به پاسداشت خون تمام عاشقان وطن
و به کوری چشم تمام خائنان وطن
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
آن پیک نامَور که رسید از دیار دوست
آورد حِرز جان ز خط مشکبار دوست
خوش میدهد نشانِ جلال و جمال یار
خوش میکند حکایتِ عزّ و وقار دوست
دل دادمش به مژده و خجلت همی برم
زین نقد قلب خویش که کردم نثار دوست
شکر خدا که از مدد بخت کارساز
بر حسب آرزوست همه کار و بار دوست
سیر سپهر و دور قمر را چه اختیار؟
در گردشند بر حسب اختیار دوست
گر باد فتنه هر دو جهان را به هم زند
ما و چراغ چشم و ره انتظار دوست
کُحلُ الجواهری به من آر ای نسیم صبح
زان خاک نیکبخت که شد رهگذار دوست
ماییم و آستانهٔ عشق و سر نیاز
تا خواب خوش که را برد اندر کنار دوست
دشمن به قصد «حافظ» اگر دم زند چه باک؟
منّت خدای را که نیَم شرمسار دوست
#حافظ_شیرازی #شعر
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
سوز سردی می آمد اتوبوس دیگر قادر به حرکت کردن نبود او همچون پیرمردی خسته سرفه های آخرش را زده و دیگر کاملا مُرده بود صدایی از اتوبوس نمی آمد دیگر استارت نمیخورد تلاش های راننده بی فایده بود راننده دیگر چیزی برایش مهم نبود خودش را به سوز سرمای بیرون اتوبوس کشاند و پک محکمی به سیگارش زد و نفس را تا جایی که جا داشت در سینه کشاند و نیکوتین شروع به سوختن کرد شب شده بود و هیچ چراغی که نشان از زندگانی مردمان انتهای جاده بدهد نبود گویا ک جاده انتها ندارد. سوز سرد قرنیه چشم مرد را خشک کرده بود و دود سیگار دوباره آن را تر میکرد او به انتهای جاده نگاه میکرد آنجا که آسمان و زمین یکی میشد.
سرم را به شیشه سرد اتوبوس تکیه دادم
به قبیله سرخپوستان آمریکایی بیرون از اتوبوس نگاه کرده و خودم را سفت بغل کردم دوستانم ابتکار عمل به خرج داده و آتشی روشن کرده بودند و به دور آن میرقصیدند و پای میکوبیدند قبیله ای دیگر از آنها پوست سرد ترک خورده شان را گرم میکردند قبیله ای دیگر در اتوبوس مانده و انگار ک هم آغوش شن های گرم بیابان شده باشند در خواب عمیق بودند من به سمت چادر قبیله ام رفتم همه ما زیر چادر شب یک قبیله بودیم اما یک ناهنجاری در دل شب بود مرد سیگار نیکوتین سرما ...
#دلنوشته
🖋به قلم زهرا مسعودی نیا دانشجوی زبان و ادبیات فارسی
#انجمن_علمی_زبان_و_ادبیات_فارسی_دانشگاه_کوثر_بجنورد
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
#علی_شریعتی
تواناترین مترجم کسی است که سکوت دیگران را ترجمه کند!!!
شاید سکوتی تلخ ِ
گویای دوست داشتنی شیرین باشد...
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
آنچه میجویی تویی
و آنچه میخواهی تویی
پس ز تو تا آنچه گم کردی
ره بسیار نیست
#عطار
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
معرفی رمانهای برتر ایرانی به انتخاب تعدادی از اهالی کتاب:
کلیدر : محمود دولتآبادی
همسایهها : احمد محمود
شوهر آهوخانم : علی محمد افغانی
سمفونی مردگان : عباس معروفی
جای خالی سلوچ : محمود دولتآبادی
آتش بدون دود : نادر ابراهیمی
چشمهایش : بزرگ علوی
سووشون : سیمین دانشور
شادکامان درهی قرهسو : علی محمد افغانی
داییجان ناپلئون : ایرج پزشکزاد
چراغها را من خاموش میکنم : زویا پیرزاد
تنگسیر : صادق چوبک
روی ماه خدا را ببوس : مصطفی مستور
ملکوت : بهرام صادقی
عزاداران بیل : غلامحسین ساعدی
تالار آیینه : امیرحسین چهلتن
درخت انجیر معابد : احمد محمود
شازده حمام : محمدحسین پاپلی
سلوک : محمود دولتآبادی
سالهای ابری : علیاشرف درویشیان
بار دیگر شهری که دوست میداشتم : نادر ابراهیمی
عادت میکنیم : زویا پیرزاد
مدار صفر درجه : احمد محمود
رازهای سرزمین من : رضا براهنی
کولی کنار آتش : منیرو روانیپور
فرار فروهر : اسماعیل فصیح
سهم من : پرینوش صنیعی
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
#یک_جرعه_کتاب 📚
زوربا: چرا جوون ها میمیرن؟ چرا آدم باید بمیره؟ بگو دیگه!
بازیل: نمیدونم!
زوربا: پس فایده این همه کتابهایی که خوندی چیه!؟ اگه این همه کتاب به این سؤال جواب نمیدن، پس درباره چی حرف میزنن!؟
بازیل: دربارهی رنجِ آدمهایی که نمیتونن به این سؤالها جواب بدن!
📘 #زوربای_یونانی
✍🏻 #نیکوس_کازانتزاکیس
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
این صبح تیره باز دمید از کجا کزو
کار جهان و خلق جهان جمله در هم است
گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب
کآشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
در بارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه میکنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
#شعر #محتشم_کاشانی #امام_حسین #محرم
✍🏻۱۷تیر روز بزرگداشت محتشم کاشانی و روز شعر و ادبیات آیینی
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
ای اشک با شکوه تو از آن کیستی
پیداست از اهالی ویرانه نیستی
بی تاب کرده قلب جهان را صدای تو
ای دختر سه ساله تو غمگینِ کیستی؟
ویرانه نیست جای گلی سرخ مثل تو
ویرانه عالمی ست که در آن گریستی
باید چگونه دست به پهلو بگیری و
روی دوپای خویش به زحمت بایستی
هم سن و سال قامت تو این جهان نبود
تاب تو را نداشت که در آن نزیستی...
#طیبه_عباسی #محرم #شب_سوم_محرم #شعر #حضرت_رقیه
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
آیت الله ناصری (ره):
🔳 ماه محرم، ماه عجیبی است. ماه جلوه گری حسین علیه السلام است. ماه جلوه گری ولایت است؛ مخصوصاً دهه اول محرم، که چه خبر است درآن؟!
در روایت دارد که خداوند در ازای شهادت امام حسین علیه السلام چهار خصلت در این دنیا به ایشان عطا کرد:
▪️ استجابت دعا را در زیر قبه حضرت قرار داد؛ یعنی هر کس زیر قبه امام حسین علیه السلام دعا کند دعایش مستجاب است،
▪️ دوم اینکه شفای بیماری ها را در تربت ایشان قرار داد.
▪️ و سوم اینکه امامان بعدی را از نسل ایشان قرار داد.
▪️ و چهارم اینکه زائران او ایامی که زائر ایشان هستند از عمرشان محسوب نمی شود.
🏷 #امام_حسین علیه السلام
#آیت_الله_ناصری (ره) #محرم
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam
پروانه شد تا شعلهور سازد پرش را
پیچید در شوق شهادت باورش را
داغ گلویش تازه شد از قحطی آب
وقتی به خنجر داد زخم حنجرش را...
با رود جاری کرد در دشتی عطشناک
آن دستهای کوچک و نامآورش را
تا لحظهای دیگر عمویش زنده باشد
انداخت بر وی، کودکانه پیکرش را
با کاروان، بعد از غروب سرخ خورشید
بر نیزه میبردند در غربت سرش را!
#حیدر_منصوری #شعر #شب_پنجم_محرم #محرم #حضرت_عبدالله
<┅┅┅┅┄🤍📝┄┄┅┅┅┅>
کانون اندیشه و قلم
دانشگاه کوثر
https://eitaa.com/andishe0ghalam