eitaa logo
خانه کتاب آنِ‌تو
265 دنبال‌کننده
274 عکس
8 ویدیو
1 فایل
❥︎•اینستاگرام: ¦https://instagram.com/ane.to.book¦ ❥︎•تلگرام: ¦https://t.me/Ane_to_ir¦ ❥︎•کانال‌کیف‌وتحریر: ¦https://eitaa.com/ane_to_tahrir¦ ❥︎•آیدی‌ادمین: ¦ @ane_to ¦ ❥︎•شماره تماس: ¦09355334498¦ ❥︎•آدرس: ¦گناباد، بلوار امام حسین(ع)¦
مشاهده در ایتا
دانلود
عشق، یک عکس یادگاری نیست. عشق، محصولِ ترس از تنها ماندن نیست. عشق، فرزند اضطراب نیست. عشق، آویختنِ بارانی به نخستین میخی که دستمان به آن میرسد نیست. عشق، یک تَوَهُّم بازیگوشانه‌ی تَن گرایانه نیست. عشق، گرانبهاترین کالای مصرفی جهان است. یک کاسه آبِ خنک، برای تشنه‌ی همیشه تشنه. عشق، خوب دیدن است؛ خوب چشیدن؛ خوب بوییدن؛ خوب زمزمه کردن؛ و خوب لمس کردن. عشق، مجموعه‌ای از تجربه‌های زنده‌ی دائم طاهرانه است؛ و این همه نه فقط تعریف عشق است که تعریف زندگی هم هست.... 📕 یک عاشقانه ی آرام ✍🏻 نادر ابراهیمی به مناسبت شانزدهم خردادماه، سالروز درگذشت نادر ابراهیمی (۱۳۱۵-۱۳۸۷) آثار نادر ابراهیمی 📚خانه کتاب آنِ‌تو 📌گناباد بلوار طالقانی 13 (بلوار امام حسین (ع)) 🔸ایتا 🔹تلگرام ♦️اینستاگرام
درباره نویسنده: نادرابراهیمی نویسنده‌‌ی معاصر ایرانیست که قلم شیوا وگیرایش در رمان‌هاوداستان‌های کوتاه او هویداست.هنر ابراهیمی در نویسندگی خلاصه نمیشود.او در زمینه‌ی فیلم‌سازی،ترانه‌سرایی،نمایشنامه‌نویسی،ترجمه، روزنامه‌نگاری وتدریس شاخه‌های هنری نیزفعالیت‌های زیادی داشته و کتاب‌های ماندگار زیادی مانند«یک عاشقانه‌ی آرام»و«آتش بدون دود»از این نویسنده‌ی فقید به جا مانده است. نخستین کتاب نادر ابراهیمی در سال1342با عنوان "خانه‌ای برای شب"توسط انتشارات روزبهان به چاپ رسید.پس از آن تا سال1380بیش ازصد کتاب ومقاله‌ی تحقیقی از ابراهیمی به چاپ رسید.این نویسنده باهمکاری همسرش مؤسسه‌ی همگام با کودکان و نوجوانان را در زمینه‌ی ادبیات کودک تأسیس وکاملاً متمرکز در آن فعالیت کرد. سرانجام،پس از سال‌ها فعالیت پربار،در16خرداد 1387،نادرابراهیمی پس از9سال درگیری با بیماری تومور در72سالگی چشم از جهان فروبست. نادر ابراهیمی در شاخه‌ی ادبیات کودکان جوایز بین‌المللی زیادی دریافت کرد ازجمله جایزه براتیسلاوا و جایزه‌ی تعلیم و تربیت یونسکو اشاره کرد.همچنین در ایران ابراهیمی برای نوشتن کتاب دور از خانه جایزه‌ی کتاب برگزیده‌ی سال را گرفت.
باز، نیمه‌شب از آن نیمه شبهای میرمَهنا بود؛ و مهتاب، مهتابِ میرمهنا؛ و دریا، دریای میرمهنا، وجنون... باز، قصّه، قصّهٔ بی‌تابی و بی‌خوابی میرمَهنا بود و پناه بُردنش به‌ساحلِ بی‌تاب و بی‌خوابِ ریگ، و جنون، که با عشق، هیچ فاصله نداشت. __ خدایا! سالهاست که با پای بِرَهنه، به‌این قَدَکِ کُهنه رضا داده‌ام. همین، تنها همین را برایم باقی بگذار تا پیشِ روی دوستانم خجلت‌زده نشوم و پوزخندِ پنهانِ مردمان را احساس نکنم! خدایا! کاری کُن که حَتّی بَداَندیش‌ترین آدم‌ها نیز نتوانند مرا به‌مُدارای با دشمنانِ اُمّت و ملّت، و به‌خودخواهی، لذّتْ‌خواهی، و مَقامْ‌خواهی مُتَّهم کنند... 📕 بر جاده های آبی سرخ ✍🏻 نادر ابراهیمی به مناسبت شانزدهم خردادماه، سالروز درگذشت نادر ابراهیمی (۱۳۱۵-۱۳۸۷) 📚خانه کتاب آنِ‌تو 📌گناباد بلوار طالقانی 13 (بلوار امام حسین (ع)) 🔸ایتا 🔹تلگرام ♦️اینستاگرام
تحمل کنید ای دوستان ، یاران، وفاداران! مشقت را به خاطر خداتحمل کنید ؛ اما تسلیم مشقت نشنوید. تحمل اندوه به معنای اندوه پرستی نیست. تحمل درد غر از قبول درد است. مشقت آزمایشی است از سوی حق و راهی ست میان بر به جانب آرامش و شادمانی... 📕 مردی در تبعید اَبدی ✍🏻 نادر ابراهیمی 📚خانه کتاب آنِ‌تو 📌گناباد بلوار طالقانی 13 (بلوار امام حسین (ع)) 🔸ایتا 🔹تلگرام ♦️اینستاگرام
می بینی پدر؟ می بینی؟ اشتباه تو همین جاست. ما یک نسل دیگریم با انرژی و شوری دیگر. اسم مجموعه ی شکست هایتان را تجربه گذاشته اید و مرتب آن را توی سر ما می کوبید. ما چقدر باید بدهیم تا از این تجربه های گران بهای شما استفاده نکنیم؟ ما مثل شما در خماری بزرگ نشده ایم پدر! من می دانم که منطق شما قوی است، من می دانم که شما مظهر شهادت تاریخ هستید، اما یکی از دوستان بزرگ من می گوید، هیچ منطقی قوی تر از ترس نیست، و به همین دلیل قوی ترین منطق ها متعلق به ضعیف ترین انسان هاست. می فهمی پدر ؟ می فهمی؟... 📕 مکان های عمومی ✍🏻 نادر ابراهیمی 📚خانه کتاب آنِ‌تو 📌گناباد بلوار طالقانی 13 (بلوار امام حسین (ع)) 🔸ایتا 🔹تلگرام ♦️اینستاگرام
هدف شما برای کوتاه‌ مدت خوب است که بنده به‌ عنوان یک طلبۀ کوچک جست‌وجوگر، به این هدف اعتقاد دارم، اما روش‌تان را برای رسیدن به این هدف، روشی درست نمی‌دانم. شما، با دقت و قدرت، به نقاط ضربه‌ پذیر رضاخان ضربه نمی‌زنید؛ بلکه ضربه‌هایتان را غالبا به‌ سوی او و دیگران، بی‌هوا پرتاب می‌کنید. شما در سنگر مشروطیت ایستاده‌اید. اما یکی از رهبران ما، سال‌ها پیش، از مشروعیت سخن گفته است؛ و در اسلام، شرع مقدم بر شرط است... 📕 سه دیدار با مردی که از فراسوی باور ما می‌آمد! (دو جلد) ✍🏻 نادر ابراهیمی 📚خانه کتاب آنِ‌تو 📌گناباد بلوار طالقانی 13 (بلوار امام حسین (ع)) 🔸ایتا 🔹تلگرام ♦️اینستاگرام
▫️زندگی نامه اروین د.یالوم: اروین یالوم در آثارش رویکرد سنتی در روان‌درمانی را نقد می‌کند. او رویکرد درمان انسان‌گرا که کارل راجرز از چهره‌های تاثیرگذار در به وجود آمدن آن بود را درست می‌دانست.این شیوه تسلط کامل و بیش از اندازه‌ی درمان‌گر روی بیمار را به چالش می‌کشیدو درمان کردن با همدلی و به شکل گفت‌وگوی اشتراکی را مؤثرتر می‌دانست.یالوم دلیل رنج انسان را در اضطراب‌هایی میداند که ترس‌های وجودی آدم است.او این اضطراب‌ها را در چهار دسته قرار می‌دهد؛معنی زندگی، آزادی،انزوا و مرگ. یکی دیگر از روش‌های دکتر اروین یالوم استفاده از روان‌درمانی اگزیستانسیال است که یالوم آن را یک رویکرد درمانی پویا تعریف می‌کند که تمرکز خود را بر دلواپسی‌های منشاگرفته از هستی قرار داده است. از کتاب‌های مهمی که اروین یالوم منتشر کرده ‌است می‌توان به«وقتی نیچه گریست» «روان‌درمانی گروهی»«مامان و معنی زندگی»«دروغ‌گویی روی مبل»«انسان موجودی یک‌روزه»«هر روز یک قدم نزدیک‌تر»«خلق شدگان یک روز»«موهبت روان‌درمانگری»«شدم آن‌که هستم»«مخلوقات فانی»،«مسئله اسپیونزا»«روان‌‌درمانی اگزیستانسیال»و«درمان شوپنهاور»وهنر درمان اشاره کرد. 📚خانه کتاب آنِ‌تو
بخشی از کتاب هنر درمان «دکتر و. وینی‌کاتِ روانکاو زمانی به مشاهدهٔ دقیق مادران خوب و مادران بد نشست و نتیجه گرفت تفاوت آن‌ها نه در میزان ارتکاب خطا، بلکه در چگونگی برخورد آن‌ها با خطاهای خود است. بیماری را دیدم که درمانگر قبلی خود را به دلیل مسئله‌ای ظاهراً کوچک ترک کرده بود. در سومین ملاقات آن‌ها، بیمار به شدت گریسته بود و وقتی سعی کرده بود از جعبهٔ دستمال کاغذی دستمال بردارد، آن را خالی یافته بود. درمانگر جست‌وجوی عبثی را آغاز کرده بود تا شاید یک دستمال کاغذی یا پارچه‌ای در مطب پیدا کند و عاقبت، با دستپاچگی از سرسرا به دست‌شویی رفته بود و با دست پر از کاغذ توالت بازگشته بود. بیمار در جلسهٔ بعد به این واقعه اشاره کرده و گفته بود فکر می‌کند درمانگر را در موقعیت ناراحت‌کننده‌ای قرار داده است، ولی درمانگر... 📕کتاب هنر درمان : نامه‌ای سر گشاده به نسل جدید روان درمانگران و بیمارانشان ✍🏻 دکتر اروین د.یالوم 📚خانه کتاب آنِ‌تو 📌گناباد بلوار طالقانی 13 (بلوار امام حسین (ع)) 🔸ایتا 🔹تلگرام ♦️اینستاگرام
در بخشی از کتاب میخوانید: هر انسانی، مالک مرگ خود است و می‌تواند به روش دلخواه عمل کند. شاید… و تنها شاید… بتوان حق زندگی کردن را از هر انسانی گرفت، ولی حق مردن را در هیچ شرایطی نمی‌توان سلب کرد. 📕کتاب وقتی نیچه گریست ✍🏻 دکتر اروین د.یالوم 📚خانه کتاب آنِ‌تو 📌گناباد بلوار طالقانی 13 (بلوار امام حسین (ع)) 🔸ایتا 🔹تلگرام ♦️اینستاگرام
در بخشی از کتاب میخوانید: به نظر می‌رسید شش نامه‌ی اول از یک رابطه‌ی ساده بین معلم و شاگرد حکایت می‌کند. کلود، اغلب تکالیفی به او می‌داد: «پاول، من مایلم که تو تنفر نیچه از زن را با تنفر استریندبرگ مقایسه کنی و کمی درباره‌ی آن بنویسی.» حدس می‌زنم پاول این کار را انجام داده، اما نیازی احساس نمی‌کرد که در این مکاتبات آن را ذکر کند. آن‌ها حتماً رودررو در مورد این تکالیف با هم صحبت کرده بودند، اما کم‌کم، در آن سال، در نیمه‌های راه این نقش معلم – شاگردی به کم‌رنگ شدن کرد. دیگر خبری از ذکر تکالیف نبود، و در چندین نوشته، به‌سختی می‌شد تشخیص داد که چه کسی معلم بود و چه کسی شاگرد. 📕کتاب خلق شدگان یک روزه و داستان های دوان درمانی دیگر ✍🏻 دکتر اروین د.یالوم 📚خانه کتاب آنِ‌تو 📌گناباد بلوار طالقانی 13 (بلوار امام حسین (ع)) 🔸ایتا 🔹تلگرام ♦️اینستاگرام
در این کتاب میخوانید: آگاهی کلید روشن/خاموش دارد. این کلید، و در نتیجه آگاهی، در موقع خواب و یا حالت کما و یا وقت بیهوشی خاموش می‌شود. بعضی موارد شدید و ناگهانی‌اند و آگاهی یک‌ضرب خاموش می‌شود. در مواقعی دیگر، مثلاً در حال به خواب رفتن، آگاهی رفته‌رفته و به‌تدریج محو می‌شود. وقتی کلید روشن می‌شود، فعالیت مغزیِ وابسته به حالت‌های آگاهی شکل‌های مختلفی به خود می‌گیرد؛ مثلاً می‌بینیم که آگاهی بچه‌های خیلی کوچک بر اساس مقیاس زمانی متفاوتی عمل می‌کند، و آگاهی افراد اسکیزوفرنیک نمی‌تواند تشخیص دهد که صاحب صداهای داخل سر خود است و در نتیجه روایت را تحریف می‌کند. 📕زندگی پنهان ذهن ✍🏻 ماریانو سیگمان (ترجمه ماندانا فرهادیان) 📚خانه کتاب آنِ‌تو 📌گناباد بلوار طالقانی 13 (بلوار امام حسین (ع)) 🔸ایتا 🔹تلگرام ♦️اینستاگرام
در این کتاب میخوانید: ساعاتی بعد، نزدیک غروب آفتاب، جودی کیا را دید که در ساحل به دریا خیره شده است. کنارش رفت. کیا نگاهش نکرد و به تماشای موج‌های متلاطم ادامه داد. با وجود این، از لحن جودی متوجه شد پدر حسابی به صورتش سیلی و مشت زده است. «من مژبورم برم کیا. دیگه نم‌تونم این‌جا زندگی کنم.» کیا می‌خواست نگاهش کند اما این کار را نکرد. می‌خواست التماسش کند او را با پدر تنها نگذارد اما کلمات در گلویش گیر کرده بودند. جودی گفت: «وقتی بزرگ شدی، خودت می‌فهمی.» کیا ناگهان خواست فریاد بزند که شاید کوچک باشد اما احمق نیست و می‌داند علت رفتن همه‌شان پدر است. چیزی که علتش را نمی‌دانست، این بود که چرا او را با خودشان نمی‌برند. او هم به رفتن فکر کرده بود اما جایی نداشت برود و پول اتوبوس هم نداشت. 📕 رمان جایی که خرچنگ ها آواز میخوانند ✍🏻 دیلیا اوئینز (ترجمه آرتمیس مسعودی) 🏆از پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز با جوایز متعدد 📚خانه کتاب آنِ‌تو 📌گناباد بلوار طالقانی 13 (بلوار امام حسین (ع)) 🔸ایتا 🔹تلگرام ♦️اینستاگرام