✡ یهود و تحریف
💠 یهود در آثار شهید مطهری (2)
1⃣ همین قدر به شما بگویم امان از دست #یهود که بر سر دنیا از دست اینها چه آمد!
2⃣ یکی از کارهایی که قرآن به اینها نسبت میدهد که هنوز هم ادامه دارد مسأله #تحریف و قلب حقایق است.
3⃣ اینها شاید باهوشترین مردم دنیا باشند؛ یک #نژاد فوقالعاده باهوش و متقلّب.
4⃣ این نژاد باهوش متقلّب همیشه دستش روی آن شاهرگهای جامعه بشریت است، شاهرگهای اقتصادی و شاهرگهای فرهنگی.
5⃣ الآن خبرگزاریهای بزرگ دنیا -که یکی از آن شاهرگهای خیلی حساس است- به دست #یهود میچرخد، برای اینکه قضایا را تا حدی که برایشان ممکن است آنطور که خودشان میخواهند به دنیا تبلیغ کنند و برسانند.
6⃣ در هر مملکتی اگر بتوانند، آن شاهرگها را، وسایل به قول امروزیها ارتباط جمعی مثل مطبوعات و بهطور کلی آن جاهایی که فکرها را میشود تغییر داد، #تحریف کرد، تبلیغ کرد و گرداند و نیز شاهرگهای اقتصادی را [در دست میگیرند].
7⃣ و اینها از قدیم الایام کارشان این بوده. قرآن در یک جا میفرماید:
«افَتَطْمَعونَ انْ یؤْمِنوا لَکمْ وَ قَدْ کانَ فَریقٌ مِنْهُمْ یسْمَعونَ کلامَ اللَّهِ ثُمَّ یحَرِّفونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلوهُ وَ هُمْ یعْلَمونَ.» (بقره : 75)
🔸مسلمین! شما به ایمان اینها چشم [دارید]؟! آیا اینها را نمیشناسید؟! اینها همان کسانی هستند (یعنی الآن هم روح همان روح است و الّا کسی اجدادش فاسد باشند، دلیل فساد امروزش نمیشود؛ اینها همان روح اجداد خودشان را حفظ کردهاند) که با موسی هم که بودند، سخن خدا را که میشنیدند، وقتی که بر میگشتند آنرا مطابق میل خودشان عوض میکردند، نه از روی جهالت و نادانی، در کمال دانایی.
📚 منبع: استاد شهید مرتضی مطهری، سیری در سیرۀ نبوی، ص137-138
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡ یهود و جعل داستان عمالقه
💠 یهود در آثار شهید مطهری (4)
1⃣ در داستان #عمالقه که بیتالمقدس را اشغال کرده بودند، موسی به اینها میگفت: آنها به زور اینجا را اشغال کردهاند، بیایید به آنجا برویم، اینها [یهودیها] حفظ جان میکردند و میگفتند:
2⃣ «یا موسی انّا لَنْ نَدْخُلَها ابَداً ماداموا فیها فَاذْهَبْ انْتَ وَ رَبُّک فَقاتِلا انّا هیهُنا قاعِدونَ.» (مائده : 24)
🔸قرآن آبروی اینها را برده. هرچه موسی گفت: کمی غیرت داشته باشید، هنر داشته باشید، حقتان را بگیرید، گفتند: خیر، آنها مردمی هستند زورمند، ما اینجا نشستهایم، تو و خدایت دوتایی بروید آنجا بجنگید، عمالقه را بیرون کنید، وقتی که کارها تمام شد بیا ما را خبر کن که برویم وارد آنجا بشویم!!
3⃣ موسی دوباره آمد با اینها صحبت کرد که این حرفها یعنی چه؟! به خدا توکل کنید، در راه خدا جهاد کنید، اگر در راه خدا جهاد کنید خدا شما را یاری میکند؛ که نشان میدهد قضیه، عملی بوده است [غيرممكن نبوده]. گفتند: نمیرویم که نمیرویم!
4⃣ در اینجا قرآن آبروی اینها را به این صورت برده است که میگوید: اینها مردمی بودند طمّاع و میخواستند بدون آنکه زحمتی کشیده باشند [سرزمین بیتالمقدس] مفت به چنگشان آمده باشد؛ که در جنگ بدر ظاهراً مقداد اسود به پیغمبر عرض کرد: یا رسول اللَّه! ما آن حرف را نمیزنیم که #یهود به موسی گفتند که تو با خدایت برو با آنها بجنگ، وقتی که تصفیه کردی و مانع را برداشتی ما را خبر کن؛ ما میگوییم که تو هرچه امر کنی همان را اطاعت میکنیم، اگر امر کنی خودتان را به دریا بریزید خودمان را به دریا میریزیم.
5⃣ [یهودیها] فکر کردند چکار کنند که #تورات را تأیید و قرآن را تکذیب کنند ولی مسلمین هم نفهمند که اینها دارند قرآن را تکذیب میکنند!
6⃣ آمدند افسانهها برای #عمالقه ساختند. گفتند این عمالقه که در بیتالمقدس بودند، میدانید چگونه آدمهایی بودند؟ (میخواستند بگویند اگر نژاد ما نرفت بجنگد حق داشت و قرآن- العیاذباللَّه- بیخود اعتراض کرده، جای جنگیدن نبود.) آن مردمی که در آنجا بودند از نژاد آدمهای معمولی نبودند!
7⃣ گفتند مردمی آنجا بودند از اولاد زنی به نام عُناق، و #عناق زنی بود که وقتی مینشست ده جریب در ده جریب را میگرفت، و پسری داشت به نام #عوج که وقتی موسی با عصایش آمد کنار او ایستاد، با اینکه چهل ذراع قدش بود و چهل ذراع طول عصایش و چهل ذراع از زمین جستن کرد، تازه عصای او به قوزک پای #عوج_بن_عنق خورد. جمعی از اینها آمده بودند در بیابان بیتالمقدس. موسی عدهای جاسوس فرستاده بود برای اینکه بروند خبر بیاورند که اینها چه میکنند. آدمهایی که قدشان چند فرسخ بود و حتی ماهی را از دریا میگرفتند مقابل خورشید کباب میکردند و میخوردند و در صحرا آنطور راه میرفتند، یک وقت یکی از آنها دید یک چیزهایی روی زمین دارند میجنبند (که همان افراد موسی بودند). چند تا از آنها را گرفت، در آستینش ریخت و نزد پادشاهشان آمد، آنها را ریخت آنجا و گفت: «اینها میخواهند اینجا را از ما بگیرند.»
8⃣ اگر واقعاً در بیتالمقدس یک چنین نژادی بوده است، پس موسی بیخود گفت بروید آنجا را بگیرید؛ حق با آنها بود که میگفتند کار، کار ما نیست، تو و خدایت بروید آنها را بیرون کنید تا ما بعد بیاییم. آنها که آدم معمولی نبودهاند!
9⃣ [یهودیها] برای آنکه انتقاد قرآن از #قوم_یهود را زیرکانه رد کرده باشند، آمدند این داستانها را جعل کردند و در زبان خود مسلمین انداختند. بعد خود مسلمین مینشستند داستان عوج بن عنق را میگفتند، از اهمیت عمالقه میگفتند و اینکه اگر قضیه اینطور باشد پس قرآن به اینها چه میگوید؟!
📚 منبع: استاد شهید مرتضی مطهری، سیری در سیرۀ نبوی، ص138-140
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
🎯 دولت سازندگی و طبقه متوسط جدید (1)
✡️ ارتش سرّی روشنفکران (قسمت 31)
🌐 سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایهداری (7)
1️⃣ آیا رئیسجمهور راه دیگری جز استقراض خارجی از #صندوق_بینالمللی_پول داشت یا میتوانست مجری اصلاحاتِ پیشنهادی آنان نباشد؟ مثلاً چنانکه تیم او در مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری میخواستند یک توسعه لیبرال متوازن در اقتصاد و سیاست را همزمان پیش ببرد؟
2️⃣ چنین به نظر میرسد که #هاشمی_رفسنجانی بهتدریج در فکر پیادهسازی یک #فرهنگ_مدرن بود؛ مانند همان پروژهای که سیدمحمد #موسوی_خوئینیها در زمان او دنبال میکرد، با این فرق که ادبیات هاشمی رفسنجانی و شیوهی عملش با دیگر سیاستمداران تفاوتهای زیادی داشت.
3️⃣ میتوان با دستهای از دیدگاههای جدیدِ تحلیلگرانی مانند ولیرضا نصر یا فرید زکریا و ری تکیه همصدا گشت که: شخصیت سیاسی وی یک #عملگرا (پراگماتیست) است و به همین خاطر گزینه مقبول #تکنوکراتها و #بروکراتها است، زیرا با شیوهی مدیریتیاش منافع آن قشرها بیشتر تأمین میگشت، ولی غیر از این تحلیلگران آمریکایی عدهای دیگر از پژوهشگران امنیتی مانند کِنت پولاک [یهودی] هستند که نظریاتی رادیکال دارند.
4️⃣ مثلاً پولاک در کتاب «معمای ایرانی» پس از روانشناسی سیاسی #سردار_سازندگی، شخصیت او را هم یک «میانهروی لیبرال واقعی» و هم موجودی «جاهطلب» که: «سیاستهای وی همواره تابع منافع زندگی سیاسی حرفهایاش است» تشخص داده و مدعی است: «همواره از آشتی با ایالات متحده طرفداری میکند.»
5️⃣ #کنت_پولاک در کتابش لیستی از سیاستهای #دولت_سازندگی را برای نزدیکی به ایالات متحده آمریکا ارائه میدهد؛ لیستی که البته هاشمی رفسنجانی هیچگاه در مقام انکار اهداف آن برنیامده و خودش بارها اذعان کرده که در پی «بهبود و برقراری ارتباط با آمریکا» بوده است، اما «هربار #رهبر انقلاب اسلامی مانع از این کار شدهاند.»
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
🔸 هشتگ اصلی: #ارتش_سری_روشنفکران
🎯 دولت سازندگی و طبقه متوسط جدید (2)
✡️ ارتش سرّی روشنفکران (قسمت 31)
🌐 سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایهداری (7)
1️⃣ از دل همین استراتژی، سیاستهای #مدرنیزاسیون كه شامل ایدههایی مانند «تمرکز دولت بر اصلاحات اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد رقابتی» یا «سرمایهگذاری بیرویهی کمپانیهای خارجی» و «کاهش یارانههای دولتی» در شرایط پس از جنگ تحمیلی و همچنین «واردات بیرویه کالا» بود، چندین بحران شدید مانند «تورم بیسابقهی 50 درصدی» و «بدهیهای سنگین خارجی» درآمد!
2️⃣ مدیریت اصلاحات #هاشمی_رفسنجانی هم در دست کابینهای بود که به تدریج با «فرسایش ایدئولوژیک» دست و پنجه نرم میکرد و به قول #کنت_پولاک یهودی:
👈 رفسنجانی به محض دست گرفتن قدرت، کابینهای را روی کار آورد که «رادیکالهای کلیدی» در آن حضور نداشتند. این کابینه شامل «چهرههای جدیدی» بود که «انجام تغییرات» در سیاستهای ایران را وعده داده بودند و بیشتر به تواناییهای «تکنوکراتیک» باور داشتند تا به «وفاداری و پاسداری از انقلاب اسلامی».
3️⃣ «چهرههای جدیدی» که کنت پولاک از آنان به عنوان #مدیران_تکنوکرات یاد میکند، همان طبقهی #یقه_سفیدها هستند و نمایندگان این «طبقهی جدید» را نیز میتوان حلقهی مدیران مشهور به #کارگزاران_سازندگی مانند: محمدتقی بانکی، غلامحسین کرباسچی، عطاءالله مهاجرانی، سیدحسین مرعشی، محمدعلی نجفی، محسن نوربخش، بهزاد نبوی، محسن سازگارا و… نامید.
4️⃣ آنان در دولت، نزدیکترین فراکسیون به هاشمی رفسنجانی بودند و اولینبار پس از انقلاب اسلامی، همانها خود را #لیبرال_دموکراتهای_مسلمان! خواندند.
5️⃣ مثالی واضح برای توضیح عملکرد آنان میتوان آورد: #رابین_رایت، نویسنده روزنامه لسآنجلس تایمز که برای نگارش کتاب «آخرین انقلاب بزرگ» ماههای متوالی را در ایرانِ دههی 1370 سپری کرده، مینویسد:
👈 آقای رفسنجانی پس از دست گرفتن قدرت، #غلامحسین_کرباسچی را به سمت «شهردار تهران» رساند تا این شهر را «زنده» کند و فرهنگسراهای جدیدی مانند #فرهنگسرای_بهمن «جایی بود که در آن ایران با غرب میآمیخت.»
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
🔸 هشتگ اصلی: #ارتش_سری_روشنفکران
🎯 دولت سازندگی و طبقه متوسط جدید (3)
✡️ ارتش سرّی روشنفکران (قسمت 31)
🌐 سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایهداری (7)
1️⃣ روند نامحسوس این آمیزش [ایران با غرب] بهتدریج به چشم میآمد؛ خصوصاً وقتی تبعات برنامههای اقتصادی و اجتماعی #غلامحسین_کرباسچی بروز کرد:
2️⃣ کرباسچی بهعنوان یک چهرهی #لیبرال و #تکنوکرات پیش از هرگونه فعالیت سیاسی به ایجاد دگرگونسازیِ زیرساختهای اجتماعی و سیاسی پرداخت. او کوشید بافتِ «سنتیِ» #فرهنگ را بهسوی #مدرنیزاسیون سوق دهد. ایجاد #فرهنگسراها بهویژه در مناطق جنوب شهر تهران سببساز آشنایی صریح مردم با #زندگی_مدرن شد. انتشار #روزنامه_همشهری به جریانسازی این فرهنگ جدید کمک کرد. شگفت آنکه کرباسچی در همهی این اقدامات سعی آشکاری بر #غیرسیاسی جلوه کردن اقدامات خود داشت!
3️⃣ ناظران خارجی با دقت ادبیات و پروژه #تکنوکراتها را رصد میکردند و به نتیجه رسیدند که باید آنان را سیاستمدارانی «عملگرا» دانست. افسران جمعآوری اطلاعات «سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا» و اعضاء ارشد «شورای روابط خارجی آمریکا»، هردو روی یک ارزیابی اتفاقنظر داشتند:
👈 #عملگرایان بنا به #فطرت خود چندان روی مسائل #اسلام و #انقلاب متمرکز نیستند. جهت اصلی آنان ادامهی سیاستی بود که تصور میکردند اجرای آن برای ایران نتایج خوب «تکنولوژیک» و «فنسالارانه» به بار میآورد و در این مسیر، توجهی به #مذهب یا «خلوصِ مذهبیِ سیاستهایشان» نداشتند!
4️⃣ این طیف به زعم #ولیرضا_نصر: «شامل عملگرایان و محافظهکاران تکنوکراتی است که در کلام سکولارند و علاقهمند به ایالات متحده هستند»!
5️⃣ شدت این علاقه، #ری_تکیه و #کنت_پولاک را در مقالهی مشترکِ «همان عملگراهای خوب» در مجلهی سیاست خارجی به این نتیجه رساند که: «محافظهکاران عملگرا آمریکا را بینیاز از دخالت نظامی برای تغییر رژیم در ایران میکنند»!
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
🔸 هشتگ اصلی: #ارتش_سری_روشنفکران
🎯 دولت سازندگی و طبقه متوسط جدید (5)
✡️ ارتش سرّی روشنفکران (قسمت 31)
🌐 سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایهداری (7)
1️⃣ کسانی چون علی میرزایی، محمدتقی بانکی، محسن سازگارا و بهزاد نبوی یا اقتصاددانانی مانند فخرالدین عظیمی بهسبب ضریب نفوذ و مناصبشان در شرکتهای عظیم صنعتی مانند شرکت ملی فولاد ایران یا مراکزی مثل سازمان برنامه و بودجه، وزارت صنایع و معادن و وزارت امور اقتصادی و دارایی در مرکزیتِ سیاستگذاریهای اصلاحی #دولت_سازندگی حضور داشتند. آنها همزمان مجلاتِ مبلّغ #سکولاریسم_دینی را با تکیه بر آراء فلاسفه انگلیسیِ #یهودی از جمله سِر #کارل_پوپر و سِر #آیزایا_برلین نیز نشر میدادند و برای اشاعهی این تفکر، سرمایهگذاری کلانی را متقبل گشتند.
2️⃣ یک لایه عمیقتر برویم. اسناد تاریخی به ما میگویند #عبدالکریم_سروش هم در کسوتِ حامی اکبر #هاشمی_رفسنجانی و هم تحت حمایت او زندگیاش را میگذراند. اصلاً سروش در نامههایش عنوان «سردار بزرگ آزادگی» را به لقب «سردار سازندگی» افزود و از ابتدای دهه 1370 با او دیدارهای خصوصی داشت. رئیس دولت نیز در پاسخ به برخی شکوائیههای سروش، از #علی_فلاحیان (وزیر وقت اطلاعات) بهسبب ایجاد محدودیتهای سیاسی برای او بازخواست میکرد و در آخر، هاشمی رفسنجانی #وزارت_اطلاعات را به حمایت از این چهرهی کلیدیِ #حلقه_کیان واداشت؛ چنانکه پیوندهای سروش با #سعید_امامی از همین مقطع آغاز شد.
3️⃣ همچنین به پیشنهاد #سیدمحمد_خاتمی در سال 1371 و همزمان با اوج انتقاد انقلابیون نسبت به رواج #سکولاریسم دینی، رئیسجمهور حکم عضویت در هیات امنای انجمن آثار و مفاخر فرهنگی را به او داد. این چنین، عبدالکریم سروش نیز نه یک «روشنفکر» یا به تعبیر خودش «قدرتمندی بدون مسند و سمت» بلکه شخصیتی حاضر در قشر صاحبمنصبانِ #دولت_سازندگی به حساب میآید؛ هر چند مسئولیتش مانند وقتی سخنگوی ستاد انقلاب فرهنگی در آستانهی دهه 1360 بود، به چشم نمیآمد.
4️⃣ بنابراین اغلب اینان، علیرغم ادعاهای امروز خود، هیچوقت در «بیرونِ قدرت» حضور نداشتند یا «حاشیهنشین» نبودند، بلکه «بازی در متنِ» سیاست را تجربه کردهاند. آنها «مغز» اصلاحات اقتصادی را بهگونهای ساختند که سرنوشت و سرشت آن پیوند ناگزیری با مرحلهی ظهور «سیاستمداران تجدیدنظرطلب» داشت و خودشان را هم آمادهی بازی در این نقش تازه میکردند. شکّی نیست که این یک #پروژه بود و سیدحسین مرعشی (رئیس وقت دفتر هاشمی رفسنجانی) ضمن افشای پیوند پنهان #کارگزاران_سازندگی با سکولارها دربارهاش میگوید:
👈 ما بهعنوان کسانی که در دولت آقای هاشمی رفسنجانی حضور داشتیم، متوجه بودیم که دورهی ایشان هم در حال تمام شدن است و باید #انتقال_قدرت بعد از خود را «مدیریت» کنیم. این مسایل مرتب در حاشیه جلسات دولت و جلسات مختلف مطرح میشد.
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
🔸 هشتگ اصلی: #ارتش_سری_روشنفکران
🎯 دولت سازندگی و طبقه متوسط جدید (4)
✡️ ارتش سرّی روشنفکران (قسمت 31)
🌐 سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایهداری (7)
1️⃣ #هاشمی_رفسنجانی بنا به سرشت #عملگرایی خود برای پیشبرد سیاستهایش دست به ائتلافهای سیاسی جدیدی میزد و کوشید تا بخشی از منتقدانش را یا با خود همراه کند یا در حاشیه نگه دارد.
2️⃣ اولین رگههای پیوند نیروهایی که خیلی زود به نامهای #حلقه_کیان و #حزب_کارگزاران_سازندگی شناخته شدند را میتوان در زمان آغاز انتشار روزنامه همشهری دید؛ وقتی غلامحسین کرباسچی در سال 1371 انتشار روزنامه شهرداری تهران را به ماشاالله شمسالواعظین سپرد.
3️⃣ شهردار تهران، #بهروز_غریبپور را نیز به سمت رئیس #فرهنگسرای_بهمن منصوب کرد و بدینترتیب پس از پیوند با روشنفکران دینیِ حامی عبدالکریم سروش، اینبار هنرمندان لائیک را به صحنهی مدیریت فرهنگی پایتخت برگرداند. اغلب چهرههای فرهنگی و مطبوعاتی مورد حمایت «کارگزاران سازندگی» (مانند غریبپور) در دههی 1380 بهنحوی علنی بخشهایی از پروژه #کودتای_مخملی را پیش بردند.
4️⃣ سپس قرعه به نام منتقدان شدیدِ سابق هاشمی رفسنجانی افتاد که در پایان دههی 1360 در قامت یکی از مخالفان سرسخت سیاستهای تعدیل اقتصادی دولت ظاهر شدند و روزگاری در نقد رئیس جدید دولت در #روزنامه_سلام به عنوان ارگان #مجمع_روحانیون مبارز مینوشتند: ما نمیتوانیم «گرسنگان» خود را با تکه نانی که «غرب» به ما قرض میدهد، «راضی» کنیم.
5️⃣ چندی نگذشت همین منتقدان که سر از «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری» یا برخی از بخشهای #وزارت_اطلاعات درآوردند، دیگر به هزینههای زیانبار «توسعه اقتصادی لیبرالیستی» اعتراضی نمیکردند، بلکه برای دورهی زمانیِ پس از آن هم پشبرد فاز جدیدی از #دموکراتیزاسیون را در سر داشتند!!
6️⃣ هفتهنامه بیان و روزنامه سلام نیز مواضع «ضد سرمایهداری» و «ضد آمریکایی» خود را فراموش کردند و به تریبونی برای ترویج اندیشههای #سکولار تغییر مسیر دادند. این تغییر موضع که جناح موسوم به #روشنفکران_دینی مانند عبدالکریم سروش نیز آن را میپسندیدند، از قضاء توسط برخی از اعضاء بلندپایهی حلقههای سیاسی سکولار و بالاخص حلقهی ماهنامه کیان و فصلنامه نگاه نو مدیریت میشد.
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
🔸 هشتگ اصلی: #ارتش_سری_روشنفکران
خانه / یهود شناسی / یهود و کابالا / معناشناسی درخت در عرفان کابالا
معناشناسی درخت در عرفان کابالا
یهود و کابالا 1 دیدگاه 625 بازدید
مفاهیم و واژگان بهکار گرفتهشده در منظومههای فکری و فرقهای گوناگون، گاه شباهتها و اشتراکات بسیاری با یکدیگر دارند. برای مثال در تمامی ادیان و در بسیاری از فرقههای نوظهور از مفاهیمی همچون «حیات پس از مرگ»، «سعادت»، «زندگی معنوی» و… استفاده میشود؛ ولی هریک از این مفاهیم متناسب با متن و منظومهای که به آن تعلق دارند «جایگاه و معنا»یی متفاوت دارند که گاه با معنای همان مفهوم در منظومهی دیگر، در تعارض است. درخت
یکی از مفاهیمی که در جریانهای دینی و شبهدینی مختلف جایگاه ویژه دارد، مفهوم درخت است. در قرآن کریم نیز بارها به این مفهوم اشاره شده است. درخت در لسان قرآن، گاه برای تمثیل انگارهی توحید و انگارهی شرک در تعابیری همچون شجره طیبه [ابراهیم : 24] و شجره خبیثه [ابراهیم : 26] و گاه در توصیف توحید عمومی خلقت با تعابیری همچون «وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ یسْجُدانِ» [الرحمن : 6] مورد استفاده قرار گرفته است. در روایت نبوت حضرت موسی (ع) نیز ذکر شده که خداوند از ورای درختی با این پیامبر الهی سخن گفت. [قصص : 30]
در داستان هبوط آدم (ع) از بهشت نیز قرآن کریم ذکر میفرماید که شیطان با وسوسهی «درخت جاودانگی» او را فریفت. [طه : 120] اما هیچیک از توصیفاتی که در قرآن از پدیدههایی همچون درخت، سنگ (همچون: وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا یهْبِطُ مِنْ خَشْیةِ اللهِ)، خوراکیها (همچون: زیتون، عسل، انجیر و…)، حیوانات (همچون: سگ اصحاب کهف، هدهد و مورچه سلیمان، شتر صالح، پرندگان ابابیل و…) و سایر پدیدههای طبیعی (همچون: آتش، کوه، دریا، بادها، ماه، ستارگان، شهابها، خورشید و…) موجود است، بهمعنای تقدسبخشیِ متافیزیکی به این امور نیست. بلکه همهی آنها از آن جهت که بخشی از خلقت شگرف خداوند و جلوهای از زیبایی و حکمت و رحمت و عظمت او هستند، قابل توجهاند.
یکی از مفاهیمی که در جریانهای دینی و شبهدینی مختلف جایگاه ویژه دارد، مفهوم درخت است.
هیچیک از تعابیر قرآن دربارهی این پدیدهها را نمیتوان توجیهی برای بزرگداشت و تقدّسبخشیِ خرافی به بخشهای طبیعت دانست. تقدّس مکانها و اشیاء مادی همواره بالعَرَض و بهاعتبار حقیقتی متافیزیکی و متعالی بوده است که با آن شیء نسبت دارد. برای مثال تقدّس تربت کربلا بواسطه ارتباط این خاک با وجود مقدس سیدالشهداء و واقعهی عاشوراست نه ویژگیِ باطنیای که «زمین» واجد آن است.
در خصوص عنصر طبیعیِ «آب» خداوند در قرآن کریم تعبیری به کار برده است که در خصوص هیچ عنصر مادی ذکر نشده است (و جعلنا من الماء کل شیء حی)؛ با این حال این تعبیر سبب تقدّسی خرافی برای آب در میان مسلمانان نشده است و هرچند باران و آب همواره «نشانهی رحمت خداوند» دانسته شده ولی هیچ گروه و فرقهای به این مطلب قائل نشده كه آب «واسطهی میان زمین و آسمان» (عالم جسمانی و ملکوت) است!
با این حال درخت در کابالا و فرقههای پاگانیستی جایگاهی مقدّس و متافیزیکی دارد. تمام هستیشناسی آیین کابالا و اسطورهشناسی یهود بهصورت سمبلیک در درختوارهای با نام «درخت حیات» معرفی میشود. درخت حیات [Tree of Life]، درخت دانش [Tree of Knowledge]، درخت مرگ [Tree of Death]، درخت ارواح [Tree of Souls] و درخت کیهانی [the Cosmic Tree] از جمله استعارههایی هستند که با تکیه بر مفهوم درخت، در آموزههای کابالیستی برای توصیفِ جهان خلقت مورد استفاده قرار گرفتهاند.
با این حال جایگاه مقدّس و حلقهی آسمان و زمین بودنِ درخت در آیین کابالا تنها به معانیِ استعارهایِ آن محدود نمیشود. در آیین کابالا درختِ زمینی نه بهعنوان «جلوهای از خلقت خداوند» بلکه بهعنوان «واسطهای میان عالم بالا و عالم جسمانی» و «حلقهای میان عالم ملکوت و عالم ناسوت» مورد توجه است. این اعتقادِ عمیق عمدتاً بر اساس کشف و شهود و اظهارات بزرگان تصوف کابالا صورتبندی شده است و کمتر به ارائهی دستمایههای کلامی برای توجیه آن پرداخته شده است.
تمام هستیشناسی آیین کابالا و اسطورهشناسی یهود بهصورت سمبلیک در درختوارهای با نام «درخت حیات» معرفی میشود.
حاخام «اسحاق بن سلیمان لوریا» مشهور به اسحاق لوریا [Isaac Luria] که بهعنوان پدر کابالای امروزین شناخته میشود (1)، از جمله کسانی بود که به «حلقهی واسط» بودنِ درخت میانِ عالم ملکوت و عالم جسمانیات اعتقاد داشت. او درختان را جایگاه آرامگرفتنِ نفوس انسانی پس از مرگ میدانست. در شرح احوالات او آمده است که وی به «بهار» توجه خاص داشت و در ماه «نیسان» (2) هنگام شکوفهزدن درختان به انجام اعمال عبادیِ خاص در مقابل درختان اقدام مینمود. او اعتقاد داشت با این اعمال به روح سرگشته کسانی که در درختان هستند یاری میرساند تا به جای سقوط به مراتب پایینتر،
به سوی تعالی بالا بروند. به گفته کابالیستها سنّت «لوریا» این بود که شاگردانش را به میان درختان و طبیعت ببرد و در آنجا به آنها آموزش دهد.
بهگفته شاگردانش در یکی از این روزها لوریا چشمان خود را باز میکند و درختان را نفوس انسانی با روحهای بیشمار میبیند. لوریا از نفوس مردگان میپرسد شما چرا اینجا (در درختان) توقف کردهاید؟ نفوس پاسخ میدهند: این به دلیل آن است که در زمان حیات تبهکار نبودیم. ما تو را میشناسیم و میدانیم میتوانی به ما کمک کنی. لوریا نیز قول میدهد کمک کند تا آنها از برزخِ درخت رها شده و بالا بروند. شاگردان، لوریا را در حال گفتوگو میدیدند در حالیکه تنها او بود که سخن میگفت و روحِ درختان از دید شاگردان پنهان بودند. شاگردان بعدها از او پرسیدند تو با چه کسانی سخن میگفتی و لوریا پاسخ داد: اگر میتوانستید آنها را ببینید، از اینکه چه جمعیتی از ارواح در درختان هستند، حیرتزده میشدید! (3)
حاخام اسحاق لوریا که بهعنوان پدر کابالای امروزی شناخته میشود، از جمله کسانی بود که به حلقهی واسط بودنِ درخت میان عالم ملکوت و عالم جسمانیات اعتقاد داشت.
اولین اشارات در خصوص اینچنین جایگاهی برای درخت در آثار موسی لئونی نویسنده کتاب مشهور زوهر [Zohar] به چشم میخورد. (4) او در کتاب نفش هاخامه (النفس الحکیمه) از این ویژگی و جایگاه درخت برای توضیح جهان کابالا در تمثیل درخت زندگی استفاده مینماید.
در آموزههای کابالا درختان نهتنها جایگاه نفوس و ارواح انسانی هستند، بلکه خودشان نیز «نفس مجرده» دارند. این عقیده در شرح احوال حاخام ناخمن برسلاوی [Nachman of Breslov] توضیح داده شده است. (5) او روزی در سفر، برای اقامتِ شب مسافرخانه چوبی را برمیگزیند. حاخام ناخمن در دل شب با صدای بلند شروع به گریه میکند بهنحوی که صاحب مسافرخانه و همراهان حاخام متوجه حالت غیرعادی او میشوند. همگی گرد او میآیند تا علت را جویا شوند.
حاخام قبل از هر سخنی کتابی را بیرون میآوَرَد و با چشمان بسته آن را باز میکند و سپس جملهی نوشتهشده در صفحه را میخواند: «قطعکردن درخت پیش از موعد، همانند کشتن یک نفس است.» حاخام از صاحب مسافرخانه سؤال میکند: آیا چوب دیوارهای مسافرخانه از درختانی است که پیش از موعد قطع شده است؟ صاحب مسافرخانه تأیید میکند. حاخام توضیح میدهد: من در مکاشفهام با بدن کسانی که کشته شده بودند احاطه شده بودم. بسیار ترسیده بودم. حالا میدانم آنها روح درختان بودند که برای من گریه میکردند.
طبق اسطورهشناسی کابالا و یهود، در بهشت عدن در آسمان هفتم درختی به نام درخت زندگی وجود دارد که ارواح از آن تولید میشوند.
اسحاق لوریا پدر عرفان کابالا، «حلقهی واسط میان آسمان و زمین» بودن را با دلیل دیگری نیز توضیح میدهد؛ طبق اسطورهشناسی کابالا و یهود، در بهشت عدن در آسمان هفتم درختی به نام درخت زندگی [Tree of Life] وجود دارد که ارواح از آن تولید میشوند. ارواح تولیدشده در گنجهایی به نام گوف [Chamber of Guf] یا بدن (6) سقوط میکنند و در آنجا منتظر نزول به زمین و تولد میمانند.
اسحاق لوریا توضیح میدهد که حلقهی واسط درخت زندگی در آسمان هفتم و تولد نوزاد زمین درختان هستند. ارواح بهتدریج از آسمان بر درختان نزول میکنند و درختان همانند یک گهواره واسط ارواح را تا زمان تولد نگه میدارند. (7) لوریا همچنین معتقد است از میان حیوانات گنجشک این نزول را بهخوبی حس میکند و میتواند پایینآمدن ارواح را بر روی درختان مشاهده کند. او دلیل آواز غوغاگونه گنجشکان را همین ادراک ارواح میداند. (8)
مقبرهی اسحاق لوریا، پدر عرفان کابالا، در صفد
رابطهی ارواح با درختان در آموزههای پاگانیستی اروپای کهن پیش از مسیحیت نیز وجود داشته است. پرستش درخت بلوط یکی از آموزههای پاگانهای ژرمن بود. در زمان فراگیرشدن مسیحیت برخی از این آموزههای خرافی با شکلهای تغییریافته بهتدریج وارد مسیحیت شد و در مناسکی همچون برپایی درخت کریسمس در روزهای پایانی سال و زمان منتسب به تولد عیسی مسیح، خود را بهخوبی نشان داد. [9]
در مدارسِ نوین کابالا به هنرجوها گفته میشود کابالا یک درخت است که با بالا رفتن از شاخههای آن میتوانید به مقامی نزدیک به خدا و شبیه به خدا برسید. در عرفان کابالا رسیدنِ انسان به خدا بهمعنای «فنای فیالله» نیست، بلکه بهمعنای «رسیدن به مقام خدایی» است.
در این سیستمِ معنوی، فردِ سالک قرار نیست فانیِ در خداوند گردد و هستیِ خود را در مقابل هستیِ لایزال خداوند ناچیز و نامقدار ببیند. بلکه قرار است خود را به اندازهی خداوند و در جایگاه خدایی درک کند. در واقع از منظر کابالا انسان در مقام خداوند عبد و بنده نیست، بلکه مخلوقی است که میتواند به خدایی برسد. از اینرو انسان و خدا در این منظومهی عجیب، در واقع دو روی یک سکه هستند.
این جایگاه ویژهی طبیعتش
ناختی و معناگرا برای درخت و نسبت آن با آفرینش انسان در محصولات رسانهای وابسته به کانونهای کابالیستی، با گستردگی، عمق و تنوع بسیاری مورد تبلیغ و تأکید قرار گرفته است.
فیلم سینمایی سرچشمه [The Fountain 2006] محصول 2006 میلادی در آمریکا، سه داستان موازی درباره خاستگاه، زندگی و فرجام انسان است که در 500 سال گذشته، زمان حال و 500 سال آینده روایت میشود. در این فیلم نقطه اتکای داستان «درختی کهنسال» است که منشأ خلقت انسان بهشمار میآید.
فیلم سینمایی سرچشمه، محصول 2006 آمریکا
این درخت در هیبتی همانند «درخت دانش در بهشت عدن» در داستان اول دیده میشود. توماس قهرمان داستان اول، شوالیهای اسپانیایی (با بازی هیو جکمن) است که قصد دارد درخت زندگی را برای ملکه خود بیابد. در داستان دوم درخت حیات درختی عجیب در آفریقاست که دکتر کرئو (با بازی همان هیو جکمن) قصد دارد از شیرهی آن برای درمان سرطان همسر محبوبش استفاده کند.
در داستان سوم تام (باز هم با بازی هیو جکمن) در حبابی افسانهای که درخت کهنسالی در آن وجود دارد، بهسوی سحابی دوردستی در فضا در حرکت است. روح همسر تام در درون درخت است و تام امیدوار است بتواند با رسانیدن درخت به سحابی که در سخنان همسرش از آن تعبیر به بهشت و محل آرامش ارواح انسانها شده است، معشوق زندگیاش را به سکون و آرامش برساند. جایجای و بند بند سناریوی این فیلم با عقاید و آموزههای اساتید کابالا از اسحاق لوریا تا موسی لئونی تطبیق تام دارد.
فیلم سینمایی آواتار محصول 2009 آمریکا که پرفروشترین فیلم تاریخ نام گرفت نیز داستان خود را حول محور درختی مقدس به نام درخت ارواح روایت میکند.
فیلم سینمایی آواتار [Avatar 2009] محصول 2009 میلادی در آمریکا که پرفروشترین فیلم تاریخ نام گرفت نیز داستان خود را حول محور درختی مقدس به نام درخت ارواح روایت میکند. این درخت محل تجمع ارواح گذشتگان است و با عالم بالا و وجود مقدس الهه ایوا در ارتباط است. همین درخت سرنوشت قوم ناوی را پس از نیایش جک سالی در پای درخت، رقم میزند و آنها را بر دشمن مهاجم پیروز میگرداند.
فیلم درخت زندگی [The tree of Life 2011] محصول 2011 میلادی در آمریکا و برنده نخل طلایی کن 2011 میلادی نیز از جمله آثاری است که با الهام از آموزههای کابالا، در قالب تمثیلِ درخت حیات سعی دارد باطن زندگی و حیات انسان را بر اساس آنچه در تورات و بهویژه سِفر پیدایش آمده است، تبیین نماید.
فیلم درخت زندگی محصول 2011 میلادی در آمریکا
جمعبندی:
در واقع آنچه حائز اهمیت است، توجه به جریانی مرموز و شوم است که در دهههای اخیر سعی دارد تا با تقدسبخشیِ بیبنیان به پدیدههای مادی و طبیعی همچون درخت، زمین، آب و یا عناصر اربعه، مبانی عرفانوارههایِ شرکآلود را در جوامع گوناگون نهادینه سازد. اگرچه این جریان بیشتر در آمریکایجنوبی و پس از آن اروپا به جنبشی معنوی با پوشش محیطزیستگرایی تبدیل شده است و افرادی همچون ال گور [10] از رهبران آن هستند، با این حال در کشور ما نیز رگههایی از این اندیشه دربارهی تقدّس فصول یا پدیدههای طبیعی، از سوی برخی افراد و جریانهای خاص در حال بازنشر است.
پینوشتها:
(1) اسحاق لوریا (مرگ 1572 میلادی) از بنیانگذاران ابتدایی کابالای نظری به شمار میآید. هرچند خود او مکتوبات نادری دارد ولی کلاسهای او در فلسطین در دوره عثمانی بعدها توسط شاگردانش نگارش یافت و به شکلگیری متون کلاسیک کابالا کمک شایانی کرد. برخی آموزههای او را تحت عنوان کابالای لوریانی معرفی میکنند.
(2) هفتمین ماه در تقویم عبری که اولین ماه در تقویم کلیسایی است. نیسان اوج بهار و ماهی 30 روزه است که اعیاد مهمی همچون پسح در آن قرار دارد.
(3) Tree of Souls: The Mythology of Judaism, 2007, Oxford Press, P 165
(4) زوهر مشهورترین و معتبرترین منبع کابالاست که در قرن سیزدهم توسط کابالیستهای جنوب اروپا مدون شد.
(5) ناخمان برسلاوی (مرگ 1810 میلادی) خاخام و کابالیست اوکراینی که جنبش حسیدی اوکراین را بنا نهاد. یهودیان حسیدی شاخهای از یهودی ارتودوکس هستند که از قوانین فقهی یهود تا اندازهای فاصله گرفته و گرایشهای عرفانی کابالیستی دارند.
(6) در اسطورهشناسی کابالیستی گنجه ارواح یا گنجینه ارواح محلی برای نگهداری ارواح تولید شده است.
(7) Tree of Souls: The Mythology of Judaism, 2007, Oxford Press, P 166
(8) Tree of Souls: The Mythology of Judaism, 2007, Oxford Press, P 166
(9) http://www.factmonster.com/spot/christmas2.html
هدایت شده از اندیشکده مطالعات یهود
سیمای یهود در قرآن.pdf
903.1K
📚 #دانلود_کتاب / 5
✍ سیمای یهود در قرآن
🔹 نویسنده: عبدالله حاجی صادقی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
🎯 دولت سازندگی و طبقه متوسط جدید (6)
✡️ ارتش سرّی روشنفکران (قسمت 31)
🌐 سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایهداری (7)
1️⃣ همین ایام، یک جدال پنهان و وسیع در نقطهای حساس درگرفت. در کنار تبعاتِ اجرای سیاستهای تعدیل اقتصادی، پروژه #استحاله_از_درون در عرصه «فرهنگ» نشانههای بارزی از پیشرفت خود نشان میداد و #سیدمحمد_خاتمی بهعنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی کابینهی #هاشمی_رفسنجانی نقش مؤثری را در «پروژه استحاله» ایفا کرد.
2️⃣ #سعید_حجاریان روایت میکند وزارت 11 ساله خاتمی با تجربهی حضور در 3 دولت متفاوت از زمان نخستوزیری میرحسین موسوی او را نه تنها در مقابل نقد رسانههایی مانند #روزنامه_کیهان، بلکه در جلسات محرمانه شورای عالی امنیت ملی و با حضور منتقدانی کار کشته قرار داد.
3️⃣ منتقد سرسخت او این بار نیز #حسین_شریعتمداری بود که غیر از حضور فعال در کادر رهبری دفتر سیاسی سپاه پاسداران از سالهای نخست دهه 1360 ابتدا در نشریه داخلی «رویدادها» (ویژه فرماندهان سپاه پاسداران و مسئولان ارشد نظام) و سپس در نشریه «رویدادها و تحلیل» (ویژه اعضاء سپاه پاسداران) مینوشت.
4️⃣ همزمان با انتشار #روزنامه_همشهری و دعوت #غلامحسین_کرباسچی از چهرههای نزدیک به #عبدالکریم_سروش، رهبر معظم انقلاب در سال 1371 به حسین شریعتمداری ماموریت دادند تا به «تحلیل محتوا» سرمقالههای 10 شماره از روزنامه همشهری بپردازد. شریعتمداری تحلیل خود را به محضر آیتالله خامنهای ارائه کرد و مقام معظم رهبری پس از مطالعه آن در یادداشتی خطاب به حجةالاسلام حجازی مرقوم فرمودند:
👈 «این تحلیل، بسیار خوب، تیزبینانه و دقیقاً منطبق بر همان برداشتی است که من از مطالعهی آن چند شماره داشتم. البته آنچه من مجملاً درک میکردم، در این نوشته بهروشنی تبیین و برای آن اتخاذ شواهد شده است. به ایشان [حسین شریعتمداری] بگویید این نوشته را ویرایش لفظی اگر میخواهند بکنند، شاید لازم باشد در زمانی نزدیک به نحوی انتشار یابد».
📖 متن کامل مقاله بههمراه منابع:
👉 yon.ir/Fb6xu
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
🔸 هشتگ اصلی: #ارتش_سری_روشنفکران