شب می رساند ومی گفت اگر صبح شهادت نصیب هر فرد وامتی نشود ،لاجرم شام مرگ را درک خواهد کرد.
چنین انسانی از خیل سیاست پیشه گان دنیا زده همیشه در هجرت بود.
امروز تابلوی زیبای صورت وسیرت حاج قاسم جلو چشمان اقیانوس انسانی است که در آن نوشته است«قاسم شیفته خدمت بود نه تشنه قدرت ».
قاسم در اوج قدرت متخلق به اخلاق انسانی بود وهرکس را به عدالت نوازش وقضاوت می کرد .سر سوزنی از مروت واخلاق وبزرگی عدول نمی کرد .در جبهه ای قرار نگرفت که از سرعت اوج او کاسته شود.او مصداق این کلام علی ع «ناجاهم فی فکرهم وکلمهم فی ذات عقولهم» بود.فکر او نجوای الهی وتعقل او تکلیم خداوندبود.
۳-سومین عامل مکتب حاج قاسم از بین بردن فاصله بین میدان اندیشه ومیدان عمل است.بسیاری در میدان اندیشه قهرمان هستند اما مردمیدان عمل نیستند.اما حاج قاسم هم در عرصه اندیشه ،ناب ترین افکار را شکار کرده بود وهم در میدان عمل در صفحه وجودی خودش به ترسیم آنها پرداخته بود.او نه تنها سالک مجذوب بود بلکه به پاس استقامت پایدار به مقام «مجذوب سالک »بار یافت.
۴-چهارمین عامل این مکتب به رسمیت شناختن رابطه ویژه بین خلق وخالق است.داشتن چنین دیدگاهی انسان را در اوج قدرت به اوج تواضع و فروتنی می کشاند وبا توسل به آن برای پرواز به بالاترین مقامات معنوی کمک می گیرد.برای امضاءکفن خود از خلق خدا بهره می برد .از زیرمجموعه خود ،اقراروشهادت بر خوب بودن خود می گیرد که بر خلاف تمام رسوم است و تنها اوست که خرق عادت مرسوم می کند .از فرزندان کوچک شهداء طلب دعا کرده وحتی بوسه بر گونه یادگاران شهدا را دریچه گذر از عقبه دنیا می داند.آنقدر صمیمی با یادگاران شهدا است که این فرزندان با همه وجود اورا در اوج عاطفه دوست می دارند.آیا مگر چنین دل دادگی بجز در اولیاءالهی جای دیگری می توان سراغ گرفت؟راستی این کدام مکتب است که انسانیت را اینگونه به نمایش گذاشته وصفات جمال و جلال الهی را در زمین صورتگری کرده است.
ذره ها دیدم دهانشان جمله باز
گر بگویم خُردشان گردد دراز
ماسمیعیم وبصیریم وهُشیم
با شما نامحرمان ما خامشیم
چون شما سوی جمادی می روید
آگه از جان جمادی کی شوید
#کانون_محله_ای_رضوی _انیس_النفوس
#همه_خادم_الرضاییم