امروز مصادف با سالگرد شهادت جوانمردی از سرزمین عشق و ایمان (اصفهان)شهیدی از اصحاب رسانه
شهید #مسعود جان نثاری
مسعود ما بزرگ شده انقلاب میباشد
متولد سال ۱۳۵۷بعدازگذراندن دوران کودکی و نوجوانی ،گرافیک از کاوندیش لندن ادامه داد ودردانشکده صدا و سیما پذیرفته شد
بااینکه سن کمی داشت لیکن روح بلند او همیشه تااسمانها به پرواز میرفت
عاشق کاروتلاش بود.
ابتدا در رادیو اصفهان و سپس در شبکه جوان فعالیت میکرد
بارها از جاهای مختلف لوح تقدیر گرفته.حتی ازطرف#سازمان ملل درجهت آگاهی عمومی (H.i.v)تقدیر نامه دریافت نمود بود،
#شهید عاشق دین ،ولایت وکارش بود
ودرهمین مسیر درپاییز ۸۴درسانحه هوایی که بمنظور پوشش خبری مانور نیروهای مسلح عازم منطقه بودبشهادت رسید
🌷🌷🌷🌷
مسعود خیلی متواضع بود
احترام به مردم وخانواده و همکارانش ازویژگیهای اوبود،
عاشق اهلبیت بود و درتمامی مراسم های محرم و صفر شرکت فعالی داشت،
به امام،شهیدان همیشه عشق می ورزید
عاشق ماموریت های محوله بود و گزارشات وی همیشه دارای ویژگیهای خاص خود بود
بعضی از شبهای ماه رمضان ومحرم بین مردم می رفت وازحال وهوای دلباختگان اهلبیت عصمت و طهارت گزارش تهیه میکرد
مسعود شهید ما بارها لوح تقدیر از سازمان های مختلف دریافت نمود و این حکایت از توانمندی و لیاقت وی بود
آری خوبان این چنین ند
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#کانون_خادمیاران_رضوی_انیس_النفوس
✅ @anesalnofoos_esf
🌐 روبیکا👇👇👇
https://rubika.ir/anisalnofoos_esf
🌐 ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/anesalnofoos_esf
🌐 بله 👇👇👇
ble.ir/join/MDA3M2ZhYm
📌📌📌📌📌📌
🌹 ابراهـیم را دیدم که با عصـای زیر بغـل، در کوچه راه میرفت. چند دفعه ای به آسمـان نگاه کرد و سـرش را پایین انداخت.!
🔸 پرسیدم: «آقــا ابـرام! چـی شـده!؟»
اول جواب نمیداد، اما با اصرار من گفت:
«هر روز تا این موقع حداقل یکی از بندگان خــدا به ما مراجعه میکرد و هـر طـور شده مشکلش را حـل میکردیم.
امروز از صبح تا حالا کسی به من مراجعه نکرده؛ میترسم کـاری کرده باشم که خــدا توفیق خدمت را از من گـرفته باشد.»
#کانون_خادمیاران_رضوی_انیس_النفوس
✅ @anesalnofoos_esf
🌐 روبیکا👇👇👇
https://rubika.ir/anisalnofoos_esf
🌐 ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/anesalnofoos_esf
🌐 بله 👇👇👇
ble.ir/join/MDA3M2ZhYm
📌📌📌📌📌📌
🔹️زمانی که فرمانده بود، یک عده پشت سر او حرف می زدند. یک روز به او گفتم بعضیها پیش دیگران بدِ شما را میگویند.
🔹️خیلی در هم رفت. از اینکه این موضوع را با او درمیان گذاشتم پشیمان شدم؛ رو به او کرده و گفتم: محمد جان زیاد به این قضیه فکر نکن.
🔹️گفت: من از اینکه پشت سرم حرف می زنند ناراحت نیستم. من که چیزی نیستم. از این ناراحتم که چرا آدمهای به این خوبی، #غیبت یک آدم بی ارزشی مثل من را میکنند؛ از این ناراحتم که چرا باعث گناه برادرام شدم.
🔹️سرم را پایین انداختم و با خودم گفتم: خدایا این کجاست و من کجا!!!
🔰سرلشگر شهید محمد بروجردی
𖣔✾
#کانون_خادمیاران_رضوی_انیس_النفوس
✅ @anesalnofoos_esf
🌐 روبیکا👇👇👇
https://rubika.ir/anisalnofoos_esf
🌐 ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/anesalnofoos_esf
🌐 بله 👇👇👇
ble.ir/join/MDA3M2ZhYm
📌📌📌📌📌📌
6.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه انصاف داری ، اگه غیرت ایرانی داری که حتماً داری
این 100 ثانیه را از دست ندهید
برای دیگران بفرست و نیت صدقه کنید
#کانون_خادمیاران_رضوی_انیس_النفوس
✅ @anesalnofoos_esf
🌐 روبیکا👇👇👇
https://rubika.ir/anisalnofoos_esf
🌐 ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/anesalnofoos_esf
🌐 بله 👇👇👇
ble.ir/join/MDA3M2ZhYm
📌📌📌📌📌📌
📌 ماجرای تفحص بند انگشت و انگشتر در فکه
🔹️ مدتی بود که در میدان مین فکه، منطقه عملیاتی "والفجر یک" در حال تفحص بودیم اما از پیکر شهدا هیچ اثری نبود.
◇ عصر عاشورای سال ۱۳۷۳ یا ۷۴ بود. پکر بودم و به سمت ارتفاع ۱۱۲ همین طور راه می رفتم و به شهدا التماس می کردم که خودی نشان دهند.
◇ ناگهان در خاکهای اطراف چیزی سرخ رنگ
نظرم را جلب کرد. توجه که کردم به انگشتر می مانست ....
◇ جلوتر که رفتم دیدم یک انگشتر است. دست بردم برش دارم که با کمال تعجب دیدم یک بند انگشت هم بدان متصل است.
◇ خاک های اطرافش را کندم . بچه ها را صدا کردم. علی آقا محمود وند و بقیه هم آمدند.
◇ یک استخوان لگن، یک کلاه خود آهنی و یک جیب خشاب پیدا کردیم.
◇ بچه ها یکی یکی می نشستند و بغض شان می ترکید. این انگشت و انگشتر پلی زده بود
◇ با امام حسین (ع) در عصر عاشورا
روضه ای بر پا شد ...
📚 راوی: مرتضی شادکام
کتاب تفحص، نوشته حمید داود آبادی،
ناشر: صیام، صفحه ۲۳-۲۲٫
#تفحص_شهید
#السلام_علیک_یااباعبدالله
#کانون_خادمیاران_رضوی_انیس_النفوس
✅ @anesalnofoos_esf
🌐 روبیکا👇👇👇
https://rubika.ir/anisalnofoos_esf
🌐 ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/anesalnofoos_esf
🌐 بله 👇👇👇
ble.ir/join/MDA3M2ZhYm
📌📌📌📌📌📌