eitaa logo
شناخت تفکرات صهیونیسم،andeeyshkade
187 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
3.7هزار ویدیو
86 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم ویل یومئذ للمکذبین، فیعذبه الله العذاب الاکبر (بصیرت، اندیشه، وتحلیل،، چالشهای.پیش رو)
مشاهده در ایتا
دانلود
اصحاب و یاران خود را کشت.» [۸] قول ابن اسحاق ابن اسحاق درباره‌ی این ماجرا از زبان رسول خدا (ص) خطاب به حذیفه نقل می‌کند که فرمودند: خداوند مرا به نام آن افراد و نام پدرانشان آگاه ساخته و اگر خداوند بخواهد، در روشنایی صبح نام آنان را بر همگان اعلام خواهم کرد. روایتی از شیخ صدوق ولی روایتی که شیخ صدوق آن را در كتاب خصال خویش در همین رابطه آورده، این است که جماعتی از بزرگان در آن روایت از حذیفة بن یمان اسامی منافقان را این‌گونه ذکر می‌کنند: افرادی که در جریان جنگ تبوک تصمیم به رماندن شتر حضرت رسول اکرم (ص) را داشتند، چهارده نفر بودند که عبارتند از: ابوالشرور و ابوالدواهی و ابوالمعازف، و پدر ابوالمعازف و طلحه و سعد بن ابی‌وقاص و أبوعبیده و أبوالاعور و مغیره و سالم مولی ابی‌حذیفه و خالد بن ولید و عمرو بن العاص و ابوموسی الأشعری و عبدالرحمن بن عوف. [9] و اینان کسانی هستند که خداوند درباره آنها می‌فرمایند: «…وَ هَمُّوا بِما لَم یَنالُوا…» [10] دیدگاه علامه مجلسی علامه مجلسی پس از نقل این روایت از «الخصال» شیخ صدوق بیان می‌کند که منظور از: ابوالشرور و ابوالدواهی و ابوالمعازف همان، ابوبکر و عمر و عثمان می‌باشند و مراد از پدر ابوالمعازف، پدر مجازی است و یا این‌که مراد از ابوالمعازف، معاویه است و پدرش ابوسفیان. [11] دیدگاه زمخشری زمخشری (متوفی ۵۲۸ هجری) پس از نقل جریان عقبه ذیل آیه ۷۴ سوره توبه تعداد منافقان را پانزده نفر ذکر کرده است. [12] اسامی منافقان در برخی منابع برخی از منابع نیز اسامی چند تنی از منافقانی که در غزوه تبوک همراه رسول خدا (ص) بوده‌اند، ذکر کرده‌اند و از جمله منافقانی چون: ودیعة بن ثابت، جلاس بن سویه (هر دو از قبیله بنی‌عمرو بن عوف)، مخشی بن حمیرا شجعی و ثعلبة بن حاطب که احیاناً سخنان کفرآمیز نیز می‌گفتند. [13] ولی این‌که آیا اینها در جریان عقبه همراه سایر منافقان بودند یا خیر مطلبی ذکر نشده است. و نیز گفته شده که رسول خدا (ص) اسامی این منافقان را به حذیفه گفته است؛ ولی از او خواسته که نام این منافقان را فاش نکند. [14] پی‌نوشت‌ها: ۱. ابن کثیر دمشقی، البدایه و النهایه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۸، ج۵، ص۷ ۲. ابن هشام، السیرة النبویة، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۴، ص۱۶۰ ۳. بدرالدین، حسین، محمد تصویر جمال خدا، تهران، نشر علم، ۱۳۸۰، ج۲، ص۱۳۳۸ ۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاءِ، چاپ دوم، ۱۴۰۳، ج۲۱، ص۲۲۲و۲۲۹ ۵. ابن کثیر دمشقی، البدایه و النهایه، همان، ج۵، ص۲۴و۲۵ ۶. سپهر، میرزا محمدتقی، ناسخ التواریخ، انتشارات کتابفروشی اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص۲۲۲ ۷. ابن اثیر جزری، اسد الغابه فی معرفة الصحابه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۷، ج۱، ص۵۷۳ ۸. ابن کثیر دمشقی، البدایه و النهایه، همان، ج۵، ص۲۵ 9. صدوق، الخصال، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۱۰، ج۱، ص۴۹۹ 10. توبه (۹)، آیه ۷۴ 11. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاءِ، چاپ دوم، ۱۴۰۳، ج۲۱، ص۲۲۲و۲۲۳ 12. زمخشری، محمود بن عمر، تفسیر الکشاف، بیروت، دارالکتب العربی، ج۲، ص۲۹۱ 13. آیتی، محمدابراهیم،‌ تاریخ پیامبر اسلام، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۴، ص۶۲۸ 14. ابوزهره، محمد، خاتم پیامبران، ترجمه حسین صابری، انتشارات آستان قدس روضی، چاپ اول، ۱۳۷۳، ج۳، ص۴۳۶
خانه / یهود و اسلام / فتنه‌های یهود / یهود و نقشه‌ی قتل پیامبر اسلام یهود و نقشه‌ی قتل پیامبر اسلام فتنه‌های یهود ارسال دیدگاه 790 بازدید پرسش: آیا داستان کمین کردن ابوعبیده جراح، عمر، عثمان و ابوبکر، برای رماندن مرکب رسول اکرم (ص) و قتل پیامبر اسلام از نظر منابع تاریخی معتبر، مورد تأیید است؟ پاسخ: برای روشن شدن موضوع ابتدا گذری کوتاه به فعالیت‌های منافقان و یهود در جلوگیری از پیشرفت و نفوذ اسلام داشته و سپس به جریان جنگ تبوک و نقشه قتل حضرت رسول (ص) توسط آنان می‌پردازیم. علت کارشکنی‌های یهود آنچه از گزارش منابع به دست می‌آید، این است که: هرچه از برقراری حکومت اسلام در مدینه می‌گذشت، نقش یهود در تصمیم‌گیری‌های منافقان و کارشکنی‌های آنان بیش از پیش جدی می‌شد؛ زیرا می‌دانستند آیین بی‌خدعه و نیرنگ اسلام و روش بدون حیله و خالصانه پیشوای دلسوز آن، اگر هم قصد براندازی یهود را نداشته باشد، به‌خودی‌خود، به میان ملت فریب‌خورده یهود که از حیله‌های پیشوایان مذهبی خود به ستوه آمده بودند، راه یافته، موجب گرایش ملت یهود به اسلام می‌شود و لذا پیوسته پیشوایان دینی یهود می‌کوشیدند به‌وسیله‌ی یهودیانِ به‌ظاهر مسلمان و یا مسلمانان منافق‌پیشه، فرصت‌های آرامش خیال را که آسایش زندگی را به دنبال می‌آورد از میان برداشته، ملت اسلام را به موضوعاتی تازه سرگرم سازند. نقشه‌ی یهودیان آن‌گاه که مرکز حکومت اسلامی به‌وسیله‌ی رومیان مورد تهدید قرار گرفت، کارگزاران سیاست یهود، فرصت را برای لطمه‌زدن به اسلام مناسب دیدند. به همین منظور با طرح بهانه‌های گوناگون برای کاستن از عظمت و اُبهت سپاه اسلام تصمیم به عدم شرکت در این نبرد گرفتند و نیز در نیمه‌های شب و به دور از چشم مردمان مدینه در خانه «سُوَیلم» یهودی گرد هم آمده، برای جلوگیری از شرکت مسلمین در جنگ با رومیان نقشه‌های مؤثری را طرح کردند؛ ولی دیری نپایید و رسول خدا (ص) از موضوع مطلع شده و دستور آتش زدن خانه نفاق و فساد را دادند. [۱] [۲] نقشه‌ی قتل پیامبر اسلام یهود و نیز منافقان باز از حیله‌های خود دست برنداشته و ابتدا تصمیم داشتند بعد از خروج لشکر مدینه، در شهر اقداماتی را صورت دهند؛ ولی چون پیامبر (ص) از موضوع آنان مطلع شد و حضرت علی (ع) را در مدینه به جانشینی خود برای مقابله با اقدامات آنان قرار داد، در پی طرح نقشه‌ای دیگر برآمدند و آن نبود مگر قتل حضرت رسول اکرم (ص). دشمنانِ هم‌قسم شده با یهود که عده‌ی آنان را مورخان به اختلاف دوازده، سیزده، چهارده، پانزده، هفده [۳] و نیز بیست و چهار نفر ذکر کرده‌اند، نقشه‌ی قتل رسول خدا را کشیدند. جریان مفصل این نقشه و اجرای آن را علامه مجلسی در بحارالانوار ذکر کرده است. [۴] ماجرای تلاش نافرجام قتل پیامبر اسلام خلاصه‌ی ماجرا از این قرار است که: گروه ترور پیامبر اکرم (ص) و نخبگان ریاست‌طلب عرب از تبار مهاجران، که برخی فامیل رسول خدا (ص) هم بودند، در یکی از گردنه‌های بین راه تبوک با صورت‌های پوشیده و در مسیر گذرگاه رسول خدا (ص) کمین کردند تا به هنگام عبور آن حضرت در تاریکی شب شترشان را برمانند و حضرت از بالای کوه به دره پرت شوند و به شهادت برسند؛ لکن خدای تعالی پیامبرش را از توطئه طراحی شده آگاه ساخت. حضرت برای پی‌گیری حادثه، مهار ناقه را به عمار دادند و به حذیفه هم دستور دادند از پشت سر، مراقب شتر بوده تا مرکب کاملاً در کنترل باشد؛ به سپاهیان هم دستور دادند، پائین عقبه بروند تا منافقان نتوانند در میان آنها پنهان شوند و نقشه خود را عملی سازند؛ هنگامی که پیامبر (ص) از آن راه می‌گذشتند، در تاریکی شب صدای آمدن گروهی را از پشت سر خود شنیدند، آنها را یک‌به‌یک به نام صدا زدند و پرده از راز آنها برداشتند؛ آنها درحالی‌که صورت خود را پوشانده بودند، دچار سرگردانی شدند. پیامبر با خشم به آنها نهیب زدند و به حذیفه فرمودند تا آنها را دور کند. منافقان چون فهمیدند پیامبر از نقشه‌ی آنان آگاه شده است، با شتاب خود را در میان سپاه انداختند؛ ولی حذیفه آنها را از نشانه‌های شتران شناخت. [۵] سخن پیامبر درباره‌ی حذیفه رسول خدا (ص) آنجا که درباره‌ی فضایل صحابه اشاراتی دارند، نسبت به حذیفه فرموده‌اند: «أعْلَمُهُمْ بِشَأنِ المُنافِقینَ حُذَیفَةُ»؛ یعنی آگاه‌ترین اصحاب به حال منافقان، حذیفه است. [۶] حذیفه در اسدالغابه در اسدالغابه آمده که حذیفه صاحب سِرّ رسول خدا (ص) نسبت به منافقان بوده است. [۷] و به همین اعتبار بود که او را منافق‌شناس می‌گفتند. آگاهی رسول خدا از اسامی منافقان نقل شده حذیفه به رسول خدا (ص) عرض کرد: «آنها را به شما معرفی کنم تا آنان را به سزای اعمالشان برسانی؟» رسول خدا (ص) که به‌خوبی آنان را می‌شناخت، حتی موقع کمین گرفتن و قبل از این‌که عمار و حذیفه به مسئولیت حفاظت رسول اکرم (ص) مأمور شوند، اسم آنان را بردند و به حذیفه فرمودند: «دوست ندارم بگویند که محمد اصح
هدایت شده از @ketabkhane
فیش‌های صهیونیسم بین‌الملل http://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=1340
📚 کتاب «ارتش سرّی روشنفکران» (1) 📖 1. ارباب حلقه‌ها 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/5397 📖 2. رابطین خوب آمریکا 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/5399 📖 3. پلورالیسم، قدرت و مبارزه سیاسی 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/5401 📖 4. اصلاحات مُرد، زنده‌باد کودتا 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/5403 📖 5. هابرماس، خاتمی و انقلابیون مأیوس 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/5405 📖 6. ریچارد رورتی: سرمایه‌داری علیه فلسفه 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/5407 📖 7. جان کین و جان هیک: احیاگران انگلیسی 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/5409 📖 8. جنگ شوالیه‌های ماسون 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/5598 📖 9. تکنیک‌های جاسوسی مدرن 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/5600 📖 10. پشه مالاریا ؛ اسم رمز جنگ نرم 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/5602 📖 11. فرمان جاسوسی آکادمیک 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/5604 📖 12. استراتژی امنیتی جنگ‌های علم 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/5606 📖 13. استراتژی بی‌ثبات‌سازی سیاسی 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/5608 📖 14. روشنفکران بزرگ در CIA 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/5610 📖 15. اسناد رسوایی جاسوسی آکادمیک 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/5612 📖 16. ترجمه، سلاح تبلیغات استراتژیک 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/5933 ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
📚 کتاب «ارتش سرّی روشنفکران» (2) 📖 17. فولادوند، یهودزدگان و اصلاح‌طلبان 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/5935 📖 18. همجنس‌بازی و حلقه پنجشنبه‌ها 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/5937 📖 19. براندازی با 10 هزار رای! 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/5939 📖 20. هانا آرنت : از انقلاب تا اصلاحات 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/6114 📖 21. کتاب‌های سفارشی CIA در تهران 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/6136 📖 22. کودتای مخملی در بستر علم سکولار 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/6187 📖 23. ناشران سکولار و رنسانس صهیونیسم 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/6228 📖 24. ایرانیان به مثابه «آلت شَر» 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/6300 📖 25. نقشه راه آکادمی علوم سیاسی آمریکا 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/9511 📖 26. موج بازگشت: زمان مستی جاسوسان 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/9540 📖 27. پُکر انگلیسی، مشروطیت و سرمایه‌داری 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/9542 📖 28. ریشه‌های انگلیسی ایدئولوژی اصلاحات 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/9545 📖 29. عصر اقتدار سیاستمداران عمل‌گرا 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/9547 📖 30. هاشمی و خاتمی : دو روی یک سکه؟ 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/9549 📖 31. دولت سازندگی و طبقه متوسط جدید 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/9551 📖 32. گارتن‌اش و حجاریان: زوج‌های براندازی 👉 http://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/9553 ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
خانه / عوامل یهود / مسلمانان صهیونیست / ایرانیان به مثابه «آلت شَر» ایرانیان به مثابه «آلت شَر» مسلمانان صهیونیست ارسال دیدگاه 595 بازدید ارتش سرّی روشنفکران (قسمت بیست‌وچهارم) فولادوند و دیهیمی سکولاریسم مقدس آمریکایی (5) عزت‌الله فولادوند سخنرانی خود در «شب هانا آرنت» را با عنوان «مفهوم شَر در فلسفه هانا آرنت» به بازخوانی ماجرای هولوکاست و بررسی عملکرد آدولف آیشمان، رئیس سازمان امنیت آلمان نازی و یکی از روسای اردوگاه‌های یهودیان، اختصاص داد تا ابتدا از «رژیم صهیونیستی» چهره یک «نظام خشونت‌پرهیز» را نزد مخاطبانش بیافریند: به رغم حذف مجازات «اعدام» از قوانین کیفری «اسرائیل»، آیشمان عاقبت چند دقیقه پس از نیمه شب اول ژوئن 1962 در زندان به دار آویخته شد. او تنها کسی بود که در اسرائیل به مجازات اعدام رسید. آنچه افرادی مثل آیشمان را به افرادی آدمکش و ویرانگر تبدیل می‌کند، همین عجز از تفکر است. نشانه‌های این افراد، زبان و بیانشان است به جای فکر، در مغزشان مشتی عقاید تقلیدی، ایدئولوژی و پیشداوری جا گرفته و این عقاید قالبی، مانع تفکر اصیل می‌شود. (136) هدف فولادوند القاء این معنا بود که یک «نظام ایدئولوژیک» بر پایه‌ی عقاید و آرمان‌های فرابشری شکل گرفته است تا زمینه‌ساز پیدایش «آرمانشهر» باشد. این نظام، ناگزیر به بازتولید شخصیت‌های جنایتکاری مثل آیشمان و رژیم‌هایی چون نازی‌ها می‌انجامد. (137) سخنان فولادوند پُر از ارجاعات پیدا و پنهان به ایران بود و می‌خواست ذهن مخاطبان را به مقایسه تطبیقی جمهوری اسلامی با رژیم هیتلری وادارد، چون براساس سند رسمی آکادمی علوم سیاسی آمریکا «نظام مذهبی ایران شرّی بدتر از رژیم آلمان نازی» است و «علم سیاست دموکراتیک» علمی است برای براندازی رژیم‌های شرور مانند ایران. (138) خط تبلیغاتی روشنفکران سکولار پس از نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران نیز حول و حوش چنین مقایسه‌ی تطبیقی‌ای می‌گشت. نخستین‌بار در مرداد 1384 رامین جهانبگلو در فستیوال تابستانی دفتر تحکیم وحدت باب بحث پیرامون کارکردهای مشابه جمهوری اسلامی و رژیم نازی را گشود (139) و ناصر فکوهی نیز در روزنامه سرمایه آن را ادامه داد. (140) عزت‌الله فولادوند هم از رهگذر همین فرضیه آمریکایی و ضمن یک شبیه‌سازی نمادین می‌گفت «وقتی جامعه بقای خود را در حفظ آن عادات و رسوم و آداب (ایدئولوژی) می‌بیند، شهروندان را تشویق به تفکر مستقل نمی‌کند [در یک نظام ایدئولوژیک] شهروند خوب کسی است که از مجموعه‌ای از رسوم و عادات که به نام اخلاق معرفی شده، پیروی کند.» (141) بنابراین وقتی یک انقلاب، ایدئولوژی جدیدی را همراه خود می‌آورد، «شهروند خوب باید بی‌چون و چرا پیرو اخلاق جدید شود.» (142) این شهروندان «آلت دست شَر و همرنگان با جماعت و افرادی مبتذل‌اند.» (143) از دل آنان جنایتکارانی مانند آدلف آیشمان بیرون می‌آید، اما «دگراندیشان، ناسازگاران با عقاید ایدئولوژیک قالبی و کسانی که همرنگ جماعت نمی‌شدند، از مشارکت در نظام اخلاقی نوظهور سرباز زدند.» (144) در همین نقطه، مفهوم «نافرمانی مدنی برای مشروعیت‌زدایی» از نظام متولد می‌گردد. به روایت عزت‌الله فولادوند، غیر از دگراندیشان و روشنفکران بقیه شهروندان «آلت شَر» هستند، زیرا «با رژیم هماهنگ شدند و همگی باید در جایگاه متهمان بنشینند.» (145) یعنی، «اکثریت» شهروندانی که یک انقلاب را پذیرفتند (فارغ از این‌که انقلابی بودند یا نه) افرادی مبتذل، آلت شَر و متهم به جنایت هستند؛ فقط به این دلیل که از «اقلیت» روشنفکران لیبرال و ناسازگار با این نظام اخلاقی نوظهور پیروی نکردند! در واقع، فولادوند نسخه سیاسی جیمز برنهام، پدر تئوریک بزرگترین عملیات جاسوسی قرن بیستم در عرصه علوم انسانی و روشنفکری (عملیات PSB) را یادآوری می‌کرد. خاستگاه این سیاست، حکومتِ مطلق «گروه نخبه‌ی روشنفکران» – موسوم به طبقه اربابان اندیشه – بر اذهان عمومی بود (حکومت اقلیتِ نخبگان بر اکثریتِ عوام) و هدفش، «نابودی تمام الگوهای رایج اعتقادی جهان به نفع ایدئولوژی لیبرالیسم» تعریف شد. (146) اکنون برای «براندازی» یک نظام ایدئولوژیک و نابودی الگوهای اعتقادی‌اش، چه راهی پیش پای شهروندان خطاکاری است که به رژیم برآمده از «انقلاب اخلاقی» مشروعیت دادند؟ در واقع، آنان چگونه باید «جنایت علیه روشنفکران سکولار» و «اشتباه تاریخی» خود را جبران کنند؟ فولادوند برای گریز از این وضعیت، کتابی از هانا آرنت را تبلیغ می‌کرد که CIA شش ماه قبل‌تر و همزمان با سالگرد سلسله کودتاهای مخملی اروپای شرقی، نسخه فارسی آن را با مقدمه لادن برومند به عنوان دستورالعمل «مبارزه مدنی» در ایران انتشار داد؛ (147) کتاب «مسئولیت شخصی در رژیم‌های دیکتاتوری»: این کتاب دومین متن از مجموعه‌ای است که به مناسبت روز جهانی ضدفاشیسم و سالروز سقوط دیوار برلین (فروپاشی اروپای شرقی) در اختیار خوانندگان قرار می‌گیرد.
از بیستمین سالگرد انقلاب اسلامی (1377) تا به امروز (1385)، هر روز برگی به تاریخ ایران افزوده شده که عنوانش «اشتباه کردیم» بوده است. اما اگر گامی به پیش نگذاشته و از خود نپرسیم «چرا و چی شد که اشتباه کردیم؟» تکرار این اقرار به خودی خود راه‌گشا نخواهد بود. در رابطه با چنین پرسشی است که می‌توان از اندیشه‌های «هانا آرنت» یاری گرفت، که در پی پاسخ به پرسشی مشابه مطرح شده است. (148) سخنرانی فولادوند با تحلیل کتاب آرنت به پایان رسید. او تأکید کرد که برای رهایی از قید یک رژیم توتالیتر «از نظر اخلاقی باید خیر را از شر تشخیص دهیم» و سپس بپرسیم «چرا متهم (شهروند غیرروشنفکر و حامی رژیم) به خدمت این دستگاه درآمد؟» مفهوم «خیر و شر» در تفکر سکولار همان مفهومی است که ساموئل هانتینگتون با ارائه‌ی رساله‌ی راهبردی «علم سیاست و اصلاحات سیاسی» آن را شرح و بسط داد؛ عمل خیر یعنی «اصلاحات ترقی‌خواهانه‌ی آمریکایی به عنوان هدف بنیادین علم سیاستِ دموکراتیک برای فروپاشی حکومت‌های توتالیتر و شرور» (149) که اصلاح‌طلبان آن را به عنوان یگانه الگوی «گذار به دموکراسی» برگزیدند. خشایار دیهیمی (150) نيز از ابتدای مراسم «شب هانا آرنت» در تالار بتهوون خانه هنرمندان ایران حضور داشت و پس از عزت‌الله فولادوند به پشت تریبون رفت تا از «شست‌وشوی مغزی در رژیم‌های وحشت» بگوید. او بدون مقدمه چینی گفت باید ببینیم در کدام جوامع و در چه شرایطی جنایتکارانی مثل آیشمان تولید می‌شوند و «مسئولیت جمعی» ما در این موقعیت چیست؟ سپس دیهیمی ادعا کرد که «چنین تهدیدهایی در جامعه ما» در حال افزایش است و به توصیف نظام سیاسی ایران از منظر هانا آرنت پرداخت. (151) نقطه آغاز توصیفش، انکار ظریف نقش دین و عرفان در سیاست‌ورزی بود و نتیجه گرفت «آنها که در جستجوی چیزی ماوراء این جهان مشترک انسانی هستند، راه را برای از میان بردن همبستگی انسانی هموار می‌کنند.» (152) نگاه ماوراء طبیعی به سیاست، از منظر دیهیمی نقطه‌ی زایش توتالیتاریسم و خودکامگی است، چون منجر به پیدایش یک «ایدئولوژی» می‌شود و می‌خواهد به تبیین هستی و تاریخ بپردازد. از دل ایدئولوژی هم «حکومت وحشت مطلق» در می‌آید. دقیقاً در همین نقطه، همه‌ی ابهام‌ها زاده می‌شود. چرا باید پذیرفت که هر ایدئولوژی‌‌ای ناگزیر به وحشت مطلق می‌انجامد؟ آیا چون کمونیسم، نازیسم و لیبرالیسم در تجربه تاریخی خود به نظامی‌گری (میلیتاریسم) و خشونت‌ورزی راه برده‌اند، دیگر ایدئولوژی‌ها و مکاتب نیز الزاماً چنین مسیری را خواهند پیمود؟ آیا جنس ایدئولوژی‌ها و شیوه‌ تبیین آن‌ها از هستی، سبب تفاوت در کارکردشان نمی‌شود؟ دیهیمی به هیچ کدام از این پرسش‌ها پاسخ نمی‌دهد و به آسانی از کنارشان می‌گذرد، زیرا جوابی ندارد. وانگهی، برمبنای استقراء که در علم مدرن فاقد اعتبار است، نظریه خود را ارائه می‌کند و می‌گوید: «حکومت توتالیتر» در همه جا از «توده مردم» حرف می‌زند: توده مردم چنین می‌خواهند، توده مردم چنین می‌گویند؛ با آن عنصر ایدئولوژیکی که پیشاپیش به این توده مردم، به این کل نامعلوم، آرزوهای دروغ القاء کرده است. خواسته‌ها و مطالباتی که مطالبات آن‌ها نیست، مطالبات واقعی انسانی نیست، بلکه فقط به شکل شعار، به شکل یک «حق مسلم» که معلوم نیست کجاست و چیست، به آدم‌ها حقنه می‌شود. موقعی که حکومت توتالیتر ظاهر می‌شود، انسان‌ها از هم جدا می‌شوند. انسان‌های منزوی و تک‌افتاده، یک توده عظیمی که یک شعار را تکرار می‌کنند، اما کوچکترین ارتباط میانشان وجود ندارد. وقتی که سیل جمعیت راه می‌افتد، گویی بیانیه‌ای قرائت می‌شود، خواسته‌هایی گفته می‌شود، احسنتی گفته می‌شود. ولی این آدم‌ها واقعاً نمی‌دانند که با هم چه نسبتی دارند. (153) عنصر مشترک تحلیل‌های فولادوند و دیهیمی «شورش روشنفکرانه» علیه خواست تاریخی یک ملت است. یک سرخوردگی کهنه گریبان سکولارها را چسبیده است، چون ایرانیان در انقلاب اسلامی هم به هویت روشنفکران غرب‌زده پشت کردند و هم آنان را از گردونه سیاست‌ورزی کنار نهادند. فولادوند غیر از عده قلیلی از روشنفکران، بقیه شهروندان را «آلت شر» و «گناهکار» نامید، چون به وضع موجود تن داده‌اند و دیهیمی نیز به همین راه رفت؛ اما چرا این طایفه از روشنفکران همواره رویاروی مردم ایستاده‌اند و از شکست‌های پیاپی درس نمی‌گیرند؟ یا شعور عبرت‌آموزی ندارند، یا از فهم تحولات تاریخ عاجزند. هر دو گزینه‌ نشان از قواره ذهنی تنگ آنان برای درک جامعه‌شان دارد. محمد درخشش، وزیر فرهنگ کابینه علی امینی، در سال 1377 پاسخ تکان دهنده‌ای به دلایل بی‌اعتباری روشنفکران ایرانی می‌دهد. او که یکی از تئوریسین‌های اپوزیسیون برانداز و از جاسوسان برجسته CIA است، در فصلنامه مهرگان به بیان عقده‌های تاریخی آنان می‌پردازد و با اعترافات ناخواسته خود، باب یک نقد درون گروهی را می‌گشاید. (154) درخشش، انقلاب اسلامی را «سنگ محکی برای اثبات بی‌
اعتباری روشنفکران چپ و راست و میانه‌روی ملی در میان مردم» می‌داند: «روشنفکران ایرانی» فقط در بین خودشان می‌لولند و به همین دلیل مستمعین سخنرانی‌های آنان فقط خودشانند و هیچ‌گاه اثری از شرکت «توده‌های مردم» در این محافل وجود نداشته است. روشنفکران ما هیچ‌گاه و در هیچ زمانی کوچکترین پایگاهی در میان توده‌های مردم نداشته‌اند؛ زیرا آن‌ها همواره به صورت یک طبقه ممتاز و تافته جدا بافته، خرج خود را از خرج توده‌های مردم جدا ساخته‌اند. به همین دلیل آنچه می‌گویند و آنچه می‌نویسند در محدوده دید و افکار و تأمین «منافع طبقاتی» خویش است و مشهورترین نوشته‌های نویسندگان به نام، کوچکترین جاذبه‌ای برای توده مردم ندارد. مردم حتی معروف‌ترین نویسندگان و اهل قلم را نمی‌شناسند، زیرا در ایران اصولاً نویسنده مردمی وجود ندارد. (155) حالا، چه کسی به ناحق از «توده مردم» دم می‌زند و به زور و تزویر خود را به جای «سخنگوی مردم» می‌نشاند؟ یک نظام متکی به مشروعیت توأمان مردمی و الهی یا روشنفکرانی که حتی به اعتراف محمد درخشش نیز «از زندگی، دردها، رنج‌ها و عادات و رسوم توده‌ها بی‌اطلاع هستند.» (156) برای همین، سرخوردگی تاریخی سکولارها گاه‌گاهی از لابه‌لای تزهایشان بیرون می‌زند و راهی جز فحاشی به شهروندان نمی‌یابند. تعارض تکان‌دهنده‌ای است؛ روشنفکرانی که خود را «سخنگوی مردم» و «وجدان جامعه» می‌دانند، به همان مردم و وجدان‌شان ناسزا می‌گویند! مردم پیشرو که روشنفکران واپسگرا را طرد کرده‌اند، نزد فولادوند و دیهیمی تبدیل به یک «کل نامعلوم» می‌شوند که با «آرزوهای دروغ» فریب خورده‌اند. شگفت‌انگیزتر این‌که وقتی برای حمایت از آرمان‌های انقلابی «سیل جمعیت به راه می‌افتد، کوچک‌ترین ارتباطی میانشان وجود ندارد و این آدم‌ها نمی‌دانند که با هم چه نسبتی دارند.» در نگاه آنان همه‌ی مردم «آلتِ شر» خودکامگان هستند و جمهوری اسلامی نیز جز یک «حکومت وحشت مطلق» نیست؛ چون این نظام بر پایه‌ی آموزه‌های امام خمینی (ره) اعتقاد دارد: ما از شر رضاخان و محمدرضا خلاص شدیم، لکن از شر تربیت‌یافتگان غرب و شرق به این زودی‌ها نجات نخواهیم یافت. اینان برپادارندگان سلطه ابرقدرت‌ها هستند و سرسپردگانی هستند که با هیچ منطقی خلع سلاح نمی‌شوند؛ و هم اکنون با تمام ورشکستگی‌ها دست از توطئه علیه جمهوری اسلامی و شکستن این سد عظیم الهی برنمی‌دارند. (157) ادامه دارد… قسمت قبلی این مقاله ؛ قسمت بعدی این مقاله پی‌نوشت‌ها: 136. فولادوند، عزت‌الله. «مفهوم شر در فلسفه هانا آرنت» (متن کامل سخنرانی). فصلنامه بخارا، شمره 58، زمستان 1385، ص 36. 137. پیشین. 138. Huntington, Samuel P. “One Soul at a Time: Pilitical Science and Political Reform”, the American Pilitical Science Review, Vol. 82, No. 1. Mar, 1988. 139. جهانبگلو، رامین. «هیچ‌گاه طرفدار اصلاح طلبان نبوده‌ام». سایت اطلاعات نت، 9 مرداد 1384، از: 140. فکوهی، ناصر. «هانا آرنت: فیلسوف خشونت و رنج انسانی». روزنامه سرمایه، 17 بهمن 1384. 141 و 142 و 143 و 144 و 145. «مفهوم شر در فلسفه هانا آرنت»، ص 40. 146. Saunders, Frances. The Cultural Cold War: The CIA and the world of Arts and Letters, P 243. 147. آرنت، هانا. مسئولیت شخصی در دوران دیکتاتوری. ترجمه لادن برومند. واشنگتن. دی. سی: بنیاد عبدالرحمن برومند، 2008. (بازیابی شده در 30 تیر 1389) از: http://www.iranrights.org/farsi/document-514-1085.php#-edn1 148. پیشین. «مقدمه مترجم»، صص 5 – 4. 149. هانتینگتون، ساموئل، «آهسته و پیوسته: علم سیاست و اصلاحات سیاسی» در: گذار به دموکراسی (ملاحظات نظری و مفهومی). ترجمه محمدعلی کدیور. تهران: نشر گام‌نو، 1386، صص 35 – 19. 150. خشایار دیهیمی سال 1334 در تبریز به دنیا آمد. در دانشگاه شیمی و سپس زبان انگلیسی خواند. ابتدای انقلاب به اتهام سیاسی روانه زندان شد. سال 1358 با هفته‌نامه جنبش متعلق به علی‌اصغر حاج سید جوادی همکاری کرد. این هفته‌نامه با مشارکت اسلام کاظمیه (عامل CIA و رابط علی امینی) منتشر می‌گشت. دیهیمی به گفته خودش مانند یک «لیبرال رادیکال» در آن مقاله می‌نوشت تا از خط مشی نهضت آزادی ایران دفاع کند. شاید دیهیمی در میان مردم شخصیت سرشناسی نباشد، اما با ترجمه 100 اثر در حوزه علوم انسانی سکولار، فلسفه و ادبیات غرب یک مترجم سکولار پُرکار بود. از سویی عضو گروهک نهضت آزادی ایران به شمار می‌رفت و از طرفی مشاور عالی‌رتبه‌ی حزب مشارکت ایران. حتی در حساس‌ترین لحظات، مصطفی تاج‌زاده تدوین بخشی از راهکارهای انتخاباتی اصلاح‌طلبان را به دیهیمی سپرد. در 3 دهه گذشته، او 3 دوره فعالیت حرفه‌ای را برای انجام ماموریتش گذرانده است. دهه 1360 پیوندهای خود را با نهادهای فکری حاکمیت برقرار کرد. از سال 1362 به سازمان آموزش و انتشارات انقلاب اسلامی رفت؛ سازمانی که پس از مصادره انتشارات آمریکای
ی فرانکلین جایگزین آن شد؛ اما بدنه مدیریتی‌اش همچنان در اختیار نسل قدیم فرانکلینی‌ها و مترجمان سکولار مانند امیرحسین آریانپور، باقر پرهام و داریوش آشوری ماند. دیهیمی در سال 1364 به عنوان یکی از سرویراستاران سازمان برگزیده شد و ترجمه کتاب گفتگو با مرگ اثر آرتور کوستلر را منتشر کرد؛ همان هنگام که ترجمه کتاب ظلمت در نیمروز (روایت دادگاه‌های استالینی برای تصفیه ایدئولوژیک) از این نویسنده چاپ شد. کوستلر، داستان‌نویس یهودی و اهل بوداپست، یکی از رهبران بزرگترین عملیات جاسوسی عملیات PSB به شمار می‌رفت که سال 1949 رسماً به عضویت CIA درآمد. دیهیمی بعدها کتاب زندگی و آثار آرتور کوستلر را انتشار داد. خشایار دیهیمی هر روز فعالیت‌های خود را گسترش می‌داد. در ابتدای دهه 1370 پس از پیوند با دولتمردان دولت سازندگی چون محمدتقی بانکی و علی میرزایی به عنوان دبیر شورای نویسندگان ماهنامه نگاه نو انتخاب گشت. در طول دوران فعالیت حرفه‌ای دیهیمی در عرصه ترجمه و مطبوعات، علاقه او به نشر آثار آیزایا برلین از جنسی دیگر است، مثل یک پروژه مادام‌العمر و دستور کار دائم. از هنگام انتشار نخستین شماره ماهنامه نگاه نو در مهر 1370، دیهیمی و رامین جهانبگلو در این نشریه سلسله مقالاتی درباره آیزایا برلین نوشتند و او را «استاد تفکر آزادی‌خواهی» خواندند. اگر عزت‌الله فولادوند با معرفی هانا آرنت یکی از 3 ضلع مثلث یهودی اصلاحات در ایران را کامل کرد، دیهیمی نیز با تبلیغات برای آیزایا برلین سهمی بزرگ در ساختن دومین ضلع این مثلث داشت. همچنین او هدف مجله نگاه نو را احیاء تفکر کانون نویسندگان ایران تعریف کرد که بسیاری از اعضاء مرکزیت آن کانون روابط تنگاتنگی با سرویس‌های جاسوسی لیبرال داشتند. شماره‌هایی از مجله به تجلیل از محمود دولت‌آبادی، کاوه گلستان، مرتضی ممیز، بهرام بیضایی، نجف دریابندری، منوچهر آتشی و… اختصاص یافت. از نویسندگانی مانند کامران فانی (رضوان‌الله فانی) تا داریوش آشوری یا مترجمان سکولار چون عزت‌الله فولادوند و نادر انتخابی در آن حضوری پُررنگ داشتند. حورا یاوری، پرویز دوایی و محمدرضا نیکفر از فعالان اپوزیسیون سیاسی خارج کشور به درخواست دیهیمی برای نگاه نو مطلب می‌نوشتند. سپس به فکر چاپ یک مجموع کتاب 100 جلدی نیز با نام نسل قلم افتاد. این مجموعه ترجمه دایرةالمعارف ادبیات جهان بود که سال 1974 در دوران اوج جنگ سرد با همکاری انجمن فرهنگی بریتانیا و دانشگاه مینه سوتا تدوین شد و نام نویسندگان مقبول CIA مانند مارسل پروست، تی. اس. الیوت، هربرت رید، آلبر کامو، میلان کوندرا و … در آن به چشم می‌خورد. دیهیمی کلوب نسل قلم را در ایران به همراه 3 تن از دوستانش به نام‌های آرمان امید، حسن ملکی و بهرام داوری تشکیل داد و از مترجمانی مانند عزت‌الله فولادوند، کریم امامی (سرویراستار انتشارات آمریکایی فرانکلین)، عبدالله کوثری و مهدی سحابی (مترجم آثار سلمان رشدی) برای کار دعوت کرد. او می‌خواست هر ماه 2 جلد کتاب را روانه بازار کند و یک شبکه بزرگ از مشترکان برای پیش‌فروش کتاب‌ها بسازد تا بتواند آن را به صورت مستمر تغذیه فکری کند. در سال 1372 این شبکه با 1000 مشترک ثابت و 600 هزار تومان سرمایه فعالیتش را آغاز کرد و مدام بر تعداد اعضاء آن افزوده می‌شد. طی 6 سال مجموعه نسل قلم به 100 جلد کتاب پیرامون ادبیات غرب رسید و دیهیمی یک پروژه صد جلدی دیگر را نیز کلید زد. در واقع، او را باید موسس و مدیر «کلوب لیبرال‌های رادیکال» شناخت. دیهیمی فقط از رانت‌های دولت کارگزارن بهره نگرفت، بلکه در دولت اصلاحات از حمایت‌های بیشتری برخوردار شد. مدیریت تحریریه انتشارات طرح نو بر عهده او بود و احمد مسجد جامعی نیز ابتدا در جایگاه قائم‌مقام و سپس به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت اصلاحات در زمره اصلی‌ترین حامیان مالی این انتشارات قرار داشت. خشایار دیهیمی به عنوان چهره برجسته مبلغان صهیونیسم، همواره از رانت دولت‌های سازندگی و اصلاحات برای اشاعه افکارش بهره می‌برد. او از سال 1376 طرح جامعی برای اشاعه‌ی فلسفه غرب ریخت و زندگی‌نامه فکری فیلسوفانی که مدال ملی علوم انسانی را از رئیس جمهور آمریکا گرفتند، در مجموعه کتاب‌های صدجلدی نام‌آوران فرهنگ ترجمه کرد؛ مثل جان رالز، فیلسوف تحلیلی معاصر که بارها بیل کلینتون او را به سبب نگارش تئوری عدالت ستود. سال 1380 در انتشارات طرح نو ترجمه مجموعه کتاب‌های این فیلسوف یهودی را آغاز کرد، اما پروژه نیمه کاره ماند و هنگامی که مشاور عالی نشر ماهی شد، کار ناتمامش را به آنجا برد تا به سرانجام برساند. برای انتشار گسترده تئوری‌های برلین دلایل بسیاری داشت؛ مانند فولادوند که دیدیم برای تبلیغ هاناآرنت از انگیزه‌های زیادی برخوردار بود. سال 1382، همان هنگامی که دیهیمی ترجمه آثار ریچارد رورتی، یکی دیگر از فیلسوفان و جاسوسان بلندپایه CIA را آغاز کرد و زمینه‌های سفر او به ایران را می‌
چید، مرتضی حاجی وزیر آموزش و پرورش دولت اصلاحات نیز به دنبال تحقق یک برنامه جامع «آموزش شهروندی» در مدارس کشور بود و ماموریت اجرای آن را به سازمان دانش‌آموزی سپرد. این سازمان که زیرنظر مستقیم وزیر و ریاست آن برعهده معاون وزیر بود، بودجه کلانی را به نشر اگر با مدیریت علی‌اصغر سیدآبادی اختصاص داد تا مجموعه کتاب‌هایی پیرامون این موضوع آماده سازد. خشایار دیهیمی و رامین جهانبگلو مشاوران اصلی برنامه جامع «آموزش شهروندی» وزارت آموزش و پرورش بودند و نشر اگر واسطه اختصاص بودجه دولت اصلاحات به آنان و روشنفکران سکولاری نظیر سعید حنایی کاشانی و محمد ضیمران شد تا با تدوین کتاب‌های شهروندی، دموکراسی، مشارکت، گفتگو، فلسفه و دنیای مجازی به گسترش آموزه‌های سیاسی سکولاریسم در مدارس ایران بپردازند. حتی وزارت آموزش و پرورش این کتاب‌ها را میان دانش‌آموزان به مسابقه گذاشت تا آنان به خواندن تئوری‌های دیهیمی و جهانبگلو ترغیب شوند؛ تئوری‌هایی که آشکارا پروژه «فروپاشی ایدئولوژیک» جمهوری اسلامی را تعقیب می‌کرد. 151. دیهیمی، خشایار. «هانا آرنت» (متن کامل سخنرانی). فصلنامه بخارا، شماره 58، زمستان 1385، صص 56 – 47. 152. پیشین، ص 49. 153. پیشین، ص 50. 154. درخشش، محمد. فصلنامه مهرگان (چاپ آمریکا)، شماره 3 و 4، پاییز و زمستان 1377؛ به نقل از: انقلاب و روشنفکران (جلد 10 مجموعه نیمه پنهان). 155. پیشین، ص 4. 156. پیشین. 157. «پیام امام خمینی به فرهنگیان و دانشجویان مراکز تربیت معلم» (7 دی 1360). نک: صحیفه امام خمینی (ره). جلد 15. چاپ چهارم. تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1385، ص 448 – 447. منبع: پیام فضلی‌نژاد ، ارتش سری روشنفکران ، تهران: شرکت انتشارات کیهان.
💠💠 فراماسونری هند و آغاز فراماسونری در ایران (2) ✡️ فراماسونری ایران پیش از «فراموشخانه»‌ ملکم ✍️ عبدالله شهبازی 1️⃣ پیش‌تر گفته‌ام و بعدها بطور مستدل خواهم گفت که در واقع در پیرامون ، مسئول شبکه‌های اطلاعاتی حکومت هند بریتانیا در ایران، تکوین یافت. 2️⃣ تأثیرات مانکجی بر تا بدان حد بود که، بنوشته مهدی بامداد، «بسیاری از مردمان هم عصر او عقیده داشتند که شاهزاده به دین زرتشتی گرویده است و او را زردشتی می‌دانستند.» 3️⃣ ولی درواقع، برخلاف روایت رسمی فوق، «فراموشخانه» اولین سازمان ایران نیست. 4️⃣ نخستین هسته‌های قریب به چهار دهه پیش از تشکیل «فراموشخانه»، در دوران سلطنت و حکومت لرد در هند بریتانیا (۱۷۹۸- ۱۸۰۵)، در ایران پدید آمد و فراماسونری اولیه از طریق هند در ایران، نخست در شیراز و در پیرامون برخی خاندان‌های سرشناس که تا به امروز تداوم دارند، و با بهره‌گیری از پوشش فرقه‌های اهل ، بویژه طریقت ، تکوین یافت. 5️⃣ در این زمان قریب به یک سده از شروع فعالیت‌های ماسونی در هند می‌گذشت. آغاز تکاپوهای ماسونی در هند به اوائل سده هیجدهم میلادی می‌رسد. در سال ۱۷۲۸ انگلستان فرمانی دال بر تأسیس لژ در بنگال صادر کرد و در سال ۱۷۲۹ کاپیتان را به عنوان «استاد اعظم منطقه‌ای هند» منصوب نمود. فاروینتر در سال ۱۷۳۰ به تأسیس لژی در بنگال دست زد. در اواخر سده هیجدهم در بنگال ده لژ ماسونی فعالیت می‌کرد که کهن‌ترین آن «لژ ستاره شرق»، به شماره ۴۰، در بندر کلکته بود. این لژ به عنوان اولین لژ بنگال شناخته می‌شود. ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
💠💠 فراماسونری هند و آغاز فراماسونری در ایران (1) ✡️ فراماسونری ایران پیش از «فراموشخانه»‌ ملکم ✍️ عبدالله شهبازی 1️⃣ تشکیلاتی است برای جذب نخبگان بر بنیاد عقاید و آرمان‌های معین؛ آن‌گونه عقاید و آرمان‌هایی که، از طریق غلبه بر تعلق‌های دینی و قومی و بومی، همپیوندی با کانون‌های تعیین‌کننده قدرت جهانی و سازمان‌دهی این نخبگان را در پیرامون و در جهت اهداف و برنامه‌های کانون‌های فوق تأمین کند. 2️⃣ طبق این تعریف، فراماسونری، همانند صهیونیسم و سایر فرقه‌ها و نحله‌های مشابه، تنها یکی از جریان‌های فرهنگی و سیاسی است که برای تأمین منافع خود و تنظیم سازوکار سلطه بر جوامع بشری در سده‌های اخیر پدید آورده‌اند. 3️⃣ از اینرو، فراماسونری و صهیونیسم، و فرقه‌ها و جریان‌های مشابه، اصل بشمار نمی‌روند بلکه بعنوان ابزارهایی در خدمت شبکه‌ای از و همپیوند شناخته می‌شوند که از چند سده پیشینه تمرکز ثروت و قدرت در دست خویش‌ برخوردارند. 4️⃣ طبق روایت رسمی، که تاکنون مورد اجماع مورخین ایرانی بوده، اولین تشکیلات ایران به نام در زمان ناصرالدین شاه قاجار پدید آمد. 5️⃣ «فراموشخانه» را در اوائل، و طبق نظر برخی محققین در اواسط، سال‌های ۱۸۵۰ م./ ۱۲۷۰ ق. ناظم‌الدوله و پدرش میرزا یعقوب ارمنی در تهران ایجاد کردند. 6️⃣ استاد اعظم آن ، پسر پنجاه و هشتم فتحعلی شاه، بود و جلسات آن در منزل جلال‌الدین میرزا، در محله عودلاجان تهران نزدیک مسجد حوض، پنهان برگزار می‌شد. 7️⃣ از فعالیت این تشکیلات مطلع شد و در ۱۲ ربیع‌الثانی ۱۲۷۸ ق./ ۱۷ اکتبر ۱۸۶۱ م. با صدور اطلاعیه‌ای انحلال آن را اعلام کرد. ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter