🔴 #کلمات_فندکی
💠 پخش شدن #گاز در یک محیط بسته، فضا را مسموم میکند و یکی از توصیههای مهم این است وقتی بوی زیاد گاز را در خانه استشمام کردید حتی #کلید لامپ را نزنید چرا که یک جرقه، باعث #انفجار خواهد شد.
💠 گاهی بین زن و شوهرها حرفهایی رد و بدل میشود که فضای زندگی را #مسموم میکند. حرفهایی از #جنس تهمت، تمسخر، نیش و کنایه، گلایهها و توقعات بیجا، دروغ، بددهنی کردن، زورگویی، داد و بیداد و ...
💠 تقابل و یکی به دو کردن در این مواقع، باعث انفجار و #تشنّجی خواهد شد که زن و شوهر و فرزندان را قربانی خواهد کرد.
💠 در این هنگام برخی کلمات و حرفهایی که به نیّت #جواب دادن به همسرِ مقصّر به کار برده میشود نقش #فندکی دارد که آن را در فضای گازدار، روشن میکنیم لذا مسموم بودن بهتر از انفجار مخرّب و ویرانگر است.
💠 و البته میتوان با تکنیکهای #کلامی و رفتاری، فضای مسموم را از بین بُرد. با باز کردن #پنجرههای صبوری، خونسردی، سکوت، تغافل، مهربانی، تایید #مصنوعی همسر در برخی مواقع، تغییر فضای گفتگو، مدارا و دهها پنجره دیگر میتوانید هوای #سالم و آرامش را به زندگی برگردانید و یا از درجهی #مسمومیت فضا بکاهید.
🆔 @khanevadeh_313
هدایت شده از جنت المهدی۳۱۳
🔴 #بازی افزایش #دقت کودک
@jannatolmahdi313
✅ بگو چی دیدی؟
💠 یک #نقاشی را به کودک نشان بدهید. به او بگویید که به دقت آن را نگاه کند. بعد نقاشی را به سمت خود بگیرید؛ به گونهای که نتواند آن را ببیند. حالا پرسشهایی را از او بپرسید تا او #جواب دهد. پرسشهایتان باید در حد اطلاعات کودک باشد.
این کار را با #اشیاء و انسانها هم میتوانید انجام دهید؛ مثلاً در مهمانیها کودکان را دور خودتان جمع کنید. به یکی از کودکان بگویید که بچههای دیگر را به دقت نگاه کند. بعد پشت به بچهها بنشیند. حالا نام تک تک بچهها را برده و از او بخواهید #لباس بچهها را توصیف کند. از یک تابلو در خانه، یک ساختمان در بیرون از خانه، یک اتاق و ... میتوان در این بازی استفاده کرد.
این بازی دقت و #حافظه کودک را تقویت میکند.
💠کـانال جـنـت الـمـهـدی۳۱۳👇••🇮🇷••
╭═ ❁ 🍃 ๑ 🌷 ๑ 🍃 ❁ ═╮
🌸 @jannatolmahdi313🌸
╰═ ❁ 🍃 ๑ 🌷 ๑ 🍃 ❁ ═╯
@jannatolmahdi313
⭕شـــیمیایی بود برای درمـــــان به
انگلیس اعــزام شد خـــــون لازم
داشت گفت خون #غـیرمســلمان
نزنید تـــوجه نکردند!!
هـرچه زدند بدنش #نپذیرفت
خون
یک #مسلمان #جواب داد.
🔹" پزشکش مسلمان شد گفت: #معـجزه ست!
#کانال_علمی_فرهنگی_مذهبی_سیاسی #اجتماعی_جنت_المهدی۳۱۳👇••🇮🇷••
تشریف بیاورید.
─═༅𖣔𖣔یامهدی𖣔𖣔༅═─
@jannatolmahdi313
─═༅𖣔𖣔یامهدی𖣔𖣔༅═─
*﷽*
داستان #حبه_انگور ‼️
🌷🌷 لطفا تا اخر بخوانید
*⛳حاج اقای #قرائتی نقل میکند:*
*روزی به مسجدی رفتیم که امام مسجد دوست پدرم بود گفت داستان بنا شدن این مسجد در این شهر قصه #عجیبی دارد ، برایتان تعریف کنم:*
*روزی شخص #ثروتمندی یک من انگور میخرد و به خدمتکار خود میگوید انگور را به خانه ببر و به همسرم بده و به سر کسب و کاری که داشته میرود ، بعدازظهر که از کارش به خانه برمیگردد به اهل و #عیالش میگویدلطفا انگور را بیاور تا دور هم با بچه ها انگوربخوریم.*
*همسرش باخنده میگوید:*
*من و فرزندانت همه انگور ها را خوردیم ،خیلی هم خوش مزه و #شیرین بود...*
*🍀مرد با #تعجب میگوید:*
*تمامش را خوردید...‼️*
*زن لبخند دیگری میزند و میگوید بله تمامش را...*
*مرد #ناراحت شده میگوید:*
*یک من(سه کیلو #)انگور خریدم یه حبه ی اون رو هم برای من نگذاشته اید‼️الان هم داری میخندی #جالب است‼️خیلی ناراحت میشود و بعد از اندکی که به فکر فرو میرود...*
*ناگهان از جا برخواسته از خانه خارج میشود...*
*🍀همسرش که از رفتارش #شرمنده شده بوداو را صدا میزند...ولی هیچ جوابی نمی شنود.*
*مرد ناراحت ولی #متفکر میرود سراغ کسیکه املاک خوبی در آن شهر داشته...*
*به او میگوید:یک قطعه #زمین میخواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند وآنرا نقدا خریداری میکند ، سپس نزد #معمار ساختمانی شهر رفته ، و از او جهت ساخت و ساز دعوت بکار میکند...و میگوید:بی زحمت همراه من بیایید...او را با خود بر سر زمینی که خریده بود برده و به معمار میگوید: میخواهم #مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلو چشمانم #ساخت و #ساز را شروع کنید....*
*🍀معمار هم وقتی عجله مرد را می بیند...تمام وسایل و #کارگران را آورده و شروع کرد به کار کردن و ساخت و مسجد میکند...،*
*مرد ثروتمند وقتی از شروع کار مطمئن میشود به خانه برمیگردد.*
*همسرش به او میگوید:*
*کجا رفتی مرد...‼️*
*چرا بی #جواب چرا بی خبر؟؟؟؟*
*مرد در جواب همسرش میگوید..:*
*هیچ رفته بودم یک حبه انگور از یک من مالی که در این #دنیا دارم برای سرای باقی خودم کنار بگذارم، و اگر همین الان هم بمیرم دیگر خیالم راحت است ، که حداقل یک حبه انگور #ذخیره دارم.*
*🍀همسرش میگوید چطور...مگه چه شده؟اگر بابت انگورها ناراحت شدید حق باشما بوده ما #کم_لطفی کردیم معذرت میخواهم....*
*مرد با ناراحتی میگوید:*
*شما حتی با یک دانه از یک من انگور هم بیاد من نبودید و فراموشم کردید البته این #خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست...جالب اینست که این اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده هستم،چگونه #انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم #صدقه دهید؟؟؟وبعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف میکند....*
*🍀امام #جماعت تعریف میکرد که طبق این نقل مشهور بین مردم شهر
الان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده،*
*۴۰۰سال است این مسجد صدقه جاریه برای آن مرد میباشد ،چون از یک دانه انگور درس و #عبرت گرفت...*
*ای انسان قبل از مرگ برای خود عمل خیر انجام بده و به انتظار کسی منشین که بعد از مرگت کار خیری برایت انجام دهد،*
*محبوب ترین مردم تو را فراموش میکنند حتی اگر فرزندانت باشند...*
*⏳از الان بفکر فردایمان باشیم.*
@anjomaneravian