🔰 #داستان_کوتاه
#ابوعلی_سینا در سفر بود.در هنگام عبور از شهری ،جلوی قهوه خانه ای اسبش را بر درختی بست و مقداری کاه و یونجه جلوی اسبش ریخت و خودش هم بر روی تخت جلوی قهوه خانه نشست تا غذایی بخورد.
👈خر سواری هم به آنجا رسید ،از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خودش هم آمد در کنار ابوعلی سینا نشست.
👈شیخ گفت : خر را پهلوی اسب من نبند، چرا که خر تو از کاه و یونجه او می خورد
و اسب هم به خرت لگد میزند و پایش را می شکند.خر سوار آن سخن نشنیده گرفت به روی خودش نیاورد و مشغول خوردن شد.
ناگاه اسب لگدی زد و پای خر را لنگ کرد.
👈خر سوار گفت : اسب تو خر مرا لنگ کرد و باید خسارت دهی.
شیخ ساکت شد و خود را به لال بودن زد و جواب نداد.
👈صاحب خر ، ابوعلی سینا را نزد قاضی برد و شکایت کرد.قاضی سوال کرد که چه شده؟ اما ابوعلی سینا که خود را به لال بودن زده بود ،هیچ چیز نگفت.قاضی به صاحب خر گفت : این مرد لال است؟
👈روستایی گفت : این لال نیست بلکه خود را به لال بودن زده تا اینکه تاوان خر مرا ندهد، قبل از این اتفاق با من حرف میزد....
قاضی پرسید : با تو سخن گفت ..؟ چه گفت؟
صاحب خر گفت : او به من گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد می زند و پای خرت را می شکند...
👈قاضی خندید و بر دانش ابو علی سینا
آفرین گفت.قاضی به ابوعلی سینا گفت حکمت حرف نزدنت پس چنین بود؟!!
ابوعلی سینا جوابی داد که از آن به بعد در #زبان_پارسی به #مثل تبدیل شد:
"جواب ابلهان خاموشی ست"
@andaki_tamol
➣
۞ #یڪـــآیــهقـــــرآن ۞
خـداى را از اينڪه به پشـــــه اى يا
فـروتر يا فـراتر از آن مثل زند شـرم
نيايد پس كسانى كه ايمان آوردهاند
مى دانند ڪه آن #مـــــثل از جانب
پروردگارشان بجاست ولى ڪسانى
ڪه به ڪفر گراييده اند مى گويند:
خـــــدا از اين مثل چه قصد داشته
است خدا بسيارى را با آن گـمراه و
بسيارى را با آن راهنمايى مى ڪند
ولى جــز نافرمانان را با آن گـــمراه
نمى ڪند.
📒سوره مبارڪه البقـــرة آیه ۲۶
🌐 @andaki_tamol