eitaa logo
اندیشه نجات
41 دنبال‌کننده
126 عکس
28 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💞🌟💞🌟💞 ❣یکی بود یکی نبود❣ ❤️یه روز یه خانم مثل هر روز بعد از کلی آرایش کنار آینه , مانتو تنگه و کفش پاشنه بلنده شو پا کرد و راهی خیابونای شهر شد ... 💖همینطوری که داشت راه میرفت ... 👣 💞وسط متلک های جوونا یه صدایی توجهش رو جلب کرد : 💜خواهرم حجابت !! 💚خواهرم بخاطر خدا حجابت رو رعایت کن !! 💙نگاه کرد ، دید یه جوون ریشوئه 💖از همون ها که متنفر بود ازشون با یه پیرهن روی شلوار و یه شلوار پارچه ای داره به خانم های بد حجاب تذکر میده 💞به دوستش گفت من باید حال اینو بگیرم و گرنه شب خوابم نمیبره مرتیکه سرتاپاش یه قرون نمی ارزه ، اون وقت اومده میگه چکار بکنید و چکار نکنید ... 💖تصمیم گرفت مسیرش رو به سمت اون آقا کج کنه و یه چیزی بگه که دلش خنک بشه‌ ... 💚وقتی مقابل پسر رسید چشماشو تا آخر باز کرد و دندوناش رو روی هم فشار داد و گفت تو اگه راست میگی چشمای خودتو درویش کن با این ریشای مسخره ات 💜بعدم با دوستش زدن زیر خنده و رفتن 💞پسر سرشو رو به آسمون بلند کرد و زیر لب گفت : 💖خدایا این کم رو از من قبول کن !! ❤️شبش که رفت خونه به خودش افتخار میکرد ... 💞گوشی رو برداشت و قضیه رو با آب و تاب برای دوستاش تعریف میکرد ❤️فردای اون روز دوباره آینه و آرایش و بعد که آماده شد به دوستاش زنگ زد و قرار پارک رو گذاشت 💖توی پارک دوباره قضیه دیروز رو برای دوستاش تعریف می کرد و بلند بلند میخندیدند 💚شب وقتی که داشت از پارک برمی گشت یه ماشین کنار پاش ترمز زد : خانمی برسونیمت ... ❤️لبخند زد و گفت برو عمه تو برسون بعد با دوستش زدن زیر خنده 💜پسره از ماشین پیاده شد و چند قدمی کنار دختر قدم زد و بعد یک باره حمله کرد به سمت دختر و اون رو به زور سمت ماشین کشید 💚دختر که شوکه شده بود شروع کرد به داد و فریاد ❌اما کسی جلو نمیومد ❌اینبار با صدای بلند التماس کرد ❌اما همه تماشاچی بودن 💚هیچ کدوم از اونایی که تو خیابون بهش متلک مینداختن و زیباییشو ستایش میکردن ، حاضر نبودن جونشون رو به خطر بندازن ❌دیگه داشت نا امید میشد که دید یه جوون به سمتشون میدوه و فریاد میزنه : ❌آهای ولش کن بی غیرت !! ❌مگه خودت ناموس نداری ؟؟ ❤️وقتی بهشون رسید ، سرشو انداخت پایین و گفت خواهرم شما برو و یه تنه مقابل دزدای ناموس ایستاد !! 💜دختر در حالی که هنوز شوکه بود و دست و پاش میلرزید یک دفعه با صدای هیاهو به خودش اومد و دید یه جوون ریشو از همونا که پیرهن رو روی شلوار میندازن از همونا که به نظرش افراطی بودن افتاده روی زمین و تمام بدنش غرق به خونه ناخودآگاه یاد دیروز افتاد اون شب برای دوستاش اس ام اس فرستاد : 💖وقتی خواستن به زور سوارش کنند ، همون کسی از جونش گذشت که توی خیابون بهش گفت : خواهرم حجابت !! 💞همون ریشوی افراطی و تندرو 💥مثل شهید امر به معروف https://eitaa.com/andishenejat http://eitaa.com/joinchat/883163153Ge4cb2ea317