eitaa logo
اندوخته‌ها
107 دنبال‌کننده
117 عکس
5 ویدیو
308 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
chakmeh.pdf
110.2K
Pdf داستان چکمه نویسنده: هوشنگ مرادی کرمانی انتخاب داستان: طاهره علمچی @herfeyedastan
نقد داستان چکمه.docx
11K
نقد داستان چکمه فعالیتی از گروه ادبی حرفه‌داستان @herfeyedastan
نقد داستان چکمه.pdf
10.29M
Pdf نقد داستان چکمه فعالیتی از گروه ادبی حرفه‌داستان @herfeyedastan
بخشی از کتاب جنس ضعیف معرفی کتاب: زهرا ملک‌ثابت
[ جنس ضعیف ].pdf
4.6M
جنس ضعیف نویسنده: اوریانا فالاچی @herfeyedastan
داستانک : گریه و خنده نویسنده: زهرا ملک‌ثابت @zisabet امشب خدا لطفی کرد و تو را دوباره به من داد. من لبخند زدم، درست مثل شب عقد که گریه‌ام گرفته بود  ولی جلوی جمع فامیل و آشنا اشک‌هایم را پس چشمم می‌بردم و لبخند می‌زدم. لبخند که تفسیر و توضیح نمی‌خواهد اما گریه هزار دلیل دارد. چه کسی می‌تواند بفهمد اشک‌ها اوج خوشحالی است یا تنگنای پشیمانی، احساس شکست و نااُمیدی است یا احساس افتخار و بالیدن، ازدیاد افسردگی است یا اوج دلتنگی؟ امشب تو را در قاب یک نقاشی رنگ روغن، در بخش تجلیل از خانواده شهدا به من دادند. سرم را بالا گرفته و لبخند زدم. پایان 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 گروه ادبی حرفه‌داستان @herfeyedastan 🌷🌷🌷🌷🌷🌷
1_6219868024.m4a
2.27M
🎧 داستان کوتاه: گریه و خنده 🖋 نویسنده: زهرا ملک‌ثابت 🎙 اجرای صوتی: باران عظیمی داستانک : گریه و خنده نویسنده: زهرا ملک‌ثابت امشب خدا لطفی کرد و تو را دوباره به من داد. من لبخند زدم، درست مثل شب عقد که گریه‌ام گرفته بود  ولی جلوی جمع فامیل و آشنا اشک‌هایم را پس چشمم می‌بردم و لبخند می‌زدم. لبخند که تفسیر و توضیح نمی‌خواهد اما گریه هزار دلیل دارد. چه کسی می‌تواند بفهمد اشک‌ها اوج خوشحالی است یا تنگنای پشیمانی، احساس شکست و نااُمیدی است یا احساس افتخار و بالیدن، ازدیاد افسردگی است یا اوج دلتنگی؟ امشب تو را در قاب یک نقاشی رنگ روغن، در بخش تجلیل از خانواده شهدا به من دادند. سرم را بالا گرفته و لبخند زدم. پایان 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 فعالیتی از گروه ادبی حرفه‌داستان @herfeyedastan 🌷🌷🌷🌷🌷🌷