eitaa logo
انجمن راویان دفاع مقدس کاشان
571 دنبال‌کننده
32.9هزار عکس
38.3هزار ویدیو
109 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید‌علی صیاد‌شیرازی ‌دوستش مي‌گفت: صیاد در قنوتش هیچ چیزي براي خودش نمي‌خواست...🙂 بارها مي‌شنیدم که مي‌گفت: اللهم احفظ قائدنا الخامنه‌اي ♥️🌱 بلند هم مي‌گفت... از ته دل:) @anjomaneravian
🌹 🔅شهید حسن طهرانی مقدم🔅 ✅ توسل به امام رضا (علیه‌السلام) ♦️ رفته بودیم براے بازدید از موشڪ های فوق پیشرفته ے روسی. 🍁وقتی بازدیدمون تموم شد،حسن رو ڪرد به ڪارشناس موشڪی روسیه و گفت: میشه فن آورے این موشڪ رو دراختیار ما قرار بدید!❓ 🍁ژنرال ها و ڪارشناسان روسی خندیدند و گفتند: امڪان نداره این فن آورے فقط در اختیار کشور ماست. 🍁حسن خیلی جدی و محکم گفت: ولی ما خودمون این موشڪ رو میسازیم و دوباره صداے خنده ے اونا بلند شد. 🍁وقتی برگشتیم ایران،خیلی تلاش ڪردیم نمونه شو بسازیم، ولی نشد. وقتی از ساخت موشک ناامید شدیم ،حسن راهی مشهدالرضا شد. 🍁خودش تعریف مے ڪرد، به امام رضا متوسل شدم و سه روز توی حرم موندم. روز سوم بود ڪه عنایت امام رضا رو حس ڪردم و حلقه‌ی مفقوده ڪار به ذهنم خطور کرد . 🍁وقتی زیارتم تموم شد دفترچه نقاشی دخترم رو برداشتم و طرحی رو ڪه به ذهنم رسیده بود ڪشیدم تا وقتی رسیدم تهران عملیش کنم. 🍁وقتی حسن از مشهد برگشت، سریع دست به ڪار شدیم و موشڪ رو ساختیم ڪه به مراتب از مدل روسی، بهتـر و پیشـرفتـه تر بود. @anjomaneravian
🌹 🔅شهید فرهاد شاهچراغی🔅 ♦️ یه بسیجی شیفته فرهاد شده بود به فرهاد گفت ، میشه آدرس خونه ات رو بدی تا بهت سر بزنم ؟ فرهاد خندید و گفت ، بنویس ، شیراز ، دارلرحمه ، قطعه شهدا🕊، ردیف فلان ، پلاک فلان ... ♦️ بعد از شهادتش رفتم به سر مزارش ، دقیقا همون آدرسی بود که به بسیجی داده بود.... @anjomaneravian
🌹 🔅شهید مصطفی صدرزاده🔅 آقا مصطفی همیشه به مادرش میگفت دعا کن موثر باشم؛ شهید شدن و نشدن زیاد مهم نیست..! @anjomaneravian
🌹 ✅ عقرب زرد لقب کدام یک از شهدا بود؟ ♦️ سرهنگ مرتضی احمدی روایت‌ می کند: از زبان همرزم این شهید شنیدم که می‌گفت وقتی در عملیاتی تمام نیروهایش شهید شدند و تنها مجبور به‌عقب‌نشینی شد در مسیر به گروهانی از صدامیان برخورد کرد. ♦️ با شهامت خود را معرفی کرد و گفت: من علی چیت‌سازیان هستم؛، «عقرب زرد». اگرمقاومت کنید تا آخرین گلوله با شما می‌جنگم والا تسلیم شوید و جان به سلامت ببرید. 🔅شهید علی چیت سازیان @anjomaneravian
🌹 🔅شهید علی چیت سازیان🔅 ♦️ دم‌دمای غروب یک مرد کُرد با زن و بچه اش مانده بودند وسط یه کوره راه. من و علی هم با تویوتا داشتیم از منطقه برمی گشتیم به شهر. چشمش که به قیافه ی لرزان زن و بچه ی کُرد افتاد، زد رو ترمز و رفت طرف اونا. پرسید: «کجا می رین؟» مرد کُرد گفت: «کرمانشاه» - رانندگی بلدی؟ - کُرد متعجب گفت: «بله بلدم!» علی دمِ گوشم گفت: «سعید بریم عقب.» مرد کُرد با زن و بچه اش نشستند جلو و ما هم عقب تویوتا، توی سرمای زمستان! باد و سرما می پیچید توی عقب تویوتا؛ هر دوتامون مچاله شده بودیم. لجم گرفت و گفتم: «آخه این آدم رو می شناسی که این جوری بهش اعتماد کردی؟» اون هم مثل من می لرزید، اما توی تاریکی خنده اش را پنهان نکرد و گفت: «آره می شناسمش، اینا دو – سه تا از اون کوخ نشینانی هستند که امام فرمود به تمام کاخ نشین ها شرف دارن. تمام سختی های ما توی جبهه به خاطر ایناس... @anjomaneravian
🌹 🔅شهید مصطفی صدر زاده🔅 میگفت اخم توی محیطے که پر از نامحرمه خیلے هم خوبه @anjomaneravian