فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠در صحنه محکم حاضر باشید...
#شهید_قاسم_سلیمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💗 رفیق خوشبخت ما
⏰ بازنشر در آستانه پنحمین سالگرد و در ساعت شهادت حاج قاسم سلیمانی و یاران در فرودگاه بغداد
🎥 رهبر انقلاب: در دنیا با حاج قاسم خیلی رفیق بودیم؛ انشاءالله خدا کاری کند که در قیامت هم خیلی رفیق باشیم... ۱۴۰۱/۱۰/۱۱
🖼 #baghdad0120
💻 Farsi.Khamenei.ir
یک فنجان کتاب☕📖
برشی از کتاب از چیزی نمیترسیدم
زندگینامهی خودنوشت شهید قاسم سلیمانی
قسمت سوم:
دره عمیق و سرسبز و پر از گردوی بُندَر.۱ که از شدت درهم تنیدگی درختان گردو آفتاب داخل آن نمیافتاد و دهها چشمه سار آب از درههای کوچک آن جاری بود و رودخانه کوچکی را تشکیل میداد. بیدهای بسیار بلند و سپیدارهای سربه فلک کشیده باغ، سایه بسیار بزرگی درست میکرد. مادرم پلاس.۲ را لب جوی آب میزد و جُغها.۳ را میکشیدند. صدای شرشر و غلتان آب که از وسط چادرسیاه ما عبور میکرد صفایی میداد؛ اگرچه فقر و زحمت زیاد، فرصت درک این صفا را نمیداد بهار فصل شیر و ماست صدای بع بع گره ها و بره ها و شُرشُرِ دوشیدن بزها و میشها بود زنهای فامیل که همه چادرهایشان به هم چسبیده بود و بادههای پر از شیر را حمل میکردند، آن چنان مراقبت میکردند که چکهای از آنها بر زمین نریزد آنها که شیر کم داشتند شیر پیمانه با هم میکردند؛ یعنی مثلاً چند روز ظرف شیری را میدادند بعد سرجمع، پس از چند روز ظرف شیر بزرگی میگرفتند. این عموماً در اوایل تابستان که بزها شیرشان کم میشد اتفاق میافتاد آن وقت ظهر که از مادرم ماست طلب میکردیم میگفت: نه نِنِه امروز شیرها نوبت خالته یا نوبت ایران، زن مش عزیزه.
بهار با بچههای فامیل علی خانی، تاج علی، احمد و بچههای صمد پیاده از کوهستان تَنگل به دِهِ زمستان نشین قنات ملک برای مدرسه میرفتیم. ناهار ظهرمان هم بر پشتمان بود که عموماً یک یا دو دسته نان و مقداری مغز یا مغز پنیر بود برخی مواقع هم یک گلوی خرمایی.۵ که ابراهیم پسردایی مادرم، از گرمسیر با یک سفت.۶ خرما میآورد همراهمان میکردند. آن چنان با خوشیهای ساده و عادی و سختیها عادت کرده بودیم که همۀ اینها جزئی از زندگی ما بود و ما به دلیل مشغولیت شدید و کارکردنهای پیوسته نه خوشی را حس میکردیم و نه سختی را انگار هر دوی این جزئی از وجود ما شده بود.
آن روزها حمامی نبود. مادرم قابلمه بزرگ مسی که به آن «دیگ» میگفتند را پر از آب روی آتش حسابی داغ میکرد بعد با آب جو سرد و گرم میکرد و جان و سرمان را با صابون رختشویی و برخی وقتها هم با اشلوم (نوعی گیاه تمیزکننده بود) میشست.
۱. بُندَر هَنزا در ۳۰ کیلومتری شهر رابر مدنظر است. بُندَر (بُنِ دره) آغاز و ورودی دره را میگویند که جایی است خنک و بی آفتاب
۲. پلاس یا سیاه چادر عشایری سرپناه اصلی کوچ نشینان است. آن را با موی بز میبافند و با یک چوپ عمود در وسط و چند چوب و طناب در اطرافش سر پا میکنند نوع دیگری از پلاس هم هست گلیم رنگی با کارکرد زیرانداز و سفره و سجاده
۳. جُغ حصاری بوده که با نی میساختند و دور سیاه چادر پلاس میکشیدند
۴. کَهرِه همان بچۀ بز یا بزغالۀ پنج شش ماهه است کوتاه شده اش میشود کَرِه ، با خفیف خواندنِ هـ و با کشیدگی ک.
۵. گلوی خرمایی نوعی کلوچه خرمایی با خرماست
۶. سفت سبدی است بافته شده از برگ نَخل
ادامه دارد...
یک فنجان کتاب☕📖
برشی از کتاب از چیزی نمیترسیدم
زندگینامهی خودنوشت شهید قاسم سلیمانی
قسمت چهارم:
كلاً دو دست لباس داشتیم و یک کفش پینه کرده لاستیکی. مادر لباسها را عموماً چون که کک و شپش زیاد بود در آب جوش به شدت میجوشاند بعد لب جوی میشست و خشک میکرد. آن وقتها از طرف شهر میآمدند خانهها را سمپاشی میکردند. مادرم به لباسهای ما گرد دِدِتِ.۱ که خیلی هم خطرناک بود میزد، تا به نوعی در مقابل شپش و کَک ضدعفونی کرده باشد.
همیشه مادرم مقداری پست.۲ درست میکرد به قدر یک جوال.۳ بعضاً بعد از ظهرها با مقداری گوشت قرمه.۴ برایمان پست درست میکرد. یادم است بعدها که به شهر آمدم مادرم پست همراهم کرده بود جلوی شهریها که درست میکردیم - و خیلی هم خوشمزه بود - تعارف که میکردیم همه فکر میکردند خمیر میخوریم!
آرام آرام در سرمای شدید زمستانی، با حالت نیمه برهنه ای بزرگ شدیم. از همان ابتدای کودکی حالتی از نترسی داشتم. ده سالم بود. تابستان بود و مدرسه تعطیل. فصل درو کردنِ ما قبل از طلوع صبح تا غروب آفتاب بود. پدرم یک گاو نر شاخزنِ خطرناک داشت که همه از او میترسیدند. مرا سوار بر این گاو کرد که ببرم به دِهِ دیگری که ۱۵ کیلومتر با خانۀ ما فاصله داشت و سرسبزتر بود و خانه عمه ام همان جا بود. گاو مغرور حاضر به فرمان بری نبود و با سر خود به پاهای کوچک من میکوبید. من این بیابان را تنها، سوار بر این حیوان خطرناک، تا ده عمه ام رفتم.
یک شب پدرم مرا با خودش برد سرِ خَرمَنها.۵ در حاشیه رودخانه که فاصلهٔ زیادی با خانه ما داشت. شب گله گرازها.۶ به خرمنها حمله کردند من و پدرم بالای درخت انجیری رفتیم یک گله گراز وحشی به خرمن حمله کردند. پدرم هیاهو میکرد و حیوانات وحشی مغرور اعتنایی به سروصدای پدرم نمیکردند در دل شب، بخشی از خرمن را خراب کردند و من و پدرم بالای درخت انجیر نظاره گر آنها بودیم.
البته همیشه هم بد نبود؛ اما تمام زمستان تا ماه دوم بهار، همۀ چشم ما به جوال گندمها بود که یکی پس از دیگری تمام میشدند، مادرم به شدت مراقب بود که دچار مشکل نشویم.
۱. نام معروفترین ماده شیمیایی دفع آفات است دی کلرو دی فنیل تری کلرواتان یا دِدِتِ
۲. پست نوعی غذای مقوّی بوده که از ترکیب جوانه گندم و جو اسیاب شده و روغن و ادویه درست میکردند و به حالت خمیری با مقداری آب مخلوط میکردند و میخوردند
۳. جوال يا جوال كیسهای پشمی است یا پالانی گلیمی روی چهارپایان
۴. قورمه یا قرمه یعنی گوشت تکه تکه شده و سرخ شده در روغن آن روزها که یخچال و فریزی برای نگهداری گوشت ،نبود گوشت گوسفند را سرخ میکردند و نمک میزدند و گاهی در شکمبه تمیز شده گوسفند میگذاشتند تا مدت بیشتری بماند.
۵. گندمها را پس از درو کردن روی هم انباشته میکنند تا بکوبند و خرد کنند.
۶. گرازها خوکهای وحشیاند و گلهای زندگی میکنند
ادامه دارد..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببینید | #خاطره_گویی
🎙 بیان خاطره دیدار اهالی دشت آزادگان خوزستان با امام در جماران از زبان حاج صادق آهنگران
#پنجم_دیماه۵۹
#دیدار_عشایر_با_امام
#حسین_علم_الهدی
▫️ دلنوشته
شهید سید حسین علم الهدی
از دل سنگر
✍...من در سنگر هستم. در این خانه محقر. در این خانه فریاد و سکوت. فریاد عشق و سکوت. امشب پاس دارم. ساعت یک و سی ونه دقیقه.
چه شب باشکوهی است. این سنگر، این گودی در دل زمین، این گونی های بر هم تکیه داده شده، پر از حرف است. تنهایی، عمیق ترین لحظات زندگی یک انسان است. خدایا این خانه کوچک را برای من مبارک گردان. در این چند روز با خاک انس گرفته ام. بوی خاک گرفته ام. حال می فهمم که علی بن ابیطالب (ع) چگونه می فرماید: در سجده نماز حرکت اول، خم شدن روی مهر، این معنا را میدهد که خاک بوده ایم. حرکت دوم این معنا را دارد که از خاک برخاسته ایم، متولد شده ایم. حرکت سوم رفتن دوباره به خاک به این معناست که دوباره به خاک برمی گردیم؛ مرگ و حرکت چهارم به این معناست که دوباره زنده
میشویم. حیات قیامت.
اما در این سنگر همیشه در کنار این خاکیم و خاک پناهگاه مان است. درون سنگر با خود سخن میگویم. راستی چه خوب است از این فرصت استفاده کنم و با قرآن آشنا شوم. آیات خدا را بخوانم. حفظ کنم و سپس زمزمه کنم. و بعد شعار زندگی قرار دهم، باشد این دل پرهیجان و تپش را آرامش دهد....
#دلتنگیها
🔺 روایت صادق آهنگران از مادر حسین علم الهدی
مادر شهیدی که رهبر انقلاب همواره جویای حالش بود
🔸 صادق آهنگران مداح معروف دوران دفاع مقدس که از دوستان خانوادگی حاجیه بی بی خانم سیده بتول جزایری(مادر شهید علم الهدی) است، بعد از اجرای نوحه معروف «علم الهدی آن نور هر دو عینم» بیان داشت:
🎙بیشتر خصوصیات حسین علم الهدی شبیه مادرش بود. او از نظر ظاهر، بیان و انرژی همانند مادرش بود.
🔸یکی از صحنههایی که در طول هشت سال دفاع مقدس از ذهنم نمیرود، صحنه حضور مادران بر سر پیکر فرزندان شهیدشان در هویزه است. آنجا بی بی خانم همانند شیرزنی سخنرانی کردند. حسین از ثمرات حاج بی بی بود و تمام خصوصیات او را داشت.
💠 توجه مقام معظم رهبری به حاجیه بی بی جان
🔸 حماسه خوان دوران دفاع مقدس از جمله ویژگیهای حاجیه بی بی را توجه رهبر معظم انقلاب به ایشان دانست و اظهار داشت: هر موقع که ما به محضر آقا میرسیدیم، ایشان سراغ حاجیه بیبی را از من میگرفت. وقتی من خبر رحلت مادر شهید علم الهدی را با تماس تلفنی به رهبر معظم انقلاب دادم، ایشان در دو مرتبه، سه بار گفتند عجب! علت این گفته ایشان، خوابی بود که همسر ایشان در رابطه با مادر شهید علم الهدی دیده بودند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلمی ماندگار از اولین حضور خانواده های شهدای مظلوم کربلای هویزه پس از آزادسازی منطقه در سال ۶۱
🎙 با نوای
حاج صادق آهنگران
در محل شهادت شهدا
⚪️ این سنت زیبا بعد از سالها همچنان ادامه دارد و خانواده های شهدا از سراسر ایران همه ساله در کربلای هویزه گرد هم می آیند...
#حماسه_هویزه
دوران جنگ تحمیلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 لحظاتی پس از اعدام صدام حسین
📆 9 دی ماه 1385 ، صدام حسین، دیکتاتور عراق و بانی دو جنگ ویرانگر در منطقه خلیج فارس به چوبه دار سپرده شد
🔹صدام حسین رئیس جمهور جنایتکار عراق پس از محاکمه به اعدام محکوم شد
🔹او پیش از مرگ، درباره حملات شیمیایی به ایران و کردها گفت : کشتار کردها و ایرانیان با سلاح های شیمیایی یک ضرورت بود که شخصا دستور آن را صادر کردم ، وی خود را سردار قادسیه می نامید که سرانجام بر دار شد ، و این است سرانجام دشمنان ایران زمین !!
نکته ی جالب این که صدام در جنگ ایران و عراق و پیش از آن، مهره مورد توجه آمریکا بود ، وی بارها با مقامات آمریکایی توافق و ملاقات داشت ، بطوری که در جنگ 8 ساله ، عراق با سلاح های آمریکایی و پشتیبانی آمریکا به ایران حمله کرد و نهایتا یکی از اتهامات وارده به او توسط آمریکا همین کشتار مردم و استفاده از سلاح های شیمیایی بود!!
🎐 #مکتب_حاج_قاسم| #حاج_قاسم
🏷 سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی:
▫️دشمن و متحدین آنها دارند از توانمندی های شان علیه کشور ما استفاده میکنند و در این شرایط تنها راه ما ایستادگی و مقاومت است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹فیلم دوربین مداربسته بیمارستانی که حاج قاسم سلیمانی پشت در اتاق عمل چشم انتظار عمل جراحی نوه دوست شهیدش بود.
💐شهید سلیمانی هم در زمان زنده بودنش استکبار را شکست داد، هم با شهادتش شکست داد💐
رهبر انقلاب:
خدای متعال در قرآن از زبان مسلمانها میگوید: بِنا اِلّا اِحدَی الحُسنَیَین، ما یکی از دو حُسنیٰ را داریم؛ حُسنیٰ یعنی بهترین؛
یکی از دو بهترین را ما داریم.
آن دو چه هستند که یکیاش را انسان دارد؟ یکیاش پیروزی است، یکیاش شهادت است. شهید سلیمانی به هر دو حُسنیین رسید؛
هم پیروز شد -چند سال است که در منطقه، پیروز میدان شهید سلیمانی است، مغلوب میدان، آمریکا و عوامل آمریکایند؛
در همهی این منطقه این جور است- هم به شهادت رسید؛ یعنی خدای متعال کِلتَا الحُسنَیَین را به این شهید عزیز داد.
۹۸/۱۱/۲۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘️🌼🌸 این خنده های مستانه ..
از شوقِ وصالِ یار است؛
💕 شهید حاج قاسم سلیمانی 🌿
🕊🌷
ڪد خدا را بـرسانید
زمـان مستِ علے است
مالڪ افـتاد زمـین
تیـغ ولـے دستِ علے است
🕊🌷
#شهید | #حاج_قاسم_سلیمانی
🌷🌷🌷🕊🌷🌷🌷