❌️نامادری❌️
🙏امیدوارم برای شما پیش نیاد🙏
بچگیم به حقارت و توهین و تو سری خوری گذشت
از دست نامادریم مجبور شدم به مادرم پناه ببرم و اون هم کاری کرد که با کسی ازدواج کنم که با مادرش بدترین بلاهارو سرم اورد تا مدتها نتونستم از اتاقم بیرون بیام
بعد ها تونستم با کمک پدرم فرار کنم و اما ...
#نوستالژی
#قدیمی
#دهه_۶۰
⏳Channel🔜 @anchegozaasht 📺
آنچه گذشت...(نوستالژی)
🌹مهرناز🌹 برگشتم خونه و اصلا حال و حوصله هیچ کسی رو نداشتم یکراست رفتم بالا پروانه بلافاصله اومد تو
🌹مهرناز🌹
محل ندادم بهش
با مقایسه زندگی خودم و خودش واقعا داغون شده بودم
من شده بودم کلفت نامادری اون پی خوشگذرونی
گوشی رو خاموش کردم و گذاشتم تو کمد تصمیم گرفتم دیگه سراغش نرم
حال مژگان بدتر شده بود هم از نظر روحی هم جسمی
بابا کلافه بود از همه چی
سعی میکرد کمتر بیاد خونه
تو اون خونه افسرده شده بودم صبح تا شب فقط با خودم حرف میزدم و گریه میکردم
انگار مستخدم بی جیره و مواجب بودم
پروانه دائم منو میپایید
هر کاری میکردم تحت نظرش بودم و گزارش میداد به مژگان اونم صبح تا شب یا فحش میداد بهم یا نفرینم میکرد
اون شب تازه کارامو تموم کرده بودم و میخواستم برم بخوابم که پروانه بالای پله ها وایساده بود و گوشی که خاله داده بود هم دستش بود
با دیدن گوشی رنگم پرید و همونجا خشکم زد
تو همین حین هم بابا اومد خونه
پروانه از بالای پله ها داد زد محمود آقا بیا ببین چی پیدا کردم چشمت روشن
بابا نگران اومد لب پله ها و گفت باز چی شده
تو یه حرکت از پله ها دویید پایین و گوشی رو داد دست بابا
بابا با تعجب نگاهی به گوشی کرد و گفت مال کیه
پروانه منو نشون داد و گفت مال دخترت
تو کمدش زیر لباسها قایم کرده بود معلوم نیست کدوم الدنگی داده بهش و شب تا صبح باهاش حرف میزنه
چند تا دروغ هم سر هم کرد و تحویل بابا داد
بابا نگاه ناباورشو دوخت بهم و گفت این چی میگه
تا خواستم دهنمو باز کنم بابا پله ها رو دوتا یکی کرد و خودشو رسوند بهم و افتاد به جونم انگار انتقام همه اتفاقهای این مدت و میخواست از من بگیره
انقد زد که دیگه دردی حس نمیکردم بی تفاوت نگاهش میکردم درد اصلیم برای قلبی بود که بدجور شکست دوباره
پروانه با لذت نگاهم میکرد
بابا از روی پله ها منو کشید و اورد پایین
و کمربندشو باز کرد و دوباره با اون شروع کرد به زدنم
خسته که شد از موهام گرفت و کشید برد تو حیاط و گفت گمشو از خونه من بیرون
هیچ وقت نخواست حرف منم بشنوه یا باورم کنه
گوشی رو هم پرت کرد رومو و گفت گمشو برو پیش همین آشغال
گوشه حیاط نشستم
بابا با حال داغون برگشت تو خونه
پروانه مانتو و روسری و کفشمو اورد و گفت بیا
لازمت میشه
ادامه دارد...
#نوستالژی
#قدیمی
#دهه_۶۰
⏳Channel🔜 @anchegozaasht 📺
پدر و مادر بزرگم هستن که روحشان شاد
ارسالی اعضای محترم کانال🙏🌹
#نوستالژی
#قدیمی
#دهه_۶۰
⏳Channel🔜 @anchegozaasht 📺
بشقاب ملامین که مثل خیلی چیزهای دیگه در تاریخ گم شد😅
#نوستالژی
#قدیمی
#دهه_۶۰
⏳Channel🔜 @anchegozaasht 📺
پل شهرستان در اصفهان بازمانده از
دوران ساسانیان تاریخ: ۱۹۶۴ میلادی
#نوستالژی
#قدیمی
#دهه_۶۰
⏳Channel🔜 @anchegozaasht 📺
تصاویر فوق العاده زیبا از قصر منشی
🔹نقل است ،خانه تاریخی قصرمنشی بخش کوچکی از خانه میرزا رضی مرد خوشنام و دانشمند دوران صفوی، منشی الممالک و داماد شاه عباس کبیر است.
#نوستالژی
#قدیمی
#دهه_۶۰
⏳Channel🔜 @anchegozaasht 📺
یک ماشین حساب جیبی مهندسی که توسط Hewlett-Packard در سال 1972 منتشر شد.
#نوستالژی
#قدیمی
#دهه_۶۰
⏳Channel🔜 @anchegozaasht 📺