🔹بعد از اینکه یک مرد 93 ساله در ایتالیا از بیمارستان مرخص میشود، به او گفته شد که هزینه یک روز ونتیلاتور (دستگاه تنفّس مصنوعی) بیمارستان را بپردازد. پیرمرد به گریه افتاد. پزشکان به او دلداری دارند تا بخاطر صورتحساب بیمارستان گریه نکند. ولی آنچه پیرمرد در جواب گفت، همه پزشکان را گریه انداخت.
🔹پیرمرد گفت: "من به خاطر پولی که باید بپردازم گریه نمی کنم. تمام پول را خواهم پرداخت." گریه من بخاطر آن است که 93 سال هوای خدا را مجانی تنفس کردم، و هرگز پولی نپرداختم. در حالیکه برای استفاده از دستگاه ونتیلاتور در بیمارستان به مدت یک روز باید اینهمه بپردازم. آیا می دانید چقدر به خدا مدیون هستم؟ من قبلاً خدا را شکر نمی کردم"
🔹سخنان آن پیر مرد ارزش تأمل دارد. وقتی هوا را بدون درد و بیماری آزادانه تنفس می کنیم، هیچ کس هوا را جدی نمی گیرد.
🔹این داستان ما را به یاد درسی از گلستان سعدی انداخت: منّت خدای را عز و جل که طاعتش موجب قربتست و به شکر اندرش مزید نعمت هر نفسی که فرو می رود ممدّ حیاتست و چون بر می آید مفرّح ذات پس در هر نفسی دو نعمت موجودست و بر هر نعمت شکری واجب...
#انجمن_ادبی_مجازی_لالجین_لعلین
@anjoman_adabi_lalejin_lalin
عالیه👌👌👌
مردی به نزد حلوا فروشی رفت و گفت: مقداری حلوای نسيه به من بده
حلوا فروش قدری حلوا برايش در کفه ترازو گذاشت و گفت :
امتحان کن ببين خوب است يا نه. مرد گفت:روزه ام، باشد موقع افطار
حلوا فروش گفت: هنوز ۱۰ روز به ماه رمضان مانده ؛
چطور است که حالا روزه گرفته ای .مرد گفت:
قضای روزه پارسال است.
حلوا فروش حلوايش را از کفه ترازو برداشت و گفت :
تو قرض خدا را به يک سال بعد می اندازی
قرض من را به اين زودی ها نخواهی داد .
من به تو حلوا نمی دهم...!
😊😊🥴
#انجمن_ادبی_مجازی_لالجین_لعلین
@anjoman_adabi_lalejin_lalin
مهتاب خانم گفت؛ دیروز ۱۰ کیلو سبزی قرمه خریدم،نشستم همه رو تنهایی پاک کردم و سرخ کردم و گذاشتم تو یخچال. آخه میدونی که آقا جمال و بچه ها قرمه سبزی خیلی دوست دارن.
آفتاب خانم گفت؛ ا. وا،خواهر چرا نگفتی بیام کمکت کنم؟ دست تنهایی که خسته شدی اون همه رو پاک کردی!پس همسایه گی به چه دردی میخوره؟!
مهتاب خانم گفت؛ از شما به ما رسیده خواهر جان،کم زحمتتون ندادیم که. حالا ایشالا وقتی خورشت قرمه سبزی بار گذاشتم میگم برای خوردنش بیای کمکمون.
آفتاب خانم خندید و گفت؛خدا نکشدت مهتاب خانم. چه زحمتی خواهر جان؟
بعد هم لبخندش غلیظ تر شد و گفت؛ بفرمایید چاییتون سرد نشه.
فردا صبح که آفتاب خانم بیدار شد بوی خورشت قرمه سبزییه تازه ی مهتاب خانم کوچه رو برداشته بود رو سرش...آفتاب خانم یه نگاه به گنجه ی آشپز خانه انداخت وگفت؛ پاشم برم یه کم لیمو عمانی تازه ببرم برای همسایه که امروز نهار قرمه سبزی داریم.
نویسنده؛ #نرگس_شوقیان_وصال
عروسکها؛ #مهتاب_خانم و #آفتاب_خانم ☺😊😍
این متن ارزش صد بار خوندن داره👌
روزی، مهندس ساختمانی، از طبقه ششم میخواست که با یکی از کارگرانش حرف بزند.
خیلی او را صدا زد... اما به خاطر شلوغی و سر و صدا، کارگر متوجه نمیشد! بناچار مهندس، یک اسکناس ۱۰ دلاری به پایین انداخت. تا بلکه کارگر بالا را نگاه کند! کارگر ۱۰ دلار را برداشت و توی جیبش گذاشت و بدون اینکه بالا را نگاه کند، مشغول کارش شد.
بار دوم مهندس ۵۰ دلار فرستاد پایین و دوباره کارگر بدون اینکه بالا را نگاه کند پول را در جیبش گذاشت...
بار سوم مهندس سنگ کوچکی را پایین انداخت و سنگ به سر کارگر برخورد کرد، در این لحظه کارگر سرش را بلند کرد و بالا را نگاه کرد و مهندس علت کارش را به او گفت...
این داستان همان داستان زندگی انسان است. خدای مهربان همیشه نعمتها را برای ما میفرستد، اما ما سپاسگزار نیستیم و لحظه ای با خود فکر نمیکنیم این نعمتها از کجا رسید. اما وقتی که سنگ کوچکی بر سرمان می افتد که در واقع همان مشکلات کوچک زندگی اند به خداوند روی می آوریم!
بنابراین هر زمان از پروردگارمان نعمتی به ما رسید لازم است که سپاسگزار باشیم قبل از اینکه سنگی بر سرمان بیفتد!
#انجمن_ادبی_مجازی_لالجین_لعلین
@anjoman_adabi_lalejin_lalin
🔹من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک، اگر آلوده یا پاکم
من اینجا تا نفس باقیست میمانم
من از اینجا چه میخواهم، نمیدانم
امید روشنائی گرچه در این تیرگیها نیست
من اینجا باز در این دشت خشک تشنه میرانم
من اینجا روزی آخر از دل این خاک
با دست تهی
گل بر میافشانم
#فریدون_مشیری
#لالجین
#لالجین_قدیم
#ریشه
#خاک
#وطن
#انجمن_ادبی_مجازی_لالجین_لعلین
@anjoman_adabi_lalejin_lalin
از دست اجل وای که خویشان همه رفتند
ما از غم ایشان پریشان همه رفتند
از دست اجل کس نتواند بگریزد
شاهان جهان،خانه به دوشان همه رفتند
کو کاوه آهنگر و ضحاک ستمگر؟
جمشید جم و خرقه بپوشان همه رفتند
کو رستم دستان، آن شیر خروشان؟
سهراب یل و شیر خروشان همه رفتند
ای کوزه گران از گل ما کوزه نسازید
چون کوزه گر و کوزه فروشان همه رفتند
مردان جهان می نخورند،می نفروشند
پیش از من و تو باده فروشان همه رفتند
بر خسته دلان فخرفروشی مکن ای دوست
دنیا طلبان،فخر فروشان همه رفتند
شعری زیبا از #ابوالحسن_اکبری(ابول دایی)
#انجمن_ادبی_مجازی_لالجین_لعلین
#لالجین_شهر_جهانی_سفال
🦋@anjoman_adabi_lalejin_lalin🦋
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاش بیر اوشاق اولاییدم
چالیدم اوناییدم
آنام منی وورنده
.....رقص زیبای کودکانه😊
#قار
#قیش
#اوشاقلیق
#انجمن_ادبی_مجازی_لالجین_لعلین
@anjoman_adabi_lalejin_lalin
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بویورون سفره باشون، بالاناهار🤗😋
یادیزددی قدیم للینده بالا نهار واردی؟!
نه خاطیره لری گونلری، داغ چای، قیش گونی،کورسی باشی...قوجه ننه، قوجه بابا،تازه گلن، خوردجه اوشاقلر🤗🍀🌸
#اوشاقلیق
#قدیم
#قدیمکی_للین
#انجمن_ادبی_مجازی_لالجین_لعلین
@anjoman_adabi_lalejin_lalin
قدیم ایام ، بیوک آنام
قدیم ایام مهربانلوق چوخودو
اورگلرده کین و کدرت یوخودو
بیوک آنام بیزه تعریف ائلردی
قویون قوزو بیزیم ائوده ملردی
گون باتاندا سورو کنده گلنده
قیزلر قاچوب هگور هگور دینده
اوغلان گئلیب قویونلارو توتاندا
گلین باجو دیگچده سوت ساقاندا
قوزو حیوان سوتدن سارو ملردی
چیخیب الدن ننه سین تیز امردی
اوشاقلاردا اوولاق قوزو توتاردی
گئچی شاققون توتوب سورا مِنردی
احوالین قونشوقونشونون بیلردی
بویوک باجو الینده سوت گئدردی
چوبان ائیتی یورولوب بیر یاتاردو
اوننان دوروب قویروقونو بولاردو
تلیس لرده اون و بوغدا دولاردو
ائل طایفادا محبت چوخ اولاردو
بیله (صادق) کووید ویروس یوخودو
گولراوزلر گئیدگل خوشلوق چوخودو
صادق
#انجمن_ادبی_مجازی_لالجین_لعلین
@anjoman_adabi_lalejin_lalin
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میبرآید هر زمانم آهِ دور از روی یار
ترسم آخر در میان آه، جان بیرون رود!
✍️ #رستم_خوریانی
⧈ #انجمن_ادبی_مجازی_لالجین_لعلین
🦋@anjoman_adabi_lalejin_lalin🦋
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مادربزرگم می گفت غماتون رو نشمرید هی روش می یاد!
مادربزرگم سیاه نمی پوشید، می گفت فلک رو گول بزنیم دیگه بلا نفرسته!
▫️می دونم کارمون از فریب دادن تقدیر غریبمون گذشته، اما خدا رو چه دیدین شاید مادربزرگا یه چیزی می دونستن که ما نمی دونیم🙏❤️
#انجمن_ادبی_مجازی_لالجین_لعلین
@anjoman_adabi_lalejin_lalin