انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم
به یاد شاعری سبز جان
#سهراب_سپهری
سهراب سپهری در۱۴ام مهرماه سال ۱۳۰۷ در شهر قم بهدنیا آمد.
او و خانوادهاش بعد از مدت کوتاهی برای اقامت، به شهر کاشان نقل مکان کردند.
پدرش اسدالله و مادرش ماهجبین، اهل شعر و ادب بودند.
او در کودکی علاقهمند به طبیعت بود و نگهداری از حیواناتی مثل اردک و مرغ و خروس از سرگرمی هایش به حساب میآمدند.
در طول مدرسه از شاگردان ممتاز بود و در اوقات فراغت از همان کودکی نقاشی میکشید.
بعد از گذراندن تحصیلات ابتدایی در مدرسه خیام کاشان و تحصیلات متوسطه در دبیرستان پهلوی، دورهٔ دو سالهایی را در دانشسرای مقدماتی پسران گذراند و به استخدام ادارهی فرهنگ کاشان درآمد.
او که به شعر علاقهمند بود در جلسات هفتگی شعر شرکت میکرد.
بعد از دیپلم به تهران آمد و در دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران مشغول به تحصیل شد.
سهراب سپهری، اولین مجموعهٔ شعر خود را در سال ۱۳۳۰ با عنوان مرگ رنگ(که شامل اشعار چهارپاره و نیمایی بود) منتشر کرد.
سهراب در بخشی از مجموعه مرگ رنگ، زندگی را همچنان شب عمر پنداشته است که انسانها بدون در نظر گرفتن ساعت، از آن عبور میکنند و بیشتر اوقاتشان را در غفلت و بیخبری میگذرانند.
او در سال ۱۳۳۲ در حالی که نشان اول درجهی علمی را دریافت کرده بود از این دانشگاه فارغالتحصیل شد.
در همان سال در چندین نمایشگاه نقاشی در تهران شرکت نمود.
سهراب در سال ۱۳۳۶ به پاریس سفر کرد و پس از اقامتی طولانی در آنجا، در سال ۱۳۵۳ به ایران بازگشت.
او در خاطرهایی سفر به پاریس خود را اینگونه تعریف میکند: «روزی در پاریس به دیدار دوستی رفتم و از او خواستم مقداری پول به من قرض بدهد، دوازده فرانک بیشتر نداشت که شش فرانک آن را به من داد.
از او خواستم فردا به منزلم بیاید. وقتی آمد، گفتم: سطلی آب به همراه جارویی بردار و برویم!
نگاهی پرسشگر کرد و آنها را برداشت و به اتفاق راه افتادیم، در حاشیه خیابانی ایستادیم، از او خواستم کمکم کند تا گوشه ای از پیاده رو را خوب بشوییم و تمیز کنیم.
پس از آن، روی زمین به نقاشی پرداختم. چیزی نگذشت که مردم برای تماشا دور ما جمع شدند. بعد از دیدن کار، هر کس با لبخندی ستایشگر پولی گذاشت و رفت؛ چون نقاشی کنار خیابان، در اروپا معمول است در مدت کوتاهی، هزار و دویست فرانک گرد آمد!
ششصد فرانک را به دوستم دادم و باقی را خود برداشتم».
سهراب در طول زندگانی خود ازدواج نکرده است و به خاطر روحیهٔ درونگرای او اطلاعات زیادی از زندگی شخصیاش در دسترس ما نیست.
.دنیای شعر سهراب.
شعر سهراب، شعری خودجوش است.
زبان شعری او، زبانی نرم، لطیف، آرام، مهربان، صمیمی و زیباست.
نگاه سهراب سپهری به جهان و اجزای کائنات، نگاهی عارفانه است.
او برای اجزای طبیعت سهمی یکسان در نظر میگیرد و نگاهش به زندگی نیز عارفانه، عابدانه، نامتناهی و مثبت است. این نگاه، در شعرهایش نیز اثر میگذارد و مرگ را بخشی از زندگی جاودانه میداند.
اشعار سهراب سپهری برای زندگی است و او نگرشی مثبت و مشتاقانه به زندگی دارد.
تصویرگرایی، از ویژگیهای شعر سهراب است به همین دلیل او را شاعری تصویرگرا نیز میدانند.
در شعرهای سهراب، همهٔ اشیاء دارای حیات، روح و احساساند .
شعر صدای پای آب سهراب، یکی از بلندترین شعرهای نو در زبان فارسی است.
سهراب سپهری به علت درگیرشدن با بیماری سرطان سرانجام در یکم اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۹ در بیمارستان پارس تهران از دنیا رفت.
پیکر این شاعر عزیز که دفتری از اشعار آرام و دوستداشتنی خود را برای ما به جای گذاشته، در زیارتگاه مشهد اردهال در حوالی شهر اجدادیاش کاشان به خاک سپرده شده است.
به سراغ من اگر می آیید
نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من...!
منابع؛
مجله گلبرگ
سایت ویکیپدیا
مقالهی انتشارات پیام عدالت
✒️#فاطمه_معصومه_بهزادیان
...+....