eitaa logo
شناخت تفکرات صهیونیسم،andeeyshkade
187 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
3.7هزار ویدیو
86 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم ویل یومئذ للمکذبین، فیعذبه الله العذاب الاکبر (بصیرت، اندیشه، وتحلیل،، چالشهای.پیش رو)
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از عابد خادملو
... سیر تحولات روحانیت یهود در دوره تنائیمفارسی شخصیت و اقدامات یهوشوع بن حننیا شخصیت و اقدامات ربی عقیوا بن یوسف شخصیت و اقدامات ربی یهودا هناسی شکل گیری میشنا فعالیت های تنائیم در مورد تورات شخصیت و اقدامات یهوشوع بن حننیا یهوشوع بن حننیا شخصیتی کاملا متفاوت بود؛ فرد فقیری که از راه آهنگری گذران زندگی می کرد، ولی با وجود این، بدون تردید دانشمندی سرآمد و برجسته در روزگار خویش بود. او مردی بدقیافه توصیف شده است که به واسطه خردش، تمام کسانی را که با او دیدار می کردند چه دانشمند و چه مردم عادی، چه یهودی و چه اعضای خانواده حکمرانان روم، که او به هنگام دیدارش از روم به عنوان نماینده ملت یهود با آنها ملاقات کرده بود، شیفته خویش می ساخت. او مردی شوخ طبع و دوست داشتنی و برخوردار از عشق و احترام جهانی بود. شخصیت های برجسته حکیمان رهبری گروه بزرگی از دانشمندان را در «باغ انگور یونه» بر عهده داشتند. دستاوردهای علمی و گفتگوهای هلاخایی آنها در یشیواها (مدارس علمیه) یکی از پایه های مهم ادبیات میشنایی را ایجاد کرد. دلیلی که از حکیمان مختلف نقل می شد و تلخیص هایی از احکام صادره از سوی آنها، که طی یک جلسه خاص یک یا چند روزه بیان می شد، اغلب بدون این که ویرایش شود در رساله خاصی از میشنا با عنوان عدویوت (شهادات) ثبت می شد. این گروه از دانشمندان شامل چند تن از سالخورگان که قبل از تخریب معبد فعال بودند و مردان جوان تری که نفوذ آنها تنها تا یک نسل بعد ادامه یافته بود، می شد. در میان شاگردان کوچک تر، اسامی تعدادی از دانشمندان وجود دارد که بعدها در زمان تکمیل میشنا، دانشمندانی سرشناس شدند. شخصیت های بسیاری از جمله حکیم ارجمند ربی دوسا بن هرکیناس، جوان تابناک و سرشناس ربی العازار بن عزریا، که در سن 18 سالگی، در حالی که نامزد مورد توافق همه بود، به مقام ناسی منصوب شد؛ ربی ییشماعل بن الیشاع منطقی و میانه رو؛ و ربی طرفون کاهن عجیب و غیر عادی، مردی با سخاوت و متواضع با شوخ طبعی خاص خود، که معمولا شوخی های او علیه خودش بود. هم چنین در بین این گروه به ربی عقیوا برمی خوریم که در حال برداشتن گام های اولیه در مسیر رهبری نسل آینده بود. شخصیت و اقدامات ربی عقیوا بن یوسف ربی عقیوا بن یوسف که نامش در تمام طول و عرض جغرافیایی جهان طنین انداز است، شخصیتی بزرگ و رمانتیک بود که بر تمام هم روزگارانش سایه افکنده بود. او در خانواده ای معمولی چشم به جهان گشود و پدرش (یا احتمالا پدربزرگش) آهنگر بود. او خود شبانی بی نهایت پرهیزگار، اما بیسواد بود؛ یعنی یکی از عمه هاآرص (مردم امی) محسوب می شد. راحل دختر یکی از ثروتمندترین مردان اورشلیم عاشق وی شد و حاضر شد که با وجود تنگدستی و بیسوادی عقیوا، با او ازدواج کند؛ چرا که به خصوصیات و ویژگی های برجسته او پی برده بود. این زوج جوان با رد حمایت مالی پدر راحل، در فقر و تنگدستی شدید زندگی کردند و عقیوا در سن 40 سالگی به فراگیری دانش مشغول شد و چون در سنین نسبتا بالا به به این کار پرداخته بود، بینشی عمیق و ژرف داشت و به هر مسئله ای با رویکردی جدید نگاه می کرد. او به توصیه همسرش، چندین سال خانه و زندگیش را ترک کرد و در دیار غربت، زیر نظر بزرگترین دانشمندان عصر، چون ربی یهوشوع و ربی الیعزر، به تحصیل پرداخت. در طول این مدت، راحل چنان تنگدست و فقیر شد که ناگزیر برای تهیه غذا، موهای خود را تراشید و فروخت. وقتی عقیوا به همراه شمار زیادی از شاگردان خود به منزل بازگشت، همسر ژنده پوش او که قامتش زیر بار سختی و اندوه خمیده شده بود، محجوبانه جلو آمد و به او خوشامد گفت. عقیوا رو به شاگردانش کرد و گفت: «در حقیقت، دانش من و شما از آن اوست.» او هم چنین بیان داشت که مرد ثروتمند «کسی است که همسری داشته باشد که اعمال و کردارهایش با ارزش باشد.» اگرچه عقیوا حرکت خویش را به عنوان شاگرد حکیمان یونه آغاز کرد، آنها خیلی زود به فضل و شخصیت جذاب او اعتراف کردند و از او خواستند که به عنوان یک هم درس، هم رتبه آنها و در کنار آنها قرار گیرد و در چند سفر هیأت های نمایندگی سیاسی به روم، آنها را همراهی کند. او از آن جا که عمری طولانی (بنا به نقلی، 120 سال) کرد، رهبر نسل بعدی حکیمان نیز شد. در سال 132 میلادی، وقتی که قیام برکوخبا علیه روم آغاز شد، ربی عقیوا بر خلاف بیشتر حکیمان هم روزگار خویش، نه تنها از این شورش به شدت حمایت کرد، حتی اعلان داشت که برکوخبا شاید همان ماشیح منجی یهود باشد. ظاهرا همین عقیوا بود که به رهبر شورش لقب برکوخبا [یعنی پسر ستاره، که اشاره دارد به آیه ای که می گوید «ستاره ای از یعقوب طلوع خواهد کرد» (سفر اعداد 24:27)] اعطا کرد. چنین به نظر می رسد که ربی عقیوا پیش از این شورش، سفرهای زیادی به سراسر دنیای یهودی از بابل تا مصر، شمال افریقا و ولایات گل ا
هدایت شده از عابد خادملو
نجام داد تا سرمایه ای جمع آوری کند و حمایت های سیاسی را فراهم آورد و شاید حتی ترتیب یک شورش مشابه را در روم بدهد؛ او در بازگشت به فلسطین، هزاران نفر از شاگردان خود را در رکاب برکوخبا قرار داد. لشکریان روم مصمم بودند که شورش را در هم بکوبند و از این روی، در نتیجه تعقیب «سیاست زمین سوخته» جنگی سخت درگرفت که به نابودی سرزمین یهودا منتهی گشت. این جنگ حدود یک میلیون قربانی در پی داشت که از جمله آنها یک نسل کامل از شاگردان عقیوا بودند. پس از آن که رومیان شورش را سرکوب کردند امپراتور هادریان چندین حکم سخت گیرانه و شدید صادر کرد که از جمله آنها، منع یادگیری تورات بود. عقیوا که معتقد بود یادگیری تورات اساس حیات یهودی است، با وجود خطرهایی که وی را تهدید می کرد، آشکارا به آموزش تورات پرداخت. هنگامی که دوستی نسبت به خطرهای این کار به وی هشدار داد، او در پاسخ، این حکایت معروف را بیان کرد «روباهی، ماهی هایی را در آب می بیند که از تور می گریزند؛ به آنها پیشنهاد می کند که بیایند و در خشکی زندگی کنند. آنها در پاسخ می گویند: ای روباه، تو زیرک ترین حیوان روی زمین نیستی، بلکه یک احمقی. وقتی که ما در آب، که محیط زیست ماست با ترس زندگی می کنیم، در خشکی که با مرگ خویش مواجه هستیم این ترس و دلهره چقدر بیشتر خواهد بود!» ربی عقیوا پیش از آن که تحت تعقیب رومیان قرار گیرد، موفق شد که گروه جدیدی از شاگردان جوان را تربیت کند که بعدها رهبران نسل آینده شدند. او پس از شکنجه و آزار، چونان یک شهید و در حالی که دعای شمع ییسرائل (بیان توحید الهی) بر لبانش جاری بود جان به جان آفرین تسلیم کرد. اقدامات شخصیت های برجسته پس از ربی عقیوا بن یوسف روش های آموزشی و نظام هلاخایی او توسط شاگردان پر شمارش ادامه یافت و اساس دوام و پویایی شریعت شفاهی گردید؛ چنان که روی کرد او به عرفان نیز در قرن های بعدی پایه و اساس مطالعه و تحصیل در این موضوع شد. شناخت نسبت به شاگردان عقیوا در مقایسه با دیگر نسل های تنائیم بیشتر است. در میان این نسل، ربی یهودا بن العای دیده می شود که شخصیتی معتدل و میانه رو بود و از مصالحه با حکمرانان رومی جانبداری می کرد؛ شاگردی مؤمن که تفسیری به سبک ربی خویش بر سفر لاویان با عنوان «تورت کهنیم» نوشت. ربی مئیر انسانی تیزهوش و با استعداد بود که درخشش ناگهانی شکوه و عظمت او، معاصرانش را مات و مبهوت ساخت؛ «فردی که هیچ کس را توان پی بردن به لب وجودش نبود.» او از خانواده ای آهنگر بود که با امپراتوران روم نسبتی داشتند؛ به لحاظ شغلی یک کارمند دفتری بود و وجود ناکامی های فردی به زندگی او و همسر مشهورش بروریا نمود خاصی بخشیده بود. وی مفسری چیره دست و نویسنده ای بی نهایت تیزهوش و بااستعداد بود که شالوده کتابت میشنا را بنا نهاد. معاصر او ربی شیمعون بریوحای شخصیتی پرجاذبه، کم فروغ و رازآلود بود که به پیروی از عقیوا، به مخالفت سرسختانه با حکمرانان روم پرداخت و به همین خاطر مجبور شد که سالیانی چند، به همراه پسرش ربی العازار، در درون یک غار مخفی شود. او، همانند عقیوا، در تفسیر کتاب مقدس عبری، سبک خاص خود را در پیش گرفت. نسل های بعدی تألیف اثر اصلی قبالایی یعنی کتاب زوهر را، که شخصیت اصلی کتاب نیز خود اوست، به وی نسبت داده اند. ربی یوسه برحلفتا مردی کم سخن و میانه رو بود که محبوبیت همگانی داشت و سبک هلاخایی او به خاطر برخورداری از منطق قوی، قابل اعتمادترین سبک تلقی می گردد. ناسی موروثی سنهدرین، ربان شیمعون بن گملیئل دوم، تربیت یافته مکتب هیلل است که خود را پایین تر از همقطارانش می داند و از خود به «روباهی در میان شیران» یاد می کند؛ اما با وجود این، تلاش می کند تا اصول و روش زندگی را برای مردم بازسازی کند. آیندگان قدر و منزلت او را به عنوان یک قانون گذار برتر شناختند و احکام صادره او را تقریبا در تمامی زمینه ها پذیرفتند. شخصیت و اقدامات ربی یهودا هناسی پس از مرگ ربان شیمعون بن گملیئل پسرش ربی یهودا هناسی که بزرگترین دانشمند زمان خود بود، به جای پدر به مقام ناسی رسید و از سوی شاگردان و نسل های بعدی مورد احترام و تقدیس واقع شد. در طول زمان حیاتش به ربنو هقادوش (ربی قدیس ما) شهرت یافت و به جایی رسید که او را تنها با عنوان ربی می شناختند. ربی یهودا دو ویژگی نادر «تورات و بزرگی مقام» را یکجا در خود جمع کرده بود. او هم دانشمندی برجسته و هم سرشناس ترین چهره سیاسی زمان خود بود؛ اگرچه طبیعتی پارسا و تارک دنیا داشت، از ظاهری بسیار با جلال و شکوه برخوردار بود و با آن که انسانی رنجور و ریاضت کش بود، در قصری مجلل زندگی می کرد. بخت خوب و روابط نزدیک او با حکمرانان رومی پشتوانه خوبی برای موقعیت ویژه او بود. داستان های زیادی درباره رفاقت او با آنتونینوس امپراتور روم، که احتمالا مارکوس اورلیوس یا اسکندر سوروس بوده است، وجود دارد. ربی یهودا با این که در عصر صلح و آشتی زندگی می کرد و با
هدایت شده از عابد خادملو
حکمرانان و صاحب منصبان روابط بسیار خوبی داشت، احساس می کرد که این آرامش و سکوت طولی نخواهد کشید و اجرای طرح اعمال فشار برای ادامه یادگیری تورات، آن را از بین خواهد برد. از آن جا که دستگیری او موجب می شد که مردم پس از مدتی، تورات را به فراموشی بسپارند، تصمیم گرفت که علیه ممنوعیت پذیرفته شده ثبت و حفظ شریعت شفاهی برآشوبد و به نگاشتن اثری که نکات اصلی شریعت شفاهی را در بر داشته باشد، بپردازد. به این ترتیب، او در واقع موفق شد اثری را بیافریند که از نظر اهمیت، در درجه دوم، پس از خود تورات قرار دارد؛ یعنی میشنا. شکل گیری میشنا میشنا، اولین و مهم ترین مجموعه ی تفاسیر و فتاوی است. شکل گیری میشنا بدین صورت بود که ابتدا شواهد جمع آوری می گردیدند، سپس بحث در موارد گوناگون حقوقی آنان شروع می گردید. این کار نیز در همین دوران مقید به چارچوب خاصی گردید. ربی عقیوا در مورد این بخش، مهم ترین فعالیت را داشت و با همت او بود که این تفاسیر و فتواها (هلاخاها) یا میشنایوت جمع آوری و دسته بندی گردیدند. دنباله ی کار ربی عقیوا، به وسیله ی محصلین او ادامه یافت، که در نهایت به وسیله ی ربی یهودا هناسی، آخرین تغییرات در ترتیبات و دسته بندی ها انجام گرفت و به صورت «میشنا» امروزی درآمد. ربی یهودا هناسی در انتخاب مطالب، فوق العاده با دقت بود. با این حال، برخی از این هلاخاها (فتاوی) از مجموعه میشنا جا افتاده بود که بخشی از آن ها به کمک تنائیم بعد از ربی یهودا هناسی، نظیر «ربی حییا» و «ربی اوشعیا» و سایرین، در یک مجموعه ی دیگر به نام «توسفتا» حدود بیست سال بعد از تألیف میشنا گردآوری شدند. ولی هنوز فتاوی زیادی بودند که جمع آوری و تدوین نگردیده بودند که بعدا در مجموعه ی تلمود جمع آوری گردیدند و به عنوان بریتوت یعنی شامل نشده ها یا هلاخاهای خارجی (خارج از میشنا) خوانده شدند. فعالیت های فوق به طور عمده در بت میدراش های (مدارس مذهبی) پیروان ربی عقیوا انجام می شدند و در جناح دیگر، مدرسه ربی ییشماعل بود که نتیجه ی فعالیت آن ها به صورت میدراشیم هلاخایی درآمد. بعضی از این آثار تا به امروز باقی مانده اند. مانند مخیلتا د ربی ییشماعل و از آثار ربی شمعون بریوحای و نمونه های دیگر میدراش های مربوط به سفر خروج، تورات کهنیم (سفر وییقرا)، سیفره زوطا و سیفره تنائیم هستند که شیوه و سبک خاص نگارش خود را دارا می باشند و متمم با ارزشی برای میشنا محسوب می شوند. نگارش کتاب سدرعولام ربا یک اثر مهم دیگر از یک تنای بزرگ، یوسه بن حلفتا موجود است به نام «سدرعولام ربا» که در اواسط قرن دوم میلادی نگارش شد. این اثر اقدامی سیستماتیک، در مورد تقویم و تاریخ جهان است که از حضرت آدم تا خرابی معبد دوم، ادامه می یابد. این اثر هم شامل تفسیراتی از تورا و هم وقایع نگاری تاریخ قدیم است که قبلا به صورت شفاهی وجود داشته اند. فعالیت های تنائیم در مورد تورات مطالعه ی تورات، بعد از شکست قیام برکوخبا در بین تنائیم شدیدتر شد و به دور از جریانات سیاسی به میدان مذهبی محدود گردید. بعد از خرابی معبد، رسمی به وجود آمد که حمایت مالی از روحانیون را از بودجه ی عمومی محل ها تامین می کردند. با این وجود، خیلی از علما از طریق انجام کارهای عادی، نظیر صنعتگری، آهنگری، کتابت (رونویسی) و حتی تجارت گذران زندگی می نمودند. تنائیم، محققین، مفسرین و آموزگاران تورات بودند. آن ها قوانین را توضیح و در مدارس و کنیسه ها آنها را تعلیم می دادند. مردم را تشویق می کردند، امید می دادند و آنها را به اهداف اخلاقی والاتری راهنمایی می کردند و در دوران خود، از احترام و نفوذ فوق العاده ای در بین مردم برخوردار بودند. برجسته ترین تناها، نماینده ی رسمی مردم در برابر مقامات رومی نیز بودند. حتی به روم هم سفر می کردند و به دفاع از حق جامعه ی خود می پرداختند. بدین ترتیب اشتغال آن ها نه تنها به علوم الهی محدود نمی شد، بلکه عناصر فعال در امور سیاسی و به خصوص اجتماعی بودند که این رسوم بعدا در دوران آمورائیم و گئونیم ادامه یافتند. ضعیف شدن تعالیم تناها در دوران آمورائیم گرچه تعالیم تناها تا حدی به صورت کتبی تدوین گردید، ولی مسائل عمده ی کپی برداری و عدم دسترسی همگانی به آن ها، منتج به به وجود آمدن نوعی دیگر از تنا گردید که وظیفه ی آن ها، حفظ مطالب تدریس شده در میدراش ها بود که به آن ها «کتابخانۀ زنده» یا «سبد پر از کتاب» لقب داده می شد. این گونه افراد در چنان مقامی نبودند که مانند تنائیم صدر دوران، قادر به تفسیر مطالب از حفظ شده باشند و در نتیجه تفاسیر مختلف آنان از این مطالب، باعث دردسرهای بسیاری می گردید و عبارت «هتنائیم موله عولام؛ تناها، دنیا را خراب می کنند» در رابطه با تفسیرات و تصمیمات این گونه تنائیم بود که همه چیز آموخته بودند، بدون آن که علل آن ها و یا قابلیت انطباق آن ها را با موارد عملی بدانند. انتقال مرکز فعالیت مذهبی و روحانیت یهودی ب
هدایت شده از عابد خادملو
ه جوامع یهودی خارج از سرزمین مقدس. با پایان این دوره، مرکز فعالیت مذهبی و روحانیت یهودی، به جوامع یهودی خارج از سرزمین مقدس انتقال می یابد که از میان آن ها، عمده ترین مراکز در بابل به وجود آمدند که دوران آن ها، دوران تلمود و مولفین آن را آمورائیم می خوانند. بدین ترتیب فعالیت چند قرنی تنائیم که در زمان خود یک جریان پربار فعال و عمدتا مردمی بود و در مرحله ای از زمان اتفاق افتاد که سرزمین مقدس پر از آشوب و طغیان های اجتماعی بر علیه حکام مستبد و ظالم و طبقات اشرافی و استیلای وحشیانه امپراطوری روم بود، با تدوین میشنا که جمع آوری بخش مهمی از تفاسیر و فتاوی راوها بود به سر آمد و تدوین میشنا خود باعث گردید که خط فاصلی تا جریان روحانیت بعد به وجود آید.   منـابـع آدین اشتاین سالتز- سیری در تلمود- مترجم باقر طالبی دارابی- مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب- 1383 جان.بى ناس- تاریخ جامع ادیان- ترجمه على ‏اصغر حکمت- سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى- 1370 باقر طالبى دارابى- مقاله معرفى کتاب جوهره تلمود هوشنگ کرملی- مقاله سیر تحولات روحانیت در دین یهود- انجمن کلیمیان ایران نقش روحانیت یهود در دوران کهنیم نحوه تدوین میشنا و مندرجات آن زندگی و اندیشه های دینی یهودا هناسی متفکران الهیاتی یهود در قرن پانزدهم (نزاع با مسیحیت) نقش و جایگاه ربی عقیوا در شریعت و فرهنگ یهود حوادث قوم یهود در دوره نفوذ و سلطه یونانیان (فرقه ها) شروع دوره آمورائیم میشنا در دوره آمورائیم
پیوند بهائيت و اسرائيل (2 حمایت رسانه‌های صهیونیستی از بهائيت رسانه‌های رژیم صهیونیستی در کنار مسئولان سیاسی، قضایی و اقتصادی خود به حمایت وسیع از این تشکیلات پرداختند. این حمایت مقطعی نبوده و در طول زمان جریان داشته و دارد. این امر مؤید آن است که حمایت اسرائیل از بهائيت جلوه‌های دیگر نیز دارد؛ از جمله رسانه‌های اسرائیل با کوچک‌ترین بهانه‌ای به تعریف و تمجید از این مسلک می‌پردازند و اخبار مربوط به آن را پوشش می‌دهند. در زیر بعضی از این موارد را از منابع بهائی نقل می‌کنیم. 1. در نشریه اخبار امری از قول محفل روحانی ملی بهائیان امریکا گزارشی آمده مبنی بر این‌که در روز 29 دسامبر سال 1952 (8 دی 1331) بخش انگلیسی زبان رادیو اسرائیل برنامه‌ای پیرامون بهائیت پخش نمود و در خلال آن، روحیه ماکسول (همسر شوقی) دوبار پیرامون تاریخچه باب و بهاء و دفن اجساد آنان در فلسطین اشغالی توضیحاتی داد. سپس با لروی آیواس از سران بهائيت نیز پیرامون اماکن بهائی در اسرائیل گفت‌وگو کرد. در ابتدا مجری برنامه ضمن اظهاراتی جانب‌دارانه گفت: اکنون کشور اسرائیل نه تنها مرکز دیانت کلیمی و مسیحی است بلکه دیانت چهارمی که دیانت بهائی است نیز مرکزش در این سرزمین است. (1) 2. لطف‌الله حکیم بهائی یهودی تباری است که پیش‌تر در محفل ملی بهائیان ایران مشغول بود، بعدها به اسرائیل رفت و در تشکیلات مرکزی بهائیان در بیت‌العدل به فعالیت پرداخت. او به طور مرتب، اخبار بهائیت و مطالب منتشره در نشریات اسرائیل پیرامون این فرقه را به منظور تقویت روحیه بهائیان برای ترجمه و انتشار در مجلات بهائی به ایران می‌فرستاد. از جمله در مهرماه 1332 پس از کودتای انگلیسی – امریکایی 28 مرداد و سرنگونی دولت دکتر مصدق، در نشریه رسمی بهائیان ایران می خوانیم: جناب دکتر لطف الله از ارض اقدس [= اسرائیل] چنین مرقوم داشته‌اند: این ایام در اسرائیل، جراید، چه به زبان عبری و چه عربی و چه انگلیسی، مقالات مفصل راجع به دیانت بهائی و مقام اعلی [= قبر منسوب به علی‌محمد باب شیرازی] درج می‌نمایند. ساختمان مقام اعلی هیجان غریبی بین مردم انداخته به طوری که همه روزه صدها نفوس از سیاحان و از اهالی اسرائیل برای زیارت آن مقام مقدس می‌آیند. ای کاش ممکن بود از همه جراید برای شما ارسال می‌نمودم. امروز در روزنامه یومیه jerusalem Post شرح مفصلی با عکس مقام اعلی درج شده، عجالتاً این روزنامه را برای محفل مقدس روحانی ملی و محلی می‌فرستم که اگر صلاح بدانند، ترجمه نموده، انتشار دهند. (2) سپس مجله رسمی محفل ملی بهائیان ایران، متن کامل مقاله بسیار جانبدارانه این نشریه صهیونیستی را که در شماره 16اکتبر1953 (24مهر1332) چاپ شده (3) برای بهائیان درج می‌کند. 3. و باز هم روزنامه انگلیسی زبان جروزالم پست در دو صفحه کامل به شرح و تفسیر کتاب حسن بالیوزی (موقر) به نام عبدالبهاء می پردازد. جالب است که مقدمه این مطلب توسط یک بهائی به نام بهیه آدمس نوشته شده است. و جالب‌تر این‌که مقاله دیگری نیز «که توسط یک روزنامه‌نگار معروف اسرائیلی» پیرامون بهائيت تهیه شده بود به همراه «عکس‌های جالبی» در همین شماره درج می‌شود. و از همه جالب‌تر آن‌که «بعضی از روزنامه‌هایی که به زبان هبرو [= عبری] نیز منتشر می‌شود، خلاصه‌ای از آن را درج کردند.» (4) 4. در کنار روزنامه یومیه جروزالم پست، نشریه هفتگی جروزالم پست Jerusalem Post نیز به طور مرتب، به شکل مستقیم و غیرمستقیم از بهائيت حمایت می‌نماید. از جمله در شماره 26آوریل1963 (7اردیبهشت1342)، انتخاب اولین دوره اعضای کادر مرکزی بهائیان جهان موسوم به بیت‌العدل و اسامی منتخبین و خبر حرکت آنها برای شرکت در کنفرانس لندن را درج می‌کند. این نشریه همچنین سکوت یک دقیقه‌ای بهائیان را به مناسبت مرگ رئیس جمهور اسرائیل (اسحاق بن زوی، همان دوست قدیمی عباس افندی) و پیام تسلیت آنان را نیز منتشر کرده است. (5) بهائیان نیز همواره به بهانه مناسبت‌های مختلف، مراسم گوناگونی برگزار می‌کنند که همین امر مستمسک لازم را برای تبلیغ بهائيت در اختیار نشریات صهیونیستی قرار می‌دهد. فی‌المثل در سال 1347 به مناسبت صدمین سال ورود حسینعلی نوری (بهاء) به فلسطین مراسمی در اسرائیل برپا می‌شود. به نوشته یکی از بهائیان ایرانی به نام فریده سبحانی که برای حضور در این برنامه به سرزمین‌های اشغالی سفر کرده است، «جراید مختلف اسرائیل هر یک به نحوی با عکس و تفصیلات درباره این روز تاریخی و همچنین درباره امر جهانی بهائی به قلم فرسایی پرداختند. از جمله روزنامه جروزالم پست (6) مقاله مشروحی… انتشار داد و روزنامه استاندارد مقاله مشروح خود را با عنوان «پیام امید بخش…» شروع کرد.» در این گزارش اضافه شده که به این مناسبت، سازمان توریستی اسرائیل نیز چندین بار
جشن‌های باشکوهی در زیباترین هتل‌های حیفا برپا کرده است و از جمله «در میهمانی دیگری، مشهورترین هنرمندان اسرائیل، سرودها و ترانه‌های بسیار زیبایی به افتخار دوستان بهائی خواندند.» (7) همه این امور از هماهنگی گسترده نشریات صهیونیست برای تبلیغ بهائيت حکایت می‌کند و صد البته این امر فقط به اسرائیل محدود نمی‌شود و به مافیای رسانه‌های صهیونیستی در سطح جهان تعمیم می‌یابد که شرح آن در این مجال نمی‌گنجد. همچنین بخشی دیگر از حمایت‌های اسرائیل از این مسلک را می‌توان در ارائه خدمات به نشریات بهائی منتشره در ایران دانست؛ بدین معنا که این نشریات از طریق اسرائیل برای بهائیان در سراسر جهان ارسال می‌شود. در این زمینه، نامه یک بهائی به نام آقای عزت‌الله زهرایی ساکن فرانسه (شهر سن کلو) در آهنگ بدیع از مجلات بهائیان ایران درج شده که در قسمتی از آن می‌خوانیم که: «شماره‌های مجله زیبای شما، مرتباً از طریق ارض اقدس [= اسرائیل] به این جانب می‌رسد.» (8) ملاقات با مسئولان طراز اول اسرائیل ولی روابط اسرائیلیان و بهائیان به این سطوح محدود نمی‌شد و به صورت روزافزون، عمق و گستره می‌یافت؛ آنها در سطح مسئولان رده اول با هم تعامل صمیمانه داشتند. در منابع بهائی به گوشه‌ای از این روابط اشاره شده است: 1. روز شنبه 19مه1951 (29/2/1330) زمانی که بن گوریون (صهیونیست مشهور و نخست وزیر رژیم صهیونیستی) به امریکا رفت، 4 تن از بهائیان: خانم امیلیا کالینز (نایب رئیس شورای بین‌المللی بهائی) و 3 تن از اعضای محفل روحانی ملی بهائیان امریکا به نام‌های خانم ادناترو و آقایان لروی آیواس و هوراس هولی به دستور شوقی افندی در شیکاگو با وی دیدار کردند. به نوشته مجله اخبار امری امریکا، ش 245 «در این ملاقات نمایندگان بهائی مراتب امتنان جامعه را نسبت به رویه محبت‌آمیز رؤسای حکومت جدیدالتأسیس اسرائیل و احترامی که نسبت به امر بهائی مرعی می‌دارند. بیان نمودند.» این گزارش می‌افزاید این ملاقات به دستور افندی صورت گرفت تا «احساسات بهائیان امریکا را نسبت به اسرائیل به معظم‌له اظهار دارند.» بر اساس این خبر، بن گوریون نیز نمایندگانی بهائی را «با کمال محبت و ملاطفت پذیرفتند.» و «مسرّت خویش را نسبت به افکار عالیه و نوایای سامیه دیانت بهائی و تعالیم مقدسه آن بیان داشتند.» مجله اخبار امری تصریح می‌کند که «صحبت‌ها و مذاکرات به تمامه در محیطی مملو از آزادی و صمیمیت و عاری از هرگونه تشریفات (9) صورت گرفت». نمایندگان بهائی نیز دیدگاه خود پیرامون صدراعظم جنایتکار و بی‌رحم اسرائیل (بن گوریون) را این‌گونه اظهار می‌دارند: «معظم‌له دارای افکار باز و نظر دوراندیش‌اند و به خوبی لزوم برادری دینی و تحمل و شکیبایی را احساس می‌نمایند.» سپس نماینده مطبوعاتی بن گوریون به مناسبت این ملاقات بیانیه‌ای مطبوعاتی صادر و تصریح کرد که نمایندگان بهائی در این ملاقات: «مکتوبی مشعر بر مراتب تقدیر و امتنان خویش نسبت به توجهی که حکومت اسرائیل در فهم قضایا و امور بهائی مبذول می‌دارد، حاوی عواطف بهائیان از برای خیر و تقدم اسرائیل تقدیم داشتند.» (10) 2. در ژانویه1954 (حدود دی ماه1332ش)، رئیس و نایب رئیس و منشی کل هیأت بین‌المللی بهائی، برای عرض تبریک، تقاضای «شرفیابی به حضور رئیس جمهور» را نمودند. رئیس جمهور اسرائیل نیز در اول ماه فوریه (13بهمن1332) اعضای عامله هیأت را به حضور پذیرفتند. در ضمن این ملاقات، رئیس جمهور اظهار تمایل کرد تا ضمن ملاقات با شوقی از مرکز بهائیت نیز دیدار کند که شوقی «صمیمانه» از او دعوت کرد. (11) 3. به این ترتیب زمینه دیدار رئیس جمهور رژیم صهیونیستی از اماکن بهائی فراهم می‌آید تا معلوم شود این رابطه دوسویه بوده و بر بنیاد علائق مشترک طرفین بنا شده است. البته ملاقات مسئولان دو طرف تا قبل از دیدار رئیس رژیم صهیونیستی از تأسیسات بهائی در آن کشور در سطوح بالا ادامه داشت. به نوشته نشریه رسمی بهائیان ایران: سرانجام در تحقیق این وعده، روز دوشنبه26آوریل1954 (6اردیبهشت1333) اسحاق بن زوی رئیس جمهور اسرائیل و همسرش از مراکز و مراقد بهائیان در اسرائیل دیدار کردند. او در جهان، نخستین رئیس دولتی بود که به این عمل مبادرت می‌کرد. شوقی افندی بلافاصله در 4 مه (14 اردیبهشت) ضمن بر شمردن موفقیت‌های اخیر جامعه بهائیت، بشارت این خبر را نیز به همه بهائیان عالم داد: «این زیارت، اولین تشرف رسمی است که از طرف یکی از رؤسای دول مستقله… به عمل آمده است.» (12) و لروی آیواس، منشی کل شورای بین‌المللی بهائی و مسئول ارتباط تشکیلات بهائیت با دولتمردان اسرائیل، نیز در گزارشی پر آب‌وتاب، این خبر را بازتاب داد. به نوشته او: شوقی و همسرش «از رئیس جمهور و خانم، با لطف و محبت مخصوصی پذیرایی کردند» و در جریان مذاکرات دوستانه نیز وی: «مراتب دوستی و محبت بهائیان را نسبت به کشور اسرائیل، بیان» می‌کند و آرزوها و دعاهای بهائیان را «برای ترقی
و سعادت اسرائیل اظهار» می‌دارد. رئیس جمهور اسرائیل نیز، «هنگام تودیع، از مهمان‌نوازی و محبتی که از طرف حضرت ولی امرالله [شوقی افندی] ابراز شده بود، اظهار تشکر و امتنان نموده، در ضمن تقدیر از اقدامات و مجهودات بهائیان در کشور اسرائیل، ادعیه قلبیه خود را برای موفقیت جامعه بهائی در اسرائیل و سراسر جهان ابراز داشتند»! (13) دیدار یاد شده در مطبوعات اسرائیل (نظیر روزنامه جروزالم پست) نیز انعکاس داده شد. (14) در گزارش آن روزنامه، بخش‌های دیگری از مذاکرات شوقی و رئیس رژیم صهیونیستی (افزون بر مطالب مندرج در گزارش آیواس) درج شده که میزان صمیمیت و اعتماد متقابل آن دو به یکدیگر را بهتر ترسیم می‌کند: «در این ملاقات، رئیس جمهور و ولی امر بهائی راجع به تأثیر دیانت در جامعه بشری با یکدیگر صحبت نمودند و حضرت شوقی ربانی اظهار فرمودند: امید است مرکز جهانی بهائی در اسرائیل بتواند در ترقی و تعالی مملکت و سعادت اهالی مستمراً متزایداً مؤثر واقع شود و نیز به این نکته اشاره فرمودند که از ابتدای تأسیس حکومت اسرائیل، بهائیان همواره روابط صمیمانه با دولت و بلدیه [= شهرداری ] حیفا داشته‌اند.» (15) ضمناً چون دیدار رئیس جمهور اسرائیل از مرکز بهائیان و قبور سران آن با آغاز دومین سال «جهاد روحانی» بهائیان همزمان شده بود، به همین دلیل شورای بین‌المللی بهائی در روز 27 آوریل (یک روز پس از دیدار رئیس رژیم صهیونیستی) این تقارن را به فال نیک! گرفته و می‌گوید: سال دوم جهاد روحانی با تشرف رئیس جمهور محترم دولت اسرائیل به مقام مقدس اعلی [= قبر علی محمد باب]… به مبارکی و میمنت آغاز گردید. (16) این ملاقات‌ها و بحث و تبادل‌نظرها آن‌قدر در سطوح بالا ادامه یافت که هماهنگی و همدلی گسترده‌ای را در اهداف دو طرف موجب شد به همین دلیل هیأت بین‌المللی بهائی در حیفا تصریح می‌کند که: «هر قدر اشخاص در دوائر دولتی [در اسرائیل] مقامشان بالاتر است، حس ادب و احترام و اطلاعات ایشان نسبت به امر [= بهائیت] بیشتر است به همین طریق، مقامات عالیه در انجام امور، نظر مساعدتری داشته و در موارد لازم از کمک مضایقه نمی‌کنند.» (17) 4. دیدارهای سران رژیم صهیونیستی و بهائی که نقش مهمی در تسهیل و گسترش فعالیت‌های فرقه بازی می‌کند، به همین محدود نشد و ده سال بعد در روز 18فروردین1343 ژالمان شازار رئیس جمهور بعدی اسرائیل نیز در رأس هیئتی از مرکز بهائیان در حیفا دیدار کرد. مشروح این دیدار و تعابیری که بهائیان برای گزارش آن انتخاب کرده‌اند، میزان علائق طرفین به یکدیگر را نشان می‌دهد. شرح این ملاقات به نقل از نشریه رسمی بهائیان ایران خواندنی است: «حضرت ژالمان شازار رئیس جمهور اسرائیل به اتفاق خانمشان و شهردار حیفا و خانمش و جمعی دیگر از اولیای امور کشور اسرائیل در تاریخ هفتم آوریل 1964 از مرکز عالم بهائی، به طور رسمی دیدن کردند. حضرت رئیس جمهور و همراهان از طرف اعضای بیت‌العدل استقبال شده… و به این مناسبت حضرت رئیس جمهور تحیات و ادعیه خالصانه خود را برای عموم احبا [= بهائیان] در سراسر عالم ابلاغ نمودند و چندی بعد به یاد بود این دیدار یک آلبوم عکس… به مشارالیه هدیه گردید… حضرت رئیس جمهور پس از دریافت این هدیه در ضمن نامه‌ای، تشکرات قلبی خود را اظهار و مجدداً پیام دوستی و حسن نیت خود را برای جامعه جهانی بهائی فرستاده‌اند.» (18) این حسن روابط و دید و بازدیدهای متقابل، باعث سرور فراوان بهائیان شده و آنان را چنان از مشاهده قدرت پوشالی رژیم صهیونیستی سرمست ساخته بود که بی‌محابا به حمایت از آن رژیم در نشریات بهائیان می‌پرداختند، که به عنوان نمونه می‌توان به مقاله باهر فرقانی در مجله آهنگ بدیع (سال1340، ش5، ص138) اشاره کرد. 5. در کنار این دیدارهای رسمی، بهائیان نیز به طور مرتب به دیدار صهیونیست‌ها شتافته و گزارش لحظه به لحظه از تحولات امور را به آنان ارائه می‌کردند. فی‌المثل سال 1347 اندکی قبل از جنگ اعراب و اسرائیل و اشغال بخش وسیعی از سرزمین‌های اسلامی، در جریان دومین دوره انتخاب کادر مرکزی بهائیان جهان – که به بیت‌العدل موسوم است و هر 5 سال یک بار در اسرائیل و با حضور نمایندگان بهائیان سراسر جهان برگزار می‌شود – در روز سوم همایش، درست هنگام اعلام اسامی اعضای جدید کادر مرکزی بهائیان جهان، یکی از سران بهائيت به نام اولینگا و چند نفر دیگر از سران فرقه به دیدار رئیس جمهور اسرائیل (لوی اشکول) می‌روند که این امر از اهمیت این انتخابات برای رهبران اسرائیل حکایت می‌کند. (19) رادیو اسرائیل گزارش این اجلاس بهائیان را به شکلی وسیع، هم در بخش عبری و هم به سایر زبان‌ها (از جمله عربی) پخش کرد و مطبوعات معروف اسرائیل همچون جروزالم پست نیز شرح مفصلی پیرامون اهداف این نشست را چاپ کردند. (20) جلوه‌های دیگری از سازش با صهیونیست‌ها در اینجا بی‌مناسبت نیست که به جلوه‌های دیگری از روابط فرقه و صهیونیسم که همدلی و هم
سویی دو طرف را در مقابل یکدیگر نشان می‌دهد، بپردازیم. از جمله این تعاملات، حضور اعضای هیئت نمایندگی اسرائیل در سایر کشورها در مجامع مختلف بهائی است که در زیر، بعضی از موارد آن را به نقل از نشریات بهائيت ذکر می‌کنیم: 1. هنگامی که شوقی افندی آخرین رهبر بهائیان در لندن از دنیا رفت و قرار شد در همان شهر دفن شود، دولت اسرائیل به سفارت خود در انگلستان دستور داد در این مراسم حضور فعال و پررنگ داشته باشد. لذا در غیاب سفیر کبیر اسرائیل در لندن، کاردار سفارت به نام گیرشون اولر در مراسم تشییع شرکت جست. (21) به نوشته منابع بهائی در طول 4 ساعت مراسم تشییع و تدفین، کاردار اسرائیل همچون یک صاحب عزا «با قدم آهسته و سرخمیده»، پا به پای سران بهائيت حضور داشت و: «به طور رسمی ادای احترام می‌نمود» و از چهره‌اش غم و تأثر می‌بارید. (22) 2. به گزارش نشریه رسمی بهائیان ایران، در ماه جولای سال 1960 (تیرماه1339) تعداد 17 هزار نفر از ساختمان بهائیان در امریکا بازدید کردند. در این گزارش به عنوان چهره‌های سرشناس بازدیدکننده، از موشه انتریونی ساکن اسرائیل و نماینده دولت جعلی اسرائیل برای شرکت در یک کمیته اداری نیز نام برده می‌شود تا شاید حضور وی اسباب تجدید روحیه برای بهائیان سرخورده و مأیوس باشد. (23) 3. بهائیان امریکا برای غرس نوعی گل سرخ به نام ماریان آندرسون در محوطه ساختمان مرکزی خود در آن کشور مراسمی برگزار کردند، در این مراسم جمعی از شخصیت‌ها، از جمله ژنرال کنسول اسرائیل حضور داشت و به ایراد سخن نیز پرداخت: «آقای «جاکوب بارمور» ژنرال کنسول اسرائیل در ضمن بیانات خود آرزو کرد که گل سرخ ماریان آندرسون به زودی در مقامات مقدسه بهائی در جبل کرمل نیز که شهرت جهانی یافته‌اند، غرس شود.» (24) 4. در اردیبهشت 1342 اجلاس تعیین کادر مرکزی بهائیان جهان در حیفا برگزار شد. در این مراسم کلیه حاضران به مناسبت فوت رئیس جمهور اسرائیل اسحاق بن زوی یک دقیقه سکوت کردند و پیام تسلیت فرستادند. نشریه جزوزالم پست همچنین تسلیت مربوطه را نیز درج کرد. (25) بهائیت و جنگ‌های اعراب و اسرائیل 1. جنگ شش روزه در ژوئن 1967 (خرداد1346) با حمله سریع و سنگین ارتش اسرائیل، سومین جنگ میان اعراب و اسرائیل در گرفت که به شکست ارتش‌های عربی منجر شد و بخش وسیعی از اراضی اسلامی همچون صحرای سینا، ارتفاعات جولان، کرانه باختری رود اردن و بیت‌المقدس به اشغال صهیونیست‌ها در آمد. بهائیان در خلال این جنگ برخلاف شعارشان مبنی بر «صلح جهانی» به جای محکوم کردن صهیونیست‌ها به عنوان «آغازگر جنگ و متجاوز» عملاً در کنار ارتش اسرائیل قرار گرفتند و همه‌گونه حمایت را از اشغالگران به عمل آوردند و از آن جمله به گزارش ساواک در تاریخ 10/ 5/ 46 مبلغی در حدود 120 میلیون تومان (که آن موقع رقم بسیار هنگفتی بود) به وسیله بهائیان ایران جمع‌آوری گردید که به ظاهر برای بیت‌العدل در حیفا ارسال شود «ولی منظور اصلی آنها از ارسال این مبلغ، کمک به ارتش اسرائیل می‌باشد.» ساواک در ادامه می‌افزاید: «مقدار قابل ملاحظه‌ای از این پول به وسیله حبیب ثابت [بهائیِ یهودی تبار] تعهد و پرداخت شده است». (26) 2. نبرد رمضان در اکتبر سال 1973 که مقارن با ماه مبارک رمضان بود، ارتش کشورهای اسلامی در عملیاتی برق‌آسا به صهیونیست‌ها یورش آوردند، تا اراضی خود را باز پس گیرند. نیروهای مصری در مدتی کوتاه از کانال سوئز عبور کردند و دیوار عظیم «بارلو» را که از سوی صهیونیست‌ها تسخیرناپذیر خوانده می‌شد، زیر پا گذاردند. در سایر جبهه‌ها نیز سوریه و اردن، صهیونیست‌ها را گوشمالی دادند و برای نخستین بار افسانه شکست‌ناپذیری ارتش اسرائیل را باطل ساختند. در این اوضاع، نشریات بهائیان به تکاپو افتادند و علیه جنگ و ویرانی به مبارزه برخاستند آنان که در طول جنگ سال 1967 سکوت اختیار کرده بودند، این بار به قلم‌فرسایی پرداختند و در سرمقاله نشریه رسمی محفل ملی بهائیان ایران با عنوان: «نزاع و جدال، منفور درگاه کبریا است» به موضع‌گیری تلویحی به نفع صهیونیست‌ها و علیه کشورهای اسلامی و عربی پرداختند و چنین نوشتند: «بشر غافل خیلی زود اثرات شدید جنگ‌های گذشته را از نظر دور داشته و تحت عناوین مختلفه به بهانه‌جویی پرداخته و می‌کوشد تا برای اطفای آتش اغراض خویش دوباره هوا را مسموم سازد و ابناء نوع خود را به دیار نیستی و هلاکت رهسپار نماید.» (27) و در ادامه مقاله فصل مشبعی را به بیان مذمت جنگ اختصاص دادند. بهائیان چنان از شکست صهیونیست‌ها سرخورده و ناراحت شده بودند که حتی مجله ورقا نشریه نونهالان بهائی را نیز از مویه‌های خویش بی‌نصیب نگذاشتند؛ این نشریه در شماره آبان 52 (اولین شماره پس از جنگ) در مقاله‌ای مفصل که ظاهراً یک دختر بچه بهائی به نام سویدا معانی (از بهائیان ایرانی‌تبار ساکن اسرائیل) فرستاده است، شدیداً برای خانواده‌های صهیونیست که فرزندانشان را به میدان‌های
جنگ با مسلمانان فرستادند، نوحه‌سرایی می‌کند و با استفاده از عبارات عاطفی می‌کوشد احساسات اطفال بهائی را به نفع صهیونیست‌ها تحریک کند و این کودکان را از ابتدا با محبت صهیونیست‌ها و کینه مسلمانان پرورش دهد. در بخشی از این مقاله می‌خوانیم: در این چند روزه جنگ، وضع مردم خیلی رقت‌بار بود، مادرها و بچه‌هایشان نگران و پریشان، منتظر وصول اخبار جنگ بودند… وقتی خبر قتل کشته شدگان و شماره آنها منتشر می‌گردید، اشک‌ها سرازیر می‌شد و همگی داغ‌دار بودند… و غروب‌ها که مادران دست فرزندانشان را گرفته تنهایی به گردش می‌رفتند، حالت محزونی از چهره همگی نمودار بود. (28) انزوای بهائیت در جهان اسلام دقیقاً به علت همین همسویی‌ها و همدلی‌ها میان صهیونیست‌ها و بهائیان، و تلاش عناصر بهائی در کسب اطلاعات در کشورهای اسلامی، بود که اعراب و مسلمانان، سخت به این فرقه حساس شدند و از جمله: 1. سال 1960 در خلال مجمع عمومی مؤتمر اسلامی بیت‌المقدس، یکی از شرکت‌کنندگان ایرانی از نقش اطلاعاتی بهائیان برای اسرائیل سخن به میان آورد. (29) 2. پس از روشن شدن نقش بهائیان در کشورهای اسلامی برای کسب اطلاعات به نفع رژیم صهیونیستی بود که اتحادیه عرب در برابر این فرقه موضع‌گیری کرد و موضوع بهائیت در دستور کار «دفتر تحریم اعراب علیه اسرائیل» قرار گرفت. این دفتر مأموریت داشت که تمام شرکت‌ها و مجتمع‌های صنعتی و اقتصادی خارجی را که با اسرائیل منافع مشترک دارند شناسایی و نام آنها را برای تحریم در اختیار کشورهای عربی قرار دهد. خبرگزاری رویتر در 10 ژانویه 1975 [18دی1353] از دمشق، به نقل از محمد محجوب مسئول دفتر تحریم اعراب علیه اسرائیل اعلام کرد که در کنفرانس ماه آینده، مبارزه با گروه بهائی از سوی این دفتر به طور جدی بررسی خواهد شد و این فرقه را یک جنبش طرفدار اسرائیل و صهیونیسم خواند. (30) همین مضمون را خبرگزاری خاورمیانه، همان روز به نقل از محمد محجوب مخابره کرد. کنفرانس مزبور روز 23 فوریه [4اسفند1353] در قاهره برگزار گردید و تصمیمات آن، روز 25 فوریه منتشر شد. اجلاس مزبور پیرامون بهائیت، تصمیم مهم زیر را اتخاذ کرد: و قرر المکتب ایضاً فرض حظر علی نشاط البهائیین فی الدول العربیه و اغلال محافلهم بعد ان ثبت ان الصهیونیه تستر ورائهم. (31) یعنی: همچنین دفتر [تحریم اعراب علیه اسرائیل] مقرر داشت که بایستی دولت‌های عربی از تحرکات بهائی‌ها و تشکیل محافل آنها شدیداً جلوگیری کنند زیرا [برای اعضا مسلم شد که] صهیونیسم پشت آنان پنهان شده است. 3. مجمع الفقه الاسلامی وابسته به سازمان کنفرانس اسلامی بالاترین مرجع دینی در جهان اسلام است که فقهای 57 کشور اسلامی از تمامی مذاهب و فرق حتی وهابیت در آن عضویت دارند. این مجمع در جلسات 18 تا 23 بهمن 1336/ 6 تا 11 فوریه 1988 خود طی مصوبه‌ای، «ادعای رسالت بهاءالله و نزول وحی بر وی» و دیگر معتقدات بهائیان را مصداق «انکار ضروریات دین» شمرد. (32) نیز در 26 ژانویه 1987 مطابق با 29 جمادی الاول 1407 قطعنامه‌ای به امضای فقهای شیعه و سنی عضو مجمع منتشر کرد که بهائیان را به اجماع مسلمانان، کافر و خارج از دین اسلامی شمرده و خواستار برخورد مقتضی با آنان از سوی دولت‌ها و ملت‌های اسلامی بود. (33)
✡ استفاده از واکسیناسیون برای بیوتروریسم (١) 1⃣ موضوع شیوع عمدی بیماری‌ها تازگی ندارد. به‌عنوان نمونه در سال ۱۹۹۸ در لیبی تعدادی پرستار بلغاری، که از طرف سازمان‌های بین‌المللی برای به لیبی رفته بودند، به آلوده کردن ۴۰۰ نفر به متهم شدند. [1] 2⃣ از آن به بعد نیز گزارش‌های زیادی در این‌باره منتشر شد. درباره‌ی برنامه‌ی شیطانی برای دنیا به ۵۰۰ میلیون نفر، می‌شود مطالب زیادی را یافت. این موضوع حتی در سنگ‌نوشته‌های معروف به Georgia Guidestones نصب شده در ۴۰ سال پیش، نیز ذکر شده است. 👉 http://yon.ir/population 3⃣ متأسفانه در ایران درباره‌ی این اطلاع‌رسانی کافی نشده است. وقتی عده‌ای از سیاسیون ایران علناً برای ملحق شدن ایران به مورد نظر تلاش می‌کنند، باید انتظار بقیه‌ی لوازم و اجزاء این را نیز داشته باشیم: کمک به برنامه کاهش جمعیت، گسترش برده‌داری و... ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ استفاده از واکسیناسیون برای بیوتروریسم (٢) 💉 ایراد اصلی واکسیناسیون 1⃣ هنوز در بین اهل علوم پزشکی بحث‌انگیز است و مخالفان زیادی دارد. متأسفانه در کشور ما هرگونه مخالفت با واکسن، با اتهامات و برچسب‌های «غیرعلمی بودن» و «اظهارنظر غیرتخصصی» توسط پزشکان روبه‌رو می‌شود. اما در واقع، یکی از دلایل طرفداری پزشکان از واکسیناسیون [حداقل در حوزه‌ی قدرت نهادهای بین‌المللی]، این است که به محض اعلام مخالفت با آن، پروانه‌ی کار خود را از دست می‌دهند؛ و اگر دراین رابطه تبلیغ کنند، سر به نیست می‌شوند. [2] 2⃣ مثال‌های زیادی را می‌توان آورد که نشان دهد اصل ایده‌ی واکسیناسیون، حداقل درباره بعضی بیماری‌ها، ایده‌ی خوبی نیست. مثلاً از سال ۱۹۹۳ در فیلیپین گزارش نشده بود. اما پس از توفان Haiyan در سال ۲۰۱۳، یونیسف ۵۰۰ هزار دوز واکسن فلج اطفال را در مناطق توفان‌زده پخش کرد. به همین دلیل این بیماری از طریق فاضلاب‌ها در بین بقیه‌ی مردم پخش شد و این بیماری، که ریشه‌کن شده بود، را دوباره به فیلیپین برگرداند! 3⃣ در دوره‌ی کنونی دیگر مهم نیست که آیا از نظر علمی مفید بودن واکسیناسیون ثابت شده یا نشده است. ایراد اصلی این روش این است که بهترین ابزار برای است. مثلاً در کنفرانسی در سال ٢٠١٠ بیان کرد که با کمک واکسن‌های مؤسسات تحت مدیریت او، می‌توان روی ۱۰٪ تا ۱۵٪ دنیا حساب کرد. [3] ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
🕎 رسم کپر (کفاره) 1⃣ رسم است که در (روز پیش از کیپور)، به نشانه‌ی برای هر نفر مرغ یا خروسی را گرفته و (ذبح شرعی) می‌کنند. 2⃣ پیش از شحیطا جملاتی خوانده می‌شود که مضمون آن چنین است: 👈 «این حیوان، کفاره گناه من باشد و به جای من خونش ریخته شود.» 3⃣ به‌جای مرغ و خروس می‌توان از دیگر پرندگان حلال‌گوشت استفاده کرد. چنانچه دسترسی به مرغ زنده یا شحیطای آن در آدینه کیپور یا روزهای پیش از آن ممکن نباشد، می‌توان قیمت معادل آن را پس از خواندن جملاتی، همانند ذبح پرنده به فقرا و مستمندان صدقه داد یا ویژه هزینه‌های آموزش مذهبی کرد. ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter