eitaa logo
انجمن ادبیات •ایهام•
229 دنبال‌کننده
54 عکس
13 ویدیو
0 فایل
تو، شبیه ایهامی‌! فکر می‌کنم نزدیکی‌، اما دورِ دورِ دوری‌... :) ‌‌‌‌ ‌ایهام؛ انجمنِ ادبیاتِ دانشجومعلمانِ پردیسِ حضرتِ معصومه‌یِ قم. ‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌ ‌‌‌‌‌‌ ارتباط با ادمین: @I_am_Narcissus ارتباط با مسئول انجمن: @Shirink_84 ‌ ‌‌‌‌ ‌‌‌‌
مشاهده در ایتا
دانلود
•• ای دومین حسن، کرمت بی‌نهایت است اصلا همیشه کارِ حسن‌ها کرامت است 🌱| 📆| - ولادت امام حسن عسکری "علیه السلام" | IHAM ... نزدیکِ دور |
•• مگو نشستنِ ما در سکوت بی‌ثمر است همین که خلوتِ خود را شکسته‌ای هنر است کسی به غربتِ من از تو آشناتر نیست ولی شناختم از تو، هنوز مختصر است مرا به محکمه‌یِ عقل می‌بری، اما هنوز در دلِ ما حکمِ عشق معتبر است به حرفِ هیچ‌کسی اعتنا مکن جز عشق که سرنوشتِ من و تو به دستِ یک نفر است همیشه فرصتِ عاشق شدن مهیا نیست مرا به حرف بیاور که مرگ پشت در است - محمدحسن جمشیدی 🪴| | IHAM ... نزدیکِ دور |
•• قاصدک! شعر مرا از بر کن، برو آن گوشه‌یِ باغ، سمت آن نرگس مست، و بخوان در گوشش، و بگو باور کن؛ یک نفر یادِ تو را، دمی از دل نبرَد... - سهراب‌ سپهری ✨| | IHAM ... نزدیکِ دور |
•• در زندگی هرکس چند نفری هستند که برا رد شدن از مرزِ ذهن ویزا لازم ندارند و خواسته و نخواسته همه‌ جا با او هستند. - بعد از پایان | فریبا وفی 📚| | IHAM ... نزدیکِ دور |
•• با من به زبانِ ساده‌ی نوازش، با دستانت حرف بزن! - عباس معروفی 📝| | IHAM ... نزدیکِ دور |
•• غم صدهزار مرتبه گِردِ جهان بگشت؛ جز من نیافت همدمی از خلقِ روزگار...🌍 - قاآنی 🌱| 📆| ‌- سال‌روز تولد قاآنی شیرازی، از قصیده‌سرایان بزرگ دوران قاجار | IHAM ... نزدیکِ دور |
Arman Garshasbi - Az To Goftam.mp3
7.73M
•• آرزویی، جز شکستن در تلاطم‌های آغوشت ندارم...🌊 🎙| | IHAM ... نزدیکِ دور |
•• موج‌های دریا، که در وقت طلوع ماه و خورشید این قدر قشنگ و برازنده است، کی توانسته است به آن اعتماد کند و روی آن بیفتد؟ ولی کوهِ محکم، اگر چه به ظاهر خشن است، تمام گل‌ها روی آن قرار گرفته‌اند. بیا! بیا! روی قلب من قرار بگیر...🫀 -نامه‌ی نیما یوشیج به همسرش بلقیس 💌| | IHAM ... نزدیکِ دور |
•• عجیب نیست به سمتِ تو مایلم هر دم! که نامِ دیگرِ من آفتابگردان است... :)🌻 🌱| 📸| - نرگس خیرالهی | IHAM ... نزدیکِ دور |
•• دلبر به من رسید و جفا را بهانه کرد افکند سر به زیر، حیا را بهانه کرد آمد به بزم و دید، منِ تیره روز را ننشست و رفت، تنگیِ جا را بهانه کرد رفتم به مسجد از پیِ نظّاره‌یِ رخش بر رو گرفت دست و دعا را بهانه کرد آغشته بود پنجه‌اش از خونِ عاشقان بستن به دستِ خویش، حنا را بهانه کرد خوش می‌گذشت دوش صبوحی به کویِ او بر جا نشست و شستن پا را بهانه کرد - شاطرعباس صبوحی 🪴| | IHAM ... نزدیکِ دور |
•• متن‌های شاعرانه‌ی کوتاه را دوست دارم؛ به عنوانِ مثال نامِ شما را... 📝| | IHAM ... نزدیکِ دور |