eitaa logo
🌸 اندکی تامل 🌸
68 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
11 فایل
هدف ازتشکیل کانال بصیرت افزایی و روشنگری و شفافیت سازی در مسائل فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و روزجامعه میباشد. ✔ #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم بدجور به حالشون سوخت و ناراحت بودم،روضه تموم شد و شروع به مداحی کرد،سینه نمیزدم تو افکار خودم غلط میخوردم که چرا اینجور شد،اصلا کاری به مقام و منزلتشون ندارم یه آدمای خوبی که بودن چرا اینجوریشون کردن؟!! واقعا هم وقتی مینشستم تو روضه بر اساس اعتقادات نبود فقط اون فضا رو دوست داشتم و دلیل واقعیش رو نمیدونستم رو به علی کردم و لب زدم: _علی بریم _بریم بلند شدیم و از صحن و حرم زدیم بیرون و به سمت مسجد حرکت کردیم،چند دقیقه مونده به مسجد رو دیگه نای راه رفتن نداشتیم و از خستگی پاهامون روی آسفالت سر میخورد وقتی رسیدیم خودمون رو ولو کردیم روی وسایل و مشت خوابیدیم وقتی چشم باز کردم خودم رو وسط طوفان شدیدی دیدم که هیچ جایی معلوم نیست...دوباره همون خواب رو دیدم اما این بار کشتی ان الحسین مصباح الهدی که اومده بود دیگه از خواب نپریدم، علی از رو کشتی به سمتم اومد و بلندم کرد،با خودش سوار کشتی کرد بعضی ها دنبال کشتی دویدن اما سوارشون نکردن وقتی پرسیدم گفتن: اینا از شفاعت مادرمون حضرت زهرا به دورن از خواب بلند شدم،سریع ذهنم رفت سراغ روضه،دیگه مطمئن شدم اون چیزایی که فکر میکنم نیست و حتما پشت پرده خبراییه که من ازشون بی اطلاع ام،رفتم توی افکار خودم: _تا چند وقت پیش من هیچ اعتقادی به این چیزا نداشتم اما کم کم دلم براشون سوخت بعد یه آدمای خوب که بهشون ظلم کردن فرضشون کردم و حالا با این خواب و جریان میدونم یه سری چیز هایی هم هست که من بیخبرم ازشون ، فردا با علی صحبت میکنم دوباره چشمامو بستم و به خواب فرو رفتم ادامه دارد.... ✍️ط،تقوی 🌐 @andaki_tamol