eitaa logo
حقوق یاران گيلان
256 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💢۱. چندی پس از آن‌که گفته شد مناسب است روز رحلت به‌عنوان روز «علوم انسانیِ اسلامی» معرفی شود، تعدادی از «لیبرال‌های ایرانی» که مرداب‌نشینِ جبهۀ اصلاحات هستند، زبان به طعنه و ملامت گشودند و ادّعا کردند که در انبانِ معارف مصباح، کالایی نیست که بتوان بر اساس آن، وی را سرآمد و قلّۀ رهیافت «علوم انسانیِ اسلامی» شمرد و آنچه‌که از بر جا مانده است، «» نیست. ⭕️ ۲. البتّه گفتگو با این جماعتِ شکست‌خورده و حاشیه‌نشین، حاصلی ندارد، وگرنه باید گفت شما که بندبند وجودتان، برخاسته از «ترجمه» است و نسبت به «لیبرال‌دموکراسی»، حتّی یک سطر نیز افزوده ندارید و تمام هویّت‌تان، ریشه در روایت لیبرالی از عالَم تجدّد است، حقّ ندارید از «تولید علم» و «نظریه‌پردازی» و «اندیشه‌ورزی» سخن بگویید. مغز متفکّرِ شما در حلقۀ کیان، چیزی نداشت جز سلسله‌ای از «ترجمه‌گری‌های بی‌ارجاع». شما در برابر کرسی او زانو زدید، درحالی‌که او هرچه داشت، از و و ه و و ... بود. تنها هنرش، بومی‌سازیِ نظریه‌های عالَم تجدّد و ساخته‌وپرداخته‌کردن روایتِ به‌ظاهر اینجایی از آن نظریات بود. ⭕️ ۳. در حاشیۀ کنگرۀ بزرگداشت ، نشستی برگزار شد که در آن، جنبه‌های معطوف به و در تفکّر علامه مصباح ارائه شد. من در حاشیه و ذیلِ سخنان یکی از شاگردان گرانقدر ایشان، چه نکته‌ای را نگاشتم و به ایشان عرضه کردم. ایشان نیز پاسخ گفتند. این چند مسألۀ معرفتی را نقل می‌کنم تا لیبرال‌های ایرانی دریابند که «نکته‌های معرفتیِ حواشیِ تفکّرِ »، هم غنی‌ و قوّی‌ است و هم خلّاقانه و بازاندیشانه، تا چه رسد به «متن». و امّا آن نکته‌ها: 🔻[الف]. «» و «»، از سنخ «فلسفه‌های مضاف» هستند. در فلسفه‌های مضاف نیز باید بر اساس چهارچوب روش‌شناختیِ فلسفه، تنها بر «دلیل عقلی» تکیه کرد و از استناد به «نقل دینی»، بر حذر بود. اگر چنین است، پس این دو قلمرو معرفتی، «تک‌روشی» هستند، درحالی‌که در مباحث خویش، به نقل دینی نیز ارجاع داده است. حال یا باید گفت که ایشان وجود اصطلاح «فلسفه» را در فلسفه‌های مضاف، موجب «تقیّدِ روشی» قلمداد نمی‌کند، بلکه آن را بر «کلان‌نگری» حمل می‌کند، یا باید این‌گونه تحلیل کرد که استناد ایشان به نقل دینی، در مقام «تأیید بیرونی و ثانونی» است، نه «دلیل درونی و اوّلی». البتّه از نظر وی، درحالی‌که نقل دینی نمی‌تواند در قلمرو فلسفه‌های مضاف، از عهدۀ اثبات گزاره‌ها برآید، امّا در قلمرو پسافلسفۀ مضاف که علوم انسانی است، به‌قطع، نقش جدّی و تعیین‌کننده دارد و مولّد نظریه است. 🔻[ب]. معتقد به وجودِ «» به‌عنوان یک «ساختار اجتماعیِ» دارای «استقلالِ نسبی» از فرد و مرکّب از ارزش‌ها است. برخی از ارزش‌های فرهنگی، هم «منشأ انتزاعِ واقعی» دارند و اعتباریِ محض نیستند، ولی همۀ آنها یک «کلّیّت» را شکل می‌دهند که قدرتِ اثرگذاری بر فرد را دارد و معناده و افق‌ساز است. این جهت‌گیری، با «فردگراییِ محض»، تفاوت دارد؛ چنان‌که می‌توان گفت از نظر ایشان، هر چند فرهنگ، «امر عینی» نیست، امّا «امر خارجی» هست. نباید تصوّر کرد که قضایای خارجی، منحصر در قضایای عینی هستند. به‌بیان‌دیگر، فردباوریِ مصباح تا آنجا پیش نمی‌رود که به «انکار» فرهنگ بینجامد و یا آن را در برابر فرد، «منفعل» و «عاجز» تصویر کنند. او نوعی «رابطۀ دوسویه» و «نسبت متقابل» میان ساخت‌های اجتماعی و عاملیّت‌های انسانی برقرار می‌کند و این از موضع بینابینیِ وی در قلمرو «هستی‌شناسیِ اجتماعی» - و سپس تاریخی - حکایت می‌کند. 🔻 [ج]. بر این باور است که «عقلانیّتِ معطوف به فهم دینی»، در مجموع خویش و به طور کلّی، وضعِ تاریخیِ تکاملی دارد و فهم علمای اسلامی نسبت به دین، رو به پیشرفت داشته است. افزون‌براین، ایشان معتقد است که «ابتلائات جامعۀ اسلامی» در یک روند تاریخی، «سیر تشدیدشونده» دارند و در حال «پیچیده‌شدن» هستند و ازاین‌رو، «امکان‌های کمالی» نیز در حال فزون‌تر شدن هستند. این قبیل شدن‌های برآمده از متن حرکت تاریخ، نشان‌گر آن است که ایشان به «سیر تکاملیِ تاریخ»، باور دارد؛ هرچند حقیقتِ این تکامل را به تاریخ نسبت نمی‌دهد و «اجزا» و «عناصر» را متّصف به حکم می‌کند. ازاین‌رو، به‌صورت عَرَضی و ثانوی می‌توان مجموعۀ این تحرّکاتِ تکاملی و فزاینده را در کنار یکدیگر نشاند و در مقام اعتبار، تاریخ را نیز برخوردار از شدنِ تکاملی قلمداد نمود. لینک کانال ↙️↙️ 🆔 @olum_ensani_eslami