#سرباز_شجاع
اسکندر مقدونی در جنگی در میان لشگریانش سربازی دید که بر اسبی لاغر و علیل سوار است. سرزنشش نمود و گفت: شرم نداری با این اسب به معرکه آمده ای؟
سرباز خندید. اسکندر تعجب کرد و گفت: من به تو عتاب می کنم و تو می خندی؟
سرباز گفت: من بر اسبی سوارم که هرگز نمی توانم با آن از جنگ بگریزم اما شما بر اسبی سواری که با آن فرار برایت میسر است.
اسکندر از جواب سرباز خجالت کشید و به او پاداش داد...
🗞 @Ancients ⏳
#سرباز_شجاع
اسکندر مقدونی در جنگی در میان لشگریانش سربازی دید که بر اسبی لاغر و علیل سوار است. سرزنشش نمود و گفت: شرم نداری با این اسب به معرکه آمده ای؟
سرباز خندید. اسکندر تعجب کرد و گفت: من به تو عتاب می کنم و تو می خندی؟
سرباز گفت: من بر اسبی سوارم که هرگز نمی توانم با آن از جنگ بگریزم اما شما بر اسبی سواری که با آن فرار برایت میسر است.
اسکندر از جواب سرباز خجالت کشید و به او پاداش داد...
🗞 @Ancients ⏳