✍ اسلام، دخترانایران را نجات داد.
بنا بر شریعت زرتشتی، پدر حق دارد فرزند خود (پسر یا دختر) را به عنوان بَرده به دیگری بفروشد. حتی اگر پدر بداند که دخترش قرار است شکنجه شود یا به هر طریق مورد آسیب قرار بگیرد باز هم میتواند فرزند خود را بفروشد.
سند:
کریستین بارتولمه، زن در حقوق ساسانی، ترجمه: دکتر ناصر الدین صاحب الزمانی، تهران: مؤسسه مطبوعاتی عطائی، 1337، ص 40.
مشاهده اسکن کتاب: w57.ir/8
در قوانین زرتشتی، پدر حق دارد به زور با دختر خود همبستر شود.
سند: روایت آذرفرنیغ فرخزادان، بند 20
مشاهده اسناد کامل: w57.ir/9
ایرانیان مسلمان شدند. چون اسلام به همه یاد داد که دختر مایه برکت زندگی است. محمد (ص) میفرمود: در هر خانهای که دختر متولد شود ملائکه بر آن خانه نازل میشوند: مَا مِنْ بَيْتٍ فِيهِ الْبَنَاتُ إِلَّا نَزَلَتْ كُلَّ يَوْمٍ عَلَيْهِ اثْنَتَا عَشْرَةَ بَرَكَةً وَ رَحْمَةً مِنَ السَّمَاءِ وَ لَا يَنْقَطِعُ زِيَارَةُ الْمَلَائِكَةِ مِنْ ذَلِكَ الْبَيْتِ...
سند: محدث نورى، مستدرك الوسائل، ج 15، ص 116، حدیث 17709.
مشاهده اسناد کامل: w57.ir/7
امام صادق (علیه السلام)
دختران حسنه اند و پسران نعمت اند. براي حسنات پاداش آيد و از نعمت ها بازخواست شود.
اَلْبَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ اَلْبَنُونَ نِعَمٌ فَالْحَسَنَاتُ تُثَابُ عَلَيْهِنَّ وَ اَلنِّعْمَةُ تُسْأَلُ عَنْهَا.
سند: تحف العقول عن آل الرسول صلی ال، ج 2، ص 382
#رومینا_اشرفی
#رومینا
@andishaneh
#آموزه_های_اعتقادی_دین_اسلام
﴾﷽﴿
💠 اگر حدیث غدیر اهمیت بسیاری دارد و دلالت بر جانشینی بلافصل علی(ع) از پیامبر اسلام(ص) دارد چرا این حدیث در کتب اربعه شیعه ذکر نشده است؟
✍ موضوع کتاب من لایحضره الفقیه شیخ صدوق و تهذیب الاحکام شیخ طوسی (که دو کتاب از کتاب های موسوم به کتب اربعه هستند) چنانکه از نامشان پیداست در خصوص مباحث فقهی و احکام عملی است.
استبصار شیخ طوسی نیز تنها روایات متعارض در مباحث فقهی را جمع کرده است. با این حساب حتی همه مباحث فقهی را هم ندارد.
الکافی مرحوم کلینی روضه اش روایات متفرقه، فروع آن روایات فقهی است و تنها اصول آن بخشی از روایات اعتقادی را ذکر کرده و نه همه مسائل اعتقادی را. ضمن اینکه حدیث غدیر هم در اصول و هم در روضه کافی موجوده + خطبه غدیر 👈
https://basaer14.persianblog.ir/51d4ddx0LghQQwOajM9m-
بنابراین، از سویی تراث روایی شیعه محصور در کتب اربعه نیست و منابع ارزشمند دیگری نیز احادیث و روایات را نقل کرده اند. از دیگر سو، معیار شیعه در پذیرش یا رد روایات، بودن آنها در کتب اربعه نیست بلکه سنجه روایات چیزی دیگری است.
افزون بر این، کتب اربعه موضوعیت چندانی ندارد و از زمان شهید ثانی این واژه وارد سپهر واژگانی منابع شیعی شد. بله کتب اربعه روایات معتبر بیشتری را نسبت به منابع دیگر اورده از این رو، از اهمیت بالایی در نزد شیعه برخوردار است. با این حال به اعتراف دانشمندان شیعه، کتب اربعه حتی جامع همه روایات فقهی نیز نیست چه رسد به اینکه گنجایش همه روایات را داشته باشد.
شایان ذکر است ببشتر روایات کتب اربعه مبتنی بر پذیرفتن امامت مطلقه اهل بیت(ع) است که تنها یکی از صدها دلیل حقانیت آنان حدیث غدیر است.
حدیث مذکور از نظر همه عالمان خاصه و بسیاری از علمای عامه صحیح و معتبر است که مرحوم علامه امینی در کتاب بینظیر الغدیر؛ آن را از (۱۱۰) صحابه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم، و (۸۴) نفر از تابعین، و (۳۶۰) راوی حدیث، از کتب اهل سنت، از قرن دوم تا قرن چهاردهم هجری قمری معرفی کرده است.
@andishaneh
#آموزه_های_اعتقادی_دین_اسلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 #معرفی_کتاب از زبان نویسنده
📚 آشنایی با کتاب "منظومه فکری امام خمینی"
📒 به قلم حجت الاسلام دکتر #عبدالحسین_خسروپناه
استاد فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
اثر شایسته تقدیر بیستمین همایش کتاب سال حوزه
▪️ به بهانه سیویکمین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره)
🆔 @khosropanah_ir
☀️ در هیچ دورانی شیعیان امیرالمومنین (ع) اقتدار امروز را نداشتند... 🕌 امروز سالروز آغاز دوران زعامت آیت الله سید علی خامنه ای ...
👌 مبانی معرفتی قوی، عقلانیت دینی+تدین و اخلاص امام خامنه ای از عوامل مهم موفقیت وی در تدبیر امور مملکت و رهبری انقلاب در سالهای پرافتخار گذشته است. (علی رغم مشکلات سنگینی که عوامل خارجی و عناصر داخلی بوجود آوردند).
🤲 ان شاالله با دعای شما مومنان، این مسیر تا ظهور امام عصر(عج) باقوت ادامه یابد.
✳️ دلایل عقلی نفی شبهه تحریف قرآن
برای اثبات تحریف ناپذیری قرآن به پنج دلیل عقلی می توان استناد کرد که عبارتند از:
1. فروپاشی برهان همآورد طلبی قرآن؛
2. کامل نشدن حجت الهی بر مردم؛
3. مخدوش شدن نظریه خاتمیت اسلام؛
1-1. فروپاشی برهان همآورد طلبی قرآن
از آنجا که اعجاز قرآن بر تحدی و همآورد طلبی قرآن استوار است، این همآورد طلبی با پیش فرض کامل بودن قرآن کنونی قابل دفاع است. زیرا ممکن است معاندان قرآن با فرض کاستی بخشی از قرآن موجود نسبت به قرآنی که فرود آمده، ادعا کنند که همآورد طلبی قرآن مردود است. زیرا در این صورت همه قرآن بر آنها عرضه نشده است تا عدم ارایه گفتاری همسان با این کتاب، دلیل آسمانی بودن آن باشد.
آنان می توانند مدعی باشند که چه بسا ما می توانستیم گفتاری همسان با آنها را ارائه کنیم. چنان که از جمله موارد اعجاز درونی قرآن هماهنگی و سازواری آیات و آموزه های آن دانسته شده است. چنان که قرآن در این باره به صراحت می گوید: « أَفَلَا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلَافًا کثِیرًا» اثبات سازواری آیات قرآن نیز منوط به وجود همه آیاتِ فرود آمده در آن است.
به عبارت دیگر مخاطب تحدی قرآن به اعجاز در هماهنگی میان آیات، می تواند ادعا کند که بدون وجود همه آیات و مقایسه میان آنها اثبات هماهنگی ممکن نیست. زیرا ممکن است با در نگریستن در سایر آیات، عکس آن یعنی تناقض درونی آیات اثبات شود و این درست خلاف ادعای قرآن مبنی بر تحدی بر عدم اختلاف درونی آیات است.
2-1 . کامل نشدن حجت الهی بر مردم
یکی از سنت های مورد تاکید قرآن، اراده الهی مبنی بر اتمام حجت بر مردم است. بر اساس این سنت بنای خداوند در عرصه ابلاغ پیام و تمهید زمینه های هدایت آن است که راهی برای عذر تراشی مردم نگذارد.
بر اساس همین سنت الهی، خداوند در عالم ذرّ یا با فطرت آدمیان بر اعتراف به پروردگاری پیمان گرفته است. آن جا که می فرماید:
« وَإِذْ أَخَذَ رَبُّک مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَی أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکمْ قَالُوا بَلَی شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا یوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ أَوْ تَقُولُوا إِنَّمَا أَشْرَک آبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ وَکنَّا ذُرِّیةً مِنْ بَعْدِهِمْ أَفَتُهْلِکنَا بِمَا فَعَلَ الْمُبْطِلُونَ »
چنان که از ظاهر آیه پیداست خداوند علت چنین اشهادی را بسته شدن راه عذر برای مردم دانسته است:
« أَنْ تَقُولُوا یوْمَ الْقِیامَةِ إِنَّا کنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِینَ أَوْ تَقُولُوا إِنَّمَا أَشْرَک آبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ وَکنَّا ذُرِّیةً مِنْ بَعْدِهِمْ »
یعنی ما این اشهاد را لازم دانستیم تا شما در روز قیامت نگویید که ما از ربوبیت خداوند آگاهی نداشتیم یا بخاطر روی آوری پدران خود به شرک ناگزیر به آن بودیم.
سنت کامل کردن حجت در شیوه ارایه استدلال های قرآن نیز مورد تاکید قرار گرفته است. چنان که خداوند ادعای مشرکان مبنی بر آن که شرک آنان و نیز اعلام حرمت برخی از اشیاء از سوی آنان، مستند به اراده الهی است و اگر خداوند نمی خواست نباید چنین رویکردی از آنان رخ می نمود، پس از این جهت آنان معذور اند، گزارش می کند، آن گاه در نقد ادعای آنان با تاکید بر اصل اتمام حجت از سوی خداوند، اعلام می دارد که اگر قرار بود اراده تکوینی الهی حتمیت پیدا کند، به جای آن که خداوند شرک و یا تحریم کردن ناروای حلال ها را برای آنان اراده کند، هدایت همه آنان را اراده می کرد:
« سَیقُولُ الَّذِینَ أَشْرَکوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَکنَا وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ شَیءٍ کذَلِک کذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّی ذَاقُوا بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِنْدَکمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاکمْ أَجْمَعِینَ »
بر اساس این آیه افزون بر آن که حجت و برهان از آنِ خداوند است، بلکه بنای خداوند رساندن حجت و برهان خود به مردم است.
نیز بر اساس سنت اتمام حجت ، خداوند هیچ امتی را بدون فرستادن پیامبری رها نکرده است: « إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خلَا فِیهَا نَذِیرٌ » و تا پیامبری ارسال نشده و از رهگذر او حجت بر مردم تمام نشود، عذاب الهی محقق نمی شود: « وَمَا کنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّی نَبْعَثَ رَسُولًا »
بر این اساس، خداوند پیامبر را برای اتمام حجت و هدایت انسان ها تا روز قیامت برانگیخت و به همین هدف قرآن را فرو فرستاد. از این رو در قرآن بر اکمال دین و اتمام نعمت تاکید شده است و با چنین نگاهی هر یک از آیات و سوره های قرآن را باید به مثابه پاره هایی از یک پازل دانست که با کامل شدن آنها نقشه کامل هدایت شکل می گیرد 👇👇
حال اگر کسی مدعی باشد که بخشی از آیات و سور قرآن از آن حذف شده است، به ناگزیر باید بپذیرد که نقشه هدایت الهی در کتاب موجود کامل نشده و بخشی از مجموعه ای که می تواند در کامل شدن حجت بر مردم تاثیرگذار باشد، در اختیار آنان قرار نگرفته است. این امر به معنای کامل نشدن حجت خداوند بر مردم است.
به عنوان مثال کسانی که مدعی اند آیات یا سوره هایی در زمینه ولایت و امامت حضرت امیر (ع) از قرآن حذف شده است و اختلاف پدید آمده در میان امت اسلامی از آغاز تا کنون را ناشی از این امر می دانند، در حقیقت پذیرفته اند که با حذف این بخش از قرآن حجت الهی بر مردم در زمینه امامت و ولایت کامل نشده است.
یعنی مردم در روز قیامت می توانند با خداوند محاجّه کنند که اگر مانع تحریف آیات و سور ناظر به امامت و ولایت می شد، آنان از نعمت هدایت در سایه اهل بیت (ع) محروم نمی شدند!
حال با پذیرش تاکید قرآن بر سنت اتمام حجت از سوی خداوند، آیا جایی برای چنین احتجاجی باقی می ماند؟!
3-1. مخدوش شدن نظریه خاتمیت اسلام
خاتميت به معناي پايان پذيرفتن نبوت است و خاتميت پيامبر اكرم (ص) به اين معنا است كه هيچكس پس از ايشان هرگز به مقام سفارت الهي و وساطت الهي ميان خداوند و مردم نرسيده و هيچگاه خداوند از رهگذر وحي با كسي سخن نخواهد گفت.
از این رو، قرآن در برابر سایر کتب آسمانی در کنار دو نقش تصدیقی و تکمیلی ، نقش مهیمنی را نیز برعهده دارد: « وَأَنزَلْنَا إِلَیک الْکتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَینَ یدَیهِ مِنْ الْکتَابِ وَمُهَیمِنًا عَلَیهِ »
مهیمن بودن قرآن در برابر سایر کتب آسمانی بدان معنا است که خداوند اراده کرده، کژتابی هایی آن کتب که عموماً از رهگذر تحریف در آنها راه یافته، با ظهور کتابی با پیراستگی کامل یعنی قرآن اصلاح نماید.
قرآن از این جهت نقش معیار و محک برای بازشناخت آموزه های سره از ناسره آن کتب را بازی می کند. راز آن که در میان همه کتب آسمانی تنها بر حفظ و صیانت قرآن تاکید شده همین نکته است.
به عبارت روشن تر، چون بنای خداوند آن بود که آموزه های تحریف شده سایر کتب آسمانی را با آمدن قرآن باز نمایاند، ضرورتی بر حفظ و صیانت آن کتب از عدم راهیافت تحریف در آنها نمی دید و از آن جا که برای قرآن افزون بر نقش هدایتی، نقش اصلاح آموزه های کتب آسمانی پیشین را در نظر گرفته است، می بایست صیانت آن را از هر گونه دخل تصرف تضمین می کرد که این امر به صراحت قرآن اتفاق افتاد.
حال اگر کسی مدعی راهیافت تحریف در قرآن باشد، به ناگزیر باید بر ضرورت نزول کتاب آسمانی دیگر پای فشرد تا در سایه آن تحریفات راه یافته در قرآن شناخته شده و به کنار گذاشته شوند و نزول کتاب آسمانی دیگر به معنای ضرورت برانگیختن پیامبری دیگر برای دریافت آن کتاب آسمانی از سوی خداوند است. پیداست که معنای این سخن مخدوش شدن نظریه خاتمیت اسلام است.
بنابر این اگر کسی خاتمیت اسلام را پذیرفته و مدعی است که قرآن آخرین کتاب آسمانی است که از سوی خداوند برای هدایت جهانیان فرو فرستاده شده است، به ناگزیر باید راهیافت هرگونه دخل و تصرف در این کتاب آسمانی را مردود اعلام کند.
برگرفته از کتاب «پیراستگی قرآن از تحریف» اثر استاد علی نصیری
@andishaneh
#آموزه_های_اعتقادی_دین_اسلام
خلاصه-غرب-شناسی-سید-احمد-رهنمایی-ویرایش-اسفند-97.docx
4.13M
📚✍📚✍📚✍📚✍
خلاصه کتاب غرب شناسی
نویسنده: سید احمد رهنمایی
@andishaneh
#آموزه_های_اعتقادی_دین_اسلام
هدایت شده از المدرس الافضل
📙📙📙📙📙📙📙📙📙📙در این کتاب به بررسی و پاسخ ۶۶شبهه از میان صدها شبهه وشایعه پیرامون انقلاب اسلامی که در تمامی محافل بدون هیچ گونه سندومدرکی مطرح می شود پرداخته شده است.📝📝📝📝 مطالعه این کتاب به کلیه دانشجویان وطلاب و فرهیخته گان و تمامی کسانی که دلسوزگفتمان انقلاب اسلامی هستند توصیه می شود.📚📚📚📚📚📚📚📚📚📚
✳️ سنت برآیندی از عصمت است.
به گزارش ایکنا؛ اخیراً آیتالله سیدکمال حیدری، از علمای قم به ارائه نکاتی در زمینه احوالات شخصی پیامبر(ص) پرداخته و مدعی شده که این احوالات شخصی، خارج از دایره سنت است. به همین مناسبت حجتالاسلام والمسلمین علی نصیری، اقدام به پاسخگویی به این ادعا کرده است؛
کلیپی از استاد سیدکمال حیدری برای بنده ارسال شد و خواستند که اگر ملاحظاتی دارم، ارائه دهم. موضوعی که ایشان مطرح کردند در مورد احوالات شخصی پیامبر(ص) و چیزی است که به اقتضائات بشری صادر شده است که اعم از فعل، قول و تقریر ایشان است و از نظر ایشان اینها جزء سنت نیستند و نباید تلقی دین و شرع به آنها بشود و اینها رویه عادی است که از هر انسانی ممکن است سر بزند.
اهمیت این بحث بسیار زیاد است. از طرفی یک مسئله کاملا کلامی است؛ یعنی مسئله عصمت پیامبر(ص) یا انبیاء(ع) و دامنه عصمت از جمله مباحث پر چالش کلامی است. هم میان علمای شیعه اختلافاتی وجود دارد و هم در بین اهل سنت. از طرفی این بحث، یک بحث حدیثی هم محسوب میشود، چون در تعبیر سنت نبوی یا حدیث داریم که تا کجا میتوانیم فعل، قول و تقریر نبی(ص) را به عنوان حدیث یا سنت شرعی تلقی کنیم که قابل استناد باشد.
برخی معتقدند سنت شامل احوالات شخصی نمیشود
برخی در این جهت قید غیرعادی را اضافه کردهاند که خواستند بگویند دامنه سنت نبوی یا ولوی شامل احوالات شخصی نمیشود. پس این مسئله جنبه حدیثی هم پیدا میکند. جنبه اخلاقی هم دارد. مسئله این است که وقتی به سنن پیامبر(ص) و رفتارها و رویهها و نشست و برخاستها وارد میشویم، تا کجا میتوانیم به اینها استناد کنیم و به اینها رنگ و بوی اخلاقی بدهیم که قابل عمل باشد.
همچنین جهت فقهی هم دارد و آن اینکه در بحث فقه، در احکام خمسه یعنی واجب، حرام، مستحب، مکروه و مباه دنبال این هستیم که اینها را مستند به استنادات شرعی کنیم و بعداً عقل و اجماع نیز مطرح میشود. اما مهم آیات و روایات است که عمده هم روایات است. اگر دامنه سنت نبوی را وسیع بینگاریم و برایش محدودیت قائل نشویم که بحث اقتضائات بشری را خارج نکنیم، تمام آنچه از پیامبر(ص) صادر شده را میتوانیم در حوزه فقه مطرح کنیم و به آن استناد کنیم و قابل عمل باشد.
مثلاً نوع گذاشتن موی پیامبر(ص) که تا کجا بوده است. اینکه ایشان فرق میگذاشته و یا اینکه چطور راه میرفته و چطور مینشسته و یا خندههای ایشان چطور بوده است که اینها به نظر آقای کمال حیدری نظرات شخصی محسوب میشود. اگر کسی اینها را از سنت خارج بداند، نمیتواند در فقه به اینها استناد کند، چون صبغه شرعی پیدا نمیکند، اما اگر کسی معتقد باشد اینها جزء سنت است، میتواند در فقه به آنها استناد کند.
مسئله احولات شخصیه پیامبر(ص) در پنج حوزه تأثیرگذار است
این مسئله حداقل از چهار منظر بحث کلامی، حدیثی، اخلاقی و فقهی قابل طرح است و به اینها باید تفسیر را نیز اضافه کرد. یعنی ببینیم دامنه اطاعت از رسول خدا(ص) که در آیه قرآن به آن اشاره شده، چقدر است. یا آیهای که میگوید سخن پیامبر(ص) وحی است، آیا اقتضائات بشری پیامبر(ص) نیز همینطور است یا وقتی میگوید هر آنچه رسول میدهد بگیرید، چنین سعهای دارد که همه آنچه از نبی صادر شده را بگیرد یا خیر؟ پس میشود پنج منظر. بنابراین یکی از پر چالشترین بحثها است که قابل بررسی و واکاوی است.
وقتی در سال ۸۲، کتاب حدیثشناسی را مینوشتم، متوجه شدم برخی از بزرگان در توضیح حدیث، قید غیر العادی را آوردهاند، چون آقای حیدری در یکی از ادعاهای خود دارند که هیچ یک از علمای شیعه نگفتهاند که احوالات شخصی و اقتضائات بشری پیامبر(ص) خارج از سنت است و میگویند همه اینها سنت است، اما اینطور نیست. یعنی بزرگانی را داریم که در تعریف حدیث کلمه غیر العادی را اضافه کردهاند.
کتاب رساله فی درایةالحدیث، جلد دو، صفحه ۲۸۷ و همچنین صفحه ۳۶۳ منبع خوبی است. نویسنده این اثر، رسالههای علمای شیعه را در زمینه درایةالحدیث آورده است و در دو جا این مسئله مطرح شده است که حدیث را که معنا میکنند غیر العادی را اشاره میکند. در جای دیگر نیز برای سنت این قید را میزنند. اما این قید منظور دارد و میخواهند بگویند آن دسته از فعل و قول و یا تقریر نبی که در حوزه امور عادی و طبیعی و بشری است، جزء حدیث نیست و باید خارج شود.
دامنه سنت برآیندی از دامنه عصمت است
اما بنده در کتب خود تأکید کردم که ادعای ما این است که دامنه سنت برآیندی از دامنه عصمت است. یعنی عصمت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) را تا هر کجا ببرید، سنت پیامبر(ص) نیز با آن میرود. اگر عصمت را مطلق بگیرید و بگویید هر آنچه از پیامبر(ص) صادر میشود، جنبه عصمت دارد که فعل و سخن و تقریر او آینه تمامنمای حق است، سنت نیز همین را شامل میشود و بنده نیز همین اعتقاد را دارم که نمیتوانیم در عصمت نبی شکاف ایجاد کنیم و این عصمت، اطلاق
👇👇👇
دارد و اگر این ادعا را قبول کنیم، یعنی سنت نیز اطلاق دارد.
یعنی هر آنچه از او صادر میشود حجت است و عصمت یعنی آنچه از ایشان صادر شده است، همه در منظر الهی است و خدا آن را تأیید میکند و گویی سخن و فعل و تقریر خودش میداند و اگر اینطور است، من متدین چرا نباید به آن استناد کنم. اما اگر کسی دامنه عصمت را تا آنجا توسعه ندهد، مانند آقای سیدکمال حیدری، در نتیجه سنت نیز مطلق نخواهد بود، به این معنا که سنت میآید تا جایی که به تعبیر ایشان، از حالت حوزه بشری وارد نشود.
بنابراین این مسئله سابقه دارد و در برخی از جلسات در حضور برخی از فضلا بودیم که عموماً همین نظر را دارند و تفوه کردند به اینکه پیامبر(ص) حالات شخصی دارد و اینها جزء سنت حساب نمیشود و پیامبر(ص)، اما دوباره در این جلسات تأکید کردم که اینها اشتباه است و همانطور که عمصت محدودیت ندارد، سنت نیز همینطور است.
✳️ جلسه سوم نقد شبهه استاد سید کمال حیدری مبنی بر خروج احوالات شخصی پیامبر از محدوده عصمت و سنت
در این جلسه دیدگاه عالمان اهل سنت در زمینه حدیث تابیر النخل و تاکید آنان بر عدم عصمت و عدم حجیت سنت در حوزه امور دنیوی، مورد نقد قرار گرفته است.
👇👇👇
پایگاه وهابیت پژوهی : حاوی کتاب و مقالات و مطالبی در نقد وهابیت 👇👇👇http://alwahabiyah.com/FA/Subjects/
هدایت شده از تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
📌دلیل شهرت جهاد علمی امام #صادق(ع)
۱. توجه به نیازهای جامعه؛
۲. عمل به وظیفه هدایت جامعه؛
۳. گسترش #شیعه در جهان حتی تا #آفریقا؛
۴. تربیت شاگردان برجسته مثل #هشام و #زراره؛
۵. مبارزه با افکار وارداتی مثل #تناسخ؛
۶. مبارزه با جریان های فکری و فرقه ای همانند #غالیان؛
۷. تلاش برای اصلاح سنت های غلط و بدعت ها؛
چنان که امام صادق(ع) خطاب به سُفیان ثَوری از علمای سنی فرمودند:
📍«زمانه فاسد شده و حال مردم تغییر کرده است.»
📍«به خدا سوگند آنان(اهل تسنن) از آنچه پيامبر خدا(ص) آورده است، غير از ايستادن به سوى #كعبه چیزی ندارند.»
📚ابن جوزی، المنتظم، ج8، ص111.
📚برقی، المحاسن، ج1، ص156.
👇 👇
🌻 @ahlolbait
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 خلاصه مناظره اینستاگرامی دکتر رفیعی و آقای حسن آقامیری
از زبان آقای علی زکریایی
✍ منشانه
🔻روایتی درس آموز در باره اهمیت صله ارحام
عن أبي جعفر ( عليه السلام ) قال : قال رسول الله ( صلى الله عليه وآله ) :
أوصي الشاهد من أمتي والغائب منهم ومن في أصلاب الرجال و أرحام النساء إلى يوم القيامة أن يصل الرحم وإن كانت منه على مسيرة سنة ، فإن ذلك من الدين ؛
امام باقر از پیامبر اکرم (ص) این گفتار را نقل فرمود:
به شاهدان و غائبان امت خود و آنان که تا روز قیامت در صلب پدران و رحم مادران قرار خواهند گرفت، وصیت می کنم که صله رحم کنند (به ارتباط خود با خویشاوندان دور و نزدیک اهتمام بورزند)؛ هر چند خویشاوند آنان به میزان یک سال راه از آنان فاصله داشته باشد که این رویه؛ رویه دین است.
📌 دکتر شریعتی متفکری در حال شدن بود دغدغه اصلیش، اسلام اجتماعی بود/ شهید دکتر چمران، متفکر متعبد
بسم الله الرحمن الرحیم
این روزها سالگرد آسمانی شدن دو شخصیت تاثیرگذار در انقلاب اسلامی ایران است. مرحوم #دکتر_علی_شریعتی که ۲۹خرداد ۱۳۵۶ در انگلستان رحلت یافت و در زینبیه آرمید و شهید #دکتر_مصطفی_چمران که ۳۱خرداد ۱۳۶۰ در جبهه دهلاویه ملکوتی شد و در بهشت زهرای تهران مهمان شهدا گشت.
دکتر شریعتی متفکری در حال شدن بود دغدغه اصلیش، اسلام اجتماعی بود اسلامی که منحصر به مسجد و محراب نماند و اهل جهاد و مبارزه و انقلاب باشد. او برای تبیین چنین اسلامی از قیام امام علی و امام حسین و زینب کبری سلام الله علیهم و مکتب فرانکفورت بهره برد. شریعتی منتقد روحانیتی بود که دغدغه اسلام اجتماعی و انقلابی ندارد؛ همانگونه که منتقد روشنفکری بود که لیبرالیسم و سکولاریسم و کاپیتالیسم را همراهی میکند.
شهید دکتر مصطفی چمران هم متفکر متعبد و هم فیزیکدان و دانشمند فیزیک پلاسما بود. غایت زندگی او، جهاد در راه خدا بود گاه با پژوهشهای علمی و گاه با یتیمنوازی و گاه با سیاستمداری و گاه با مبارزه در میدان جنگ. چمران اهل ذکر و اهل دل و اهل سحر بود. حال که روز شهادت استاد شهید مصطفی چمران را روز بسیج استادان نامیدند پس شاخص چگونه زیستن و اندیشیدن و عمل کردن و مردن باید او باشد. استاد بسیجی باید عالم فرهیخته و نظریهپرداز باشد و در تحقیقات علمی کاهلی نکند.
استاد بسیجی باید سیاستمدار باشد اما سیاستباز نباشد. استاد بسیجی باید از حق و عدالت، ولایتمدارانه دفاع کند اما باندباز و عدالت باز نباشد و خود را شاخص حق نپندارد. استاد بسیجی باید بیانیه گامدوم را به صحنه عمل بکشاند و از شعار زدگی بپرهیزد. استاد بسیجی باید معرفت، بصیرت، محبت، عبادت، ولایت و مجاهدت را در خود جمع کند تا چمرانی شود.
عبدالحسین خسروپناه
حوزه علمیه قم
۳۱ خرداد ۱۳۹۹
🆔 @khosropanah_ir
آیا #امام_صادق علیه السلام رئیس #مذهب_جعفری است؟!
✍️ به قلم حجت الاسلام دکتر قربانی مقدم
🔹در سالهای اخیر بر زبان گویندگان و قلم نویسندگان اینطور رایج شده که امام صادق رئیس مذهب جعفری است. درحالی که این تعبیر کاملاً غلط و ساخته و پرداخته مخالفین شیعه است. البته بعضی نیز با توجه به جایگاه علمی امام صادق و نقش بی بدیل ایشان در احیاء اسلام، گمان کرده اند که این لقب، تمجید از مقام شامخ حضرتش محسوب میشود و مکرر آن را بر زبان جاری میکنند.
🔹باید دانست که اصلاً مذهبی به نام «جعفری» وجود ندارد و هیچ یک از متکلمین و علمای بزرگ شیعه مانند شیخ مفیدها، سید مرتضیها، شیخ صدوقها و... از چنین مذهبی نام نبرده اند. آنچه هست مذهبی است به نام #شیعه دوازده امامی که مؤسس آن، شخص پیامبر است و البته امام اولش امیرالمومنین میباشد. امام صادق علیه السلام نیز ششمین پیشوا محسوب میشود.
🔹علامه امینی در کتاب #الغدیر و #علامه_عسکری در کتب گوناگون اثبات کرده اند که شیعه از زمان پیامبر و با دستور شخص ایشان ایجاد شده است. اما از آنجایی که مذاهب فقهی چهارگانه اهل سنت نوعا اواخر قرن دوم پیدا شده است، سعی کرده اند پیدایش مذهب تشیع را تا زمان فوق به عقب رانند، زیرا حقانیت مکتبی که از صدر اسلام وجود داشته نسبت به مذاهبی که در اواخر قرن دوم پدیدار شده، امر واضح و روشنی است. (البته مخالفینی که مقداری انصاف داشته باشند، پیدایش شیعه را تا زمان فوق به تاخیر می اندازند، وگرنه بعضی از معاندین، چنین تبلیغ می کنند که شیعه ساخته و پرداختهٔ قرون متأخرتر مثلاً در زمان صفویه است.)
🔹 بله حتی میتوان به دلیل حجم عظیم روایات امام صادق علیهالسلام، با مسامحاتی فقه شیعه را فقه جعفری نامید، اما مذهب شیعه که مفهومی وسیعتر دارد و شامل یک برنامه اعتقادی، اخلاقی و عملی است، از دوره پیامبر عزیز اسلام و با امامت امیرالمومنین علیه السلام شکل گرفت.
🔹به هرحال آنچه مسلم است، نقش عظیم امام صادق علیه السلام در حفظ و احیاء اسلام (و نه فقط تشیع) است. اما نباید فراموش کرد که حضرت صادق علیه السلام، امامِ ششمِ مذهبی است که دهها سال قبل از ولادت ایشان، توسط #پیامبراعظم ص تاسیس شده است.
@andishaneh
#آموزه_های_اعتقادی_دین_اسلام