🔹به بهانه روز دانشجو
توقیف یکی از دانشجویان دانشکده ادبیات
«قرار بود آقای دکتر فریار رئیس دانشگاه به اتفاق معاونان دانشگاه برای شرکت در کنفرانس آموزشی رامسر به آن شهر بروند. قبل از عزیمت، مرا برای سرپرستی دانشگاه در ایامی که در مشهد نخواهند بود به استانداری و سازمان امنیت معرفی کردند.
روز بعد از عزیمت آقای دکتر فریار، یکی از دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی که دانشجوی درس خوان آرامی بود و در تابستان «دوره خدمت نظام در حین تحصیل» را می گذرانید، با لباس نظامی و رنگ پریده به اتاقم آمد، سلام نظامی داد! گفتم چه شده است؟ گفت: من برای اینکه در سه ماه تابستان کرایه اتاق ندهم، چمدانم را در خانه یکی از دوستان که دانشجوی دانشکده است گذاشته ام و شب جمعه که از سربازخانه بیرون می آیم به آن جا می روم و لباس هایم را بر می دارم و به حمام می روم. دیشب که به خانه آن دوست رفتم، صاحبخانه به من گفت: دوست تو را با هرچه در اتاقش بود دیشب به سازمان امنیت برده اند. این دانشجو به من گفت آمده ام شما ترتیبی بدهید که چمدانم را به من بدهند تا به حمام بروم. از او پرسیدم: راست بگو، تو در این دارو و دسته های سیاسی هستی یا نه؟ قسم خورد که: نه.
در حضور او به معاون سازمان امنیت تلفن کردم و موضوع را به وی گفتم و افزودن که این دانشجو میگوید مطلقا فعالیت سیاسی نداشته است. معاون سازمان امنیت گفتند نیم ساعت دیگر به شما جواب خواهم داد. دانشجو در اتاقم نشست. از سازمان امنیت تلفنی به من گفته شد چمدان این دانشجو در دست نگهبان سازمان امنیت، دم در ورودی ست برود و بگیرد، با او کاری نداریم. آنچه را شنیده بودم به دانشجو گفتم، او تشکر کرد و رفت. همان روز تلفنی موضوع را به آقای دکتر فریار که در رامسر بودند اطلاع دادم و گفتم یک تن از دانشجویان ما توقیف شده است، مطلع باشید.
پس از بازگشت آقای دکتر فریار، گزارش کارها را به ایشان دادم. گفتند: روز بعد از آن که موضوع توقیف یک دانشجو را تلفنی به من گفتید، وقتی اعلیحضرت وارد جلسه شدند با عصبانیت گفتند رئیس دانشگاه مشهد خبر دارد که عده ای از دانشجویان خرابکار دانشگاه مشهد را در همین دو سه روزه توقیف کرده اند! بعد معلوم شد که عده ای در حدود ده دوازده تن از دانشجویان از جمله احمد توکلی و آژنگ جزو توقیف شدگان بوده اند. « مقام امنیتی» ( از اعضای ارشد سازمان امنیت) در یکی از روزهای بعد درباره آن ها به تفصیل شرحی در تلویزیون اظهار داشتند. بعداً چند تن از آنان از جمله همان دو تن اعدام شدند.»
✍متینی، جلال؛ خاطرات سال های خدمت از دبیرستان البرز تا فرهنگستان ادب و هنر ایران، امریکا، دنیای کتاب، ۱۳۹۵، ص ۱۵۸ و ۱۵۹
#دانشکده_ادبیات
#دپارتمان_تاریخ_شفاهی_پارسه
#تاریخ_شفاهی_دانشگاه_فردوسی_مشهد
@anjoman_parse
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🔹دکتر رضا زمردیان؛ متولد ۱۳۱۲ شهر قائن، استاد بازنشسته گروه زبان شناسی دانشگاه فردوسی مشهد و اولین رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی پس از پیروزی انقلاب که بصورت انتخابی و با رای منتخبین شورای استادان، کارکنان و دانشجویان به این مسولیت مهم انتخاب شد.
#دکتر_رضا_زمردیان
#دانشکده_ادبیات
#دپارتمان_تاریخ_شفاهی_پارسه
#تاریخ_شفاهی_دانشگاه_فردوسی_مشهد
@anjoman_parse
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🔹خاطرات سال های خدمت
«از دبیرستان البرز تا فرهنگستان ادب و هنر ایران»/ نوشته جلال متینی
شهر کتاب، ۱۳۹۵
#جلال_متینی
#دانشکده_ادبیات
#دپارتمان_تاریخ_شفاهی_پارسه
#تاریخ_شفاهی_دانشگاه_فردوسی_مشهد
@anjoman_parse
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
🔹نامه اعتراض به آقای مهندس مهدی بازرگان نخست وزیر انتصابی
«شورای انقلابی تزکیه دانشگاه مشهد، مرا به سه جرم « رئیس انتصابی دانشگاه مشهد، با مواضع ضد دانشجویی، و همکاری با ساواک»، بی صدور حکمی از دانشگاه اخراج کرد، بی آن که حتی تکلیف حقوق بازنشستگی مرا، که حق قانونی من بود، روشن کرده باشد! من از اخراج خود از دانشگاه که خبرش در یکی از روزنامه های مشهد چاپ شده بود مطلع شدم. ناگفته نماند که من این آگهی را سالهاست در خانه ام در آمریکا نصب کرده ام.
وقتی آگهی شورای انقلابی تزکیه دانشگاه منتشر گردید، برخی به من توصیه کردند نامه ای به اعتراض به شورای مذکور بنویسم. ...
پس نامه ای در ۶ صفحه در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۳۵۸ به آقای مهندس بازرگان نخست وزیر « انتصابی» آقای خمینی نوشتم و در آن تمام اتهامات شورای انقلابی تزکیه را به شرح رد کردم.
در این نامه از جمله نوشتم وقتی در رژیم پیش شما را به علت همکاری با آقای دکتر مصدق از استادی دانشگاه برکنار کردند، از آن تاریخ تا به امروز حقوق بازنشستگی شما را پرداخته اند، چنان که در مقام نخست وزیر انتصابی چند بار به صراحت گفته آید که هنوز از حقوق بازنشستگی استفاده می کنید نه از حقوق نخست وزیری.
من در دوران خدمتم در دانشکده ادبیات متجاوز از ده جلد کتاب تصحیح یا تالیف کرده ام و بیش از سی مقاله تحقیقی نوشته ام که مورد قبول اهل فن در ایران و خارج از ایران است. قریب بیست سال در اعتلای دانشکده ادبیات با کوششهای شبانه روزی خود سهمی غیر قابل انکاری دارم و به عقیده دیگران یکی از استادان صاحب نظر و سرشناس دانشگاه فردوسی هستم. به علاوه افزودن که در بین آن سه اتهام، دلایل دیگری برای محکوم ساختن من وجود دارد: ۱ - من معلمی بسیار دقیق و سختگیر بوده ام؛ ۲ - در کار اداری دانشکده و دانشگاه نیز آدم دقیقی بوده ام و از رفیق بازی برکنار. از ارتقاء همکارانی که دارای مدرک تحصیلی بی ارزشی بودند جلوگیری می کردم، و این امر موجب شد که ۳۵ تن از معلمانی که دارای چنان مدارکی بودند نامه ای به ارتشبد نصیری رئیس وقت ساواک نوشتند تا مرا برکنار سازد؛ ۳ - با داشتن اختیار، هرگز معلمانی را که علیه من توطئه می کردند را از کار برکنار نکردم.
به علاوه « انتصابی بودن رئیس دانشگاه » جرم نیست چه بر طبق قانون تمام روسای دانشگاهها با فرمان همایونی به این سمت منصوب می گردیدند. بدین جهت از شما به عنوان یک همکار دانشگاهی می خواهم که دستور بفرمایید حقوق بازنشستگی پایه ده استادی من، پس از مدتی قریب ۲۹ سال تدریس و خدمت صادقانه به بنده پرداخت شود، زیرا ادامه زندگی من و خانواده ام به دریافت این حقوق بستگی دارد و به یاد داشته باشید که : بد و نیک ماند ز ما یادگار...»
📚خاطرات سال های خدمت
«از دبیرستان البرز تا فرهنگستان ادب و هنر ایران»/ نوشته جلال متینی
شهر کتاب، ۱۳۹۵
#جلال_متینی
#دانشکده_ادبیات
#دپارتمان_تاریخ_شفاهی_پارسه
#تاریخ_شفاهی_دانشگاه_فردوسی_مشهد
@anjoman_parse
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
◾️برای جواد تابان
روز شنبه ۲۱ بهمن در حال بازدید از مجموعه کاخ گلستان بودم که پیامک درگذشت محمد جواد تابان فر را دریافت کردم، برای دقایقی گیج و مبهوت این خبر بودم. به آقا حامد، برادرش زنگ زدم و در حالیکه پشت تلفن گریه می کرد خبر را تایید کرد، ظاهراً چند وقتی بود که جواد درگیر بیماری سرطان کبد بود و متاسفانه افتاد آن اتفاقی که تحمل و باورش سخت بود.
آشنایی ما با مرحوم محمد جواد تابان فر به اواخر دهه هفتاد در دانشکده ادبیات باز می گردد و البته تداوم و استمرار آن بیشتر مربوط به سالهای اولیه انتقال دانشکده در محوطه پردیس دانشگاه و در زمان ریاست دکتر هاشمی و بعداً دکتر محمد زاده رضایی بود.
جواد پسر اجتماعی و البته خوش مشرب و شوخ طبع بود، یک رفیق تمام عیار بود برای ما که خیلی زود خلق و خویمان گره خورد و در این بین دوستان مشترک دیگری هم از رهگذر این رفاقت نصیبمان شد. تکیه کلام های فوق العاده و متنوعی داشت که در این مجال فرصت پرداختن به آن نیست. جواد یک پسر خود ساخته و پر تلاش و خستگی ناپذیر بود.
او عاشق آموختن و یادگیری بود و البته که خیلی هم با هوش؛ و این مهم مسیر زندگی اش را بکلی تغییر داد. پس از اتمام تحصیل در جنوب ایران مشغول کار شد.
حیف که خیلی زود به دیار باقی شتافت، روحش شاد و یادش گرامی
✍ غلامحسین نوعی/ دکترای تاریخ شفاهی
#دپارتمان_تاریخ_شفاهی_پارسه
#دانشکده_ادبیات
#تاریخ_شفاهی_دانشگاه_فردوسی_مشهد
@anjoman_parse
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◾️روحت شاد رفیق با مرام
دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۴۰۲/ مسجد المهدی (عجب) نبش
فلسطین ۱۴
#روانشاد_محمد جواد تابان فر
#دانشکده_ادبیات
#دپارتمان_تاریخ_شفاهی_پارسه
#تاریخ_شفاهی_دانشگاه_فردوسی_مشهد
@anjoman_parse
◾️◾️◾️◾️◾️
🔹مرور تاریخ شفاهی دانشکده ادبیات
چهارشنبه ظهر جناب علیرضا یغمایی (سنگ صبور دانشکده) از کارکنان بازنشسته دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد به ساختمان کالج آمدند و برای دقایقی تاریخ شفاهی دانشکده در دهه پنجاه و شصت مرور شد و یاد و خاطره بزرگان و پیشکسوتان دانشکده گرامی داشته شد.
چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۴۰۲
عکس از جاسم منصوریان یگانه
#دانشکده_ادبیات
#دپارتمان_تاریخ_شفاهی_پارسه
#تاریخ_شفاهی_دانشگاه_فردوسی_مشهد
@anjoman_parse
◾️هفت روز گذشت ...
همراه همیشگی دورهمی های دوستانه و رفیق با مرام ما برای همیشه رفت اما یاد و خاطراتش و مهربانیهایش هیچگاه فراموش نخواهد شد.
پنج شنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲
#روانشاد_محمد جواد تابان فر
#دانشکده_ادبیات
#دپارتمان_تاریخ_شفاهی_پارسه
#تاریخ_شفاهی_دانشگاه_فردوسی_مشهد
@anjoman_parse
◾️◾️◾️◾️◾️
🔹 دورهمی خاطره انگیز
مرور تاریخ شفاهی ورودی ۱۳۷۶ رشته تاریخ روزانه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد در ضیافت بیاد ماندنی جناب مرگنی در روزی که خداوند متعالی مهربانی و رحمت را در حد کمال ارزانی داشت با باران های دلپذیر بهاری که طراوت و شادابی را نصیب طبیعت و هموطنان نمود.
جمعی از همکلاس های مهربان که شرایط حضور در این دورهمی صمیمانه رو داشتند دعوت جناب مرگنی را لبیک گفتند و با حضور سبزشان یک شب خاطره انگیز را در تاریخ ورودی خود ثبت کردند. همزمانی این رویداد با ایام هفته معلم و قدرشناسی از همکلاسی های معلم توسط خانواده مرگنی عزیز قابل تقدیر بود. دیشب در لابلای خاطره بازی همکلاسی ها، گرامی داشته شد یاد و خاطره استادان درگذشته: زنده یادان دکتر ابوالفضل نبئی، دکتر سید محمد نظری هاشمی، دکتر مسعود فرنود و برای طول عمر با عزت سایر استادان ارجمند دعا شد. نکته سنجی همکلاسی ها و دانشجو شدن فرزندان عزیزشان حکایت از گذر زمان داشت و ...
به امید روزهای روشن برای همه
عکس و ویدیو از غلامحسین نوعی
پنج شنبه ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳
#ورودی_۷۶_تاریخ
#دانشکده_ادبیات
#دپارتمان_تاریخ_شفاهی_پارسه
@anjoman_parse