#علی_شریعتی
تواناترین مترجم کسی است که سکوت دیگران را ترجمه کند!!!
شاید سکوتی تلخ ِ
گویای دوست داشتنی شیرین باشد...
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
آنچه میجویی تویی
و آنچه میخواهی تویی
پس ز تو تا آنچه گم کردی
ره بسیار نیست
#عطار
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
معرفی رمانهای برتر ایرانی به انتخاب تعدادی از اهالی کتاب:
کلیدر : محمود دولتآبادی
همسایهها : احمد محمود
شوهر آهوخانم : علی محمد افغانی
سمفونی مردگان : عباس معروفی
جای خالی سلوچ : محمود دولتآبادی
آتش بدون دود : نادر ابراهیمی
چشمهایش : بزرگ علوی
سووشون : سیمین دانشور
شادکامان درهی قرهسو : علی محمد افغانی
داییجان ناپلئون : ایرج پزشکزاد
چراغها را من خاموش میکنم : زویا پیرزاد
تنگسیر : صادق چوبک
روی ماه خدا را ببوس : مصطفی مستور
ملکوت : بهرام صادقی
عزاداران بیل : غلامحسین ساعدی
تالار آیینه : امیرحسین چهلتن
درخت انجیر معابد : احمد محمود
شازده حمام : محمدحسین پاپلی
سلوک : محمود دولتآبادی
سالهای ابری : علیاشرف درویشیان
بار دیگر شهری که دوست میداشتم : نادر ابراهیمی
عادت میکنیم : زویا پیرزاد
مدار صفر درجه : احمد محمود
رازهای سرزمین من : رضا براهنی
کولی کنار آتش : منیرو روانیپور
فرار فروهر : اسماعیل فصیح
سهم من : پرینوش صنیعی
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
#یک_جرعه_کتاب 📚
زوربا: چرا جوون ها میمیرن؟ چرا آدم باید بمیره؟ بگو دیگه!
بازیل: نمیدونم!
زوربا: پس فایده این همه کتابهایی که خوندی چیه!؟ اگه این همه کتاب به این سؤال جواب نمیدن، پس درباره چی حرف میزنن!؟
بازیل: دربارهی رنجِ آدمهایی که نمیتونن به این سؤالها جواب بدن!
📘 #زوربای_یونانی
✍🏻 #نیکوس_کازانتزاکیس
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کآشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
#شعر #محتشم_کاشانی #امام_حسین #محرم
✍🏻۱۷تیر روز بزرگداشت محتشم کاشانی و روز شعر و ادبیات آیینی
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
ای اشک با شکوه تو از آن کیستی
پیداست از اهالی ویرانه نیستی
بی تاب کرده قلب جهان را صدای تو
ای دختر سه ساله تو غمگینِ کیستی؟
ویرانه نیست جای گلی سرخ مثل تو
ویرانه عالمی ست که در آن گریستی
باید چگونه دست به پهلو بگیری و
روی دوپای خویش به زحمت بایستی
هم سن و سال قامت تو این جهان نبود
تاب تو را نداشت که در آن نزیستی...
#طیبه_عباسی #محرم #شب_سوم_محرم #شعر #حضرت_رقیه
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
آیت الله ناصری (ره):
🔳 ماه محرم، ماه عجیبی است. ماه جلوه گری حسین علیه السلام است. ماه جلوه گری ولایت است؛ مخصوصاً دهه اول محرم، که چه خبر است درآن؟!
در روایت دارد که خداوند در ازای شهادت امام حسین علیه السلام چهار خصلت در این دنیا به ایشان عطا کرد:
▪️ استجابت دعا را در زیر قبه حضرت قرار داد؛ یعنی هر کس زیر قبه امام حسین علیه السلام دعا کند دعایش مستجاب است،
▪️ دوم اینکه شفای بیماری ها را در تربت ایشان قرار داد.
▪️ و سوم اینکه امامان بعدی را از نسل ایشان قرار داد.
▪️ و چهارم اینکه زائران او ایامی که زائر ایشان هستند از عمرشان محسوب نمی شود.
🏷 #امام_حسین علیه السلام
#آیت_الله_ناصری (ره) #محرم
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
پروانه شد تا شعلهور سازد پرش را
پیچید در شوق شهادت باورش را
داغ گلویش تازه شد از قحطی آب
وقتی به خنجر داد زخم حنجرش را...
با رود جاری کرد در دشتی عطشناک
آن دستهای کوچک و نامآورش را
تا لحظهای دیگر عمویش زنده باشد
انداخت بر وی، کودکانه پیکرش را
با کاروان، بعد از غروب سرخ خورشید
بر نیزه میبردند در غربت سرش را!
#حیدر_منصوری #شعر #شب_پنجم_محرم #محرم #حضرت_عبدالله
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
دلا بسوز که سوزِ تو کارها بِکُنَد
نیازِ نیمْ شبی دفعِ صد بلا بِکُنَد
#حافظ #شعر
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
سلام من به حسین و به کربلای حسین
سلام من به اباالفضلِ با وفای حسین
سلام من به زهیر و به مسلم و به حبیب
سلام من به هر آن کس که شد فدای حسین
#شعر #محرم #امام_حسین
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
🧕اشعار فردوسی با موضوع حجاب🧕
🌺منیژه:
منیژه منم دخت افراسیاب
برهنه ندیده، رُخم آفتاب
🪷تهمینه در برابر رستم:
کس از پرده بیرون ندیده مرا
نه هرگز کس آوا شنیده مرا
🦋شیرین در بارگاه شیرویه:
مرا از هنر موی بُد در نهان
که آن را ندیدی کس اندر جهان
نه کس موی من پیش از این دیده بود
نه از مهتران نیز پوشیده بود
#شعر #فردوسی #حجاب
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
یا حسین بن علی ای شه بیدار سلام
بر تو بسیار درود و به تو بسیار سلام
کربلا وادی ایثار تو گردیده به دهر
ای تو سرشار ز جانبازی و ایثار سلام
جز تو در آینه ی عشق ندیدیم ای نور
یعنی از روی تو شد عشق پدیدار سلام
گر نبودی دل ما راه به آئينه نداشت
ای رخ پاک تو از آینه سرشار سلام
#شعر #محرم #امام_حسین
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
📚#معرفی_کتاب
🌟عنوان:در کربلا چه گذشت🌟
✍به قلم:شیخ عباس قمی
🖨ناشر:انتشارات کتاب جمکران
📜🔹📜🔹📜🔹📜🔹📜🔹
کتاب در کربلا چه گذشت در ۵ بخش نوشته شده است:
📓باب اول: در مناقب امام حسین (ع) و ثواب گریستن بر آن حضرت،
🖋باب دوم:وقایع پس از بیعت مردم با یزیدبن معاویه
📓باب سوم:در وقایع پس از شهادت
🖋باب چهارم:پس از شهادت حضرت ابیعبداللهالحسین (ع)
📓باب پنجم:در ذکر فرزندان امام حسین (ع) و زوجات آن حضرت
🖋خاتمه:درشرح حال توّابین وخروج مختار
واقعهٔ کربلا جنگی بود که در تاریخ ۱۰ محرم سال ۶۱ هجری قمری (برابر با۱۳ اکتبر ۶۸۰ میلادی) اتفاق افتاد.روز نبرد به روز عاشورا معروف شده است.این جنگ میان سپاه کمتعداد «حسین بن علی»، نوهٔ پیامبر اسلام و سپاه اعزامی از سوی «یزید»، خلیفهٔ اموی و در نزدیکی محلی به نام «کربلا» رخ داد.دلیل «یزید بن معاویه» برای جنگ، بیعتنکردن حسین بن علی با او بود. در مقابل حسین بن علی حکومت و زمامداری یزید بن معاویه را غیرشرعی و غیرقانونی میدانست؛ حکومتی که برخلاف پیمان صلح «امام حسن مجتبی» و «معاویه بن ابیسفیان» بود و بهشکلی مورثی به یزید رسیده بود. امام حسین (ع) حکومت اموی را ظالم و گمراه میدانست و برای تغییر جهت جامعهٔ اسلامی بهسوی مسیری دیگر قیام کرد.
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
سلام ما به حسين و به کربلاي حسين
سلام ما به علمدار با وفاي حسين
سلام ما به فرات و به موج سوزانش
سلام ما به ابالفضل و چشم گريانش
سلام ما به جبين شکسته زينب
سلام ما به نماز نشسته زينب
سلام ما به دعاي توسل عمه
به اشک مادر قاسم به گوشه خيمه
سلام ما به بدن هاي مانده در صحرا
#شعر #محرم #امام_حسین
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
اصل شعر قدیمی «مکن ای صبح طلوع»
شاید کمتر کسی بداند شاعراین شعر پرشور و ماندگار که قریب به یک قرن در شب عاشورا در فضای محافل عزاداری اباعبدالله الحسین علیه السلام می پیچد و دل و جان مشتاقان را با سوز و آه عاشورایی گره می زند، کربلایی محمود بهجت(ره)، پدر بزرگوار حضرت آیت الله العظمی بهجت(قدس سره) است.
این کتاب در ۳۲۰ صفحه در قطع رقعی و با جلدگالینگور (سلفون) در مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی بهجت(قدس سره) تهیه و منتشر گردیده است.
شب وصل است و تبِ دلبری جانان است
ساغر وصل لبالب به لب مستان است
در نظر بازیشان اهل نظر حیران است
گوئیا مشعله از بامِ فلک ریزان است
چشم جادوی سحر زین شب و تب گریان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
«یارب این بوی خوش از روضة جان می آید؟
یا نسیمی است کزان سوی جهان می آید؟»
«یارب این نور صفات از چه مکان می آید؟»
«عجب این قهقهه از حورِ جنان می آید!»
یارب این آبِ حیات از چه دلی جوشان است؟
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
«چه سَماع است که جان رقص کنان» می آید؟
«چه صفیر است که دل بال زنان می آید؟»
چه پیامی است؟ چرا موج گمان می آید؟
چه شکار است؟ چرا بانگ کمان می آید؟
چه فضائی است؟ چرا تیر قضا پران است؟
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
گوش تا گوش، همه کرّ و فرِ دشمنِ پست
شاه بنشسته، بر او حلقة یاران الست
«پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست»
چار تکبیر زده یکسره بر هر چه که هست
خیمه در خیمه صدای سخن قرآن است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
وَه از آن آیتِ رازی که در آن محفل بود
«مفتی عقل در این مسئله لایعقل بود»
«عشق می گفت به شرح آنچه بر او مشکل بود»
«خم می بود که خون در دل و پا در گل بود»
ساغر سرخ شهادت به کف مستان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
این حسین است که عالم همه دیوانة اوست
او چو شمعی است که جانها همه پروانة اوست
شرف میکده از مستی پیمانة اوست
هر کجا خانه عشق است همه خانة اوست
حالیا خیمه گهش بزمگه رندان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
قل هوالله بزاید زلبش، رمز احد
لم یلد گوید و لم یولد و الله صمد
این تمنا ز احد در دل او رفته زحد
می وصلی بچشان - تا در زندان ابد
بشکنم - از خم وحدت که چنین جوشان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
محرمان حلقه زده در پی پیغامی چند:
«چشم اِنعام مدارید ز اَنعامی چند»
«فرصتِ عیش نگه دار وبزن جامی چند»
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
که نماندست ره عشق مگر گامی چند
در بلائیم ولی عشق بلا گردان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
امشب است آنکه «ملایک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند»
«با من راه نشین باده مستانه زدند»
«قرعه فال به نام من دیوانه زدند»
یوسفِ فاطمه را ننگِ جهان زندان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
هان که گوی فلک صدق به چوگان من است
ساحت کون و مکان عرصه میدان من است
دیدة فتح ابد عاشق جولان من است
هر چه در عالم امر است به فرمان من است
پیش ما آتش نمرود گلِ بستان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
«هان و هان ناقة حقیم» مجوئید حیَل
«تا نبرد سرتان را سرِ شمشیرِ اجل»
«پیش جان و دل ما آب و گلی را چه محل؟»
«کار حق کن فیکون است نه موقوف علل»
بی فروغ رخ او ، جان و جهان بی جان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
ظهر فردا عملِ مذهب رندان بکنم
«قطع این مرحله با مرغ سلیمان» بکنم
حمله بر شعبده از دولت قرآن بکنم
«آنچه استاد ازل گفت بکن»، آن بکنم
عاقبت خانه ظلم است که آن ویران است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
«نقدها را بود آیا که عیاری گیرند
تا همه صومعه داران پی کاری گیرند»
و به تاریکی شب ره به کناری گیرند
صادقان زآینة صدق، غباری گیرند
صحنة مشهد ما صحن نگارستان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
گفت عباس که: من از سر جان برخیزم
از «سر جان و جهان دست فشان برخیزم»
«از سر خواجگی کون و مکان برخیزم»
من «ببویت ز لحد رقص کنان برخیزم»
این چه روح است و کرامت که در این یاران است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
در شب قتل، نگفت از سر و سامان، زینب
«داشت اندیشه فردای یتیمان، زینب»
گفتی از یادِ پریشانی طفلان، زینب
داشت آن شب همه گیسوی پریشان، زینب»
این چه خوابی است که در خوابگه شیران است؟
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
ظهر فردا، قد رعنای حسین است کمان
باز جوید شه بی یار ز عباس نشان
ز علمدارِ خود آن خسرو شمشاد قدان
«که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان»
قرص خورشید هم از خجلت او پنهان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
علی اکبر به اجازت ز پدر خواهشمند:
صبر از این بیش ندارم، چکنم تا کی و چند؟
جان به رقص آمده از آتش غیرت چو سپند
بوسه ای بر لب خشکم بزن ای چشمه قند
دستی اندر خم زلفی که چنین پیچان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
«او سلیمان زمان است که خاتم با اوست»
«سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست»
نفس «همت پاکان دو عالم با اوست»
زخم شمشیر و سنان چیست؟ «که مرهم با اوست»
پس چه رازی است که خنجر به گلو بُران است؟
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
شام فردا که رسد، زینبِ گریان و دوان
در هیاهوی رذیلانة آن اهرمنان
پرسد از پیکر صدچاک شه تشنه زبان
«که شهیدان که اند اینهمه خونین کفنان؟»
جگر رود فرات از تف او سوزان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
او که دربانی میخانه فراوان کرده است
نوش پیمانة خون بر سر پیمان کرده است
اشک را پیرهنِ یوسفِ دوران کرده است
چنگ بر گونه زده موی پریشان کرده است
در دل حادثه مجموعِ پریشانان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
یارب این شام سیه را به جلالی دریاب
بال و پر سوخته را با پر و بالی دریاب
«تشنة بادیه را هم به زلالی دریاب»
جشن دامادی جان را به جمالی دریاب
که عروسِ شرف از شوق حنابندان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
#شعر #امام_حسین #محرم #محمود_بهجت
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
«یک کربلا غزه»
شمر و یزید و حرمله، هستند
هر روز آری روز عاشوراست
امروز هم یک کربلا غزه
مثل حسین بن علی(ع) تنهاست!
#فلسطین
#غزه
#قدس
#مسجد_الاقصی
#مقاومت
#اسرائیل
#رژیم_اشغالگر
#تقی_متقی
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
السلامعلیکیااباعبدالله
گَر عِشقِ تو رَنگِ غَم نِمی داد بِه دل
عشق و غم و دل سه لفظ بی معنا بود
#شعر #امام_حسین
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
#تیکه_کتاب
شايد شما الان در برهه سختی از زندگيتان قرار گرفته باشيد، اما اجازه دهيد شما را به چالش بكشم. از كلمات نه برای توصيف موقعيتتان، بلكه برای تغيير آن استفاده كنيد. از اين كتاب به عنوان راهنمايی روزانه در جهت اعلام پيروزيتان استفاده كنيد. سلامتی را اعلام كنيد. خوبی را اعلام كنيد، فراوانی را اعلام كنيد. با آنچه می گوييد به سرنوشت خود جان می بخشيد...
📕 #آرامش_در_پرتو_ایمان
✍ #جوئل_اوستین
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
🪶خود آگاهی:
🪷اولین کسی را که باید بشناسم خودم هستم(تمایل، خودآگاهی).
🪷اولین کسی را که باید به وی راه یابم خودم هستم(خودیابی، فروتنی و خویشتن پذیری).
🪷اولین کسی که باعث مشکلات برای من می شود، خودم هستم(صداقت با خود).
🪷اولین کسی که باید تغییر و عوض شود، خودم هستم(تمایل).
🪷اولین کسی که می تواند تغییر کند، خودم هستم(پذیرش، مسیولیت پذیری).
🪷اولین کسی را که باید هدایت و راهنمایی کنم، خودم هستم(روشن بینی، بیداری ).
#تصویر_محدثه_اسدخانی
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
موضوع: نقاب
انسانها را میدیدم یا شاید هم ،نقاب هایی که در حال راه رفتن، خندیدن، غذا خوردن و البته گاهی هم در حال بحث و جدل بودند.
انسانها؟! نه معذرت میخواهم،
نقابها، آری.
نقابهایی که به شکل انسان بودند یا انسانهایی که به شکل نقاب بودند... به راستی کدامشان درست است!؟
قدم میزدم،فکر میکردم، برای اینکه بتوانیم بفهمیم پشت آن نقابها چه واقعیتی وجود دارد باید چه بهایی بپردازیم؟
فکر کردم ای کاش بهای سنگینی نباشد، بهایی مثل پشیمانی و افسوس، بهایی جبران ناپذیر...
#نویسنده:تینا_موحدان
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
به صبح نوبرانه ام طلوع یک جوانه ای
برای شعر آفتاب ، تو بهترین بهانهای
شکوفههای صبح را توعطر یاس وشبنمی
طراوتی، ترنمی ، غزل غزل ترانهای
#نگار_حسینی #شعر
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
هان! تبر بر دوش میآییم ابراهیموار
تا بگیریم انتقام خون اسماعیل را...
#اسماعیل_هنیه #زهرا_سادات_جعفرنیا #شعر
#کتاب #کتابخوانی #كتاب #کتاب_خوب #کتابخانه #کتاب_بخوانیم #کتاب_خوب_بخوانیم #کتابدونی #کتاب_فروشی #کتابگردی #کتاب_روانشناسی #کتاب_نایاب #کتاب_دوست #کتاب_جدید #کتاب_عالی #خرید_کتاب #پیشنهاد_کتاب #کتاب_بخوانیم_تا_زنده_بمانیم #خریدکتاب #کتاب_انگیزشی #کتابراه #کتاب_زبان #کتاب_پرفروش
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam