بهنام خداوند جان و خرد
🌙يلدا جشن باستانی ایرانیان
🖋️به قلم: فاطمه گل قندشتی، کارشناسی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم.
یلدا و مراسمی که در نخستین شب زمستان و بلندترین شب سال برپا میکنند و مناسبت آن با تولد خورشید و ایزدمهر (میترا)، شادمانیها و قصهگوییها و آیینهای این سنت دیرپا، از جمله رسوم ویژه آریاییها و بهخصوص پیروان آیین مهر بوده است؛ که بعد از گذشت هزاران سال، این رسم باستانی زیبا را در ایران زمین، با چنین قدمتی طولانی، بهیادگار گذاشتهاند.
یلدا یک واژه سُریانی است به معنی تولد. رومیها خود واژهی "ناتالیس" را به معنی تولد داشتند. مسیحیانِ سُریانی، واژهی یلدا را با خود به ایران آوردند. از آن زمان تا کنون در ایران ماندگار شده است. البته فقط تولد میترا و هنگام و موقع زمانیِ آن نبود که در مسیحیت داخل شده؛ بلکه در واقع امروزه همهی مسیحیان جهان که شب تولد مسیح را جشن میگیرند و تا بامداد بلندترین شب سال بیدار مانده و با خوردن و نوشیدن به شادی میگذرانند. همان تولد میترا، مسیحایِ نجات بخش یا سوشیانت را جشن میگیرند و اغلب مراسم، مناسک و آدابشان مقتبس از آیین مهر است. این رابطه بین مسیح (ع) و یلدا را در اشعار شاعران فارسی از جمله امیرمعزی، سنایی، خاقانی، منوچهری، سیف اسفرنگی و ... نیز ادراک میشود که در ادامه بیشتر دربارهی آن و نمونههای آن سخن خواهیم گفت.
چنانکه ملاحظه میشود، این مراسم پس از هزاران سال، تاکنون باقی و پابرجا بوده و در سراسر ایران زمین بهنام شب چلّه برگزار میشود؛ اما امروزه چرا آن را بهعنوان شب چلّه یا چلّه بزرگ مینامند؟ چلّه بزرگ از اوّل دی ماه تا دهم بهمن ماه است که چهل روزِ تمام ادامه مییابد. چلّه کوچک از دهم بهمن ماه است تا بیستم اسفند، و از آن جهت چلّهی کوچک میگویند که در این زمان از شدت سرما کاسته میشود.
بهمناسبت اینکه طولانیترین شب سال، نخستین شب زمستان است و تاریکی اهریمنی بیشتر می پاید. این شب درنظر ایرانیان باستان نحس بود. در روزگاران گذشته برای رخنه در تاریکی و زایل ساختن آثار اهریمنی، آتش میافروختند و هر گروهی از خانوادهها، خویشان و دوستان،گرد آتش جمع میشدند. آن را با خوردن و نوشیدن و شادی و گفتوگو به سر میآوردند. آنان درواقع با افروختن آتش و شعلهور نگاهداشتن آن، از زیانکاری دیوان و عملهی اهریمن جلوگیری میکردند. در همهی جشنهای ایران باستان مانند یلدا که در شب برگزار میشد و یا مراسم و آداب دینی، با افروختن آتش همراه بود.
محمود روح الامینی در کتاب آیینها و جشنهای کهن در ایران امروز، انگیزه پایدار ماندن جشن یلدا را اینگونه بر میشمارد:
1- شب یلدا، شب زایش خورشید(مهر) است که این امر از باورهای دینی کهن سرچشمه گرفته است.
2-شب یلدا، بلندترین و طولانیترین تاریکی است؛ که شب شوم و اهریمنی و ناخوشایند، از فردای آن روز به کوتاهی میگراید.
3-پایان برداشت محصول صیفی و آغاز فصل استراحت در جامعه کشاورزی است. همه قشرها و گروههایی که از فراوردههای کشاورزی و تلاش کشاورزان بهرهمندند و به این لحاظ در جشن نخستین روز دی ماه و برداشت محصول، در شگون و شادی کشاورزان شرکت میکنند.
در پایان اشاره کوتاهی میکنیم به پرداختن شُعرای ما به شب یلدا.
نخست، بیتی از شاهنامهی فردوسی را بازگو میکنیم که در ارتباط با یلدا چندباری نقل شده است:
شب اورمزد آمد از ماه دی
ز گفتن بیاسای و بردار مِی
باتوجه به مطالب پیش و پس این بیت طبق گفته خانم دکتر ژاله آموزگار، در اینجا هیچگونه اشاره ای به شب یلدا نیست؛ بلکه شاهدی است برای گاهشماری در ایران باستان و همچنین خطاب جناب فردوسی به خود است که میگوید داستان اورمزدِ شاپور(هرمزد ساسانی)به پایان رسید. شاعر با ظرافتی شب اورمزد از ماه دی(روز اول دی)را با نام اورمزد(هرمزد) همسانی میدهد.
در اشعار شعرای فارسی، یلدا غالبا با هجران و ظلمت همراه بوده است. با تعدادی از این اشعار، سخن را به پایان میرسانیم:
_ سخنم بلندنام از سخن تو گشت و شاید
که دراز نامی از نام مسیح یافت یلدا
(سیف اسفرنگی)
_ صحبت حکّام ظلمتِ شبِ یلداست
نور ز خورشید جوی گو که برآید
(حافظ)
_ نور رایش تیره شب را روز نورانی کند
دود چشمش روز روشن را شب یلدا کند
(منوچهری)
_ نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست
شب فراق تو هر گه که هست یلداییست
(سعدی)
منابع:
۱- دشتی، رضا(١٣٨۶)جشنهای ملی ایرانیان، چاپ اول، تهران:پازینه.
٢- رضی، هاشم(١٣٨٠) پژوهشی در گاهشماری و جشنهای ایران باستان، چاپ دوم، تهران: بهجت.
٣- آموزگار، ژاله، یلدا ، مجله بخارا، آذر _ دی ١٣٩٧، شماره ١٢٨، صفحات ٨ تا ١٣.
یلداتون مبارک.
@anjoman_adabiyat_uni_of_Qom
[یلدای بیطلوع من، ای ماهتابِ عشق
ای روشنی ز چشم تو در اضطرابِ عشق
هر شب به یاد روی تو، بیدار ماندهام
در خلوت شبانهی خود با عذابِ عشق
چون سایه در سراب دویدم نجات نیست
ماندم غریب در طلبِ یک جوابِ عشق
یلدا بلند بود ولی بی حضورِ تو
افسانه شد برای من این خوابِ نابِ عشق
چشم انتظار آمدنت ماندهام هنوز
هر قطره از سرشکِ من آیینه تاب عشق
بازآ و با طلوع نگاهت غزل بخوان
تا بشکفد ز جان من این آفتابِ عشق]
#فاطمههوشنگیشایان
🔸حافظ امشب را با ما بخوانید.
@anjoman_adabiyat_uni_of_Qom