eitaa logo
شناخت تفکرات صهیونیسم،andeeyshkade
187 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
3.7هزار ویدیو
86 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم ویل یومئذ للمکذبین، فیعذبه الله العذاب الاکبر (بصیرت، اندیشه، وتحلیل،، چالشهای.پیش رو)
مشاهده در ایتا
دانلود
1️⃣ در سده نوزدهم، کمپانی‌های P&O، جاردین ماتسون و بانک HSBC شبکه‌ای همبسته را تشکیل می‌دادند که بخش عمده فعالیت‌های مربوط به امور حمل و نقل دریایی و بانکی مرتبط با با شرق را در انحصار خود داشتند. مرکز اولیه فعالیت این شبکه در بندر شانگهای بود که سپس به هنگ‌کنگ منتقل شد. 2️⃣ این سه کمپانی امروزه نیز به‌عنوان کانون اصلی تجارت جهانی شناخته می‌شوند. سازمان ملل متحد حجم تجارت مواد مخدر را سالیانه 400 تا 500 میلیارد دلار تخمین می‌زند که ده درصد کل تجارت جهانی را شامل می‌شود و دومین شاخه اقتصاد جهان، بعد از تجارت اسلحه، به‌شمار می‌رود. (تجارت نفت در رده سوم جای دارد.) 3️⃣ ، اندیشمند سیاسی آمریکایی، می‌نویسد: «این پول از کجا می‌آید و به کجا می‌رود؟ این معمایی تقریباً ناشناخته است، ولی تخمین‌های کلی نشان می‌دهد که 60 درصد این پول از طریق بانک‌های ایالات متحده رد و بدل می‌شود.» چامسکی می‌افزاید:‌ «آن‌ها کارخانه فولاد که نمی‌سازند،‌ معلوم است این پول صرف چه تجارتی می‌شود.» 👇👇👇
1️⃣ در جریان جنبش ملّی شدن صنعت نفت ایران نیز نقش مرموز و پیچیده‌ای ایفا نمود که تاکنون مورد مطالعه جدّی قرار نگرفته است. 2️⃣ او در تیر ماه 1330 ش./ ژوئیه 1951 م. به‌عنوان نماینده ترومن، رئیس‌جمهور آمریکا، برای حل اختلافات نفتی ایران و انگلیس تعیین شد و در جریان سفرهای خود به تهران و لندن با دکتر و مقامات دولت کلمنت اتلی از حزب کارگر انگلستان و شرکت نفت انگلیس و ایران به مذاکره پرداخت. 3️⃣ هدف اصلی هریمن از این تلاش، انتقال مالکیت از شرکت نفت انگلیس به بود که به‌عنوان مهم‌ترین مرکز سرمایه‌گذاری نفتی این شناخته می‌شود. در آن زمان، پالایشگاه آبادان به‌عنوان بزرگ‌ترین پالایشگاه جهان از جایگاهی منحصر‌به‌فرد در صنعت جهانی نفت برخوردار بود و ارزش مادی آن حدود 120 میلیون پوند تخمین زده می‌شد که برابر بود با هزینه احتمالی نوسازی و مدرن کردن صنعت زغال سنگ انگلستان. 4️⃣ در ایالات متحده آمریکا، نقش میانجی‌گری دولت ایران و شرکت نفت انگلیس را گروهی از دسیسه‌گران نفتی- مالی وابسته به شبکه هریمن، به‌ویژه (معاون و دوست آچسون وزیر خارجه)، به‌دست داشتند که به غارتِ مرده‌ریگ کمپانی دولتی نفت انگلیس (بریتیش پترولیوم بعدی) به‌سود بخش خصوصی (به‌ویژه رویال داچ شل) چشم دوخته بودند. 5️⃣ در مذاکرات ایشان با مصدق مسئله انتقال پالایشگاه آبادان به رویال داچ شل به‌طور جدّی مطرح بود و به‌نظر می‌رسد زمانی‌که این تلاش به نتیجه نرسید ساقط کردن دولت مصدق در دستور کار این کانون دسیسه‌گر قرار گرفت. ✍️ نویسنده: عبدالله شهبازی 📖 متن کامل مقاله به‌همراه منابع: 👉 yon.ir/harriman ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
1️⃣ پس از مرگ ادوارد هریمن (1909)، پسر بزرگ او، ویلیام آورل هریمن، اداره‌ی ثروت عظیم موروثی پدر را به‌دست گرفت و در سال 1919 بانک خصوصی و. آ. هریمن و شرکا را تأسیس کرد که در سال 1931 به بانک برادران براون- هریمن تغییر نام داد. این مجتمع مالی به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین بانک‌های خصوصی جهان شناخته می‌شود. 2️⃣ بیش از پنجاه سال در حیات سیاسی ایالات متحده و جهان نقشی بسیار مرموز و مؤثر ایفا نمود. در دوران ، در مقاطع حساس تاریخی مأموریت‌های مهم سیاسی و دیپلماتیک را به‌دست می‌گرفت و به‌عنوان متنفذترین “کارچاقکن بین‌المللی” سرّی‌ترین مذاکرات را به فرجام می‌رسانید. 3️⃣ هریمن به‌عنوان فرستاده ویژه رؤسای جمهور ایالات متحده، از روزولت تا کارتر، مأمور مذاکرت سرّی با چهار رهبر اتحاد شوروی پیشین (استالین، خروشچف، برژنف و آندروپوف) بود. 4️⃣ آورل هریمن دوست صمیمی سِر به‌شمار می‌رفت و از پیوندهای شخصی عمیق و گسترده با محافل سیاسی و مالی لندن برخوردار بود. 5️⃣ مورّخین او را به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین دسیسه‌گران مالی و سیاسی سده بیستم می‌شناسند که در مداخله نظامی آمریکا در ویتنام و اشتعال نائره به‌شدت مؤثر بود. 👇👇👇
✡️ معمای تبار خاندان بوش و فرقه جمجمه و استخوان (1) 🎯 سیمای خانوادگی جرج بوش (قسمت سوم) ☠️ معمایی به‌نام تبار خاندان بوش 1️⃣ اطلاعات ما درباره پیشینه تنها به چهار نسل اخیر آن محدود است: ساموئل بوش، پرسکات بوش،‌ جرج بوش اوّل و جرج بوش دوّم. 2️⃣ زمانی که (پدر جرج بوش اوّل) به‌عنوان سناتور به شهرت و مقامی دست یافت، کوشید تا برای خانواده خود نسب اشرافی جعل کند و مدعی شد که از تبار هنری سوم، پادشاه انگلستان از خاندان آنژو، است. برای این ادعا نمی‌توان کمترین اعتباری قائل شد و تنها باید آن را به‌عنوان “طنز” یا نمادی از روان‌شناسی خاندان بوش نقل کرد. 3️⃣ البته در آمریکای سده هیجدهم و اوایل سده نوزدهم نام “بوش” ناشناخته نیست ولی این نام نه به اعضای یک خاندان اصیل مسیحی از تبار شاهان آنژو، بلکه به خانوادهای تعلق داشت که احتمالاً از آلمان مهاجرت کرده بودند. نام “بوش” نیز، به شکل‌های Busch و Bush ، ظاهراً آلمانی است. 4️⃣ از این خاندان، ماتیاس بوش را می‌شناسیم که در کنار سایر صرّافان و پیمانکاران نظامی ، چون مانوئل مردخای نوح و حایم سالومون، در صحنه جنگ استقلال آمریکا فعال بود؛ و کلنل سولومون بوش و هنری پایک بوش و لویس بوش و یوناس بوش را که همه در زمره پیمانکاران و ماجراجویان نظامی جای داشتند. 5️⃣ و این بوش‌ها، در کنار همتایان خویش، در دوران اولیه آمریکا بسیار مؤثر بودند. برای مثال، سولومون بوش در اواخر سده هیجدهم استاد اعظم گراندلژ پنسیلوانیا بود همان‌گونه که حایم سالومون و جوزف میرز به‌عنوان فعال‌ترین گردانندگان نهادهای ماسونی آمریکای آن عصر شناخته می‌شدند و حمون بوش از فعالین ماسونی نیویورک به‌شمار میرفت. 6️⃣ به‌دلیل فقدان منابع و اسناد کافی، شناخت پیوند بوشهای اواخر سده هیجدهم و اوایل سده نوزدهم، که اندکی بعد نام ایشان از صفحات تاریخ ایالات متحده محو شد، با خاندان بوش، که از اوایل سده بیستم میلادی و با ظهور کرد، ممکن نیست. 7️⃣ البته دوم چندان نیز بی‌پیشینه نیست. مادر او، باربارا پیرس، از اعقاب ژنرال فرانکلین پیرس، چهاردهمین رئیس‌جمهور آمریکا است. ولی حتی اگر، طبق ادعای پرسکات بوش، هنری سوم را نیای خاندان بوش بدانیم نه بوشهای یهودی و ماسون را، فرانکلین پیرس نیز، چون هنری سوم، نیای خوشنامی برای بوشِ پسر نیست! 8️⃣ او از حامیان بود و مورد حمایت بردهداران بزرگ منطقه نیوانگلند. پیرس با بانکداران انگلستان پیوند نزدیک داشت و اگوست بلمونت صرّاف نامدار و نماینده رسمی لندن، مقتدرترین وزیر کابینه‌اش بود. این بلمونت بود که مخارج انتخابات ژنرال پیرس را تأمین کرد. مورخین آمریکایی دولت پیرس را دولتِ ماسون‌های می‌دانند. ✍️ نویسنده: عبدالله شهبازی 📖 متن کامل مقاله به‌همراه منابع: 👉 yon.ir/skulll ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡️ معمای تبار خاندان بوش و فرقه جمجمه و استخوان (2) 🎯 سیمای خانوادگی جرج بوش (قسمت سوم) ☠️ فرقه جمجمه و استخوان 1️⃣ سه نسل اخیر (پرسکات بوش، جرج بوش اوّل و جرج بوش دوّم) فارغ‌التحصیل می‌باشند و به‌عنوان اعضای فرقه‌ی شبه‌ماسونی شناخته می‌شوند که مقر آن در دانشگاه ییل است و یکی از متنفذترین نهادهای پنهان برای گزینش و تربیت نخبگان و جذب ایشان به صفوف ایالات متحده آمریکا به‌شمار می‌رود. 2️⃣ فرقه فوق دارای مناسک عجیبی است؛ از جمله اعضا باید برهنه در تابوت بخوابند و معبد ایشان “مقبره” نام دارد. به دلیل این مناسک مرگ‌پرستانه است که این فرقه به نیز شهرت دارد. اعضا از انضباط اکید و وفاداری شدید نسبت به فرقه برخوردارند. برخی محققین مقررات و مناسک این فرقه را بسیار شبیه به فرقه رازآمیز می‌دانند. 3️⃣ توجه به فرقه جمجمه و استخوان، به‌عنوان یک دسیسه‌گر و بسیار مؤثر در حیات سیاسی ایالات متحده آمریکا، از سال 1977 و با مقاله‌ی افشاگرانه «ران روزنبائوم» برانگیخته شد که خود فارغ‌التحصیل ییل بود. مع‌هذا، نقش اصلی را در معرفی این فرقه دکتر ، محقق برجسته انستیتوی هوور دانشگاه استانفورد، انجام داد. او از سال 1983 به انتشار مقالاتی در این زمینه دست زد که سرانجام در سال 1986 به‌صورت کتاب انتشار یافت. کتاب ساتون یک اثر تحقیقی مستند است که از اسناد داخلی فرقه نیز بهره جسته است. ساتون اندکی بعد کتابی منتشر کرد با عنوان «دو چهره جرج بوش» که گامی بزرگ در افشای پیوندهای پنهان به‌شمار می‌رفت. 4️⃣ دانشگاه ییل در سال 1701 تأسیس شد، ولی از زمان انتقال آن به شهر نیوهاون و دریافت کمک‌ از اليهو ييل (1718) بود که به‌طور جدّی شکل گرفت. که به خدمت کمپانی هند شرقی بریتانیا درآمده بود در سال‌های 1672-1687 ریاست مرکز کمپانی در مدرس هند را به‌دست داشت. او در مشارکت با سوداگران چون بارتولمو رودریگز، آلوارو فونسکا، دومینیگو دوپورتو و ژاک دو پائیوا تکاپوی تجاری گسترده‌ای را، به‌ویژه در زمینه ، سامان داد و با ثروتی انبوه به انگلستان بازگشت. سایر بنیانگذاران و مدیران دانشگاه ییل نیز به شبکه مستعمراتی- تجاری فوق وابسته بودند و به خاندان‌هایی تعلق داشتند که به شهرت دارند. 5️⃣ فرقه جمجمه و استخوان را ژنرال در سال 1832 بنیان نهاد. وی به خاندان راسل تعلق داشت که اعضای آن به‌عنوان رهبران سندیکای آمریکایی در سده نوزدهم شناخته می‌شوند. در سال 1818، چهارده سال پیش از تأسیس فرقه جمجمه و استخوان، ساموئل راسل، پسر عموی ژنرال راسل فوق‌الذکر، قاچاق گسترده تریاک عثمانی و ایران را به چین آغاز کرد. 6️⃣ خاندان راسل در رأس یک شبکه تجاری خویشاوند بسیار مقتدر و ثروتمند جای داشت که اعضای آن عبارت بودند از خانواده‌های راسل،‌ پیرپونت، ادواردز، بار،‌ گریسولد، دای، آلسوپ و هوبارد. در دهه 1830 شبکه راسل سندیکای متعلق به خاندان پرکینز، اهل بوستن، را خرید و از این‌طریق با خاندان‌های کابوت، لاول، هیگینز، فوربٍس، کاشینگ، استورگیز، کولیج و دلانو و قاچاقچیان نیویورک شریک شد و امپراتوری تریاک راسل‌ها را تشکیل داد. 7️⃣ اعضای این خاندان‌ها از آن زمان تا به امروز در صفوف حضور فعال دارند. خاندان هانتینگتون نیز به‌همین شبکه تعلق دارد، اعضای آن در فرقه‌ی فوق عضویت داشته‌اند و برخی نویسندگان آمریکایی از ، اندیشه‌پرداز معاصر آمریکایی، به‌عنوان مورخ این فرقه یاد می‌کنند. ✍️ نویسنده: عبدالله شهبازی 📖 متن کامل مقاله به‌همراه منابع: 👉 yon.ir/skulll ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡️ معمای تبار خاندان بوش و فرقه جمجمه و استخوان (3) 🎯 سیمای خانوادگی جرج بوش (قسمت سوم) ☠️ فرقه جمجمه و استخوان 1️⃣ تأسیس فرقه جمجمه و استخوان را باید به‌عنوان یکی از پروژه‌های این مافیایی برای استقرار حاکمیت سیاسی خویش بر ایالات متحده آمریکا ارزیابی کرد. این پروژه سیطره‌جویانه به محدود نبود و برخی دیگر از نهادهای آموزش عالی ایالات متحده را نیز دربرمی‌گرفت. از جمله می‌توان به اقدامات سایر اعضای نامدار این اشاره کرد: 2️⃣ «جان گرین» سه ساختمان در ساخت و بخشی از هزینه‌های این دانشگاه را متقبل شد، «ابیل لاو» ساختمان در نیویورک را ساخت. این افراد که نام‌شان بر تارک ساختمان‌های پرینستون و کلمبیا می‌درخشد، برای استتار منشأ تبهکارانه ثروتشان تلاش چندان نمی‌کردند. همان‌گونه که کابوت‌ها و هیگینسون‌ها و ولدهای نیز اصراری بر پنهان کردن پیشینه غیرشرافتمندانه خود نداشتند!! 3️⃣ در دهه‌های بعد، برخی از اعضای فرقه جمجمه و استخوان در مناصب عالی ایالات متحده آمریکا جای گرفتند و یک موروثی حکومت‌گر را بنیان نهادند. برای مثال، می‌توان به خاندان تافت اشاره کرد. آلفونسو تافت، دوست ژنرال ویلیام هانتینگتون راسل و از اعضای بنیانگذار فرقه، در سال‌های 1876-1877 دادستان کل آمریکا شد و پسرش، به‌نام ویلیام هوارد تافت (عضو فرقه از سال 1878)، در سال‌های 1909-1913 رئیس‌جمهور ایالات متحده بود. پسر رئیس‌جمهور تافت به‌نام رابرت آلفونسو تافت (عضو فرقه از سال 1910) از سناتورهای مقتدر دوران جنگ دوّم جهانی بود. 4️⃣ اوّل، چهل و یکمین رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا، فرزند پرسکات بوش و دوروتی واکر است. پرسکات بوش در سال 1913 وارد دانشگاه ییل شد. این همان سالی است که رولاند (بانی) هریمن نیز تحصیلات خود را در دانشگاه ییل آغاز کرد و آورل هریمن، برادر بزرگ بانی، به‌عنوان عضو برجسته فرقه جمجمه و استخوان، در کنار پرسی راکفلر، هدایت فرقه را به‌دست گرفت. در بهار سال 1916 پرسکات بوش و بانی هریمن، که اینک دوستان صمیمی به‌شمار می‌رفتند،‌ به عضویت فرقه پذیرفته شدند. 5️⃣ در این زمان، که مقارن با سال‌های جنگ اوّل جهانی بود، دو متولی فرقه، آورل هریمن و پرسی راکفلر، توجهی خاص به معطوف میداشتند. آن‌ها به‌دنبال شناسایی و ارتقاء کارگزاران جدید و مورد اعتماد بودند. چنین بود که پرسکات بوش را برای همکاری برگزیدند و اندکی بعد او را در مقام یکی از شرکای اصلی خویش جای دادند. 6️⃣ در نوامبر 1919 بانک “و. آ. هریمن و شرکا” در نیویورک تأسیس شد. ریاست عالی بانک را به‌دست داشت. برت واکر، که اندکی قبل پرسکات بوش با دختر او ازدواج کرده بود، در مقام رئیس و مدیر اجرایی بانک قرار گرفت. سایر شرکای اصلی عبارت بودند از بانی هریمن، پرسی راکفلر و پرسکات بوش. 7️⃣ پیوند با فرقه جمجمه و استخوان در نسل‌های بعد نیز تداوم یافت. در سال 1927 جرج هربرت واکر (پسر)، برادر زن پرسکات بوش و دایی جرج بوش اوّل، به عضویت فرقه درآمد. در سال 1948 جرج بوش اوّل عضو فرقه شد و در سال 1968 جرج بوش پسر (رئیس‌جمهور کنونی ایالات متحده آمریکا). ✍️ نویسنده: عبدالله شهبازی 📖 متن کامل مقاله به‌همراه منابع: 👉 yon.ir/skulll ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
خانه / سایر مباحث / خانواده‌های یهودی / معمای تبار خاندان بوش و فرقه جمجمه و استخوان معمای تبار خاندان بوش و فرقه جمجمه و استخوان خانواده‌های یهودی ارسال دیدگاه 7 بازدید سیمای خانوادگی جرج بوش (قسمت سوم) جمجمه و استخوان معمایی به‌نام تبار خاندان بوش اطلاعات ما درباره پیشینه خاندان بوش تنها به چهار نسل اخیر آن محدود است: ساموئل بوش، پرسکات بوش،‌ جرج بوش اوّل و جرج بوش دوّم. زمانی که پرسکات بوش (پدر جرج بوش اوّل) به‌عنوان سناتور به شهرت و مقامی دست یافت، کوشید تا برای خانواده خود نسب اشرافی جعل کند و مدعی شد که از تبار هنری سوم، پادشاه انگلستان از خاندان آنژو، است. (1) برای این ادعا نمی‌توان کمترین اعتباری قائل شد و تنها باید آن را به‌عنوان “طنز” یا نمادی از روان‌شناسی خاندان بوش نقل کرد. البته در آمریکای سده هیجدهم و اوایل سده نوزدهم نام “بوش” ناشناخته نیست ولی این نام نه به اعضای یک خاندان اصیل مسیحی از تبار شاهان آنژو، بلکه به خانوادهای یهودی تعلق داشت که احتمالاً از آلمان مهاجرت کرده بودند. نام “بوش” نیز، به شکل‌های Busch و Bush ، ظاهراً آلمانی است. از این خاندان، ماتیاس بوش را می‌شناسیم که در کنار سایر صرّافان و پیمانکاران نظامی یهودی، چون مانوئل مردخای نوح و حایم سالومون، در صحنه جنگ استقلال آمریکا فعال بود؛ و کلنل سولومون بوش و هنری پایک بوش و لویس بوش و یوناس بوش را که همه در زمره پیمانکاران و ماجراجویان نظامی جای داشتند. (2) و این بوشها، در کنار همتایان خویش، در دوران اولیه فراماسونری آمریکا بسیار مؤثر بودند. برای مثال، سولومون بوش در اواخر سده هیجدهم استاد اعظم گراندلژ پنسیلوانیا بود همان‌گونه که حایم سالومون و جوزف میرز یهودی (3) به‌عنوان فعال‌ترین گردانندگان نهادهای ماسونی آمریکای آن عصر شناخته می‌شدند (4) و حمون بوش از فعالین ماسونی نیویورک به‌شمار میرفت. (5) به‌دلیل فقدان منابع و اسناد کافی، شناخت پیوند بوشهای یهودی اواخر سده هیجدهم و اوایل سده نوزدهم، که اندکی بعد نام ایشان از صفحات تاریخ ایالات متحده محو شد، با خاندان مسیحی بوش، که از اوایل سده بیستم میلادی و با ساموئل بوش ظهور کرد، ممکن نیست. شجره خاندان بوش البته جرج بوش دوم چندان نیز بیریشه نیست. مادر او، باربارا پیرس، از اعقاب ژنرال فرانکلین پیرس، چهاردهمین رئیس‌جمهور آمریکا (1853-1857)، است. ولی حتی اگر، طبق ادعای پرسکات بوش، هنری سوم را نیای خاندان بوش بدانیم نه بوشهای یهودی و ماسون را، فرانکلین پیرس نیز، چون هنری سوم، نیای خوشنامی برای بوش پسر نیست! او از حامیان برده‌داری بود و مورد حمایت بردهداران بزرگ منطقه نیوانگلند. پیرس با بانکداران انگلستان پیوند نزدیک داشت و اگوست بلمونت (6) صرّاف نامدار یهودی و نماینده رسمی بنیاد روچیلد لندن، مقتدرترین وزیر کابینه‌اش بود. این بلمونت بود که مخارج انتخابات ژنرال پیرس را تأمین کرد و در دوران زمامداری پیرس سیاست استعماری او را علیه کوبا هدایت نمود. مورخین آمریکایی دولت پیرس را دولتِ ماسون‌های طریقت اسکاتی کهن می‌دانند. فرقه جمجمه و استخوان سه نسل اخیر خاندان بوش (پرسکات بوش، جرج بوش اوّل و جرج بوش دوّم) فارغ‌التحصیل دانشگاه ییل می‌باشند و به‌عنوان اعضای فرقه‌ی شبهماسونی “جمجمه و استخوان” (7) شناخته می‌شوند که مقر آن در دانشگاه ییل است و یکی از متنفذترین نهادهای پنهان برای گزینش و تربیت نخبگان و جذب ایشان به صفوف الیگارشی ایالات متحده آمریکا به‌شمار می‌رود. علامت فرقه جمجمه و استخوان فرقه فوق دارای مناسک عجیبی است؛ از جمله اعضا باید برهنه در تابوت بخوابند و معبد ایشان “مقبره” (8) نام دارد. به دلیل این مناسک مرگپرستانه است که این فرقه به “برادری مرگ” (9) نیز شهرت دارد. اعضا از انضباط اکید و وفاداری شدید نسبت به فرقه برخوردارند. برخی محققین مقررات و مناسک این فرقه را بسیار شبیه به فرقه رازآمیز ایلومیناتی (10) می‌دانند. (11) توجه به فرقه جمجمه و استخوان، به‌عنوان یک سازمان مخفی دسیسه‌گر و بسیار مؤثر در حیات سیاسی ایالات متحده آمریکا، از سال 1977 و با مقاله‌ی افشاگرانه ران روزنبائوم برانگیخته شد که خود فارغ‌التحصیل ییل بود. (12) مع‌هذا، نقش اصلی را در معرفی این فرقه دکتر آنتونی ساتون، محقق برجسته انستیتوی هوور دانشگاه استانفورد، انجام داد. او از سال 1983 به انتشار مقالاتی در این زمینه دست زد که سرانجام در سال 1986 به‌صورت کتاب انتشار یافت. کتاب ساتون یک اثر تحقیقی مستند است که از اسناد داخلی فرقه نیز بهره جسته است. (13) ساتون اندکی بعد کتابی منتشر کرد با عنوان دو چهره جرج بوش (14) که گامی بزرگ در افشای پیوندهای پنهان خاندان بوش به‌شمار میرفت. دو کتاب آنتونی ساتون درباره جرج بوش مؤسسه آموزشی که بعدها به دانشگاه ییل موسوم شد، هر چند در سال 1701 تأسیس شد، ولی در واقع از زمان انتقال آن
به شهر نیوهاون و دریافت کمک‌ از اليهو ييل (1718) بود که به‌طور جدّی شکل گرفت. (15) الیهو ییل یک ماجراجوی متولد بندر بوستن بود که به خدمت کمپانی هند شرقی بریتانیا درآمد و در سال‌های 1672-1687 ریاست مرکز کمپانی در مدرس هند (قلعه سن‌جرج) را به‌دست داشت. او در مشارکت با سوداگران یهودی چون بارتولمو رودریگز، آلوارو فونسکا، دومینیگو دوپورتو و ژاک دو پائیوا تکاپوی تجاری گسترده‌ای را، به‌ویژه در زمینه الماس، سامان داد و با ثروتی انبوه به انگلستان بازگشت. (16) سایر بنیانگذاران و مدیران دانشگاه ییل نیز به شبکه مستعمراتی- تجاری فوق وابسته بودند و به خاندان‌هایی تعلق داشتند که به “الیگارشی بوستن” شهرت دارند. دانشگاه ییل (Yale University) نشان دانشگاه ییل به‌همراه شعار دانشگاه به دو زبان عبری و لاتین: نور و حقیقت فرقه جمجمه و استخوان را ژنرال ویلیام هانتینگتون راسل در سال 1832 بنیان نهاد. و عجیب اینجاست که این فرقه در زمانی تأسیس شد که، به‌دلیل نوشته‌های ضد ماسونی جان کوینزی آدامز، رئیس‌جمهور پیشین (1825-1829)، در افکار عمومی آمریکا بدبینی شدیدی نسبت به فراماسونری و فرقه‌های سرّی حاکم بود. آدامز ضدماسونی سرسخت بود و به‌نوشته کویل، “از فراماسونری نفرت داشت.” (17) او می‌گفت: کسانی که در فرقه‌های مخفی جهان‌وطنی عضویت دارند در یک جامعه دمکراتیک نمی‌توانند به‌عنوان شهروندانی وفادار شناخته شوند. ویلیام راسل به خاندان راسل (18) تعلق داشت که اعضای آن به‌عنوان رهبران سندیکای آمریکایی قاچاق تریاک در سده نوزدهم شناخته می‌شوند. در سال 1818، چهارده سال پیش از تأسیس فرقه جمجمه و استخوان، ساموئل راسل، پسر عموی ژنرال راسل فوق‌الذکر، قاچاق گسترده تریاک عثمانی و ایران را به چین آغاز کرد. (19) ویلیام هانتینگتون راسل خاندان راسل در رأس یک شبکه تجاری خویشاوند بسیار مقتدر و ثروتمند جای داشت که اعضای آن عبارت بودند از خانواده‌های راسل،‌ پیرپونت، ادواردز، بار،‌ گریسولد، دای، آلسوپ و هوبارد. در دهه 1830 شبکه راسل سندیکای قاچاق تریاک متعلق به خاندان پرکینز، اهل بوستن، را خرید و از این‌طریق با خاندان‌های کابوت، لاول، هیگینز، فوربٍس، (20) کاشینگ، استورگیز، کولیج (21) و دلانو (22) و قاچاقچیان نیویورک شریک شد و امپراتوری تریاک راسل‌ها را تشکیل داد. اعضای این خاندان‌ها از آن زمان تا به امروز در صفوف فرقه جمجمه و استخوان حضور فعال دارند. خاندان هانتینگتون (23) نیز به‌همین شبکه تعلق دارد، اعضای آن در فرقه‌ی فوق عضویت داشته‌اند و برخی نویسندگان آمریکایی از ساموئل هانتینگتون، اندیشه‌پرداز معاصر آمریکایی، به‌عنوان مورخ این فرقه یاد می‌کنند. (24) بدین‌سان، تأسیس فرقه جمجمه و استخوان را باید به‌عنوان یکی از پروژه‌های این شبکه مافیایی برای استقرار حاکمیت سیاسی خویش بر ایالات متحده آمریکا ارزیابی کرد. این پروژه سیطرهجویانه به دانشگاه ییل محدود نبود و برخی دیگر از نهادهای آموزش عالی ایالات متحده را نیز دربرمی‌گرفت. از جمله می‌توان به اقدامات سایر اعضای نامدار این امپراتوری تریاک اشاره کرد: جان گرین (25) سه ساختمان در دانشگاه پرینستون ساخت و بخشی از هزینه‌های این دانشگاه را متقبل شد، ابیل لاو (26) ساختمان دانشگاه کلمبیا در نیویورک را ساخت. او پدر ست لاو، رئیس دانشگاه کلمبیا، است. اشخاصی چون جان گرین و ابیل لاو، که نام‌شان بر تارک ساختمان‌های پرینستون و کلمبیا میدرخشد، برای استتار منشاء تبهکارانه ثروتشان تلاش چندان نمی‌کردند. همان‌گونه که کابوت‌ها و هیگینسون‌ها (27) و ولدهای (28) هاروارد نیز اصراری بر پنهان کردن پیشینه غیرشرافتمندانه خود نداشتند. در طول دهه‌های پسین، برخی از اعضای فرقه جمجمه و استخوان در مناصب عالی ایالات متحده آمریکا جای گرفتند و یک الیگارشی موروثی حکومت‌گر را بنیان نهادند. برای مثال، می‌توان به خاندان تافت اشاره کرد. آلفونسو تافت، دوست ژنرال ویلیام هانتینگتون راسل و از اعضای بنیانگذار فرقه، در سال‌های 1876-1877 دادستان کل آمریکا شد و پسرش، به‌نام ویلیام هوارد تافت (عضو فرقه از سال 1878)، در سال‌های 1909-1913 رئیس‌جمهور ایالات متحده بود. پسر رئیس‌جمهور تافت به‌نام رابرت آلفونسو تافت (عضو فرقه از سال 1910) از سناتورهای مقتدر دوران جنگ دوّم جهانی بود. جرج بوش اوّل، چهل و یکمین رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا، فرزند پرسکات بوش و دوروتی واکر است. پرسکات بوش در سال 1913 وارد دانشگاه ییل شد. این همان سالی است که رولاند (بانی) هریمن نیز تحصیلات خود را در دانشگاه ییل آغاز کرد و آورل هریمن، برادر بزرگ بانی، به‌عنوان عضو برجسته فرقه جمجمه و استخوان، در کنار پرسی راکفلر، هدایت فرقه را به‌دست گرفت. در بهار سال 1916 پرسکات بوش و بانی هریمن، که اینک دوستان صمیمی به‌شمار می‌رفتند،‌ به عضویت فرقه پذیرفته شدند. در این زمان، که مقارن با سال‌های جنگ اوّل جهان
ی بود، دو متولی فرقه، آورل هریمن و پرسی راکفلر، توجهی خاص به پرسکات بوش معطوف میداشتند. آن‌ها به‌دنبال شناسایی و ارتقاء کارگزاران جدید و مورد اعتماد بودند. چنین بود که پرسکات بوش را برای همکاری برگزیدند و اندکی بعد او را در مقام یکی از شرکای اصلی خویش جای دادند. در نوامبر 1919 بانک “و. آ. هریمن و شرکا” در نیویورک تأسیس شد. ریاست عالی بانک را آورل هریمن به‌دست داشت. برت واکر، که اندکی قبل پرسکات بوش با دختر او ازدواج کرده بود، در مقام رئیس و مدیر اجرایی بانک قرار گرفت. سایر شرکای اصلی عبارت بودند از بانی هریمن، پرسی راکفلر و پرسکات بوش. پیوند خاندان بوش با فرقه جمجمه و استخوان در نسل‌های بعد نیز تداوم یافت. در سال 1927 جرج هربرت واکر (پسر)، برادر زن پرسکات بوش و دایی جرج بوش اوّل، به عضویت فرقه درآمد. در سال 1948 جرج بوش اوّل عضو فرقه شد و در سال 1968 جرج بوش پسر (رئیس‌جمهور کنونی ایالات متحده آمریکا). ادامه دارد… نویسنده: عبدالله شهبازی قسمت قبلی این مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله [بزودی] پی‌نوشت‌ها: 1. هنری سوم پادشاه ستمگر و خودكامه انگلستان (1216-1272) از خاندان پلانتاژنت (آنژو) است كه در زمان او “جنگ بارون‌ها” رخ داد. خاندان فوق هیچگونه ارتباط نسبی با خاندان كنونی سلطنتی بریتانیا ندارد. خاندان سلطنتی كنونی انگلیس (ویندزور) آلمانیتبار و تداوم خاندان هانوور (ولف، برونسویك) است كه از سال 1714 و از زمان جرج اوّل، شاه هانوور (آلمان)، سلطنت بریتانیا را به‌دست گرفتند. 2. M. S. Levy, “Rabbi’s Reply to Mark Twain”, Overland Monthly, 34 (Oct. 1899): http://www.boondocksnet.com/twaintexts/levy99.html 3. دو خاندان یهودی بوش و میرز در اواخر سده هیجدهم و اوایل سده نوزدهم رابطه نزدیك داشتند. پیوند ژنرال ریچار میرز كنونی با خاندان میرز فوق نیز معمایی است. آیا تصادفی است كه جرج بوش دوّم حدود یك ماه پیش از حادثه 11 سپتامبر ژنرال ریچارد میرز را به‌عنوان رئیس ستاد ارتش ایالات متحده منصوب كرد؟ در همان زمان، گاردین (25 اوت 2001) انتصاب ژنرال میرز را شوم خواند و از او به‌عنوان یكی از شاخص‌ترین نمایندگان جناح نظامی‌گرا و جنگ‌طلب و عضو برجسته لابی احیای پروژه جنگ ستارگان ریگان یاد كرد كه كلینتون آن را متوقف كرده بود. 4. ”What is the connection between Judaism and Freemasonry?”: http://www.shamash.org/lists/scj-faq/HTML/faq/16-03.html 5. “History of Free Masonry in Herkimer County, NY”: http://www.rootsweb.com/~nyherkim/history/herkmasonhistory.html 6. برجسته‌ترین بانكدار و دسیسه‌گر مالی آلمانی مهاجر به ایالات متحده آمریكا در حوالی نیمه سده بیستم میلادی، یكی از اعضای خاندان سرشناس یهودی مندس است كه در حوالی سال 1837 با نام اگوست بلمونت در آمریكا مستقر شد. بلمونت فعالیت خود را در آمریكا به‌عنوان نماینده رسمی بنیاد روچیلد لندن آغاز كرد و بعدها دو پسر او در پیوند با اعضای خاندان مهاجر آلمانی مورگان امپراتوری مالی عظیمی را در ایالات متحده بنیان نهادند. خاندان مندس در سده شانزدهم میلادی انحصار تجارت ادویه اروپا را به‌دست داشت و در اقتصاد دنیای غرب از همان جایگاهی برخوردار بود كه خاندان روچیلد از سده نوزدهم به‌دست آورد. در نیمه دوّم سده شانزدهم، از دوران سلطنت سلیم دوّم، خاندان مندس نقشی بزرگ در اقتصاد و سیاست عثمانی به‌دست گرفت و در اشتعال نائره جنگ‌های ایران و عثمانی در این دوران مؤثر بود. برای آشنایی با این خاندان بنگرید به: عبدالله شهبازی، زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1377-1380، جلدهای دوّم و چهارم. 7. Skull and Bones 8. Tomb 9. Brotherhood of Death 10. برای آشنایی با فرقه ایلیومیناتی بنگرید به: زرسالاران، ج 4، صص 467-468. 11. DeVita Brown, “Freemasonry And Secret Societies”: http://www.plim.org/SkullBones.htm 12. Ron Rosenbaum, “Skull and Bones: An Elegy for Mumbo Jumbo”, Esquire Magazine, September, 1977. 13. Antony C. Sutton, America’s Secret Establishment: An Introduction to the Order of Skull and Bones, Billings, Mont.: Liberty Press, 1986. 14. Anthony C. Sutton, Two Faces of George Bush, Wiswell Ruffin House, 1988. 15. http://www.yale.edu/about/history.html 16. شهبازی، زرسالاران،‌ ج 2، صص 199-204. 17. Henry Wilson Coil, Coil’s Masonic Encyclopedia, New York: Macoy Publishing and Masonic Supply Company, 1961, p. p. 403. 18. خاندان راسل بوستن با خاندان اشرافی راسل در بریتانیا تفاوت دارد. 19. در تاریخ‌نگاری ایران، دهه 1870 میلادی به‌عنوان آغاز كشت گسترده تریاك در ایران شناخته می‌شود. مع‌هذا، مأخذ انگلیسی و آمریكایی بر قاچاق گسترده تریاك عثمانی و ایران به چین از د
هه‌ اوّل سده نوزدهم دلالت دارد كه در انحصار تجار آمریكایی بود. در دهه 1820 “تریاك تركی” 20 تا 30 درصد كل صادرات آمریكای شمالی به چین را شامل می‌شد. در سال 1818 پركینزهای بوستن معادل یكصد هزار پوند استرلینگ “تریاك تركی” و 80 هزار پوند “تریاك ایرانی” را در بندر كانتون فروختند. طبق آمار كمپانی هند شرقی بریتانیا، در سال‌های 1816 و 1817 آمریكایی‌ها ده درصد تریاك وارداتی به كانتون را تأمین می‌كردند كه در سال 1818 به 20 درصد رسید. طبق برخی آمار، در سال‌های 1817 و 1818 آمریكاییان یك سوم كل تریاك مصرف‌شده در چین را تأمین می‌كردند. پالمرستون در نطق سال 1840 خود در دفاع از عملكرد دولت خویش در جنگ با چین گفت كه پایان دادن به سیاست كشت تریاك در بنگال به معنای پایان واردات تریاك به چین نیست، بلكه سود این تجارت را از دست كمپانی هند شرقی بریتانیا خارج می‌كند و در اختیار سوداگران تریاك تركیه و ایران، یعنی قاچاقچیان بوستن، قرار می‌دهد. (Charles C. Stelle, Americans and The China Opium Trade in The Nineteenth Century, Arno Press, 1981, pp. 30, 32, 141; David Edward Owen, British Opium Policy in China and India, Achon Books, 1968, p. 178) 20. جان مورای فوربس با میلیون‌ها دلاری كه از طریق قاچاق تریاك اندوخت كمپانی تلفن بل را تأسیس كرد. پسر فوربس اولین رئیس كمپانی بل است و داماد او، رالف والدو امرسون، از نویسندگان معروف آمریكایی است. 21. پسر جوزف كولیج بنیانگذار كمپانی یونایتد فروت است و نوه او به‌نام آرچیبالد كاری كولیج از بنیانگذاران “شورای انگلیسی- آمریكایی روابط خارجی”. 22. وارن دلانو نماینده كمپانی راسل در كانتون چین بود. او پدربزرگ فرانكلین دلانو روزولت رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریكاست. 23. هانتینگتون نام خاندان نامداری در ایالات متحده آمریكاست كه پیشینه آن به نیمه اوّل سده هفدهم می‌رسد و ظاهراً از منطقه نورفولك انگلستان به ماساچوست مهاجرت كردند. سرشناس‌ترین ایشان دو تن است كه هر دو ساموئل هانتینگتون نام دارند. یكی در اواخر سده هیجدهم میلادی می‌زیست و از امضاكنندگان اعلامیه استقلال بود و دیگری استاد دانشگاه هاروارد و طرّاح نظریه جنگ تمدن‌ها در آستانه هزاره سوم میلادی است. كالیس هانتینگتون سرمایه‌دار و غول راه‌آهن در اواخر سده نوزدهم و شریك ادوارد هریمن و یاكوب شیف نیز به این خاندان تعلق دارد. 24. Paul Goldstein, Jeffrey Steinberg, George Bush, Skull & Bones and the New World Order, 1991: http://www.newnetizen.com/archives/gbsandbnwo.htm 25. John Cleve Green (1800- 75) 26. Abiel Abbott Low (1811- 93) 27. Higginson 28. Weld
خانه / سایر مباحث / خانواده‌های یهودی / سیمای خانوادگی جرج بوش (1) سیمای خانوادگی جرج بوش (1) خانواده‌های یهودی ارسال دیدگاه 68 بازدید آغاز سخن جرج بوش زمانی‌که حادثه 11 سپتامبر 2001/ 20 شهریور 1380 رخ داد، روند عادی کارهایم را متوقف کردم و بیش از دو ماه پژوهشی سنگین را برای شناخت ریشه‌های آن پیش بردم. در کوران این بررسی، برایم تردیدی نماند که حادثه 11 سپتامبر و تحولات پسین آن تصادفی نیست بلکه پیامد طراحی دقیق کانون سوداگر و جنگافروزی است که جرج بوش و دیک چنی و تونی بلر به‌عنوان سه سخنگوی اصلی آن شناخته می‌شدند. این همان شبکه سوداگر آمریکایی- انگلیسی است که در گذشته نیکسون، ریگان و جرج بوش اول را در مقام رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا جای داده بود. اندکی بعد، انعقاد قرارداد دویست میلیارد دلاری پنتاگون با کمپانی هواپیماسازی لاکهید مارتین (Lockheed Martin) بر این نظر مهر تأیید زد. این قرارداد برای ساخت جنگنده‌های جدید اف. 35 (F-35 Lightning II) بود که باید در دوران «جنگ با تروریسم» -به‌عنوان عرصه‌ای جدید و متفاوت با دوران جنگ سرد- به‌کار گرفته شود. این قرارداد در زمان خود جنجالی بزرگ را برانگیخت و رسانه‌های غربی آن را “بزرگ‌ترین پیمان تسلیحاتی تاریخ ایالات متحده آمریکا” خواندند. جنگنده اف. 35 کمپانی لاکهید مارتین برای مقابله با این موج و موجّه جلوه دادن قرارداد فوق، جرج بوش‌ و دونالد رامسفلد، وزیر دفاع او، مرتب تکرار می‌کردند که جنگ با تروریسم “جنگی جدید” و با “تاکتیک‌های جدید و ناشناخته” است؛ و رامسفلد می‌گفت: سیستم جنگی ایالات متحده در دوران جنگ سرد و برای مقابله با ابرقدرتی چون اتحاد شوروی ساخته شده و تسلیحات کنونی، مانند جنگنده‌های اف. 22، برای مقابله با اهداف آن زمان طراحی‌شده است. اکنون که با پدیده‌ای “نو” و “ناشناخته” به‌نام “تروریسم جهانی” مواجهیم، تسلیحات آن دوران کهنه و فاقد کارایی است و اینک به سیستم دفاعی و تسلیحات جدید متناسب با این دشمن نیاز داریم. در همان زمان، به یُمن پوشش فراگیر غول‌های رسانهای،‌ به‌ویژه CNN، طبیعت بکر و کوهستانی افغانستان به بزرگ‌ترین نمایشگاه تاریخ برای تبلیغ کالاهای جدید کمپانی‌های تسلیحاتی آمریکا و بریتانیا بدل شد. و جالب‌تر این که نه کمپانی لاکهید مارتین و نه وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون)، که قاعدتاً باید برای منافع ملّی اهمیتی خاص قائل باشد، حاضر نشدند کمپانی بوئینگ را، به‌عنوان دومین کمپانی سازنده هواپیما در ایالات متحده، در این پیمان شریک کنند. بدین‌سان، ضربه اقتصادی مهیبی بر بوئینگ وارد شد که به اخراج سی هزار نفر نیروی متخصص شاغل در آن انجامید و بحرانی بزرگ در شهر سیاتل،‌ مقر بوئینگ،‌ پدید ساخت. در مقابل، اندکی بعد گروهی از کمپانی‌های بزرگ تسلیحاتی بریتانیا (ویکرز آرمسترانگ، مارکونی، رولزرویس و جنرال الکتریک)، در کنار کمپانی آمریکایی نورثروپ گرومن (Northrop Grumman)،‌ به‌عنوان شریک لاکهید وارد عمل شدند! قرارداد دویست میلیارد دلاری با لاکهید پایان کار نبود و از آن زمان کسانی مانند نورم دیکز (نماینده دمکرات از واشنگتن) و رندی کانینگهام (نماینده جمهوری‌خواه از کالیفرنیا)، با حمایت از دونالد رامسفلد، وزیر دفاع،‌ تلاش برای خرید چهل فروند بمب‌افکن ب. 2 (B-2 Spirit) را آغاز کردند. این هواپیما به‌وسیله کمپانی نورثروپ گرومن،‌ شریک لاکهید در قرارداد ساخت جنگنده‌های اف. 35، ساخته می‌شود و قیمت هر فروند آن دو میلیارد دلار است. بمب‌افکن ب. 2 کمپانی نورثروپ گرومن بدین‌سان، حادثه 11 سپتامبر 2001 روندی از سوداگری‌های مشکوک مالی را، به بهانه «جنگ با تروریسم»، آغاز کرد که تا به امروز ادامه یافته و بودجه نظامی ایالات متحده آمریکا برای سال 2003 را به رقم 380 میلیارد دلار (بیش از یک میلیارد دلار در روز) رسانده است. توجه کنیم که این بودجه حتی در سال‌های جنگ سرد نیز توجیه کافی نداشت ولی امروزه به یُمن هیاهوی رسانه‌های وابسته به این شبکه سوداگر و با برافراشتن مترسکهایی چون بن‌لادن و القاعده و… توجیه یافته است. (1) با توجه به این تحولات نگارنده در آن زمان چنین پیش‌بینی کرد: با توجه به ارقام خیره‌کننده‌ای که پروژه “جنگ با تروریسم” فراروی مافیای نظامی‌گرای غرب قرار داده،‌ جنگ در منطقه قطعاً به‌سادگی و به‌سرعت پایان نخواهد یافت. بیهوده نیست که مقامات دولت بوش مرتب تکرار می‌کنند که این جنگی طولانی است. در این جنگ طولانی،‌ بن‌لادن و القاعده بهانه‌ای بیش نیست. هدف غارت است و مهم‌ترین منبع این غارت ثروت ملّی ثروتمندترین کشور جهان،‌ ایالات متحده آمریکا، است. این ارقام نجومی باید هزینه شود تا، به‌گفته جرج بوش، با موشک‌ دو میلیون دلاری چادر ده دلاری منهدم گردد. (2) اینک که فراغتی حاصل شده، نگارنده می‌کوشد تا حاصل پژوهش خود را درباره خاندان بوش و شبکه سوداگر فوق عرضه کند. این مقاله به پیشینه مشکو
ک خاندان بوش و برکشندگان و حامیان آن اختصاص دارد. کالیگولای آمریکایی در سال 1992 میلادی دو محقق آمریکایی به‌نام‌های وبستر تارپلی و آنتون چایتکین کتابی جنجالی منتشر کردند با عنوان زندگینامه غیررسمی جرج بوش. (3) در این کتاب، نویسندگان فوق حاصل پژوهش خود را درباره پیشینه خاندان بوش عرضه کردند و بر اساس اسناد و مدارک معتبر (4) چهره ناشناخته و شگفت این خاندان و پپوندهای دیرین و عمیق آن را با شبکه‌ای گسترده و قدرتمند از صاحبان صنایع تسلیحاتی و شیمیایی، دسیسه‎گران و شیادان مالی و سوداگران مرگ آشکار نمودند. وبستر تارپلی و آنتون چایتکین در کتاب زندگینامه غیررسمی جرج بوش او را «کالیگولای آمریکایی» نامیدند. انگیزه نگارش کتاب در ژانویه- فوریه 1991، در جریان جنگ خلیج فارس، در نویسندگان پدید شد؛ جنگی که طی آن جرج بوش (پدر)، در همدستی با سوداگران نظامی ایالات متحده آمریکا و بریتانیا، با قساوت تمام به کشتار دسته‌جمعی انسان‌های بی‌گناه در عراق مشغول بود. در این زمان، تارپلی و چایتکین از روحیه هم‌میهنان خود به هراس افتادند؛ مردمی که واقعیات تکان‌دهنده را نمی‌دیدند و به تبعیت از بمباران تبلیغات رسمی، با قساوت تمام از فاجعه کشتار انسان‌های بی‎دفاع حمایت می‌کردند. کتاب در پائیز 1991 به چاپ سپرده شد در فضایی که نویسندگان احساس می‌کردند اگر بوش بار دیگر انتخاب شود ایالات متحده آمریکا و تمامی جهان را به یک فاجعه بزرگ سوق خواهد داد. “ما چگونه می‌توانستیم امید داشته باشیم که با کارتل قدرتمند بوش تنها به‌وسیله یک کتاب مبارزه کنیم؟” ولی نویسندگان آرزو داشتند که این کتاب چشمِ بخشی از مردم آمریکا را به روی واقعیت‌های خاندان بوش باز کند. نویسندگان اثر خود را اولین بیوگرافی واقعی جرج بوش معرفی کردند و مطالب مندرج در اتوبیوگرافی جرج بوش (1987) را سرشار از دروغ و تحریف واقعیات خواندند. زندگینامه غیررسمی جرج بوش در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری نوامبر 1992 منتشر شد. تارپلی و چایتکین در مقدمه کتاب جرج بوش اول را «کالیگولای آمریکایی» نامیدند (کالیگولا امپراتور دیوانه و خون‌ریز روم باستان است که خود را خدا می‎پنداشت) و اندیشه اصلی مندرج در کتاب را چنین بیان داشتند: تز این کتاب بسیار ساده است: اگر در نوامبر 1992 جرج بوش برای دومین بار به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا انتخاب شود، این کشور و جهانیان با فاجعه‌ای در ابعاد عظیم مواجه خواهند شد. در انتخابات سال 1992 جرج بوش (پدر) شکست خورد، ولی هشت سال بعد این فاجعه به‌گونه دیگر تحقق یافت: به‌جای پدر، جرج بوش پسر در مسند ریاست‌جمهوری ایالات متحده آمریکا جای گرفت! ادامه دارد… نویسنده: عبدالله شهبازی قسمت بعدی این مقاله پی‌نوشت‌ها: 1. بودجه پنتاگون در سال 1978، یعنی در آغاز دولت جیمی كارتر، از حزب دمكرات، 1/116 میلیارد دلار بود كه در پایان كار این دولت (1981) به 5/175 میلیارد دلار رسید. با سقوط دولت كارتر، افراطی‌ترین محافل نظامی‌گرای ایالات متحده به‌قدرت رسیدند؛ همان كانونی كه جرج بوش دوّم به آن تعلق دارد. در دوران حاكمیت این كانون، و به‌ویژه با اعلام پروژه جنون‌آمیز “جنگ ستارگان” از سوی رونالد ریگان (1983)، بودجه نظامی ایالات متحده در سال 1985 به 8/429 میلیارد دلار رسید. با انحلال رسمی اتحاد شوروی (دسامبر 1991) بهانه “خطر كمونیسم” دیگر نمی‌توانست توجیهی برای این سوداگری لجام‌گسیخته نظامی باشد و در نتیجه بودجه نظامی آمریكا به 6/274 میلیارد دلار تقلیل یافت. 2. صدای عدالت، شنبه 19 آبان 1380، ص 14. 3. Webster Griffin Tarpley and Anton Chaitkin, George Bush: The Unauthorized Biography, Washington, DC: Executive Intelligence Review, 1992. 4. آنتون چایتكین، یكی از دو مؤلف كتاب زندگینامه غیررسمی جرج بوش،‌ پسر یاكوب چایتكین، وكیل دعاوی نیویوركی، است كه در سال‌های جنگ دوّم جهانی به‌دلیل ارتباطات شبكه هریمن- بوش با آلمان هیتلری با ایشان درگیری داشت. ……