهشها در اين خاموشی گوياست، نشنيدی؟
تو هم چيزی بگو، چشم و دلت گوش و زبان دارد..
|#هوشنگ_ابتهاج|
برخیز دلا! که دل به دلدار دهیم
جان را به جمال آن خریدار دهیم
این جان و دل و دیده پیِ دیدنِ اوست
جان و دل و دیده را به دیدار دهیم...
|#هوشنگ_ابتهاج|
ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﻨﺪﻡ !
ﺣﺎﻓﻆ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ.
ﺣﺎﻓﻆ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﻨﺪﻡ. .
ﻓﻨﺠﺎﻥ ﻗﻬﻮﻩﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﻣﯽ ﮔﺮﺩﺍﻧﻢ؛
ﻓﻨﺠﺎﻥ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻡ...
ﻭﺭﻕﻫﺎ ﺭﺍ ﺭﺩﯾﻒ ﻣﯿﮑﻨﻢ.
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﻬﺎ
ﺑﺎﯾﺪ ﻗﻮﻝ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪهد"☕️
|#هوشنگ_ابتهاج. .
-|anche_nagooftam ..
.
- چه کنم با غم خویش؟
گه گهی بغض دِلم میترکد -
دلِ تنگم ز عطش میسوزد
شانهای میخواهم !
که گذارم سر خود بر رویش
و کنم گریه که شاید کمی آرام شوم
ولی افسوس که نیست. .🖇
|#هوشنگ_ابتهاج
- تا آینه رفتم،
که بگیرم خبر از خویش
دیدم که در آن آینه هم،
جز تو کسی نیست . .
|#هوشنگ_ابتهاج. .🪞
- هوای روی تو دارم، نمیگذارندم
مگر به کوی تو این ابرها ببارندم؛
'مرا که مست توام
این خمار خواهد کشت'
نگاهکن که به دست که میسپارندم؛'
|#هوشنگ_ابتهاج. .🌨'
-|anche_nagooftam ..
.
رنج دیرینه انسان به مداوا نرسید!
علت آن است که
بیمار و طبیب انسان نیست .."🥼
- |#هوشنگ_ابتهاج ؛'
-|anche_nagooftam ..
- بسترم
صدف خالی یک تنهایی ست؛
و تو چون مروارید !
گردن آویز کسان دگری . .💍"
-|#هوشنگ_ابتهاج ..'
-|anche_nagooftam ..
باری
امیدِ خویش
به دلداری ام فرست
دانی که
آرزوی تو تنهاست در دلم...💙"
- |#هوشنگ_ابتهاج"