eitaa logo
أندر تأملات | علی رشیدی
225 دنبال‌کننده
68 عکس
5 ویدیو
5 فایل
🖊نوشته‌های علی‌ رشیدی آدمی ناچار به نوشتن است، چرا که در دنیای دیالوگ به سر میبریم و نه مونولوگ.. ارتباط با بنده: @Ali_rsh21 صفحۀ ویراستی: https://virasty.com/Ali_rsh21
مشاهده در ایتا
دانلود
أندر تأملات | علی رشیدی
https://virasty.com/Ali_rsh20/1718746823511843861 روزی که گذشت سالروز وفات دکترعلی شریعتی نظریه‌پرداز ایرانی بود. مرور نامه‌ی «سرگشاده‌» و «تند» شهیدمطهری خطاب به امام‌خمینی رحمه‌الله فکر و جان را به تاریخ سوق می‌دهد. بعد از فوت دکترشریعتی که پیروان فکری شریعتی شروع به پخش و نشر آثارش میکنند، شهیدمطهری را وادار میکند که نامه را درمورد افکار و آثار شریعتی و پیروان او در اروپا بنویسد. نامه‌ای «جالب»، «خواندنی» و «پر رمز و راز» است. پیشنهاد میکنم نامه را بخوانید. متن نامه شهیدمطهری @andar_tamolat
مناظرات پوپولیستی یا تمدنی! مناظرات چهاردهمین دوره‌ی ریاست جمهوری هم امشب پایان یافت؛ اما آنچه که همیشه در باب شیوه‌ی مناظرات مورد بحث است، تفاوت و به‌کارگیری دو نگاه پوپولیستی و تمدنی نسبت به مناظرات است. 🔸نگاه اول، نگاه پوپولیستی‌ست که این نگاه برگرفته از همان ایدئولوژی غرب و نگاه و افق غرب به حاکمیت است‌. غرب مردم را به بهانۀ دموکراسی پای صندوق می‌آورد و با وعده‌هایی رٲی اکثریت را کسب می‌کند و بعد پول و قدرت است که میان سیاستمدارانش دست به دست می‌شود. حال که نگاه غرب و سیاستمدارانش به دو عنصر حاکمیت و مردم صرفا اهداف شخصی‌ست، قاعدتا شیوه‌ی مناظرات و تبلیغات را هم صرفاً با محتواهای عوام فریب و پوچ مدیریت میکنند. از تبلیغات میدانی و رسانه‌ای گرفته تا طرز و لحن صحبت و ارائه برنامه در مناظرات برای صرف کسب رأی از مردم است. 🔹نگاه دوم، نگاه تمدنی(اسلام ناب) است که نگاهی تکاملی به انسان دارد. تکامل انسان بمعنای رشد فکری و رشد معنوی انسان است. انتخابات نشأت گرفته از جمهوریتی است که هدف آن جمهوریت همان تکامل و رشد فکریست، پس حال که هدف از تمدن اسلامی تحقق جمهوریت در بستر انتخابات است و مناظرات هم یکی از ابزار برای کمک به انتخاب مردم است را، باید به شیوه‌ی تمدنی مدیریت کرد و نه پوپولبستی.. 🔺اینکه به دلایلی مثل مشارکت توقع داریم که مناظرات به شیوه‌ی پوپولیستی که عواملی مثل عدم رشد فکری مردم را در پی دارد، مدیریت شود، قطعا این نگاه دور از آن نگاه تمدنی است. ✍ علی رشیدی @andar_tamolat
أندر تأملات | علی رشیدی
https://virasty.com/Ali_rsh20/1721229916878111819 چند شبی از ماه محرم توفیق شد که پای سخنان آقای بنشینم. کم و بیش سخنان اینروزهای خطباء و روحانیون دیگر را هم از صداوسیما و رسانه می‌شنیدم، اما آنچه که نقطه تمایز و فرق بین آقای میرباقری با باقی خطباست، نگاه و ارائه «متد تمدنی» از آیات و روایات به مخاطب است. برداشت‌های حدأقلی بعضی را ندارند و همانگونه که غرب با تمدنش برخی مقدسات و برداشت‌های دین را هدف قرار می‌دهد، ایشان هم با همان سنت اما با «متد تمدنی» آماج آنها را هدف قرار می‌دهد. دلیل حملات اینروزهای گرگ‌های بی‌صفت رسانه‌ای را هم همین نقطۀ تمایز ایشان میدانم، حرفهایی که بعد از ۴۰سال باز «افکار تودۀ مردم» را دارد شست‌وشو می‌دهد. @andar_tamolat
أندر تأملات | علی رشیدی
🔻چند سطری خطاب به برادران «هم‌میهن»! 🔹قسمت یادداشت سردبیری روز گذشته‌ی روزنامه هم‌میهن، یادداشتی را با عنوان«مرید منیرالدین یا خلف مصباح یزدی» منتشر کرد؛ یادداشتی که آکنده از تناقضات، کج‌فهمی‌ها و دروغ‌ها بود، که بر خود وظیفه دانستم چند سطری را بنویسم که تاریخ و افرادش را وارونه تبیین و تحریف نکنند. ۱. یادداشتی که از کلمه به کلمه و حرف به حرف آن می‌توان پی برد که بغض چندین سالۀ دگراندیشان نسبت به آقای میرباقری هنوز نخفته است، از ربط دادن طرح نور به آقای میرباقری گرفته تا ربط مجلس خبرگان به جبهۀ پایداری و ریاست جمهوری. یادداشتی که مانند گفتار بچه‌ای ۶،۷ ساله می‌ماند که گریه، عصبانیت و بغض او نسبت به دیگران باعث شده که همه‌ی عقده‌ها و کینه‌توزی‌ها را به یکباره بیرون بریزد. نویسنده‌ی محترمی که قلم به دست شده ظاهراً اتمسفر فکری متفکرین انقلاب اسلامی(امام خمینی، رهبری و مصباح یزدی) را حتی از هشت فرسخی هم مشاهده نکرده، چه برسد که در این اتمسفر نفس بکشد و اندکی تفکر کند! اختلاف فکری علامه مصباح و آقای میرباقری با رهبری مبنایی نیست، اختلافی ساختاری است که این اختلاف بین عموم متفکران امری عادیست، اما اینکه این اختلاف باعث انشعاب و تضاد درون ساختار فکری حاکمیتی شود، جز کج فهمی نسبت به دو تفکر چیزی بیش نیست. علامه مصباح اختلافات علمی با رهبری داشتند، اما همواره نظر شخصی خود را همراه با ولایت پذیر فطری بیان می‌کردند، و استاد میرباقری هم بالتبع. ۲. حلقه‌ی ربط بین مجلس خبرگان، حمایت از جلیلی و انتخابات ریاست جمهوری را نمی‌توان یافت. ادعای گزافی است که کاندیدا شدن آقای میرباقری و حمایت او از جلیلی در ۹۲ و از شهید رئیسی در ۹۶ را سرایت دهید به میل کسب رهبری او برای جریان پایداری؛ به حق که وصل این حلقه‌های نامربوط سرشار از توهمات خیالی این نویسنده است. ۳. نگارنده‌ی محترم یادداشت مزبور، تأسف، تأسف و صد تاسف، که حتی اتمسفر فکری امثال سروش را هم درک نکرده‌اید(سروش که همواره هم حزبی شما بوده و هست). مخالفت فکری آقای میرباقری نسبت به مولانا، تیر نقدش را سمت آماج فکری سروش گرفته و نه رهبری، سروش معتقد است که متد فکری مولانا را باید در حاکمیت دخیل کرد(مثل همان نظریه معروف‌اش که بین عقل و ایمان، ایمان را ترجیح داده و راه مولوی را پیشی گرفته). اینکه نظام فکری رهبری نسبت به مولوی را تعمیم بدهید به یک توئیت فلان دگراندیش، دور از عقل، منطق و انصاف است. به راستی که آیت‌الله‌خامنه‌ای در کجای متد رهبری حکمرانی‌اش مدعی شده که مبنای فکری مولوی را مورد استفاده قرار داده؟! ۴. به برادران هم میهنم توصیه می‌کنم، برای مؤید حرف‌هایتان، از روشنفکران هم‌حزبی‌تان استفاده کنید، نه چندین دگراندیشی که جای کتاب، ابزاری مانند گوشی به دست می‌گیرند و جای فکر کردن فقط صفحات گوش را لمس می‌کنند و از وهمیات و خیال بافی‌های خودشان می‌نویسند. برای روزنامه‌ای با این یال و کوپال و تجربه قبیح است که نویسندگانش برای چندین توئیت دست به قلم شوند! صد البته که از تفکر ژورنالیستی اصلاح طلبی دور از ذهن نیست که ارتزاق فکری خودش را به دست امثال عبدالرضا داوری و عباس عبدی و امثالهم بسپارد. ۵. توصیه آخر هم خطاب به ژورنالیست‌های اصلاح طلب؛ تیغ آشفته‌ی به خون امثال مصباح و میرباقری را زمین بگذارید و بروید کتاب بخوانید، امام، رهبری و مصباح بخوانید. حدأقل اندکی سروش بخوانید که در این بزنگاه‌ها جوهر قلمتان متفکرانه مصرف شود نه متوهمانه. علی رشیدی✍ @andar_tamolat
أندر تأملات | علی رشیدی
🔻تمدنی وارونه! بنیامین نتانیاهو، بعد از ۹سال دوباره در کنگره‌ی امریکا سخنانی داشت، نخست وزیری که چه از جانب سیاستمداران و بدنه سیاسی رژیم‌اش و چه از جانب توده‌ی مردم یهود، طرد شده، به ظاهر در ۲۴ژوئیه دست به دامن آمریکا شده. 🔹۵۳ دقیقه سخنان نتانیاهو (نخست وزیر رژیم غاصب) را می‌توان سخنان تمدنی قلمداد کرد. از سخنان او می‌شود فهم کرد که جنگ را جنگ صرفاً حاکمیتی نمی‌پندارد، جنگ را «جنگ تمدنی» می‌داند و سلاح خود را برای این جنگ تمدنی تیز کرده. او دوگانگی «وحشی‌گری و تمدن» را بیان می‌کند. مراد وحشی‌گری از نگاه او حماس است، که غیرت دینی و خونی‌اش اجازه نمی‌دهد غاصبی خاکش را غصب کند، و چه بسا حماس دارد با پشتوانه‌ی فکری که خمینی کبیر به آنها آموخته، می‌خواهند گفتمان عدالت خواهی، حق طلبی و مبارزه را بر جهان غالب کنند. مراد او از تمدن، آمریکاست؛ آمریکایی که صدها هزار زن و کودک را به راحتی قتل عام می‌کند! براستی که آیا کدام وحشی‌گری است و کدام تمدن؟! بنیامین نتانیاهو خطر تمدن را احساس کرده، تمدنی که ۴۰ سال قبل مقدمات فکری آن توسط «پیر خمین» محقق شد و سربازانش ادامه دهنده راه او برای تحقق تمدن نوین اسلامی هستند، سربازانی که خمینی را ندیده، اما روح آن مرد بزرگ بر تک تک اجسام و افکار این جوانان غلبه کرده و این رگ غیرت و مبارزه علیه طاغوت هنوز نخفته است. آری، نخست وزیر رژیم غاصب از خمینی که هیچ، حتی از سربازان تازه به دوران رسیده‌اش هم ترسیده! عجب اسلامی، عجب مبنایی و عجب مردی که هنوز بعد از سالیان سال یاد و ذکر قیامش، در نقطه مرکزی کفر و طاغوت بر دهان شقی‌ترین افراد زمزمه می‌شود و هنوز هم بعداز ۴۰ سال بعداز نام بردن اسمش، آب دهانشان را از روی بغض و ترس قورت می‌دهند. 🔸حق به جانب‌گویی این فرد در چشم مردم جهان همان سیاستی است که ۱۴۰۰ سال قبل ابوسفیان درمقابل پیامبر خدا از آن استفاده کرد؛ سیاستی که خودش را امتداد راه ابراهیم و اسحاق و یعقوب می‌داند، سیاستی که حماس را معتقد به «تمجید جنگ» و خودشان را معتقد به «قداست زندگی» می‌داند، در صورتی که جنگی را که ۳۰ سال قبل خودشان آغاز کرده‌اند را در چشم جهانیان وارونه جلوه می‌دهند! سوالی هم که مطرح است این است که آیا قداست زندگی را فقط برای یهودیان می‌دانید؟! قداست و آرامش را برای زندگی آن پدری که زن و چندین بچه خود را از دست داده و خانه و کاشانه‌اش از بین رفته نمی‌دانید؟! قداست برای آن بچه چندین ماهه‌ی فلسطینی قائل نیستید؟! چه قداستی‌ست که برای زندگی جوانان داخل جشن و پایکوبی و فستیوال صهیونیستی است اما برای دیگر انسان‌ها نه؟! 🔹نخست وزیر رژیم در صحبت‌هایش وابستگی خودش را بر ائتلافی به نام «ائتلاف ابراهیم» به رخ می‌کشد؛ ائتلافی که میان رژیم صهیونیستی، آمریکا، چندین کشور اروپایی و چندین کشور عرب است، ائتلافی که نتانیاهو در آن، روی قدرت فکری فرهنگی خود، روی قدرت نظامی آمریکا و قدرت مادی اعراب حساب باز کرد!  اعرابی که پول وسیله‌ایست صرفاً برای ارضای جنسی و جسمیشان، اعرابی که زندگیشان در سه کلمه‌ی «شهرت، شهوت و قدرت» برایشان معنا می‌شود را آیا می‌توان جز ائتلاف ابراهیم خواند؟! این ائتلاف را باید «ائتلاف شیاطین» نامید نه ائتلاف ابراهیم! 🔸اینکه نتانیاهو در کنار آن صحبت‌های تمدنی‌اش، به فکر وارونه جلوه دادن تاریخ در اذهان جوانان فلسطینی است، اهمیت فرهنگ و تمدن را می‌رساند. اینکه بدلیل مصمم بودن جمهوری اسلامی بر امر حجاب و حفاظت زن، بغض و کینه‌ای در دل دارد و جمهوری اسلامی را رژیم تهران خطاب می‌کند، یعنی این درخت به آن ثمر و میوه خود دست یافته است. نتانیاهو مصمم است که «فکر و فرهنگ یهود» را در دل و جان جوانان تهران و غزه بنشاند. تمدن یعنی این! اما تأسف وصد تأسف که به این فهم نرسیده‌ایم که جنگ، جنگ «فرهنگ، تمدن و فکر است.» علی رشیدی✍ @andar_tamolat
أندر تأملات | علی رشیدی
اردوی پرستاران یا کاروان ورزشکاران؟! 🔹المپیک جزو یکی از رویدادهای بین المللی است که کشورهای گوناگونی از اقصی نقاط جهان به بهانه‌ی ورزش‌های مختلفی گرد هم می‌آیند. از هر کشوری یک گروه یا افرادی به عنوان نماینده‌ی آن کشور در این رویداد حضور پیدا می‌کنند، که اخلاق و فرهنگ و رفتار تا سطح بازی و مسابقه‌ی هر فرد و گروه را به عنوان زیست اجتماعی آن کشور در فکر خود قلمداد می‌کنند. به بیانی دیگر از رفتار فردی، فرهنگ اجتماعی، طرز و سطح بازی فلان ورزشکار تصور می‌کنند که مردم آن کشور چنین زیستی دارند - بحثی در غلط یا درست بودن این مواجهه نداریم - اصل مواجهه وجود دارد، حال چه غلط و چه درست! 🔸در مراسم افتتاحیه‌ی این دور از مسابقات المپیک پاریس که هرکشوری طبق آداب، رسوم، دین و فرهنگ خودش لباس و پوششی را برای ورزشکارانش انتخاب می‌کند، کشور ایران که با شعار «تمدن، توحید و اسلام ناب» یک تنه در مقابل جبهه طاغوت ایستاده، لباس و پوشش ورزشکاران و نمایندگانش در این دور از مسابقات، همه را متعجب کرده(البته غیر از تغییر رنگ و بعضی جزئیات، پوشش این دور از مسابقات هم مانند ادوار گذشته است). پوششی که در نگاه بعضی شبیه به«پوشش پرستاران»است تا «کاروان ورزشی»! 🔹حتی اگر نگاهی غیر از نگاه اسلام، یعنی متد و تفکر ناسیونالیستی را در نظر داشته باشیم، باید پوششی متناسب با فرهنگ ایرانی - که قدمتی چندین هزار ساله دارد - به جهان صادر کنیم. در بیان شهید آوینی، تمدن همان گسترش فکر و فرهنگ است، یعنی «القای فرهنگ» خود بر دیگر مبانی، می‌تواند مقدمه‌ای بر «گسترش و تحقق تمدن» باشد. همانگونه که در این دور از مسابقات المپیک که کشورهای مختلفی از جمله امریکا، ایتالیا و لهستان و... ایده‌ی انتقال و صادر فرهنگشان را در ذهن دارند، چرا کشوری مانند ایران خود را محروم‌ از این قافله می‌کند؟! کشوری مانند فلسطین که در بحبوحه‌ی جنگ است، ولی پوشش چفیه خود را باز هم انتخاب می‌کند و این چفیه‌ی خود را در افتتاحیه‌ی این مسابقات جلوی چشم مردم جهان به رخ می‌کشد. آیا ایران حتی به اندازه‌ی فلسطین نگاهی تمدنی و گسترش فرهنگ ندارد؟! درصورتی که وقتی این سمت تاریخ را بنگریم، این ایران است که باید «قافله‌دارِ امتداد فکر و فرهنگ‌ اصیل» خود -که فطرت‌های بسیاری در اقصی نقاط جهان خواهان این مبنا هستند - باشد. 🔸این «تحقق تمدن» لوازمی دارد، ۱.مردم و ۲.حکومت. بحث مورد نظر مربوط به مواجهه‌ی حاکمیت است، وقتی عناصر، مسئولین و ارگان‌های حاکمیت معتقد یا متخصص در این امر نباشند، قاعدتاً این امر - تمدن - که به وسیله فرهنگ است تحقق پیدا نمی‌کند، - چه بسا همه مردم هم معتقد به این فرهنگ و مبنا باشند -. متاسفانه یکی از مشکلات حاکمیت عدم اهمیت به امر فرهنگ است، حال چه دولت، چه مجلس، چه قوه عدلیه و چه بقیه‌ی ارگانها. این امر موجب می‌شود که برای انتخاب متصدیان امر فرهنگ قائل به سختگیری نباشند. انتخاب سیاستمداران، رانت‌بازان، دولتمردان و رجل سیاسی به جای متخصصان و متعهدان به این مبنا و فرهنگ، موجب شده که این مسئله‌ - پوشش کاروان ورزشی ایران - رخ دهد. افرادی که برای سیاهی لشگری در نظم جهانیِ تمدن غرب صف کشیده‌اند و «متعهد به اصول و مبانی» حاکمیت نیستند قطعاً نمی‌توانند مسئولیت امر فرهنگ را بر عهده بگیرند، در صورتی که ارگان‌های فرهنگی اعم از وزارت ورزش، ریاست فدراسیون‌های ورزشی، وزارت فرهنگ، وزارت گردشگری، رئیس خانه سینما و.. را به دست چنین افرادی در حاکمیت سپرده‌ایم. دغدغه‌ی گسترش و تحقق فرهنگ ایرانی-اسلامی در دنیا و مواجهه‌ی حاکمیت با این امر را راه به کجا خواهیم برد، خدا می‌داند! ✍ علی رشیدی @andar_tamolat
أندر تأملات | علی رشیدی
فردای فتح قدس! 🔹رژیم صهیونیستی با ترور رهبر حماس (اسماعیل هنیه)، پازل استراتژی و فکری منطقه را به کلی خراب کرد. ترور مزبور، نتیجۀ دو اتفاق می‌تواند باشد. ۱.فاصله‌ی فکری و دعوای درون گفتمانی میان تئوریسین‌های یهود و سیاستمداران رژیم. ۲.عدم قدرت تحلیل اتاق فکر رژیم صهیونیستی. به ظاهر هر دو اتفاق برای رژیم رخ داده، زیرا نخست وزیر رژیم مدتی است که از جانب جبهه‌ی خود طرد شده - حال چه مردم، چه سیاستمداران و چه نیروهای فکری - . همین امر موجب شد که به آمریکا پناه ببرد و دست گدایی سمت کنگره امریکا دراز کند. در صورتی که اتاق فکر رژیم دچار دعوای درونی هم نشده باشد، به دلیل اتفاقات اخیر جبهه مقاومت، وحشت از جبهه مقاومت، بر قدرت فکر و تحلیل آنها چیره شد و تصمیم به چنین عمل فجیع و پرهزینه‌ای گرفتند. 🔸بعد از ترور اسماعیل هنیه، روحیه‌ی غیرت، انتقام و به تعبیر رهبری خونخواهی در فکر، جان و دل مردم بیدار شد و حال توقعی از جبهۀ مقاومت و نیروهای نظامی دارند - حال اینکه تصمیم نیروهای امنیتی و نظامی چیست، در این نوشته مجال بیان آن نیست -. 🔹موضوع، اتمسفر و فضای بعد از خونخواهی است. همان انتقامی که منجر به فتح قدس می‌شود، انتقامی که حال باشد یا چند ماه دیگر و یا حتی چند سال دیگر! افق ما نسبت به فتح قدس چیست؟! آیا فتح قدس را صرفاً به دید یک جنگ نظامی، مرزی و درون یک چهارچوب حاکمیتی متصور هستیم، یا فتح قدس را مقدمۀ گسترش و تحقق تمدن اسلام میپنداریم؟! به راستی که «فردای فتح قدس» چه خواهد شد؟! 🔸قطاری را که رهبری به عنوان اسلام ناب سردمدار شده و امثال سیدحسن نصرالله، سلیمانی‌ها، تهرانی‌مقدم‌ها، عماد مغنیه‌ها و بسیاری دیگر از سربازان خمینی سوار بر آن هستند، آیا نیروهای فکری و تئوریسین‌های دینی هم سوار بر این قطار شده‌اند؟! این نیروهای نظامی که به وسیله‌ی اسلام ناب پرورش یافته‌اند، به نصرت الهی لبیک گفتند. نیروهای فکری چه؟! بعد از فتح قدس آیا نیروها و افراد فکری، برای دنیا، برای این دنیای پر از جهل مرکب و برای فطرت‌های خفته حرفی برای گفتن دارند؟! باید فتح قدس را افقی تمدنی متصور شد، نه مسجدی که قبله‌ی دوم مسلمانان است و به دست غاصبین غصب شده و هدف هم صرفا بازپس‌گیری آن! ارگان‌ها، عناصر و افراد فکری جمهوری اسلامی آماده این نبرد فکری شده‌اند؟! اگر به قدس از عینک تمدن ننگریم، قدس را در اتمسفری فتح خواهیم کرد که افکار و ارواح با دشمن است، اما اجسام با قدس، با مردمی که جان و دلشان را مدرنیته و غربش فرا گرفته. در اینصورت فقط جسم قدس را فتح خواهد کرد و نه روح! 🔹باید قدرت فکری را طبق متدی مدیریت کرد که فکر و دل مردمِ خود حاکمیت اسلامیزه شده باشند، که بعد از فتح قدس به فکر پمپاژ این فکر به دیگر نقاط جهان باشیم. سردمدار این گفتمان رهبری است، که یاران فکری می‌خواهد و او را یاری کنند. حوزه علمیه‌ی حال، جهان که هیچ، کشور هم که هیچ، حتی شهر قم را نتوانسته اسلامیزه کند! قدس قلب تمدن اسلام است. فتح قدس به معنای انتقال اسلام خمینی از قم به جای جای جهان است. رهبری، نیروهای نظامی، نیروهای مقاومت، حزب الله، انصارالله و خیل عظیمی از سربازان روح الله به امتداد این گفتمان لبیک گفتند و مصممند که این پرچم را به دست صاحبش برسانند. آیا حوزه علمیه، دانشگاه، نیروهای فکری و تئوریسین‌های دینی هم لبیک گفته‌اند؟! فتح قدس انقلابی درونی میطلبد. چه‌بسا سربازان خمینی اینبار از قلب دانشگاه‌های امریکا انقلاب کنند و نه فیضیه‌ی قم! ✍ علی‌رشیدی @andar_tamolat
اگر حسین بن علی بود می‌گفت: اگر می‌خواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد. شمرِ امروز موشه دایان‏(نخست‌وزیر‌وقت‌اسرائیل) است. شمرِ هزار و سیصد سال پیش مُرد، شمرِ امروز را بشناس. امروز باید در و دیوار این شهر با «شعار فلسطین» تکان می‌خورد. 📚شهید مطهری | حماسه‌حسینی | ص٢٧٣ @andar_tamolat
هدایت شده از محمد مهدی طباخیان
✍امشب خجالت کشیدم وقتی صف‌های پمپ بنزین را این قدر شلوغ دیدم... خدا باوری و خودباوری‌امان کجا رفته... قرار است ما حمله کنیم، دشمن در سوراخش خزیده، ما چرا هراسیده ایم... این رفتارها بی تردید خبر از یک بیماری عمیق در روح اجتماع می‌دهد که باید برای درمان آن اندیشه کرد... البته حواسم به موج قلندرها و مجاهدین نترس هست، تشییع کنندگان شهید هنیه را هم از یاد نبرده‌ام، اما اگر از این عفونت در روان جامعه‌امان غفلت کنیم، دیر با زود همه جامعه را در بر می‌گیرد...
أندر تأملات | علی رشیدی
✍امشب خجالت کشیدم وقتی صف‌های پمپ بنزین را این قدر شلوغ دیدم... خدا باوری و خودباوری‌امان کجا رفته..
پ.ن: در برابر مباحث، مواضع و زیست عمومی بعضی از جامعه، همیشه روزه سکوت و توجیه را بر واقعیت ترجیح دادیم. مواجهه‌ی کورکورانه در برابر اشتباهات جامعه، منجر به هلاکت فکری آنها میشود و نه سعادت!
أندر تأملات | علی رشیدی
قلم یا تیغ خون‌آلود به صورت حاکمیت؟! روز گذشته که در مناسبات هفته به نام روز خبرنگار نامگذاری شده بود، طبق معمول روزنامه‌ها و ژورنالیستان طیف اصلاح طلب دست به قلم شده و مطالبی را اعتراضی نسبت به حاکمیت قلم زدند، البته جوهر قلمی که تلخ نوشته و نه شیرین! 🔹اساساً در حاکمیت، روزنامه، خبرنگار و یک ژورنالیست، حول محور رسانه تعریف می‌شوند. رسانه‌ای که حلقه‌ی ربط بین توده‌ی مردم با نخبگان، مسئولین و خواص است. رسانه‌ای که به راحتی می‌تواند قضایا را در ذهن مردم جامعه نقش‌بندی کند، حال چه وارونه و چه بر اساس واقعیت. قاعدتاً هیچ حاکمیتی غیر از لیبرال - که مدعی آزادی است - اجازه‌ی اینکه، رسانه و روزنامه‌ی حاکمیت به دست عقاید و مبانی متفاوت باشند را، نمی‌دهد. اما اینکه به چه صورت روزنامه، مجلات و ماهنامه‌هایی ذیل حاکمیت انقلاب اسلامی که با عقاید، مبانی و نظرات متفاوتی هستند مجوز می‌گیرند، سوالی دیگر است! روزنامه‌هایی که خوراک فکری جامعه را مشخص نیست با چه مبنا، نظر و اعتقادی تامین می‌کنند، به راحتی مجوز میگیرند! حال چنین مجموعه‌هایی در روز خبرنگار به بهانه انتقاد و اعتراض نسبت به حاکمیت تیترهای روزنامه‌های خود را منقش به چنگال به صورت حاکمیت کردند. ژورنالیست‌ها و خبرنگارانی که ارتزاق مادیشان از حاکمیت؛ اما فکر، عقل و قلمشان را به حراج دیگران می‌گذارند. 🔸رویارویی فضای روشنفکری و ژورنالیستی با حاکمیت از دهه ۷۰ شکل گرفت، همان زمانی که مسئولین زمان، ژورنالیستان با تفکرات لیبرالیستی را به آوینی ترجیح دادند؛ اصولاً از همان دهه این روزنامه‌نگاران هرچه خواستند بر مبانی، عناصر، اشخاص و حتی اعتقادات اصیل حاکمیت تاختند، اما هرچه جلوتر می‌رفت، حاکمیت دست دوستی با این ژورنالیستان را جلوتر می‌آورد. علی القاعده، حاکمیت با کسانی که روی صورتش چنگال دشمنی می‌کشد را می‌پذیرد و نه همفکرانش را! 🔹حاکمیت جمهوری اسلامی شعار آزادیِ هر مبنا، نظر و اعتقادی را در فضای رسانه‌ایِ خود نداده که حال جوابگوی برخورد با روزنامه‌نگاران متخلف باشد. شعار آزادی را دولت‌های لیبرال داده‌اند، دولت‌های امریکا و فرانسه‌ای که اخراج سریالی خبرنگاران و روزنامه‌هایشان، چند روزی تیتر یک خبرگزاری‌ها شده بود. آری، مهد آزادی بیان و لیبرال هم حتی گوش شنوایی برای انتقادات و اعتراضاتش ندارد. آزاد اندیشی، گفت‌وگو و تفکر از جانب حاکمیت فراهم بوده و هست، اما سوء استفاده از این فضا و جنگ رسانه‌ای با حاکمیت نشدنی است! 🔸توقع برخورد منصفانه‌تری از این روزنامه‌های به ظاهر عاقل می‌رود. شمایی که قلم نقد و اعتراضتان نسبت به حاکمیت، فقط بین خودتان دست به دست می‌شود، از آزادی بیان و عقیده نگویید! آیا حتی یک بار هم این قلم نقد را به دست روشنفکران و تئوریسین‌های فراجناحی سپرده‌اید؟! کمی منصف باشید. امیدوارم جوهر قلمتان خشک نشود، بنویسد، اما منصفانه، متفکرانه، برادرانه و عاقلانه. ✍ علی رشیدی @andar_tamolat
أندر تأملات | علی رشیدی
لباس رزم زن! ما همیشه فریاد می‌کردیم که زن در اسلام زنده، سازنده و رزمنده است ولی به شرط آن که لباس رزمش، لباس عفتش هم باشد. امروز زنان ما در صحنه با عشق و شوق و با عفت و پاکدامنی و آراستگی به همه فضیلت‌های اخلاقی با شجاعتی تحسین‌انگیز حضور دارند و رشد بینشی و ایمانی و رفتاری خودشان را نشان می‌دهند. 📚شهید بهشتی | اسطوره‌‌ای بر جاودانه تاریخ @andar_tamolat
https://virasty.com/Ali_rsh20/1718746823511843861 روزی که گذشت سالروز وفات دکترعلی شریعتی نظریه‌پرداز ایرانی بود. مرور نامه‌ی «سرگشاده‌» و «تند» شهیدمطهری خطاب به امام‌خمینی رحمه‌الله فکر و جان را به تاریخ سوق می‌دهد. بعد از فوت دکترشریعتی که پیروان فکری شریعتی شروع به پخش و نشر آثارش میکنند، شهیدمطهری را وادار میکند که نامه را درمورد افکار و آثار شریعتی و پیروان او در اروپا بنویسد. نامه‌ای «جالب»، «خواندنی» و «پر رمز و راز» است. پیشنهاد میکنم نامه را بخوانید. متن نامه شهیدمطهری @andar_tamolat
أندر تأملات | علی رشیدی
https://virasty.com/Ali_rsh20/1718746823511843861 روزی که گذشت سالروز وفات دکترعلی شریعتی نظریه‌پرد
این نامه‌ی شهید مطهری به امام «خواندنی» است. عده‌ای که تفکر مصباح و شاگردانش را قبول ندارند، حال می‌پذیرند که مطهری هم همان سیر فکری و متد مواجهه با شریعتی را پی گرفته بود؟! مگر اینکه مطهری را هم مانند مصباح، «تندرو» خطاب کنید. پ.ن: در باب مواجهه‌ی با شریعتی و مبنای فکری او، باید مواجهه‌ی فکری و عملی متفکران اسلام هم دوره‌اش را مد نظر قرار دهیم، صرف مواجهه‌ی علامه طباطبائی، شهید مطهری و علامه مصباح حجت نیست. چه بسا مواجهه‌ی امام، رهبری و شهید بهشتی را هم باید خواند و مورد بررسی قرار داد.
https://virasty.com/Ali_rsh20/1723265507515202575 امروز صبح، تلویزیون را روشن کردم و اتفاقی پای برنامه‌ی "صبح‌بخیر ایران" نشستم. فارغ از اینکه برنامه‌ای جز «پوچی» و «عدم محتوا» و «وقت تلف کن» چیز دیگری نبود و مجریان سعی بر این داشتند که با هر صحبت، جوک و شوخی بین خودشان، مردم را «سرگرم» کنند. به طرز عجیبی شاهد بودم که در روز شهادت حضرت رقیه سلام‌الله، یکی از مجریان قطعه‌ای از آهنگی را میخواند و دونفر دیگر هم - که یکی از آنها به ظاهر چادری بود - به راحتی چای مینوشند، خنده بر لب دارند و کف میزنند. @andar_tamolat
أندر تأملات | علی رشیدی
https://virasty.com/Ali_rsh20/1723265507515202575 امروز صبح، تلویزیون را روشن کردم و اتفاقی پای برن
پ.ن: ۱. تحمیل و القای اعتقادات حاکمیت از جانب ارگان فرهنگی به نیروهای زیر دست، باعث تولید چنین برنامه‌هایی است. این تحمیل، نیروهایی «پوشالی»، «پوک» و «ظاهری» نسبت به مقیدات تحویل میدهد و نه نیرویی اصیل و معتقد به مبانی. این کارخانه‌ی نیروسازی برای حاکمیت، تاریخچه و تجربه‌ای دارد،چه زمان میخواهیم به این تجربه رجوع کنیم؟ ۲. چه‌بسا مسئولین این ارگانها معتقد به مبانی نباشند! حلقه‌ی گمشده‌ی حاکمیت که نظارت است، ناظر نیست، تماشاکننده است. چه‌بسا ناظران هم معتقد به مبانی نیستند! این متد مدیریت حاکمیتی دور است یا تسلسل؟! @andar_tamolat
هدایت شده از بهشتی‌نگار
درس‌هایی از قیام عاشورا.pdf
480.5K
🔶 درس‌هایی از قیام عاشورا ✍️ نویسنده: علی رشیدی 🗞 بهشتی‌نگار، شماره پنجاه‌وسوم، مرداد ۱۴۰۳ 🆔 @beheshtinegarr