eitaa logo
انجمن ادبی مَطلَع
817 دنبال‌کننده
622 عکس
220 ویدیو
16 فایل
﷽ 💠محفل ادبی مطلع | تاسیس ۱۴۰۰ 🔷 نشر اشعار ولایی 🔷 اعلان مراسمات هفتگی 🔷 رسانه شعر مشهد https://eitaa.com/joinchat/4073652327C9ee4eeaef2
مشاهده در ایتا
دانلود
|مسافرِ فلسطین | برای سمیح القاسم و اندوه حماسی شعرهایش . . بر جاده مسافر فلسطین است دلواپس قبله‌ی نخستین است رد می‌شود از مزارع زیتون آنجا که به خون لاله آذین است از قمریَکان طنین بالی نیست با نای بریده، مرغ آمین است با رنگ‌پریده ماه در چشمش انگار پرنده‌ای کبودین است بر باغ، پرندگان بمب‌افکن در مزرعه، خوشه‌خوشه‌ی مین است بنگر به فلک شهاب ثاقب را هنگام تهاجم شیاطین است بر مزرعه‌ی سپهر، می‌بینی با سنگ، ستاره پشت پرچین است خنیاگر، وارثان تیمورند یغماگر، لشکر تموچین است چنگیز در الخلیل، پاکوبان در شعله تمام دیر یاسین است شطرنج به‌ دست، شاه سردرگم در خویش شکسته، مات، فرزین است بنویس سمیح! شعر دیگر را شعری که شبیه عقد پروین است شعری که پر از شمیم شب‌بوها غرق گل سرخ در مضامین است تصویر حماسه‌ات از آن بالا بشکوه‌تر از فرود شاهین است بنویس قصیده‌ای دگرگون‌تر شعری که در آن سماع خونین است ابری‌ست ورای دره‌ی انجیر انگار نزول سوره‌ی یاسین است بر نعش سیاوشان به خون‌خواهی برخیز که رخش تهمتن، زین است برخیز که وقت کوچ، اکنون نیست هرچند شکوه شاعری این است بنگر به پگاه مسجدالاقصی بنویس بهار، پشت پرچین است . . https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a https://eitaa.com/joinchat/4073652327C9ee4eeaef2
| علامات ظهور | . . علامات ظهور کیست از سمت یمن پیدا؟! که می بینم به هر سولاله ی خونین کفن پیدا سواران که اند اینان خدایاپشت دروازه؟! اویسانند هرسو برافق های قرن پیدا کدامین کشتی موعود برساحل فرودآمد؟ ببین شوری دگرگون رابه بحرتن تتن پیدا دلم رانذرچشمش کاش پی درپی بسوزاند که خواهد شدعیاراین سپندازسوختن پیدا به قول موبدان،"هوشیدرزرتشت"می آید شکوه اوست حتی دراساطیرکهن پیدا شهادت نامه ام داردورق گردانی ای پنهان غبارذوالجناح اوست ازخاک یمن پیدا . .
رأی می‌دهم اکنون به وقتِ صبحِ حرم رأی می‌دهم با عاشقان قدم‌به‌قدم رأی می‌دهم جمهوریِ محمّدیِ ماست چون حرم مثلِ مدافعانِ حرم رأی می‌دهم گردن نمی‌نهم به طنابِ خوارجی با حکمت علی به حکم رأی می‌دهم در این مصاف، محو رجزهای حیدرم با چرخ چرخ تیغِ دو دَم رأی می‌دهم مَشک و عَلَم به دستِ ابوالفضل‌ هاست آی! با اشک و خون، به مَشک و عَلَم رأی می‌دهم اینجا شهید شاهچراغ است هر گلی جامه‌دران به باغ ارم رأی می‌دهم مردان آفتابی ما رأیمی‌دهند من هم به آفتاب قسم! رأی می‌دهم مانده‌ست پشت معرکه هر سو کلاه خصم در گیر و دارِ حادثه هم رأی می‌دهم تا پُر شود تمام دلم از سپیده دَم تا پلک زد سپیده به هم رأی می‌دهم دیروز با تمامِ دلم ساده زیستم... امروز با تمامِ دلم رأی می‌دهم تا بشکند به دستِ شما ناکسان قلم تا دست می‌رسد به قلم رأی می‌دهم هر چند جایِ زخمِ زبان‌هاست بر دلم از این همه کنایه چه غم، رأی می‌دهم دعوت و پویش . https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
• ربنای علی(ع) • قصیده‌ای که در شب شهادت امام علی(ع)، رزق من شد . . ستاره، آینه‌گردانِ ربّنایِ علی درخت، یک ورق شعله از دعایِ علی کدام سوست هلا شامگاهِ نخلستان؟ کجای این شبِ کوفی‌ست جایِ پایِ علی؟ ستاره، گرمِ تماشا که تا سپیده‌دَمان نمازِ گریه بخوانَد به اقتدای علی ستاره چشم به محرابِ مسجدِ کوفه کشیده دست به عمامه و ردای علی ستاره سوختگان کاسه‌های شیر به دست نشسته‌اند به پشتِ دَرِ سرای علی کدام صاعقه پژواکِ شقشقیه‌ی اوست؟ کدام صاعقه چون خطبه‌ی رسای علی؟ ستاره سوختگان، شرحه‌شرحه می‌پرسند کجاست وسعتی از سایه‌ی کَسای علی؟ به « حبه‌ی عرنی‌ »ها بگو که رسم کنند گزاره‌ی نفَسی از خدا خدای علی نوشته‌اند سفرنامه‌ی فتوّت را چه پوریایِ ولی‌ها به بوریایِ علی هزار پنجره وا شد مرا به باغ نجف هزار پنجره بر باغِ دلگشایِ علی گدای آبِ حیاتی چرا تو در ظلمات بنوش جرعه‌ای از مِی به روشنایِ علی بچرخ ساقی مستان و با هدایتِ ماه بیار باده‌ای از چشمه‌ی هدای علی به روزِ واقعه نهج‌البلاغه می‌شنوم میانِ معرکه با چرخشِ صدای علی تمامِ حنجره‌ام ذکرِ یاعلی مددست که قسمتم بشود یک نخ از عبایِ علی تمامِ حنجره‌ام ذکرِ یاعلی مددست تمامِ حنجره‌ام شورِ هَل اتایِ علی ستاره چیده‌ام از صبحِ سوره‌ی یاسین در این تجلّیِ و الشمس و الضُحای علی انار چیده‌ام از باغِ سوره‌ی طه انار چیده‌ام از شرحِ «انَّما»ی علی کدام قافیه از بوتراب، عرشی‌تر کدام قافیه چون خاک سُرمه‌سایِ علی قلندرانه به دریا سپرده‌ای دل را هلا قلندر دریاست آشنای علی مسجّل‌ست به مُهرِ غدیری‌اش دریا شناسنامه‌ی دریا خطِ ولای علی قیامت‌ست به هنگامه‌یِ رجزهایش قیامت‌ست به چاووشِ لا فَتایِ علی کجاست گستره‌ی خطبه‌هایِ حیدری‌اش؟ کجاست دامنه‌ی منطقِ رسایِ علی؟ جفا کِشیده از آنان که خورده‌اند دریغ هزار مرتبه سوگند بر وفای علی کدام حج قبول است بی ولایتِ او اگر چه بگذری از مَشعَر و مِنایِ علی خوشا به حالِ کُمِیت و فرزدق و دعبل که جمله دار به دوشند با ثنای علی رسیده‌ام به سحرگاهِ لیله القدرش که می‌رسد به بلندایِ ربنایِ علی هر آن غزل که سرودم نثارِ قنبرِ او هر آن قصیده که ناگفته‌ام فدایِ علی هزارها گره افتاده است در کارم سپردمش به دو دستِ گره‌گُشایِ علی خوشم که جزء « گدایانِ خیلِ سلطانم » به بویِ قطره‌ای از چشمه‌یِ سخای علی چه غم که کوهِ گناهت کمرشکن شده است که کوه، کاه شود پیشِ کهربای علی چه می‌شود به جزا حالِ ما سوالله خدا بخیر کُنَد حالِ ماسوای علی بگو به سینه‌زنان کبود کرب و بلا حسین بگذرد از سمتِ کربلایِ علی تو را بشارتِ شیرینِ مَن یَمُت یَرَنی‌ست تو را به مرگ هنیئا لَک لقای علی خوشا به بحرِ حماسی سرودن از داغش که جز حماسه رسا نیست در رثایِ علی . . ۲۱ رمضان ۱۴۴۵ شیراز . 📍آدرس کانال در پیامرسان ایتا: https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
• باغ سحرخیزان • به سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی . ♦️۲۰ فروردین سالروز شهادت سید مرتضی آوینی و روز هنر انقلاب اسلامی♦️ . کدامین صبح، گُلچین رد شد از باغِ سحرخیزان که بعد از آن فرو مُردند پی‌درپی شباویزان در آن صبحِ شهادت سبزپوشانی از آن بالا تمامِ وسعتِ چَزّابه را کردند گُلریزان شبی تفسیرِ آیاتِ شکفتن را به زیبایی روایت کرد چشمت با اشاراتی بر المیزان روایت می‌کُنی از کوه و مجنون‌های گُمنامش دلم را می‌بَری تا ارتفاعاتِ قَلاویزان در اوصافت فرودست و حقیرند استعاراتم دلم سیرست از تمثیلِ ققنوسان و شبدیزان و ماییم و فریبِ دامگاهِ رنگ‌رنگ اینجا هیاهوی فرنگ‌ست و هجومِ خیلِ چنگیزان بپرس این روزهای سرد، حالِ هم قطاران را بپرس آیا بر آن سجاده‌ها هستند شبخیزان؟ ببین همسنگرانت بی‌صدا در خویش می‌میرند از آن‌هایند جمعی همصدای فتنه انگیزان پس از تو زندگی‌مان خالی از فصلِ شقایق‌هاست که راهی نیست ما را بی تو در باغِ سحرخیزان اسیرِ جذبه‌ی خنیاگرانِ غرب این ماییم شبیهِ عنکبوتانی به تارِ خویش آویزان میانِ لحظه‌هایم دیگر از ”فتحی”،”روایت” نیست که مضمون‌های سُرخَم را دِرو کردند پاییزان . .
• در مسجد النبی • نذر امام جعفر صادق (ع) . . در مسجد النبی چه مؤدّب نشسته‌اند از خلسه‌ی صبوح، لبالب نشسته‌اند قوم قلم به دست که در پیشِ منبرند محوِ نگاهِ شارحِ مذهب نشسته اند با ورد صبحگاه امامند همنفَس گاهی شهید جذبه‌ی یارب نشسته اند مثل ابو بصیر فراوان که در سکوت با درس صبح آمده تا شب نشسته اند با دفتر و دوات، شیوخ مذاهبند خود معترف به جهل مرکب نشسته اند پیران فقه و فلسفه احساس می کنند ابجد نخوانده باز به مکتب نشسته اند آن قوم بی ستاره در آن سو منجمند بی اعتنا به اختر و کوکب نشسته اند سر گشتگان جبری و دهری به اختیار مسحور بحث و وسعت مشرب نشسته اند پهناورست گستره ی خطبه های او آنجا چه بی شمار مخاطب نشسته اند یاللعجب از آن همه دشنام گاه گاه در ماهتاب یکسره با تب نشسته اند بر منبرست او که شکوهش زبانزدست شمس الضحی ست صادق آل محمد است . . . 📍آدرس کانال « دل نخواهی » در پیامرسان ایتا: https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
🖤 خادم‌الرضا (ع) . نشسته‌ام که از این جاده ناگهان برسی از این کرانه بیایی به بی‌کران برسی به شهر سوختگان بنگری سراسیمه میان مرثیه‌ی باغ ارغوان برسی تهمتن است به چاه و شغاد می‌خندد خدا کند که شبی دست بر کمان برسی به زیر سقف ترک‌خورده خفته‌اند، مگر بدون وقفه به سیلاب سیستان برسی در این غبار، ببین حال‌ و روز خوزستان مگر به خاک شهیدان بی‌نشان برسی میان هلهله‌‌ی بت‌تراش‌ها وقت است تبر به دوش، به میدان در این میان برسی بت بزرگ، به ما موذیانه می‌خندد هزار بتکده باقی‌ست تا به آن برسی تکان نخورد کلاه سوار شطرنجی خدا کند که به داد پیادگان برسی میان زمزمه‌ی باغبان پیر، مگر به داغ وسعتی از لاله‌ی جوان برسی نشسته‌اند به امید کدخدایان باز خدا کند که «بیایی به دادمان برسی» خوشا که با هیجان مسافران حرم و ان یکاد بخوانی به جان جان برسی زمانه، در قرق گردباد فتنه و تو در استغاثه‌ی «یا صاحب‌الزمان!» برسی تو آمدی که هوادار چشمه‌ها باشی به درد ایل تهی‌دست ناتوان برسی در این قبیله تویی خادم‌الرضا و خوشا از آن ضریح پر از حس آسمان برسی ظهور دولت عشق است در سیادت تو نشسته‌ام که از این جاده ناگهان برسی ✍ @salaam_porseman
| شورِ فرات | . . بر سرِ نِی آمده‌ست، ماه به لیل‌البرات جامه‌دَران از حجاز، تشنه‌ی شورِ فرات ماه به خیزابِ خون، همنفسِ خیزران زخمه‌ی خونینِ اوست، بر جگرِ کائنات باز به دستانِ شمر، برقِ امان‌نامه است غیرتِ عباسی است، یکسره شرطِ نجات نِعم حُسینی اَمیر، نِعم حُسینی اَمیر از شکرستانِ کیست، این همه شهد و نبات؟ " اسلم ترکی" هنوز، گرمِ سر افشانی‌ است از نفَسش شعله‌ای‌ست، پرده‌ی کُرد و بیات گفت از این عرصه "جون"، جان ببَرد مُرده است سوخته‌ام تا مگر، پَر بزنم پیشِ پات شارحِ اوصافِ او، نیست به جز مصطفی مانده مَلَک تا دهد، شرحِ کدامین صفات قافله‌ی سر به نِی، آمده‌اید از کجا؟ ای شبِ گیسویتان، شرحِ دعایِ سمات خوانده به منبر سَنان، خطبه‌ی فقه‌الجهاد مانده به منبر شُریح، دست به شرح‌الصلات حرمله‌ها در پِی‌اند، دست به تیر و کمان زنده همین کُشتگان، جمله جهان در ممات جز که از این جاده نیست، راه به عین‌الیقین خاکِ شهیدانِ اوست، معنیِ عین‌الحیات . . . . 📍آدرس کانال « دل نخواهی » در پیامرسان ایتا: https://eitaa.com/joinchat/2117599237C01145ee29a
هدایت شده از 🍃 شاعران حوزوی 🍃
• شمرِ عصرِ حاضر • . . تازه عصرِ عاشوراست، راویِ معاصر کو؟ جوهرِ فرات این جاست، صاحبِ جواهر کو؟ قمریانِ خونین بال، از مدینه برگشتند چند فرسخ آن سوتر، قریه‌ی مجاور کو؟ گریه‌های پیری را در غبار می‌بویم جاده‌جاده می‌پرسم، جایِ پایِ جابر کو؟ رویِ خیزران‌ها خون، از تلاوتِ سَرهاست شیخ را از این مقتل، زخمه بر مَنابِر کو؟ وقتِ رجعتی سرخ‌ست، سبزهای عالَم را هجرتی‌ست دیگرگون، شاعرِ مهاجر کو؟ در قمارِ بوسفیان‌، شعله بر مسلمانی‌ست غیرِ آتش از گورِ این بنی مقامر کو؟ شبروانِ کوفی را، سنگ‌ها بر آیینه‌ست ناظرانِ شامی را درکِ این مناظر کو؟ کاخِ سبز را دیدی؟ مجلسِ یزید آن جاست روضه‌خوان چه می‌پرسی، شمرِ عصرِ حاضر کو؟ آخرِ سفرنامه، کربلای چندم بود؟ فصلِ لاله عباسی، در غروب آخر کو؟ . . @shaeranehowzavi