eitaa logo
انجمن علمی زبان و ادبیات عربی دانشگاه رضوی
1.2هزار دنبال‌کننده
463 عکس
68 ویدیو
227 فایل
🔶انجمن علمي زبان و ادبیات عربي دانشگاه رضوي🔶 ارتباط با دبیر انجمن: @Alseedalmosavi ارتباط با مسئول امور آموزشي: @soheylshahalami
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️ینوب عن الفاعل ما يأتي:( حالات مختلفى كه نائب فاعل مي تواند به جاى فاعل واقع شود.) ١. مفعول به، نحو : قضى الله الأمر⬅️ قُضيَ الأمرُ. ٢. المصدر، نحو؛ كتبت كتابة حسنة⬅️ كُتِبت كتابةٌ حسنةٌ. ٣. الظرف: نحو : صام المسلمون رمضان⬅️ صيم رمضان. ٤. الجار والمجرور، نحو: نظر المرء في حاجتك⬅️ نُظِرَ في حاجتك. أمّا فعل الأمر فلا يكون منه مجهولا، و اذا اريد استعمال ما يدل على الأمر مبنيا للمجهول يُؤتي بمضارعه المقترن بلام الأمر مبنياً للمجهول، مثل : ليُقرأ الكتابُ. https://eitaa.com/anjomanarabirazavi
🔴 مشهورترین افعال ثلاثی ( مجرد ناقص) یایی. أبى: نپذیرفت. أتى: امد. أوى: جاى گرفت، مسکن گرفت. بغی: طلب کرد. بکی: گریه کرد. بنی: بنا کرد؛ ساخت. ثَنی: در هم پبچید. ثوی: اقامت گزید. حبی: جمع کرد. جری: دوید؛ روان شد. جزی : جزا داد. جنی: جَنَی الثمر: میوه راچید. جنی جنایة: جنايت كرد. حكى: صحبت كرد. حوى : حوى الشيء : ان را بدست اورد و مالك شد. خوى: خالى شد. ذوى: پژمرده شد. ر‌َآی: با چشم یا با عقل دید. رعی : مراقبت کرد؛ محافظت کرد. رقی : بالا رفت. رمی افکند روی : روایت کرد؛ نقل کرد. سبی : اسیر کرد. سری : شب روی کرد. سعی : تلاش کرد؛ رفت. سقی : سقی الرجل : به او اب داد تا بیاشامد. شری: خرید. شفی : شفا داد. شوی سرخ کرد، کباب کرد. طلی: روغن مالی کرد طوی : پیچید عصی : عصیان کرد. عوی : صدا کرد( عوی الذئب : فریاد کشیده ای سر داد.) غلی: غَلَتِ الْقِدرُ: ديگ جوشید و غلی الرجل : مرد خشمگین شد. غوی : گمراه شد. فدی: نجات داد. فنی : نابود شد. قرى: از مهمان پذیرایی کرد. قضی : قَضَی حاجته: حاجتش را براورد. قضی بین الخصمین : قضاوت کرد، حکم کرد. کفی: بی نیاز شد. کوی: سوزاند، ( با اهن داغ و غیر ان داغ کرد) و کوی الملابس: لباس را اتو کرد. لوی: در هم پیچید. مشی: راه رفت. مضی: رفت. نآی: دور شد نفی: طرد کرد. نمی: افزود. نوی : قصد کرد. هدی : راهنمایی و ارشاد کرد. هوی : سقوط کرد. وَآى : وعده داد. وعى حفظ كرد وشى به : از او بدگویی کرد. وفی بالوعد: به وعده وفا کرد وقی: حفظ کرد. وهی: سست شد https://eitaa.com/anjomanarabirazavi
عواطف أُمّ انْهَض يا بُنَيَّ؛ فالنَّهارُ قد انقضى، و شبح اللَّيل قد بدا، و الشمس كَالْبخيلِ أخذت تجمع ذهبها المتناثر على الأرض. منْ ذا الذي ثَنَى عليك أطراف النُّعاسِ حتى رُحتَ تغطُّ في سباتٍ عميقٍ ؟ أنت ذلك السّاحر الذي غزا الكَوْنَ ، فوضع خزائنَ الطبيعة بينَ يديَّ ؛ أنت فؤادي الذي صحا على صوتك اللطيف، و سما بي إلى مشارف الأجواءِ العليا. أنَا أُغَنِّي لك لتنامَ ، يا ولدي، و أنت تُغَنِّي لي لِأستقيظَ. حين تٌنادِيِني باكياً أشْعُرُ أنّ فَمَكَ قيثارةٌ ألحانٍ، و حين تُحَدِّقُ إلى وجهي إخالُ نظرا تِك ريشَةَ عودٍ تُداعِبُ أوتارَ قلبي. و أنا اليومَ ، أرى العمرَ فيك يا ولدي؛ و غداً أرميك في سُوقِ العالم الواسعِ، فإذا ضعْتَ في لُجَجِ الحياة ِ المضطربة فَأُمُّكَ منارَةٌ تُنيِرُ بابتسامتها سَبِيلَكَ إلى ميناءِ الهدوء و الأمانِ. ✍متنى بسيار زيبا از زبان مادرى مهربان به فرزندش. https://eitaa.com/anjomanarabirazavi
🌑🌑 به مناسبت نزدیک شدن به روزهای اربعین حسینی برخی از اسامی و مكان هاى مبارک و مقدس معصومین (ع) را تجزیه و ترکیب می کنیم. ۱. (محمد (ص)): این کلمه از حمد مشتق شده، اسم ثلاثی مزید، منقول از اسم مفعول، اسم خاص، صحیح و سالم، از باب تفعیل، برای مفرد مذکر، منصرف ، متصرف، معرب، نکره، در اینجا معرفه است. مجردش از باب علم می اید. ۲. مؤمنین: اسم ثلاثی مزید و اسم فاعل است ، برای جمع مذکر سالم، از باب افعال، از ماده أمن، غير سالم، مهموز الفاء مفردش مومن مي ايد، منصرف، متصرف و مشتق. ٣. إمام: كلمه إمام مشتق از(أمّ)، غير سالم، مهموز الفاء و مضاعف، اسم، اسم ثلاثى مزيد، صفت مشبهه، به معناى الگو و پیشوا، (إمامة) نيز مانند: ( كتابة) با تاء مصدر بوده، گاهی شامل اسم بر وصف است. ۴.وصیّ : اين واژه بر وزن فعیل، از ماده ( وصی) ، غیر سالم، مثال واوی، ناقص یایی، لفیف مفروق، از باب ضرب، فیّومى مي گوید: در اینجا، به معنای مفعول است، جمعش( أوصياء) مى ايد. وصى در اصل ( وصوى) بوده است، به سكون واو، همان گونه که در جمع ظاهر شده و ( اوصیاء ) امده است و (واو) به ( یاء) قلب و در ( يا)ى اصلى ادغام شده و ( وصىّ) شده است. منصرف، متصرف و جامد. ٥. (مرتضى): اين کلمه ، اسم مفعول از باب افتعال است ، مشتق از فعل مضارع مجهول ( یرتضی)، حرف مضارع و استقبال را طبق قواعد صرفى انداخته و ميم مضمومه را به جاى ان گذاشتیم، در نتیجه مرتضی شد، از ماده ( رضی)، غیر سالم، ناقص یایی ، اسم فاعلش از ثلاثی مجرد، ( راضی) و اسم مفعولش، ( مرضیّ عنه). منصرف متصرف و مشتق. ٦_(فاطمة عليها السلام) : اين كلمه، اسم ثلاثى مزيد، اسم فاعل ، براى مفرد مونث، از ماده( فطم) صحيح و سالم، صفت مونث، مذكرش( فاطم ) امده است. ٧. (اُمّ العلوم و اُمّ الفضائل ): كلمه علوم، اسم ثلاثى مزيد بوده و جمع عِلم است، از باب علم صحيح و سالم، منصرف، متصرف ، و مشتق. اما واژه فضائل، جمع فضیلت، و ازماده فضل ، اسم ثلاثی مزید بوده و صحیح و سالم ، منصرف، متصرف و مشتق. ۹_ ( بتول) : این واژه، از ماده (بتل)، از باب نصر، به معنای بریدن ، جدا کردن و قطع کردن است، صحیح و سالم، به معنای ( قطوع) ، جمعش، بتائل می اید. غیر منصرف، متصرف و مشتق. ۱۰( طاهره و سیّده) : كلمه (طاهره)، اسم ثلاثى مزيد، و اسم فاعل، براى مفرده مونث، از ماده ( طهر) و از باب هاى نصر و شرف مى باشد. صحيح و سالم مصدرش طهارت. سيّده : نيز از القاب آيت الله العظمى حضرت فاطمه زهرا عليها السلام مى باشد . اين كلمه اسم ثلاثى مزيد واز باب نصر است، از ماده( سود) ، غير سالم، اجوف واوى ، مذكرش( سيّد مي ايد) . ۱۱. حوراء: اين نام از القاب حضرت فاطمه عليها السلام بوده و از ماده حور است. غير سالم، اجوف واوى، از باب هاى علم و نصر جمعش( حُور) مي ايد. ١٢. زهراء: اسم ثلاثى مزيد ، از ماده زهر، از باب هاى منع و علم مشتق گشته، صحیح و سالم به معنای درخشندگی، مذکرش( ازهر) می اید‌، از باب منع، در رنگ سفید به کاررفته، ولی از باب علم، در سفیدی وجه و صورت به کار می رود. غیر منصرف، متصرف و مشتق. ١٣_ (صدّيقة الكبرى): كلمه صديق اسم، ثلاثى مزيد ، از ماده صدق، صحيح و سالم، صيغه مبالغه، اين واژه در معنا رساتر از ( صدوق) است، منصرف، متصرف، و مشتق، مفرد مونثش ( صدیقة ) مى ايد. و(صَديق ) جمعش يكسان بوده و بر مونث و مذكر دلالت دارد. كبرى: مونث ( اكبر) جمعش( كُبُر) امده غير منصرف، زيرا افعل التفضيل است متصرف ، مشتق. ١٤-فدك: صحيح، سالم، اسم ثلاثى مجرد ، بر وزن فرس است، منصرف ، متصرف ، جامد. ١٥- خديجه: اسم ثلاثى مزيد ، صفت مشبهه، بروزن ( شريفه و نتيجه) از ماده خدج، صحيح و سالم، از باب ضرب، غير منصرف متصرف و مشتق. ١٦_( حسين عليه السلام روحی و ارواحنا له الفداء): اسم ثلاثى مزيد و مصغر ( حسن) ، از باب كرم، صحيح و سالم، دخول ( الف و لام) زينت بر نام و همچنین بر نام( حسن) جایز است. منصرف ، متصرف ، مشتق‌. ۱٧. کربلاء: اين نام از دو كلمه تركيب يافته است. واژه( کرب) مصدر سماعی و اسم ثلاثی مجرد است، بر وزن فلس، از باب نصر، صحیح و سالم، به معنای غم ،اندوه وگرفتاری، جمعش ( کُروب) می اید و جمع ( کُربة ) نيز ( كُرَب) مانند: ( غرفة و غُرَف) به معناى اندوه و مشقت، اسم مفعولش ( مكروب) و به معناى مهموم و غم زده مي باشد، منصرف غير متصرف و جامد. بلاء: مصدر سماعى است، از باب نصر، همزه اش از ( واو) قلب شده، غير سالم، ناقص واوى ، به معناى امتحان، منصرف، غير متصرف وجامد. https://eitaa.com/anjomanarabirazavi
خدمات کتابخانه ای و پژوهشی 🔺به اطلاع پژوهش گران و دانشجویان در سه مقطع تحصیلی می‌رساند کتابخانه تخصصی دانشگاه علوم اسلامی رضوی، با توجه به درخواست دانشجویان گرامی از تاریخ ۸ شهریور تا ۲۳ شهریور در روزهای کاری از ساعت ۷:۳۰ تا ۱۶:۳۰ فعال است و خدمات کتابخانه ای ارائه می‌نماید. ─┅═༅𖣔🌺🌺🌺𖣔༅═┅─
رواية جديدة عن "أيام مولانا وقواعد العشق الأربعون" صدر حديثاً عن "دار الأمير" في بيروت رواية "أيام مولانا وقواعد العشق الأربعون"، للشاعر والروائي محمد حسين بزي، وذلك بعد 7 سنوات من البحث والتنقيب في تراث جلال الدين الرومي وشمس التبريزي. وتأتي الرواية ضمن سلسلة إصدارات الدار للموسم الثاني لسنة 2023، وقدّمت لها دلال عباس التي كتبت: "إن أهمية رواية محمد حسين بزي هذه بعيداً من كلام الإطراء التقليدي تكمن في ثلاثة أمور أولاها أن كاتب رواية "أيام مولانا وقواعدُ العشق الأربعون" يغرف من مخزونه المعرفي واختصاصه الأكاديمي في الفلسفة والتصوّف. لهذا نلحظ أن فيوضات حكمة الإشراق للسهروردي مثلاً، لا يكاد يخلو منها فصل من فصول الرواية، ناهيك عن شاعرية الكاتب الواضحة في النص. وثانيها أن الرواية تصوّر لنا حياة مولانا الرومي بتفاصيلها منذ ما قبل ولادته إلى آخر يوم في حياته من مصادرها الينبوعية، وتربطها بالأحداث التاريخية والسياسية المحيطة التي رافقتْ تشظي الإمبراطورية العباسية إلى دويلات صغيرة، تنتظرُ الاجتياح المغوليّ من غيرِ أن تكون قادرة على مجرد التفكير في كيفية صدّه. أما الثالث فإنها تعرّفنا الرواية حياة وأفكار العارف الكبير برهان الدين محقق الترمذي الأستاذ الثاني لمولانا بعد والده بشكل مُفصل، ولعلها المرة الأولى التي تزخر فيها رواية بكل هذه الإحاطة عن الترمذي وأحواله. وتبقى قصة مولانا وشمس وقواعد العشقِ الأربعون رواية معرفية ذات إسناد تاريخي يرويها محمد حسين بزي بلغة صوفية مكينة، نقرأها وتقرأنا داخل الرواية". https://eitaa.com/arabicrazaviun
❇️ انجمن علمی دانشجویی زبان وادبیات عربی با همکاری مرکز معرفت و مهارت دانشگاه علوم اسلامی رضوی برگزار می کند: ❇️ دومین مرحله کارگاه آموزشی ☀️-«(تجزیه و ترکیب قرآن کریم)»-☀️ ❇️ بخش منصوبات 🔷 ویژه عموم علاقه‌مندان خواهر و برادر مزایای دوره: 🌹 اعطای گواهی نامه پایان دوره به قبول شدگان 🟪 شهریه دوره: 250.000 تومان 🟥با 70 درصد تخفیف: 75.000 تومان 🕓 شروع دوره: 15 مهرماه 1402 🕓 تعداد جلسات: 12 جلسه 🕒 مهلت ثبت نام: 12 مهرماه 1402 ❇️ نحوه برگزاری: ✅ دوره به صورت حضوری و مجازی در روزهای شنبه و چهارشنبه برگزار می‌گردد ✅ حضوری: ساعت 12:30 - مجازی: ساعت 19 ✍️ نحوه ثبت نام: 🌐Maharat.Razavi.ir لينک کانال انجمن علمی دانشجویی زبان وادبیات عربی : https://eitaa.com/anjomanarabirazavi
✅ الأفلام العربیة 🆔@arabicmedia ✅ الصحف العربیة 🆔@arabicnewspapers
🔴 کاربرد های مختلف حرف (فاء) در زبان عربی: ۱.فاء حرف عطف: دو نوع است عطف مفرد بر مفرد، مانند: جاء خالدُ فسعیدُ. جاء خالد: فعل و فاعل _ فسعید: فاء حرف عطف ( سعید) معطوف بر (خالد) و معطوف بر مرفوع ‌و مرفوع. ۲. عطف جمله بر جمله، مثل: جاء خالد فجلس معنا . جاء خالد: جمله ابتدائیة لا محل لها من الاعراب. فجلس معنا: معطوف به فاء بر جمله ابتدائیة لا محل لها من الاعراب. ۲. (الفاء) سببیة. هر فاء اى كه ماقبلش دلیلی برای ما بعدش باشد. مثل: ( حفظ الولد درسه فنجح).حفظ دلیل و سببی برای کلمه نجح می باشد. ۳. ( الفاء) رابطة لجواب الشرط فاء اى است كه عمل نمی کند زمانی که در جواب شرط واقع شود و جواب شرط: ۱. جمله اسمیه باشد: ( إن تدرس فأنت ناجح) ٢. جمله فعليه اى كه داراى فعل جامد است، باشد:( إن تدرس فعسى أن تنجح) ۳. جمله فعلیه ای که دارای فعلی باشد که دلالت بر طلب کند: ( إذا لعبت فلا تكثر) . ٤. جمل اى كه در صدر کلام ( ب ما) باشد: إن تحفظ درسك فما أنت براسب. ٥. جمله ای که صدر جمله لن باشد: إن تكذب فلن يصدقك الناس. ٦. جمله اى که صدر ان به قد باشد: إن يسرق فقد سرق أخ له من قبل. ٧. جمله اى كه صدر ان به ( س) باشد؛ إن جئتني فسأكرمك . ٨. جمله اى كه صدر ان به سوف باشد. ٩. جمله اى كه صدر ان به( إنما) باشد : إن نخطئ فإنما خلقنا بشرا . ١٠ جمله اى كه صدر ان ب ( إن) باشد: إن زرت المدرسة فإن وجدتها مغلقة فارجع. ٣- (الفاء) رابطة لجواب أما: أما انا فمسافر و أما انت فمقيم. أما حرف شرط و تفصيل. أنا: مبتدأ. فمسافر: الفاء واقعة في جواب ( أما) ( مسافر) خبر للمبتدأ. ٤- (الفاء) استئنافية: فاء اى است که عطف مابعدش بر ماقبلش صحیح نیست : زیرا جمله ای که مابعد فاء خبری باشد نمی تواند بر جمله ای که مابعدش إنشائی باشد عطف شود. مانند: سافر أستاذنا فليته لم يفعل جمله ( سافر أستاذنا) ابتدائية است لا محل لها من الإعراب. الفاء: استئنافية. جمله ( ليته لم يفعل ) جملة استئنافية لا محل لها من الإعراب. ٥- (الفاء) تزيينية. فاء تزيينيه فاء اى است كه بر كلمه( قط) وارد مى شود و عملى انجام نمى دهد. مثال: نمت ساعة فقط. نمت: فعل و فاعل ساعة : ظرف زمان. فقط: الفاء تزيينية. قط ظرف زمان مبنى بر ضم در محل نصب متعلق به فعل محذوف:( لم أنم قط) نكته مهم: اين فاء در واقع همان فاء عاطفه است اما جمله اى که معطوف بر ان شده حذف شده است در تقدیر اینچنین بوده است: ( نمت ساعة فلم أنم بعد ذلك قط) پس جمله( لم أنم بعد ذلك ) حذف شده است و فاء اى که در صدر جمله باقی مانده است به ( قط) متصل شده است و ( قط) هم ظرفی است که از جمله باقی مانده است. همچنین این فاء در کلمه ( صاعداً) هم وجود دارد. مانند: واحد، اثنان، ثلاثة، اربعة، فصاعداً. اي( فذهب العدد صاعداً). https://eitaa.com/anjomanarabirazavi
تحقیقات نحویة: تقديم الفاعل على الفعل. جاء في كتاب ( في النحو العربي نقد و توجيه) للدكتور مهدي المخزومى:(( ليس من المبتدأ ما كان مسند إليه في جملة فعلية كما زعم النحاة قي نحو قولنا( محمد سافر) أو يسافر و كما زعم الدكتور عبد الرحمن أيضا و هو بصدد التفريق بين نحو قولهم ( محمد ضرب) و ( ضرب محمد) من أن الوظيفة اللغوية فيها كانت قد اختلفت من مبتدأ الى فاعل مع اتحاد العلامة الإعرابية ..... لأن المبتدأ لا يتميز عن الفاعل بمكانه و إنما يتميز بما هو أعمق من هذا و أدق. يتميز بأنه يتصف بالمسند اتصافا ثابتا و لا يتحقق هذا إلا اذا كان المسند اسماً جامداً أو وصفاً دالاً على الدوام. و أن الفاعل و هو مسند إليه أيضاً دالاً على التجدد)). تحقيقات نحوية فاضل صالح السامرائي. https://eitaa.com/anjomanarabirazavi