eitaa logo
تاریخ ایران و جهان باستان
81.3هزار دنبال‌کننده
38.4هزار عکس
5هزار ویدیو
13 فایل
ملتی که تاریخ خود را نداند، مجبور به تکرار آن است هر روز با مطالب جالب سیاسی و تاریخی 💐💐 پذیرش تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/4048027657C227a3cbb22
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‏مهندس ‎بازرگان: «اگر ما مجلس آزاد و مستقل نداشته باشیم که متعلق و منبعث از تمام ملت باشد، دیر یا زود جمهوری اسلامی مانند سلف خود تبدیل به نوعی ‎استبداد و نظام طاغوتی خواهد شد!» 🗞 @Ancients
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برج خلیفه بلندترین سازه جهان است ارتفاع دقیق ساختمان 828 متر است. حاکم امارت دبی، شیخ محمد بن راشد آل مکتوم، هنگام افتتاح آسمان خراش که در سراسر جهان به نام برج دبی (برج دبی) معروف است، نام آن را تغییر داد و این ساختمان را به رئیس جمهور امارات، شیخ خلیفه بن زاید آل نهیان. ‌‌‌‌‌‎‌‎‌ 🗞 @Ancients
سکهٔ فرهاد پنجم، که تصویر مادرش، موزا، در پشت آن قرار دارد
تاریخ ایران و جهان باستان
سردیس ملکه موزا در موزه ایران باستان ، تهران
ملکه موزا داستان این بانو بر می گرده به زمان اشکانیان یعنی حدود 2000 سال پیش یکی از شاهان اشکانی، بنام فرهاد چهارم بر ایران حکمرانی می کند از طرف پادشاه روم یه کنیز ایتالیایی برای شاه ایران یعنی همین فرهاد چهارم هدیه فرستاده می شه. این کنیز کسی نیست جز جناب فرهاد چهارم سریع اونو می کنه زن محبوب خودش و بعد از مدتی از وصلت شاه ایرانی با این کنیز ایتالیایی (موزا) پسری به نام فرهاد پنجم متولد میشه. بعد از مدتی این زن(احتمالا با همکاری پسر) به شوهرش یعنی شاه ایران سَم می دهد و او را می کشد و به همراه پسرش فرهاد پنجم حکومت را به دست می گیرد و شش سال بر ایران حکمرانی می کند. بعد از شش سال دربار که از حکومت این زن ناراضی است علیه او شورش می کند و این زن و پسرش هر دو به روم فرار می کنند این زن 30 سال در ایران زیست از کنیز رومی رسید به شاهی ايران اونم با کشتن شاه ایران که البته شوهرش نیز بود گروه پژوهشی آرتا @Ancients
کاش مثل قدیما، مادربزرگ نوه هاشو جمع میکرد دور کرسی، بساط چای و نخودچی کشمش و نقل و قصه های قدیمی‌رو راه مینداخت... 🗞 @Ancients
اینجا روم باستان نیست اینجا یه کوچه ۶ متری در ایران است... 🗞 @Ancients
به دیوید دوست انگلیسیم گفتم شما انگلیسیها ادمهای پستی هستید که ما ایرانیها را استعمار کردید. شرم نمیکنید از رفتارتان ؟! دیوید گفت: این مردم احمق شما بودند که اجازه استعمار شدن را به سیاستمداران ما دادند... فریدون فرخزاد 🗞 @Ancients
جراید قدیمی 🗞 @Ancients
"هنگام تیرباران چشمهایم را نبندید، میخواهم شاهد پرواز گلوله ها باشم…" متن دفاعیه نادر جهانبانی در دادگاه صادق خلخالی: "آنچه را که شما مطرح کردید آنقدر مسخره و احمقانه‌ است که من لزومی به پاسخ گفتن به آن نمی‌بینم ؛ اما چند دروغ بزرگ گفتید که همراه با اتهام زدن‌های شما نشان می‌دهد که حکم شما علیه من مثلا صادر شده، پدر من جاسوس روس نبود،بلکه افسری ایرانی بود که در روسیه درس خوانده، من هم هرگز عامل کشوری نبوده ام بلکه در آمریکا به عنوان بهترین و با استعدادترین خلبان ایرانی، بر اوج ابرها پرواز می‌کردم...! حال شما چگونه به خود اجازه می‌دهید به من تهمت خیانت بزنید!؟ شما از خود خجالت نمی‌کشید شما از مردم شرم نمی‌کنید؟ آقایان من پنجاه و یک سال به خوبی و نیکی زندگی کرده‌ام و قرارگاهم آسمان‌ها بود. پاسخی به یاوه گویی‌های شما ندارم! من دفاع خاصی ندارم ولی من هیچ وقت بر ضد انقلاب کاری نکرده‌ام به هر حال دیگر مهم نیست و من آماده اعدام هستم..." 🗞 @Ancients
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درخواست ۱۵ سال زندان برای هواداری که دروازه‌بان را با پرچم کرنر زد! 🔹 دادستانی ترکیه برای هواداری که در دیدار دو تیم گزتپه و آلتای در لیگ دسته‌اول این کشور وارد زمین شد و با پرچم کرنر به سر اوزان اوزنک، دروازه‌بان تیم میهمان ضربه زد، خواستار ١۵ سال زندان شد. 🔹 دادستانی این اقدام را به قصد قتل تعبیر می‌کند. در کیفرخواست همچنین آمده است که این هوادار زمانی که بازیکن قبلاً روی زمین افتاده بود به ضربه زدن با پرچم ادامه داد. 🗞 @Ancients
ناصرالدین‌ شاه‌ و‌‌ مرد ذغال‌ فروش ناصرالدین شاه در بازدید از اصفهان با کالسکه سلطنتی از میدان کهنه عبور می‌کرد که چشمش به ذغال‌فروشی افتاد. مرد ذغال‌فروش فقط یک شلوارک به پا داشت و مشغول جدا کردن ذغال از خاکه ذغال‌ها بود و در نتیجه گرد ذغال با بدن عرق کرده و عریان او منظره وحشتناکی را بوجود آورده بود. ناصرالدین‌شاه سرش را از کالسکه بیرون آورده و ذغال‌فروش را صدا کرد. ذغال فروش بدو آمد جلو و گفت: «بله قربان.» ناصرالدین شاه با نگاهی به سر تا پای او گفت: «جنهم بوده‌ای؟» ذغال فروش زرنگ گفت: «بله قربان!» شاه از برخورد ذغال‌فروش خوشش آمده و گفت: «چه کسی را در جهنم دیدی؟» ذغال‌فروش حاضرجواب گفت: «اینهائیکه در رکاب اعلاحضرت هستند همه را در جهنم دیدم.» شاه به فکر فرورفته و بعد از مکث کوتاهی گفت: «مرا آنجا ندیدی؟» ذغال‌فروش فکر کرد اگر بگوید شاه را در جهنم دیده که ممکن است دستور قتلش صادر شود، اگر هم بگوید که ندیدم که حق مطلب را اداء نکرده است. پس گفت: اعلاحضرتا، حقیقش این که من تا ته جهنم نرفتم!😁 🗞 @Ancients