💢کمک به همسر
💠شب بود و صدای گریه بچهها سکوت خانه را میشکست. مادر، خسته و بیخواب، در تاریکی اتاق بچه را بغل گرفته و راه میرفت و تکانش میداد تا شاید نِقنِقش بند بیاید.
🔸اما امام اجازه نمیداد همه سختیها بر دوش همسر باشد.
🔹شبها را بین خودشان تقسیم کرده بود. دو ساعت، خودش بیدار میماند، بچهها را آرام میکرد تا مادر کمی استراحت کند. بعد نوبت خودش میشد که بخوابد و مادر دوباره بچهها را به آغوش بگیرد.
🔸روزها، مشغول درس و بحث بود و نمیتوانست از بچهها مراقبت کند.
🔹کلاسهایش که تمام میشد، زودتر به خانه میآمد. کنار خانواده، انگار تمام خستگیهایش را فراموش میکرد.
🔸نوبت بازی با بچهها بود. خندههای کوچکشان، خستگی را از تنش بیرون میکرد و خانه را پر از گرما و زندگی میساخت.
📚 خبرگزاری ایسنا، ۱۲ خرداد ۱۴۰۳.
📎 #کودک_نوجوان
📎 #داستانک
📎 #سیره_علما
📎 #پند_قند
🔰پایگاه خبری اندیشه معاصر :
┏━━━━━━━━━🇮🇷┓
🆔 @andishemoasernews
┗🌸🍃 ━━━━━━━━━┛
🌺 اسم علی
❎ نقل است روزی علی اكبر علیهالسلام نزد والی مدینه رفته و از طرف پدر بزرگوارشان پیغامی را خطاب به او رساند، در آخر والی مدینه از علی اكبر علیهالسلام سؤال كرد نام تو چیست؟ فرمود: علی، سؤال کرد نام برادرت؟ فرمود: علی
والی مدینه عصبانی شد و چند بار گفت: علی، علی، علی، پدرت چه می خواهد، همهاش نام فرزندان را علی میگذارد؟
🔷 این پیغام را علی اكبر علیهالسلام نزد اباعبدالله الحسین علیهالسلام برد، ایشان فرمود: والله اگر پروردگار دهها فرزند پسر به من عنایت كند نام همهی آنها را علی میگذارم و اگر دهها فرزند دختر به من عطا، نماید نام همهی آنها را نیز فاطمه میگذارم.
🔶 درباره شخصیت علی اكبر علیهالسلام گفته شده كه او جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و صورت، شبیه ترین مردم به پیامبر اكرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی بن ابیطالب علیهالسلام به ارث برده و جامع كمالات و محاسن بود.
🌐 منبع: مقاتل الطالبین، ص 52؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج 1، ص 373 و ص 464.
📎 #کودک_نوجوان
📎 #داستانک
📎 #حضرت_علی_اکبر
📎 #پند_قند
🔰پایگاه خبری اندیشه معاصر :
┏━━━━━━━━━🇮🇷┓
🆔 @andishemoasernews
┗🌸🍃 ━━━━━━━━━┛
💢ساکت نمینشینم
💠صبح 15 خرداد42 بود صدای در خانه بلند شد با همان بیژامه دوان دوان به سمت در رفتم، سرهنگ مولوی کلاه بالا داد و گفت: نوبت بگیر تا قبل ظهر به خانه خمینی برویم.
🔸وقت گرفتم و با سرهنگ خدمت امام رسیدیم، سرهنگ مولوی با لبخند رو به امام گفت: تصدقتان بروم بنده از مخلصین شما هستم! نوکر شما هستم، مقلد شما هستم، چاکر شما هستم. پیامی از اعلی حضرت همایونی، شاه ایران برای شما دارم.
🔹حرفهای سرهنگ انگار برای امام جذاب نبود، سرهنگ گفت: پیام این است که شاه، سلام خدمتتان رسانده و عرض کرده که تمام مقامات و مراتبی را که دستگاه برای مرحوم آقای بروجردی قائل بوده، عیناً برای شما قائل است، منتها شما به دولت و دستگاه کار نداشته باشید و شما احترامتان کاملاً محفوظ است.
🔸امام اخم کرد و گفت: من اگر هرجا وظیفه شرعی ام ایجاب بکند نمیتوانم ساکت بنشینم.
📚 سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی - ج 3 -صفحه 120
📎 #کودک_نوجوان
📎 #داستانک
📎 #سیره_علما
📎 #پند_قند
🔰پایگاه خبری اندیشه معاصر :
┏━━━━━━━━━🇮🇷┓
🆔 @andishemoasernews
┗🌸🍃 ━━━━━━━━━┛
🌺 ملاقات امام زمان (عج)
✅ یکی از شاگردان مرحوم شیخ مرتضی انصاری میگوید: نیمه شبی در کربلا از خانه بیرون آمدم، در حالی که کوچهها گل آلود و تاریک بودند و من چراغی با خود برداشته بودم. از دور شخصی را دیدم، به او که نزدیک شدم دیدم، استادم شیخ انصاری است. به فکر فرو رفتم که در این کوچههای گل آلود با چشم ضعیف به کجا میروند؟!
🔷 آهسته به دنبالش حرکت کردم. شیخ رفت تا در کنار خانهای ایستاد و در کنار درِ آن خانه زیارت جامعه را با یک توجّه خاصّی خواند، سپس داخل آن منزل گردید.
🔶 من دیگر چیزی نمیدیدم امّا صدای شیخ را میشنیدم که با کسی سخن میگفت.
🔷 ساعتی بعد به حرم مطهّر برگشتم و شیخ را در آنجا دیدم. بعدها که به خدمت ایشان رسیدم و داستان آن شب را جویا شدم پس از اصرار زیاد به من، فرمودند:
💎 گاهی برای رسیدن به خدمت امام عصر اجازه پیدا میکنم و در کنار آن خانه (که تو آن را پیدا نخواهی کرد.) میروم و زیارت جامعه را میخوانم، چنانچه اجازه برسد خدمت آن حضرت شرفیاب میشوم و مطالب لازم را از آن سرور میپرسم و یاری میخواهم و برمی گردم.
❌ سپس شیخ مرتضی انصاری از من قول گرفت که تا وقتی زنده است این مطلب را برای کسی بیان نکنم.
🌐 منبع: ملاقات علمای بزرگ اسلام با امام زمان، ص ۶.
📎 #کودک_نوجوان
📎 #داستانک
📎 #امام_زمان
📎 #پند_قند
🔰پایگاه خبری اندیشه معاصر :
┏━━━━━━━━━🇮🇷┓
🆔 @andishemoasernews
┗🌸🍃 ━━━━━━━━━┛
🌺 دعای امام
🔶 مرحوم علامه مجلسی از ملحقات كتاب انيس العابدين و علامه نوری در نجم الثاقب نقل میكنند كه سيد بن طاووس میفرمايد: در يک سحرگاه در سرداب مطهر از امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف اين مناجات را شنيدم كه میفرمايد:
✅ خدايا شيعيان ما را از نور ما و بقيه گل ما خلق كردهای، آنها گناهان زيادی به خاطر اعتماد بر محبت به ما و ولايت ما كردهاند، اگر گناهان آنها گناهی است كه در ارتباط با تو است از آنها بگذر كه ما را راضی كردهای و آنچه از گناهان آنها در ارتباط با خودشان هست، خودت بين آنها را اصلاح كن و از خمسی كه حق ما است به آنها بده تا راضی شوند و آنها را از آتش جهنم نجات بده و آنها را با دشمنان ما در غضب خود جمع نفرما.
🌐 منبع: بحار الأنوار - العلامة المجلسي - ج ٥٣ - الصفحة ٣٠٢
📎 #کودک_نوجوان
📎 #داستانک
📎 #امام_زمان
📎 #پند_قند
🔰پایگاه خبری اندیشه معاصر :
┏━━━━━━━━━🇮🇷┓
🆔 @andishemoasernews
┗🌸🍃 ━━━━━━━━━┛
💢جایی روی زمین
💠تابستان بود و هوا گرم تر از هر روز، امام مثل هر سال به محلات آمده بود و درس اخلاقش به راه شده بود.
🔸یک روز طبق معمول که زودتر از همه برای آماده کردن مجلس درس به مسجد آمدم، دیدم فانوس واژگون شده و محل نشستن امام را نفتی کرده است.
🔹تشک منبر را برداشتم و آنجا انداختم. امام وارد مسجد شد بدون هیچ درنگ تشک را برداشت و به طرف دیگری انداخت و با لحنی تند گفت: مگر من با دیگران فرقی دارم؟
🔸منمن کنان گفتم: آقا امروز چراغ افتاده و نفتش محل نشستن شما ریخته.
🔹آقا که از جواب من قانع نشده بود گفت: مگر نفت نجس است که باید روی آن تشک بیندازی؟
📚 آقای احمد سروش محلاتی- کتاب آینه حسن- ص 110
📎 #کودک_نوجوان
📎 #داستانک
📎 #سیره_علما
📎 #پند_قند
🔰پایگاه خبری اندیشه معاصر :
┏━━━━━━━━━🇮🇷┓
🆔 @andishemoasernews
┗🌸🍃 ━━━━━━━━━┛
⁉️ چرا مردم نمیتوانند خودشان امام را انتخاب کنند؟
🔷 سعد بن عبدالله قمی میگوید: از امام مهدی علیه السلام پرسیدم: چرا مردم نمیتوانند خود، امام را انتخاب کنند؟
🔶 امام فرمودند: آیا مردم فرد نیکوکار را انتخاب میکنند یا فرد بدکار را؟
🔷 گفتم: نیکوکار را.
🔶 امام فرمود: آیا ممکن است مردم به خاطر ناآگاهی از خوبی یا بدی درون یکدیگر، فردی فاسد و بدکار را انتخاب کنند؟
🔷 عرض کردم: بله.
🔶 امام فرمودند: علت همین است!
🌐 منبع: کمال الدین: ۴۶۱ / ۲۱ ، منتخب میزان الحکمة ص ۸۲.
📎 #کودک_نوجوان
📎 #داستانک
📎 #امام_زمان
📎 #پند_قند
🔰پایگاه خبری اندیشه معاصر :
┏━━━━━━━━━🇮🇷┓
🆔 @andishemoasernews
┗🌸🍃 ━━━━━━━━━┛
💐 بهترین عمل
🌺 امیرالمؤمنین علی علیه السلام روایت کردند؛ روزی رسول خدا صلی اللّه علیه و آله وسلم برای ما خطبهای ایراد کرد و فرمود:
✅ ای مردم همانا ماه با برکت و رحمت و آمرزش به شما روی آورده است. این ماه نزد خدا بهترین ماه است و روزهایش بهترین روزها و شبهایش بهترین شب ها و ساعت هایش بهترین ساعات.
✅ در این ماه شما به میهمانی خدا دعوت شدهاید و در زمره بهره مندان از کرامت خداوند قرار گرفتهاید.
✅ در این ماه نفسهای شما تسبیح خداست و خواب شما عبادت است و اعمال شما پذیرفته و دعایتان به اجابت می رسد ...،
🌺 من برخاستم و عرض کردم: ای رسول خد بهترین عمل در این ماه چیست؟
✅ پیامبر فرمود: ای ابالحسن بهترین عمل در این ماه خویشتن داری از حرامهای خدای است.
🌐 منبع: صدوق، الامالی، ۱۳۷۶ش، ص۹۳-۹۶.
#کودک_نوجوان
📎 #داستانک
📎 #رمضان
📎 #پیامبر
📎 #پند_قند
🔰پایگاه خبری اندیشه معاصر :
┏━━━━━━━━━🇮🇷┓
🆔 @andishemoasernews
┗🌸🍃 ━━━━━━━━━┛
💐 استقبال از رمضان
✅ سید بن طاووس ره نقل میکند: وقتى ماه مبارک رمضان فرا میرسید رنگ چهره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم عوض می شد و زیاد به نماز و دعا میپرداخت. (1)
❌ تغییر حالت آن حضرت در دهه آخر ماه مبارک رنگ مضاعفى به خود می گرفت، بگونه اى که تمام شبها را به شب زنده دارى و عبادت سپرى می کرد.(2)
🌐 منبع:
1ـ اقبال الاعمال، سید بن طاووس، 70.
2 ـ من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، 2: 156/2018.
📎 #کودک_نوجوان
📎 #داستانک
📎 #رمضان
📎 #پیامبر
📎 #پند_قند
🔰پایگاه خبری اندیشه معاصر :
┏━━━━━━━━━🇮🇷┓
🆔 @andishemoasernews
┗🌸🍃 ━━━━━━━━━┛
💐 دشنام با زبان روزه
✅ پيامبر خدا شنيد كه زنى روزه دار، خدمتکار خود را دشنام داده است، رسول خدا او را دعوت كرد و غذایی پيش او گذاشت و فرمود: بخور.
❌ آن زن گفت: من روزه هستم.
✅ رسول خدا صلیاللّهعلیهوآلهوسلم فرمود: چگونه روزه هستی كه خدمتکار خود را دشنام میدهی؟ روزه فقط خودداری از خوردن و آشاميدن نيست، بلكه خداوند آن را علاوه بر اين دو، مانع كارها و سخنان زشت كه روزه را بی اثر میكند، قرار داده است، و چه اندک هستند روزه داران و چه بسيارند كسانی كه گرسنگی میكشند.
🌐 منبع: کافی، ج 4، ص 78.
📎 #کودک_نوجوان
📎 #داستانک
📎 #رمضان
📎 #پیامبر
📎 #پند_قند
🔰پایگاه خبری اندیشه معاصر :
┏━━━━━━━━━🇮🇷┓
🆔 @andishemoasernews
┗🌸🍃 ━━━━━━━━━┛
💐 استقبال رسول خدا از رمضان
🌺 رسول خدا صلیاللّهعلیهوآلهوسلم سه روز مانده از ماه شعبان، به بلال دستور میداد در میان مردم جار بزند. پس مردم را جمع میکرد و بر منبر میرفت و حمد و ثنای خدا میگفت و میفرمود:
✅ ای مردم همانا این ماه به شما روی آورده و آن سرور همه ماه هاست. در آن شبی وجود دارد که از هزار ماه بهتر است. در این ماه درهای دوزخ بسته و درهای بهشت گشوده میشود. هر که این ماه را دریابد و آمرزیده نشود خداوند او را از رحمت خود دور گرداند.
🌐 منبع: بحارالانوار ج93 ص363
📎 #کودک_نوجوان
📎 #داستانک
📎 #رمضان
📎 #پیامبر
📎 #پند_قند
🔰پایگاه خبری اندیشه معاصر :
┏━━━━━━━━━🇮🇷┓
🆔 @andishemoasernews
┗🌸🍃 ━━━━━━━━━┛
💢 دستانی ترک خورده!!
🔰وارد داروخانه شدم و در صف انتظار ایستادم تا نسخهام را تحویل بگیرم. لابهلای همهمه مشتریان صدای خشدار مردی روستایی توجهم را جلب کرد، با صدای بلند گفت: کرم ضد سیمان دارین؟
🔸متصدی داروخانه که انگار چیزی بامزه شنیده باشد، پوزخندی زد و با لحنی تمسخرآمیز گفت: کرم ضد سیمان؟ بله که داریم! کرم ضد تیرآهن و ضدآجر هم داریم.
🔹متصدی قیافه حق به جانب گرفت و گفت: ایرانی میخوای یا خارجی؟ ولی گفته باشم، خارجیش گرونهها!
🔸مرد روستایی چیزی نگفت. فقط دستهایش را بالا آورد و به آنها خیره شد. زبر، ترکخورده و پوشیده از شیارهای عمیق بودند، انگار که سیمان و آجر، پوستش را بلعیده باشند.
🔹بعد نگاهش را به چهره متصدی دوخت و آرام گفت: از وقتی کارگر ساختمون شدم، دستام زبر شده، نمیتونم صورت دخترمو ناز کنم، اگه خارجیش بهتره، خارجی بده.
🔸لبخند تمسخرآمیز متصدی، آرام آرام روی لبهایش یخ زد. انگار برای اولین بار، چیزی فراتر از یک مشتری معمولی را میدید. دستانی که تمام روز آجرها را جابهجا کرده بودند، حالا تنها آرزویشان نوازش گونههای لطیف یک کودک بود.
📎 #کودک_نوجوان
📎 #داستانک
📎 #حکایت
📎 #پند_قند
🔰پایگاه خبری اندیشه معاصر :
┏━━━━━━━━━🇮🇷┓
🆔 @andishemoasernews
┗🌸🍃 ━━━━━━━━━┛