براى هدایت آنان مبعوث شدند. در حالیکه اگر همانند امت اسلامى حقباور و حق محور بودند، یک پیامبر براى آنان کفایت مىنمود.
اینک امام کاظم علیهالسلام على بن ابىحمزه و همراهانش را اینگونه نکوهش مىکند؛ زیرا همانند یهود که تورات را برنتابیدند، اینان نیز عترت را نپذیرفتند و بهخاطر دنیاطلبى، همانند یهود، در برابر عترت ایستادند و مذهبتراشى کردند.
دنیاطلبى آنان را مقابل حق قرار داد و به موضعگیرى در برابر عترت وادار نمود؛ همانند یهودیان دنیاطلب. امام همام هم تعبیری اینگونه (اشباه حمیر) همانند تعبیر قرآن از یهود نموده است. امام رضا علیهالسلام نیز رفتار اینان را همانند رفتار یهود مىداند، که بر این پندار بودند که: یدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ. (11)
منبع: حبیبالله احمدی، امام کاظم علیهالسلام الگوی زندگی، انتشارات فاطیما، قم 1394، صص121-124، انتخاب و ویرایش از: اندیشکده مطالعات یهود
پینوشتها:
(1) رجال کشى، ص404.
(2) جمعه، 5.
(3) بقره، 96.
(4) اعراف، 140.
(5) مجمع البیان، ج2، ص72.
(6) همان.
(7) المیزان، ج9، ص235.
(8) اعراف، 138.
(9) مائده، 82.
(10) بقره، 61.
(11) مائده، 64، رجال کشى، ص456.
….
هدایت شده از اندیشکده مطالعات یهود
✡️ گروه نجات و پروندههای نافرجام (1)
1️⃣ #ارتش_سری (Secret Army) نام یک سریال تلویزیونی معروف از محصولات شبکه بی.بی.سی. است که بین سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۷۹ ساخته شد. این سریال در ابتدای دهه ۱۳۷۰به فارسی دوبله و در سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد.
2️⃣ داستان «ارتش سرّی» مربوط به دوران جنگ جهانی دوم و فعالیتهای یک #شبکه پنهان همکار با متفقین در بلژیک است که #گروه_نجات خوانده میشد.
3️⃣ یکی از وظایف مهم گروه، نجات خلبانهایی بود که هواپیمای آنان توسط آلمانیها ساقط شده و یک شکار بالقوه برای #گشتاپو بودند.
4️⃣ اعضای این گروه در بروكسل رستورانی داشتند و با افسران گشتاپو كه آن شهر را اشغال كرده بودند، رفتار خوبی داشتند؛ نكتهای كه پس از جنگ برای آنها دردسرساز میشود، چون مردم شهر فكر میكنند آنها با افسران گشتاپو دوست بودهاند.
5️⃣ پس از جنگ، مردم خشمگین بروکسل به این رستوران حمله کرده و آن را تخريب کردند و موی زنان شاغل در آن را به این گمان که با #نازیها همدست بودند تراشیدند.
6️⃣ ارتش سرّی اقدامات دیگری مانند خرابکاری، انفجار در تأسیسات، جمعآوری اطلاعات و... نیز انجام میداد.
✍️ حسین قاسمی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
هدایت شده از اندیشکده مطالعات یهود
✡️ گروه نجات و پروندههای نافرجام (2)
1️⃣ پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شاهد یک #گروه_نجات هستیم، البته با دایرهی اقدامات بسیار وسیعتر از گروه نجات متفقین!
2️⃣ وظیفهی گروه نجات ایرانی که در مراکز مهم لانه کردهاند، ایجاد یک لایهی حفاظتی برای «تزریق نفوذیها به دستگاههای حساس نظام»، «حفظ نفوذیها» و در مواقع لزوم «نجات و فراری دادن نفوذیهای لو رفته» بوده است.
3️⃣ این گروه با حضور و جاگیری مناسب در جایگاههای مهم، اقدامات چند وجهی علیه نظام انجام داده است. این تشکیلات پنهان، بارها و بارها عناصر لو رفته و سوخته شده را نجات داده و حتی سفید نموده!
4️⃣ گروه نجات که در بخشهای حساس و مختلف نظام حضور دارند، هرگاه بخشی از #شبکه_نفوذ در این سالها شناسایی یا دستگیر شده، با عناوین گوناگون برای نجات آنها به صحنه آمده است.
5️⃣ گروه نجات توانسته با سوءاستفاده و توسل به قانون و یا شرع و... مانع رسیدن مسئولین به اعماق شده و در بزنگاهها با اقدامات خود موفق به رهایی سوژههای به دام افتاده شود.
6️⃣ این گروه تا كنون برای نجات #نفوذی ها از شیوههای مختلفی بهره گرفته است:
👈 ایجاد کیسهای قلابی، هو کردن پروندههای مرتبط با نفوذیها، فضاسازی و گزارشات دروغ، بررسی سطحی و غیرعمیق پروندهها و اتفاقات حساس برای حفظ شبکه نفوذی، تهدید به التهاب و بحران و تضعیف امنیت ملی درصورت پیگیری، اقدام به ترور و بمبگذاری و خمپارهزنی و...
✍️ حسین قاسمی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
هدایت شده از اندیشکده مطالعات یهود
✡️ گروه نجات و پرونده های نافرجام (3)
🌐 بخشی از اقدامات معروف این خط نجات عبارتند از:
🔸 حفظ و ارتقاء بخشی از منابع ویژه #ساواک در اهداف حساس و برکشیدن برخی چهرههای خاص ساواک مانند لباف و امیدیان و...
🔹 حضور برخی پشتیبانان و حامیان #فرقان در تیم برخورد با آنها و عدم ریشهیابی و تخلیه اطلاعاتی لازم و رخنه برخی از عناصر این گروهک در دستگاهها.
🔸 جذب و تزریق #مسعود_کشمیری و حلقه اطلاعاتی دوستان کشمیری که بعضاً دارای سوابق مشکوک فردی و خانوادگی بوده یا دارای سابقه همکاری با ساواک بودند.
🔹 بهکارگیری عناصر مشکوک و فاقد صلاحیت در دستگاههای حساس نظام و ارتقاء آنان تا سطوح عالی.
🔸 نجات و ارتباط وسیع با #محمدباقر_عالیخانی مسئول سیاسی شاخه سیاسی و #منوچهر_قربانیفر مسئول شاخه تدارکات و پشتیبانی #کودتای_نوژه، آنهم در حالیکه دارای ارتباطات وسیع #صهیونیستی بودند!
🔹 فراری دادن مسعود کشمیری از عوامل تیم انفجار نخستوزیری در ۸ شهریور ۱۳۶۰ و نجات متهمین پرونده مذکور.
🔸 حمایت از متهمین پرونده ۸ شهریور تا آنجا که میداندار تشکیل دستگاههای حساس نظام میشوند! حلقهی یاران کشمیری بهجای مجازات، با حمایت همین حلقهی حفاظتی و #گروه_نجات، در مرکزیت این دستگاههای حساس قرار میگیرند!
🔹 رشد دوستان و عوامل رشد و تزریق #محمود_فخارزاده_کرمانی (از عوامل شهادت شهید قدوسی در ۱۴ شهریور ۱۳۶۰) به دادستانی!
🔸 نجات #سعید_شاهسوندی از مسئولین ستاد فرماندهی انفجار ۷ تیر و شهادت شهید بهشتی و جمعی از مسئولین نظام و از مسئولین اصلی #شبکه_نفوذ که تا آخرین گلوله در #مرصاد علیه نظام جنگیده بود.
🔹 تقلیل فتنهی #کوی_دانشگاه و آشوبهای ۱۸ تا ۲۳ تیر ۱۳۷۸، به «ملوس رادنیا» معروف به «مریم شانسی» و «منوچهر محمدی» معروف به «منوچ» و خارج کردن عوامل اصلی این بحران از زیر ضربهی نظام و در آخر هم خارج کردن «ملوس» و «منوچ» از ایران.
🔸 دادن اطلاعات غلط دربارهی دستگیری عوامل ترور شهید #صیاد_شیرازی و برخی #دانشمندان_هستهای.
🔹 ابهامات جدّی در بحث عوامل و آمرین ترور شهید #اسدالله_لاجوردی.
🔸 ایجاد جنجال و نهایتاً آزاد کردن قبای دزد و شبکه نفوذی دخیل در دهها عملیات بدنامساز نظام در داخل و خارج.
🔹 ناتمام ماندن پرونده #قتلهای_زنجیرهای.
🔸 جازدن یک #جاسوس بهعنوان «الماس»! و نجات او از مجازات.
🔹 عدم ریشهیابی حمله به سفارت انگلیس، عربستان و...
✍️ حسین قاسمی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
هدایت شده از اندیشکده مطالعات یهود
✡️ کابالا چیست؟
1️⃣ #کابالا نامی است که بر #تصوف_یهودی اطلاق میشود و تلفظ اروپاییِ «کبّاله» عبری است به معنی «قدیمی» و «کهن». پیروان آئین کابالا یا #کابالیستها این مکتب را «دانش سرّی و پنهان» حاخامهای یهودی میخوانند و برای آن پیشینهای کهن قائلاند. برای نمونه، #مادام_بلاواتسکی رهبر فرقه #تئوسوفی مدعی بود که کابالا در اصل کتابی است رمزگونه که از سوی خداوند به پیامبران، آدم و نوح و ابراهیم و موسی، نازل شد و حاوی دانش پنهان قوم #بنیاسرائیل بود!
2️⃣ به ادعای بلاواتسکی، نه تنها پیامبران بلکه تمام شخصیتهای مهم تاریخ، چون افلاطون و ارسطو و اسکندر و... دانش خود را از این کتاب گرفتهاند. مادام بلاواتسکی برخی از متفکرین غربی، چون اسپینوزا و بیکن و نیوتون، را از پیروان آئین کابالا میداند. این ادعا پذیرفتنی نیست و برای تصوف یهودی، بهعنوان یک مکتب مستقل فکری، پیشینه جدّی نمیتوان یافت.
3️⃣ مشارکت یهودیان در نحلههای فکری رازآمیز و عرفانی به #فیلو_اسکندرانی در اوایل سده اوّل میلادی میرسد. ولی فیلو واضع مکتب جدید فکری نبود و کار او را باید به ارائه اندیشههای دینی #یهود در قالب #فلسفه_یونانی و #فرهنگ_هلنی محدود دانست. بهعبارت دیگر، فیلو بیشتر یک متفکر هلنی است تا یهودی.
4️⃣ در دوران اسلامی نیز چنین است. نحلههای فکری گسترده عرفانی که در فضای #فرهنگ_اسلامی پدید شد بر یهودیان نیز تأثیر گذارد و برخی متفکرین یهودی آشنا با مباحث عرفانی پدید شدند که مهمترین آنان یعقوب قرقسانی (سده 4 هجری/ 10 میلادی) است. قرقسانی، ساکن بغداد، از #قرائیون است و به #یهودیت_تلمودی تعلق ندارد. دو کتاب اصلی او نیز به زبان عربی است.
5️⃣ اوج تولید فکری یهودیان در عرصه اندیشه عرفانی در دوران پیش از کابالا، دو رساله سِفر یصیرا (آفرینشنامه) و سِفر بهیرا (روشنایی نامه) است كه تلاشی بودند برای ارائه عقاید دینی – سیاسی یهود در قالب مفاهیم عرفانی رایج در دنیای اسلام. بدینسان، مفاهیمی چون «نور»، «سلوک»، «تجلّی» و... به یهودیت راه یافت؛ نخستین تجلّی نور در کوه طور بر موسی (ع) است و سپس داوود، نماد نور الهی، به حامل آن در دنیای زمینی، و #شخینا تجلی روحانی داوود، به حامل آن در دنیای ماوراء زمینی بدل میشود. این همان اسطوره سیاسی #خاندان_داوود است که جامه رازآمیز پوشیده است.
6️⃣ این میراثِ نه چندان غنی، که قباله (کابالا) خوانده میشد، در سده 13 میلادی به پیدایش تصوف یهودی انجامید. تا زمان فوق، قباله (کابالا) واژهای عام بود و مصداقی مشخص نداشت. نه کتابی به این نام در کار بود نه مکتبی جدّی از عرفان یهودی. از زمان تدوین #کتاب_زوهر در اواخر سده 13 میلادی، واژه قباله (کابالا) بهطور عمده به این کتاب اطلاق شد و پیروان این مکتب جدید #کابالیست نام گرفتند.
7️⃣ کابالا بهشدت متأثر از فرهنگ اسلامی است و بسیاری از مفاهیم آن شکلِ عبریِ مفاهیم رایج در فلسفه و عرفان اسلامی است. اندیشهپردازان مکتب کابالا، بهدلیل زندگی در فضای فرهنگ اسلامی و آشنایی با زبان عربی، به اقتباس از متون #عرفان_اسلامی دست زدند و با تأویلهای خود به آن روح و صبغه #یهودی دادند. این کاری است که یهودیان در شاخههای متنوع علم و دانش انجام دادند.
8️⃣ آنچه از زاویه #تحلیل_سیاسی حائز اهمیت است، #شیطانشناسی و #پیام_مسیحایی این مکتب است و دقیقاً این مفاهیم است که کابالا را بهعنوان یک #ایدئولوژی_سیاسی معنادار میکند.
✍️ عبدالله شهبازی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
هدایت شده از اندیشکده مطالعات یهود
✡️ پیدایش کابالا
1️⃣ سرآغاز طریقت #کابالا به اوایل سده 13 میلادی و به #اسحاق_کور (1160-1235) میرسد. او در جنوب فرانسه میزیست. تعالیم اسحاق کور چون سایر آموزشهای عرفانی است که برای کمال معنوی مراتب مختلف قائلاند و سیری را برای رسیدن به کمال مطلق پیشنهاد میکنند. مفهوم #عین_صوف ساخته اوست. این مفهوم را، که به معنی «لایتناهی» است، اسحاق به معنی خداوند به کار برد ولی بعدها به معنی نظام هستی بهطور عام به کار گرفته شد.
2️⃣ دوران شهرت اسحاق کور مصادف است با سلطنت جیمز اوّل، شاه آراگون (1213-1276). جیمز اوّل از سال 627 ق./ 1229 م. به #اندلس هجوم برد و موجی از #جنگهای_صلیبی را برانگیخت. در حوالی نیمه سده 13میلادی جیمز اوّل، که اینک به «جیمز فاتح شهرت داشت، از قدرتهای سیاسی و نظامی درجه اوّل اروپا و از سرکردگان جنگهای صلیبی بهشمار میرفت.
3️⃣ #جیمز_فاتح با #الیگارشی_یهودی رابطه نزدیک داشت؛ وزیر مالیهاش یهودا لاوی بود و در دربارش یهودیان ثروتمند دیگر نیز حضور داشتند. در تهاجم جیمز به سرزمینهای اسلامی، این #یهودیان نقش مهمی ایفا کردند و حکومتِ شهرهایی که به اشغال در میآمد عموماً به ایشان واگذار میشد.
4️⃣ در این زمان یک حاخام یهودی به نام #موسی_بن_نهمان معروف به نهمانیدس (1194-1270)، در دربار جیمز حضور داشت که بزرگترین مقام دینی یهودیان عصر خود در اسپانیا بهشمار میرفت. نهمانیدس مورد علاقه فراوان و مشاور جیمز اوّل بود.
5️⃣ #نهمانیدس با الهام از نظرات اسحاق کور یک مرکز فعال #تصوف_یهودی ایجاد کرد. مرکز فوق در پیدایش فرقه کابالا، اشاعه آن در سراسر شبهجزیره ایبری و تولید انبوهی از رسالههای کابالی نقش اصلی را ایفا نمود. تألیفات نهمانیدس در سه زمینه تفسیر تورات، فقه تلمودی و کابالاست. رسالههای نهمانیدس تا سالها منبع اصلی تغذیه فکری #کابالیستها بود.
6️⃣ اندیشهپردازان و گردانندگان فرقه کابالا مدعی بودند که این طریقت، مکمل #تورات و اسراری است که خداوند بهطور شفاهی و خصوصی به موسی ابلاغ کرد تا تنها در اختیار مَحرمانِ #قوم_برگزیده قرار گیرد. #دین_یهود پوستهای است آشکار و همهفهم از مفاهیم رازآمیز هستی که قلبِ ناشناختهی آن کابالاست. این اسرار از زمان موسی، نسل به نسل، در خواص یهودیان ماند تا به امروز رسید. این ادعا در فضای آن روز اروپا، که #ساحری و #کیمیاگری بازار گرم داشت، جاذبهای شگرف یافت و تأثیری چنان عمیق برجای نهاد که تا به امروز پابرجاست.
7️⃣ مکتب کابالا کارکرد احیاء و ترویج #آرمانهای_مسیحایی را بهدست گرفت. این آرمانها در بنیادِ تحریکات جنگافروزانه صلیبی سده 13 و تکاپوهای شِبهصلیبی و نوصلیبی سدههای پسین جای داشت. در سده 14 میلادی، هستههای فرقه کابالا در جوامع یهودی سراسر جهان، بهویژه در بنادر ایتالیا، گسترده شد. از طریق ایتالیا، که قلب جهان مسیحیت به شمار میرفت، پیشگوییهای اسرارآمیز درباره #ظهور قریبالوقوع مسیح و استقرار سلطنت جهانی او، به مرکزیت #بیتالمقدس، رواج یافت و دربار پاپ در رم و سایر کانونهای فکری و سیاسیِ دنیای مسیحی را بهشدت متأثر ساخت.
✍️ عبدالله شهبازی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
هدایت شده از اندیشکده مطالعات یهود
✡️ کتاب زوهر (1)
1️⃣ در اواخر سده 13، با تدوین #کتاب_زوهر تصوف رازآمیز #کابالا بهصورت یک نظام فکری و عملی منسجم شکل نهایی خود را یافت. این کتاب را #موسی_لئونی در سالهای 1280-1286 نوشت. «زوهر»، بهمعنی «درخشش» و «جلال»، با واژههای مشابه در زبان عربی خویشاوند است.
2️⃣ کتاب زوهر نوشتههایی است در تفسیر و تأویل #تورات و سایر کتب مندرج در #عهد_عتیق به زبان آرامی. این کتاب به شیوه متون عرفانی رایج در دنیای اسلام تدوین شده که از زبان نماد و تمثیل و داستانهای رازآمیز برای بیان عقاید خود بهره میبردند.
3️⃣ موسی لئونی برای معتبر کردن کتاب خود، آن را به گذشتههای دور، به حاخامی بهنام #شمعون_بن_یوحای منتسب کرد که گویا در سده دوّم میلادی میزیست: شمعون بن یوحای از چنگ رومیها میگریزد، به مدت 13 سال در غاری پناه میگیرد، در این مدت به عبادت و تفکر میپردازد و سرانجام رازهای هستی بر او آشکار میشود. موسی لئونی منکر تدوین این کتاب بود و ادعا میکرد یک زن یهودی و دخترش برخی دستنوشتههای قدیمی را در اختیار او نهادند و وی در میان آنها کتاب زوهر را یافت.
4️⃣ اصالت این کتاب از همان ابتدا مورد تردید قرار گرفت و از جمله زن و دختر فوق منکر داستان موسی لئونی شدند. مضمون کتاب و اشارات تاریخی آن نیز قدمت منتسب به آن را مردود میسازد. برای نمونه، بسیاری از شخصیتهایی که در کتاب زوهر از آنان یاد شده معاصر شمعون بن یوحایِ فوقالذکر نبودند. امروزه محققین، اعم از یهودی و غیریهودی، تردیدی ندارند که کتاب زوهر در فاصله سال های 1270 تا 1300 توسط موسی لئونی تدوین شده.
5️⃣ انتشار کتاب زوهر یکباره نبود. ابتدا برخی یهودیانِ نامدار در آثارشان به بخشهای کوتاهی از زوهر، بهعنوان یک اثر کهن و معتبر و نایاب که گویا تنها در دسترس برخی خواص است، استناد کردند و همگان را تشنه آن نمودند. بهتدریج و در یک دوره نسبتاً طولانی فصلهایی از کتاب زوهر در محافل کابالی آشکار شد. در سده 16 نُسَخ دستنویس زوهر در کانونهای فرهنگی اروپا پخش شد و سرانجام در سالهای 1558-1560 به چاپ رسید.
✍️ عبدالله شهبازی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
هدایت شده از اندیشکده مطالعات یهود
✡️ کتاب زوهر (2)
1️⃣ #کتاب_زوهر در سده شانزدهم به زبانهای لاتین و عبری ترجمه و منتشر شد. در سالهای 1945-1958 متن کامل زوهر بههمراه ترجمه عبری، حواشی و توضیحات و اضافات در 22 جلد در اورشلیم به چاپ رسید. در سالهای 1933-1934 ترجمه انگلیسی متن کامل زوهر در 5 جلد در لندن منتشر شد. این ترجمه در سال 1978 تجدید چاپ شد. در سال 2003 دانشگاه استنفورد ترجمه منقّحی از کتاب زوهر در 2 جلد منتشر کرد.
2️⃣ کتاب زوهر مشتمل بر 24 فصل است. بخش عمدهی این اثر شرح گفتوگوهای #شمعون_بن_یوحای با حلقه مریدان و شاگردانش است که در آن مکاشفات خود و رازهای هستی را فاش میکند. این مجموعه شامل حدود 2000 صفحه چاپی است ولی پیروان فرقه #کابالا مدعیاند که این تنها بخش کوچکی از کتاب اصلی است که در گذشتههای دور چهل شتر آن را حمل میکرد!
3️⃣ #کابالیستها کتاب زوهر را بهسان کشتی نوح میدانند که حاملین خود را از توفان نجات میدهد؛ خداوند نخستین بار از طریق شعله آتش خود را بر موسی (ع) زوهر کرد، ولی بر موساهای پسین از طریق نور توره ظهور میکند و آن انکشاف رازهای قباله (کابالا) است.
4️⃣ مفاهیم رازآمیز این کتاب سرشار از پیشگویی درباره سرنوشت و «رسالت الهی» و آیندهی #قوم_یهود است. پیشگوییهای کتاب، از آنجا که به شمعون بن یوحای در سده دوّم میلادی نسبت داده میشود، طبعاً حیرتانگیز است و اعتماد خواننده را به پیشگوییهای آیندهای که رخ نداده جلب میکند.
5️⃣ در کتاب زوهر وضع کنونی یهودیان «دوران گذار» توصیف شده که سرآغاز دوران #ظهور_مسیح است. ابتدا موسی ظهور خواهد کرد و راه را برای ظهور دو مسیح خواهد گشود: مسیح بن یوسف و مسیح بن داوود. نام مسیح بن یوسف، که با عیسی بن مریم (ع) انطباق دارد، طبعاً اعتماد مسیحیان را به این پیشگویی جلب میکرد. مسیح بن داوود نیز همان مسیح موعودِ (ماشییَح) یهودیان است. بدینسان، تصوف کابالا از همان آغاز این توانایی بالقوه را داشت که به طریقتی مشترک در میان مسیحیان و یهودیان بدل شود.
✍️ عبدالله شهبازی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
هدایت شده از عابد خادملو
خانه / یهود و اسلام / یهود در قرآن و روایات / بررسی مهمترین موارد استناد امام رضا (ع) به تورات
بررسی مهمترین موارد استناد امام رضا (ع) به تورات
یهود در قرآن و روایات 1 دیدگاه 478 بازدید
در ادبیات معارف اسلامی، «تورات» نام کتاب نازل شده بر حضرت موسی است؛ اما یهودیان کتاب آسمانی خود را «تَنَخ» مینامند. این واژه از سه حرف «ت» = تورات (به عبری: «تورا»)، «ن» = انبیا (به عبری: «نِویئیم) و «خ» = مکتوبات (به عبری: «کتوبیم»؛ با تبدیل «ک» به «خ» طبق قواعد آن زبان) ساخته شده است. تَنَخ یا همان عهد عتیق (در اصطلاح مسیحی) دارای 39 کتاب است که از نظر موضوع، به سه بخش: تاریخی؛ حکمت، مناجات و شعر؛ و پیشگوییهای انبیا تقسیم میشود. بخش تاریخی تَنَخ (عهد عتیق) شامل 17 کتاب است که 5 کتاب اول آن «تورات» و نیز «اسفار خمسه» نامیده میشود. (سفر پیدایش، خروج، لاویان، اعداد و تثنیه) بخش حکمت، مناجات و شعر شامل 5 کتاب ایوب، مزامیر داود، امثال سلیمان نبی، جامعه و کتاب غزلِ غزلهای سلیمان است. بخش سوم یعنی پیشگوییهای انبیا نیز شامل 17 کتاب و دربردارنده هشدارها و تهدیداتی است درباره سرنوشتی که بر اثر نافرمانی خدا در انتظار بنیاسرائیل بود. کتاب اِشَعیا، حِزقِیال و حَبَقُّوق، که در مناظرههای امام رضا (ع) به آنها استناد شده، از جمله این کتابهاست. (1)
استناد امام رضا (ع) به فرازهایی از مجموعه کتابهای عهد عتیق اغلب برای اثبات نبوت پیامبر اکرم (ص) و نیز اشاره به نمونههایی از زندهشدن مردگان و شفای بیماران بهدست انبیایی غیر از حضرت عیسی برای ابطال اعتقاد به الوهیت آن حضرت انجام گرفته است. به چند نمونه مهم اشاره میشود:
1. امام رضا (ع) در پاسخ به درخواست رأس الجالوت (2) برای اثبات نبوت حضرت محمد (ص) بر اساس کتاب مقدس آنان به فرازی از تورات استناد کردند که دارای قراین روشنی بود و به خوبی بر مدعای آن حضرت دلالت میکرد؛ از جمله اینکه امام (ع) خطاب به رأس الجالوت فرمودند: آیا میدانی که حضرت موسی به بنیاسرائیل وصیت کرد: پیامبری از میان برادرانتان به سوی شما خواهد آمد، او را تصدیق کنید و به سخنانش گوش فرا دهید؟ هنگامی که رأسالجالوت تأیید کرد، حضرت فرمودند: آیا بنیاسرائیل برادرانی غیر از بنیاسماعیل دارند؟ و آیا از میان فرزندان اسماعیل (ع) پیامبری جز حضرت محمد (ص) مبعوث شده است؟ رأسالجالوت به هر دو پرسش، پاسخ منفی داد. (3)
این فقرهی مورد استناد حضرت، که با اندکی تفاوت در چند جای عهدین آمده، در نسخههای کنونی آن نیز موجود است. در یک جا، از قول حضرت موسی به بنیاسرائیل آمده است:
یهُوَه، خدایت نبیای از میان تو، از برادرانت مثل من، برای تو مبعوث خواهد گردانید، او را بشنوید. (4)
به اعتقاد علامه بلاغی عبارت «از میان تو»، که آمدن پیامبر موعود را به نوعی از میان خود بنیاسرائیل معرفی میکند، در ترجمه کتاب مقدس تحریف شده است. (5) فقدان این عبارت در جاهای دیگری که همین بشارت را گزارش میکند، مؤید دیدگاه علامه بلاغی است. این وعدهی حضرت موسی در «اعمال رسولان» با وضوح بیشتری آمده است:
موسی به اجداد گفت که خداوند، خدای شما، نبیای مثل من از میان برادران شما برای شما برخواهد انگیخت. (6)
وعدهی یاد شده در جایی دیگر از زبان خداوند گزارش شده است. خداوند به حضرت موسی فرمود:
نبیای را برای ایشان از میان برادرانشان مثل تو مبعوث خواهم کرد. کلام خود را به دهانش خواهم گذاشت و هر آنچه به او فرمایم به ایشان خواهد گفت، و هر کسی که سخنان مرا، که او به اسم من گوید، نشنود من از او مطالبه خواهم کرد. (7)
بدون شک، فرازهای یاد شده، که بهنوعی در گفتوگوی امام رضا (ع) با دانشمند یهودی نیز مورد استناد قرار گرفته، آمدن پیامبری را بشارت میدهد که اولاً «همانند موسی» است و ثانیاً، از میان «برادران بنیاسرائیل» خواهد بود. برخی از دانشمندان یهود، پیامبر یاد شده را بر یوشع (8)، مسیحیان پروتستان بر حضرت عیسی و مسلمانان بر پیامبر اکرم (ص) تطبیق کردهاند. مسلمانان با شرح بسیاری از ویژگیهای یکسان حضرت موسی با حضرت محمد (ص) از یکسو، و تفاوت حضرت عیسی و یوشع با حضرت موسی در ویژگیهای یاد شده، پیامبر اکرم (ص) را مصداق آن پیامبر موعود میخوانند. (9)
برای ارزیابی درست این سه دیدگاه و چگونگی انطباق «آن نبی» بر پیامبر اکرم، لازم است دو ویژگی یاد شده برای وی با استناد به خود کتاب مقدس مورد تجزیه و تحلیل قرار بگیرد. بر همین اساس باید گفت:
الف. مهمترین ویژگی نبوت حضرت موسی داشتن کتاب آسمانی و آوردن شریعتی مستقل و خاص است. بنابراین، یک پیامبر تنها در صورتی میتواند همانند او باشد که حتماً این ویژگی را داشته باشد، در حالیکه یوشع و هیچیک از پیامبران بنیاسرائیل ادعا نکردهاند که همانند وی بوده و شریعتی خاص آوردهاند. همهی آنان پیرو شریعت حضرت موسی بودند. از سوی دیگر، بر اساس گزارش
هدایت شده از عابد خادملو
خود کتاب مقدس، یوشع معاصر حضرت موسی و جانشین آن حضرت بود و مردم پس از حضرت موسی با وی بیعت کردند. (10) بنابراین، وی نمیتواند همان پیامبر موعود باشد؛ چرا که آمدن وی در «آینده» خواهد بود. گزارش انجیل یوحنّا نیز این معنا را تأیید میکند؛ چراکه نشان میدهد یهودیان دستکم تا زمان حضرت یحیی منتظر ظهور این پیامبر موعود بودند، در حالیکه یوشع نبی چند قرن پیش از حضرت یحیی بوده است.
حتی بر اساس گزارش اناجیل، حضرت عیسی نیز شریعت مستقلی نیاورد. او مأموریت داشت همان شریعت حضرت موسی را اجرا و تکمیل نماید:
گمان مبرید که آمدهام تا تورات یا صحف انبیا را باطل سازم؛ نیامدهام تا باطل نمایم، بلکه تا تمام کنم. پس هرکه یکی از این احکام کوچکترین را بشکند و به مردم چنین تعلیم نماید او در ملکوت آسمان کمترین شمرده شود؛ اما هرکه به عمل آورد و تعلیم نماید، او در ملکوت آسمان، بزرگ خوانده خواهد شد. (11)
ب. از سوی دیگر، فرازهایی از عهد جدید نشان میدهند که کاهنان یهود در عصر حضرت عیسی نیز پیامبرِ یادشده را غیر از مسیح میدانستند:
و این است شهادت یحیی در وقتی که یهودیان از اورشلیم، کاهنان و لاویان را فرستادند تا از او سؤال کنند که تو کیستی؟ که معترف شد و انکار ننمود، بلکه اقرار کرد که من مسیح نیستم. آنگاه از او سؤال کردند: پس چه، آیا تو الیاس هستی؟ گفت: نیستم. آیا تو آن نبی هستی؟ جواب داد که نی. (12)
حضرت یحیی معاصر حضرت عیسی و اندکی پیش از وی مبعوث شد. یهودیان در پی شناخت ماهیت وی، کاهنانی را نزد وی میفرستند، ولی او خود را پیامبری غیر از مسیح، الیاس و «آن نبی» معرفی کرد. مفسران کتاب مقدس عبارت «آن نبی» را اشاره به همان پیامبری میدانند که در سفر «تثنیه» (باب 18) حضرت موسی وعده داده بود (13) و آن پیامبر در میان یهود، چنان معروف بود که اشاره کوتاه «آن نبی» برای انتقال آن کافی بود.
برخی گفتهاند: آنان منتظر پیامبری بودهاند که سرور انبیا و بزرگترین آنان بوده است. (14) از سوی دیگر، بدون شک انتظار یک پیامبر بزرگ، مسئله بسیار مهمی بوده است و اگر کاهنان و برگزیدگان مرکز یهودیت آن زمان (اورشلیم) عقیدهی نادرستی در اینباره داشتند، باید حضرت یحیی آنان را متوجه خطایشان میکرد، نه اینکه خطای آنان را تأیید نماید. بنابراین، اگر مراد از «آن نبی» مسیح باشد، باید حضرت یحیی میگفت: آن دو یکی هستند، نه اینکه بگوید: من آن نیستم. (15)
از گزارشهای دیگر عهد جدید نیز برمیآید: بشارت آمدن «آن نبی» بهگونهای در میان یهود روشن و پذیرفته شده بود که آنان هنگام ظهور حضرت یحیی دچار اختلاف شدند. گروهی وی را همان نبی و گروهی دیگر غیر آن خواندند. (16)
ج. افزون بر آنچه گفته شد، بهصورت جدلی میتوان در پاسخ مسیحیان گفت: بر اساس الهیات رایج آنان، تفاوتهای زیادی بین حضرت موسی و عیسی وجود دارد، و به دیگر سخن، حضرت عیسی نه یک پیامبر، بلکه خدای مُجَسَّد خوانده میشود که هیچ انسانی با وی قابل مقایسه نیست. (17)
2. نکتهای که در دو فقرهی یاد شده، امام رضا (ع) نیز بر آن تأکید و استدلال نمودند این است که آن پیامبر موعود از «میان برادران» بنیاسرائیل است و با توجه به اینکه برادران بنیاسرائیل، بنیاسماعیل هستند، این قید بهروشنی نشان میدهد که پیامبر مزبور از میان بنیاسرائیل نیست.
از اینرو، هنگامیکه حضرت از رأس الجالوت پرسیدند: آیا بنیاسرائیل، برادرانی غیر از بنیاسماعیل دارند؟ و آیا از میان فرزندان اسماعیل (ع) پیامبری جز حضرت محمد (ص) مبعوث شده است؟ رأس الجالوت ضمن پاسخ منفی به هر دو پرسش، گفت: اما من دوست دارم برای اثبات اینکه آن پیامبر موعود از میان فرزندان اسماعیل است و نه بنیاسرائیل، به تورات استناد کنید.
امام رضا (ع) به عالم یهودی گفتند: آیا در تورات نیامده است که نوری از سوی «طور سینا» آمد و از کوه «ساعیر» طلوع کرد و از کوه «فاران» درخشید؟ رأس الجالوت گفت: این کلمات را میشناسم و در تورات وجود دارد، ولی تفسیر آنرا نمیدانم. حضرت فرمودند:
نوری که از سمت کوه «طور» آمد، کنایه از وحی نازل شده بر حضرت موسی بر فراز آن کوه است. طلوع نور از کوه «ساعیر» به معنای نزول وحی بر حضرت عیسی بر فراز آن است و درخشش نور از کوه «فاران»، به معنای دریافت وحی به وسیله حضرت محمد (ص) در آن کوه است؛ زیرا «فاران» یکی از کوههای اطراف مکه است. (18)
در ترجمه فارسی کتاب مقدس کنونی، این فراز مورد اشاره امام رضا (ع) چنین آمده است:
و این است برکتی که موسی مرد خدا قبل از وفاتش به بنیاسرائیل داده، گفت: یهُوَه [خدا] از سینا آمد و از سعیر بر ایشان طلوع کرد و از جبل فاران درخشان گردید. (19)
برخی پژوهشگران یهودی در تلاش برای رد دلالت این فقره از تورات بر نبوت پیامبر اکرم (ص)، کوشیدهاند «فاران» را بخشی از سرزمین «سینا» معرفی کنند؛ اما سخنانی که در اینباره گفتهاند، آشفته و ناهمخوان است. هرچند
هدایت شده از عابد خادملو
«فاران» نام یکی از بیابانهای «سینا» است، اما بر اساس مستندات معتبر تاریخی و جغرافیایی، «فاران» همچنین به کوهی در مکه و سرزمین وسیعی نیز گفته میشد که شامل حجاز و مکه میشود. (20)
افزون بر آن، بر اساس گزارش خود کتاب مقدس، حضرت اسماعیل در «فاران» سکنا گزید. در سفر «پیدایش»، پس از گزارش درخواست سارا از حضرت ابراهیم مبنی بر دور ساختن هاجر و فرزندش اسماعیل (21) از قول خداوند خطاب به هاجر چنین آمده است:
برخیز و پسر را برداشته و به دست خود بگیر؛ زیرا از او امتی عظیم به وجود خواهم آورد؛ و خدا چشمان او را باز کرد تا چاه آبی دید. پس رفته، مشک را از آب پر کرد و پسر را نوشانید و خدا با آن پسر [اسماعیل] میبود و او نموّ کرده، ساکن صحرا شد و در تیراندازی بزرگ گردید و در صحرای «فاران» ساکن شد و مادرش زنی از زمین مصر برایش گرفت. (22)
مراد از چاه یاد شده در فراز مزبور «چاه زمزم» است که بر اساس روایات اسلامی، به لطف و عنایت خداوند پدیدار شد و موجب رویآوردن قبایل و در نتیجه، عمران و آبادی آن منطقه گردید. (23) این موضوع و سکونت هاجر و اسماعیل (ع) در مکه و مجاورت خانه خدا، از مسلّمات تاریخی است (24) و قرآن کریم نیز آن را گزارش میکند. (25)
3. رأس الجالوت در پاسخ امام رضا (ع) درباره چگونگی اثبات نبوت حضرت موسی به معجزاتی از قبیل شکافتن دریا، اژدها شدن عصا در دست وی، بیرون آوردن ید بیضا و جاری ساختن چشمه آب از سنگ با زدن عصای خود، استناد کرد.
امام رضا (ع) با پذیرش این معجزاتِ حضرت موسی پرسید: آیا هرکس در تأیید ادعای نبوت خویش معجزه بیاورد، او را تصدیق میکنید؟ رأس الجالوت گفت: خیر، فقط در صورتی میپذیریم که معجزاتی همانند معجزات حضرت موسی بیاورد! امام فرمودند: پس چگونه به نبوت پیامبران پیش از موسی ایمان دارید، در حالیکه هیچکدام معجزات یاد شده برای حضرت موسی را نیاوردند؟! رأس الجالوت که در پاسخ امام رضا (ع) درمانده بود، با تغییر حرف خود، گفت: اگر کسی معجزاتی بیاورد که فراتر از قدرت افراد عادی باشد، تصدیق نبوت او لازم است.
در این هنگام، حضرت با اشاره به زنده شدن مردگان، شفای کور مادرزاد و بیماران مبتلا به پیسی بهدست حضرت عیسی و زنده شدن پرنده گلین با دم مسیحایی آن حضرت پرسیدند: پس چرا نبوت او را تصدیق نمیکنید؟! وقتی رأس الجالوت گفت: میگویند که وی چنین کارهایی میکرده است، ولی ما که آن را ندیدهایم، امام پرسیدند: مگر معجزات حضرت موسی را به چشم خود دیدهاید؟! آیا جز این است که افراد مورد اطمینانی آنها را دیده و نقل کردهاند و با اخبار متواتر به شما رسیده است؟ معجزات حضرت عیسی هم توسط افراد مورد وثوقی دیده شده و در قالب اخبار متواتر گزارش شده است، پس چرا نبوت او را تصدیق نمیکنید؟ درباره حضرت محمد (ص) نیز این مسئله صادق است. بر اساس اخبار متواتر، آن حضرت نزد هیچ آموزگاری درس نخواندند و چیزی نیاموختند، ولی بهرغم اُمّی و درسناخوانده و مکتبنرفته بودن، کتابی آوردند که درباره سرگذشت پیامبران و اقوام گذشته و نیز درباره آینده سخن گفته است. پس چرا نبوت او را نمیپذیرید؟! رأس الجالوت، که جوابی نداشت، محکوم شد و سکوت اختیار کرد. (26)
در این گفتوگو، هرچند امام رضا (ع) بهصورت صریح و آشکار به هیچ کتاب مقدسی استناد نجستند، ولی اشاره نکردن ایشان به گزارش این معجزات در کتاب مقدس، بهدلیل آن است که این مسئله بهعنوان یک واقعیت و حقیقت مسلّم تاریخی و دینی، برای هریک از پیروان ادیان ابراهیمی پذیرفته شده بود و یا دستکم از آن آگاهی داشتند و باید بر اساس منطق و استدلال خود، آنرا میپذیرفتند؛ زیرا معجزات یاد شده برای حضرت موسی و عیسی بهترتیب در عهد قدیم (27) و جدید (28) و بهشکلی مبسوط گزارش شده است. قرآن نیز اصل آن معجزات را بدون اشاره به جزئیاتِ پرداخته شده در عهدین، گزارش و تأیید میکند. (29)
نویسنده: علی اسدی
پینوشتها:
1 ـ براى آگاهى بیشتر ر. ک. حسین توفیقى، آشنایى با ادیان بزرگ، ص 97ـ102.
2 ـ بزرگ و دانشمند یهودیان. «جالوت» به یهودیان مهاجرى گفته میشد که در سرزمینهاى اسلامى زندگى میکردند. بزرگ و مهتر آنان، رأسالجالوت خوانده میشد. (علیاکبر دهخدا، لغتنامه، 1373، واژه «جالیه» / فخرالدین طریحى، مجمعالبحرین، 1408، ج 2، ص 113.)
3 ـ فضل بن حسن طبرسى، الاحتجاج، ج 2، ص 209ـ213.
4 ـ تثنیه، 18:15.
5 ـ محمدجواد بلاغى، الرحلة المدرسیة، ص 1414، ج 1، ص 91.
6 ـ اعمال رسولان، 3: 22.
7 ـ تثنیه: 18:18ـ19.
8 ـ ر.ک. دائرةالمعارف کتاب مقدس، 1380، ص 750 / مستر هاکس، قاموس کتاب مقدس، 1377، ص 970ـ972، «یوشع».
9 ـ ر.ک. محمدجواد بلاغى، الرحلة المدرسیة، ج 1، ص 90 / محمدصادق فخرالاسلام، انیس الاعلام فى نصرة الاسلام، 1384، ج 5، ص 50ـ64 / محمد رشیدرضا، تفسیر المنار، 1373 ق، ج 9، ص 251ـ259 / عبدالرحیم سلیمانى، «قرآن کریم و بشارتهاى پیامبران»، هفت آسمان 16، ص 57ـ6
هدایت شده از اندیشکده مطالعات یهود
✡️ کابالیسم لوریایی
1️⃣ در همین 👆 زمان، ربّی #اسحاق_لوریا (1534-1572)، اندیشهپرداز جدید #کابالیسم پدید شد و کانون اصلی این مکتب در ایتالیا و در پیرامون لوریا تمرکز یافت. اسحاق لوریا به یک خاندان سرشناس #یهودی تعلق داشت که شاخههای آن در بسیاری از کشورهای اروپایی و اسلامی گسترده بود. اسحاق در نوجوانی به مصر رفت و مدتی در جزیرهای در نزدیکی قاهره که به عمو و پدرزنش تعلق داشت زیست. در این دوران بود که لوریا به اندیشهپرداز کابالی و یکی از رهبران اصلی این فرقه بدل شد.
2️⃣ اندیشههای لوریا در کنار #کتاب_زوهر یکی از دو منبع اصلی فکری #کابالا بهشمار میرود. هستیشناسی جدید کابالی و ترسیم جهان بهصورت «عین صوف» کار اسحاق لوریا است. اندیشه اسارت #زمزم (اخگر الهی) بهدست #سیترا_اهرا (نیروهای شیطانی) که بر سرزمین #کلیپت (خلافت/ اسلام) حکم میرانند در این مفهوم تبلور یافت. فرآیند دیالکتیکیِ رهایی زمزم، که #تیکون (نوزایی) نامیده میشود، نیز متعلق به لوریاست. مفهوم کابالی تیکون، که احتمالاً از «کَوْن» (شُدَن) در عرفان اسلامی اخذ شده، سراسر تاریخ #قوم_یهود را بهصورت فرایند مسیحایی در راه تحقّق #مأموریت_الهی ترسیم میکند.
3️⃣ در اندیشه لوریا، #زن جایگاهی خاص مییابد. مفهوم #شخینا در اندیشه کابالی پیشتر به معنی «تجلّی روحانی داوود» بود. در #کابالیسم_لوریایی، این مفهوم به نمادی مؤنث بدل شد. در ماجرای هبوط «انسان قدیم» (آدم کدمن)، که با هبوط قوم یهود انطباق مییابد، نیروهای شیطانی ملخ (ملک، پادشاه) را از شخینا یا صفیرا ملخوت (ملکه) جدا میکنند. تمامی تکاپوی پسین برای رسیدن به شخینا و وصل شدن به اوست. در مکتب لوریایی کابالا، هبوط آدم تنها بهدلیل گناه نیست؛ بلکه برای انجام مأموریت الهی معینی است و آن گردآوری اخگرهایی است که در سرزمین «خلافت» فروافتاده و اسیر آن شده اند.
4️⃣ پیروان لوریا او را «مسیح بن یوسف» میدانستند که راه را برای ظهور مسیح اصلی، «مسیح بن داوود» (سلطان موعود قوم یهود)، هموار کرد. بدینسان، کابالیستهای یهودی و محافل مسیحی متأثر از آنان، که کم نبودند، با انتظار ظهور قریبالوقوع مسیح بن داوود به سده 17 گام نهادند. در نیمه اوّل سده 17، کانون اصلی این #مسیحگرایی در بندر #آمستردام متمرکز بود و با الیگارشی ماوراء بحار هلند پیوند تنگاتنگ داشت. در این زمان، بخش مهمی از تکاپوی چاپخانههای آمستردام بر اشاعه آرمان #ظهور_مسیح و افسانه #اسباط_گمشده بنیاسرائیل متمرکز بود.
5️⃣ در دوران استقرار مرکز فرقه کابالا در آمستردام، فرایند تیکون، یعنی جنگ با #نیروهای_شیطانی (سیترا اهرا) مستقر در سرزمین کلیپت (خلافت)، بهشدت برجسته شد و جایگاه اصلی را در مکتب کابالا یافت. در این زمان، #کابالیسم بهشکلی آشکار به ایدئولوژی جنگ با #جهان_اسلام بدل شد، #شیطانشناسی به یکی از اشتغالات فکری دائم رهبران فرقه کابالا بدل گردید و رسالههای متعدد در این زمینه انتشار یافت.
✍️ عبدالله شهبازی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter