#پارت_99 بعد از چند دقیقه رسید،بهش گفتم: _علی از این پیر مرد نابینا بپرس چرا اینجا وایساده؟ توی این سن باید بره استراحت کنه _تو راست میگی من باید برم استراحت کنم اما عشق حسین عقل رو از سر آدم میبره،تو این حرفو میزنی چون هنوز حسین رو درک نکردی صدای پیرمرد بود که حالا متوجه شده ام فارسی با لهجه عربی بلده _ازش پرسیدم: _شما فارسی بلدید؟چطور؟ _ما جزو اون آدمایی بودیم که موقع جنگ ایران و عراق کوک ایران کردیم از حرفش چشمام تا ته باز شد،نگاه درمونده ای به علی کردم: _یعنی از عراقی ها هم بودن کسانی که کمک ایران کرده باشن؟ _آره،کم هم نبودیم خیلی ها رو صدام مجبور میکرد جلو جمهوری اسلامی جنگ کنند باور حرفاش برام سنگین بود و نمیتونستم قبول کنم _آخه چطور میشه کشور و مردم خودت رو جلوشون بجنگی؟ _پسرم من دیگه آخرای عمرمه ولی یه چیز بهت میگم همیشه یادت باشه: اسلام این کشور و اون کشور نیست،این منطقه و اون منطقه نمیشناسه،اسلام حقه اون موقع هم جنگ حق و باطل بود نه جنگ ایران و عراق،کل حق در برابر کل باطل بود صدام مگه خودش تنها بود بیش از 30 کشور دنیا کمکش میکردن بچه های انقلاب تنها بودن،ما هم جزو همون بچه های انقلابیم امام خمینی فقط برا شما نبود،برا تمام حق طلبای دنیا قیام کرد هر کلمه از حرفاش برام سنگینی خاصی داشت و هضم کردنشون سخت بود اولین بار بود با چنین دیدگاهی روبرو میشدم،از اون پیر مرد خداحافظی کردیم وبه راهمون ادامه دادیم ادامه دارد. ... ✍️ط، تقوی 🌐 @andaki_tamol